فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۸۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
"مرگ و نیستی که به گونه ای با مذهب و اندیشه های مذهبی پیوند دارد از مفاهیمی است که همواره انسان را در جوش و هیجان نگه داشته است. انسان از آغاز آفرینش همواره رویاها و اندیشه های بزرگی را در درون خود پرورده، همین آرزوها و رویاها سبب رشد و تعالی او گشته است، و آنجا که رویاها و آرزوهایش عملی نشده است، با پرداختن افسانه ها و ساختن شخصیت های اسطوره ای، رویاهای خود را تحقق بخشیده است. یکی از این رویاهای شگفت انسان میل به «جاودانگی» یا آرزوی «بی مرگی» است که هم در اساطیر قومی و ملی بازتاب یافته است مانند افسانه گیل گمش، آشیل (آخیلیوس) رویین تنی اسفندیار؛ و هم در روایات دینی مثل اسطوره خضر منعکس شده است. این اندیشه و تخیل همواره انسان را به جستجوی یافتن راهی برای تحقق آن کشانده است. آثار ماندگار تاریخ اندیشه بشر، جست و جوها و یافته های او را به زبان هنر باز می نماید. مثنوی مولوی یکی از این نمونه هاست. مولوی با الهام از قرآن و احادیث قدسی، بنیاد هستی را بر عشق (حب) می داند و به واسطه جوهر مشترک یعنی روح الهی دمیده در وجود انسان به نوعی تجانس میان او و خدا باور دارد. او معتقد است انسان به خاطر همین جوهر مشترک می تواند وجود جسمانی خود را نیز خاصیت روح ببخشد و به خداگونگی و جاودانگی برسد. در این مقال «میل به جاودانگی» در اندیشه مولوی با توجه به منبع الهام مولوی و با استشهاد به پاره ای از حکایات و ابیات مثنوی و شواهدی از دیوان شمس به اجمال بررسی شده است.
"
بررسی تطبیقی خواب و رویا در اندیشه های قرآنی و مثنوی مولانا (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین النوم والأحلام فی الآراء القرآنیة وفی مضامین مثنوی لمولانا)
حوزههای تخصصی:
خواب و رویا، یکی از داده های الهی است که همواره در پرده ای از رمز و راز نهفته شده و ذهن آدمی را به خود مشغول ساخته است. پدیده ای که همیشه حیرت انگیز و شگفتی ساز بوده و گاه همین حیرت و سرگردانی، شناخت دادار یکتا را برای ما به همراه داشته است:نی چنان حیران که پشتش سوی اوست بل چنین حیران و غرق و مست دوست)مولوی، 139:1382)هر گروه با جهان بینی متفاوت خویش به این قلمرو نگریسته، فرضیه هایی را برای پاسخ به پرسشهای خویش طرح کرده اند؛ به گونه ای که از هر زاویه ای که به رویا نگریسته شود، تعریف متفاوتی پیدا میکند. بدین روی، تعریف رویا از دیدگاه ادیان گوناگون، روانشناسان، فیلسوفان و عرفا یکسان نخواهد بود و تاکنون نیز نتوانسته اند درمورد چگونگی رویا و چند و چون آن به یک اندیشه یکسان برسند و شاید هرگز نتوان در این زمینه به پاسخی روشن و آشکار رسید. بنابراین، ارایه پاسخی دقیقی و روشن درمورد ماهیت و چگونگی خواب و رویا، کاری بسیار سخت و دشوار است. عرفا این روشندلان آگاه که از آبشخورهای ناب فرهنگ ایرانی و اندیشه های اسلامی بهره جسته اند از رویا به فراوانی در آثار خود استفاده کرده اند و این پدیده، نمود ویژهای در آثار ایشان داشته است. در این پژوهش برآنیم تا با توجه به اندیشه های قرآنی در زمینه خواب و رویا، زمینه های پیوند آن را درمیان اشعار مولانا با تاکید بر کتاب مثنوی معنوی بسنجیم. چکیده عربی:یعتبر النوم والأحلام من العطایا الإلهیة، ولم یستطع الإنسان الوصول إلی أسرارها، وشغلت خفایاها بال الإنسان، بل کانت مظهر إعجابه وحیرته دوما، وقادته هذه الحیرة أحیانا إلی معرفة الله تعالی. نظر کل فئة بنظرته المختلفة إلی هذا الإقلیم، وطرح نظریات للإجابة إلی أسئلته، بحیث یتغیر مفهوم الرؤیا وفقا لتلک النظریات. فالإجابة الدقیقة، والواضحة عن ماهیة الأحلام وکیفیتها، عمل مضن. والعرفاء بما أنهم نهلوا من مناهل الثقافة الإیرانیة، والآراء الإسلامیة، استخدموا عنصر الرؤی فی نتاجاتهم بکثرة، بحیث تجلت هذه الظاهرة تجلیا بارزا فی تلک النتاجات. یهدف هذا المقال إلی کشف مجالات الصلة بین الآراء القرآنیة، والمضامین الشعریة لمولانا فی النوم والأحلام.
داستان پیر چنگی، یادگاری از سنت گوسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدنه و ساختار کلی داستان پیر چنگی مثنوی مولانا گذشته از جزئیات متفاوت روایتهای آن و نیز فارغ از کارکردها و استنتاجهای عرفانی که در متون صوفیه بر آن عارض شده است، رگه ها و نشانه هایی از هنر و سنت «گوسانی» را با خود دارد. سنت «گوسانی»، سنت موسیقایی - ادبی ایران پیش از اسلام است که نشانه هایی از آن را تا دوره مادها می توان در منابع بازجست و در تمام دوره های بعد و نیز در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داده است. پیر چنگی مثنوی و سایر منابع گرچه شخصیتی داستانی است، حکایت او در گونه های متفاوتش، الگویی است برگرفته از شخصیت هنرمندان گوسان و حکایت ایشان تصویری است واقعی از زندگی و حیات گوسانان. در این مقاله ماخذ شناسی و ژرف ساخت این داستان و گونه های مختلف آن را در سنت گوسانی و حیات اجتماعی گوسانان باز خواهیم جست.
غیب اندیشی مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مثنوی، غیب ارتباط و پیوند عمیقی با عالم شهادت دارد. از دیدگاه مولوی، غیب با آنکه صورت مجرّد دارد امّا نشانه ها و تأثیر آن را در عالم عینی میتوان مشاهده کرد. قلمرو بیکران غیب در پهنه عالم عینی نیز حضور دارد و کلّ پدیده های عالم، دارای بُعد غیبی هستند و کمال و اعتبار خود را از بُعد غیبی خود کسب میکنند. مولوی غلبه غیب بر عالم شهادت و ارتباط آن دو را از طریق تمثیل در مثنوی نشان داده است. ارزش انسان نیز، به عنوان اشرف مخلوقات، ناشی از قوای غیبی وجود او، نظیر عقل، جان و دل است. جمادات نیز دارای بُعد غیبی هستند و ذرّه ای از عالم شهادت از نفوذ عالم غیب به دور نیست. قرآن، احادیث، کلام اشعری و تجربه عرفانی، منابع اصلی اندیشه مولوی درباره غیب اند. طرح مباحثی نظیر قضا و قدر، جبر و اختیار، فنا، رضا، توکّل و ... در مثنوی، ریشه در اعتقاد مولوی به سریان غیب در عالم شهادت دارد.
حکومت و اوصاف حاکمان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت عرفانی مولانا جلال الدین (672-604 ه .ق) آن چنان در ذهن و خاطر ارادتمندان و علاقه مندانش جای گرفته که عرصه را برای بررسی وجوه دیگر آن وجود جامع تنگ کرده است. واقعیت این است که مثنوی از جهات مختلف دینی، علمی، فلسفی، و حتی سیاسی و اجتماعی قابل بررسی است. حکومت به عنوان یک مقوله دینی- سیاسی از جمله موضوعاتی است که در مثنوی مورد توجه قرار گرفته و مولانا در جای جای این کتاب شریف، دیدگاه های خود را درباره انواعِ حکومت، مشروعیت حکومت و ویژگیهای حاکمان اظهار داشته و به تفصیل درباره حکومتهای غیرمشروع یا حکومتهای فرعونی و حکومتهای مشروع یا حکومتهای سلیمانی سخن گفته است. نویسنده این مقاله سعی دارد با جمع آوری دیدگاه های مولانا و تدوین آنها زمینه را برای دسترسی به نظر مولانا درباره حکومت فراهم آورد و مبانی فکری و ویژگیهای حکومت مطلوب او را برشمرد.
نقد آزادی اراده انسان در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و بیان محاسن و معایب اختیار انسان از دیدگاه عرفانی مولوی موضوع اصلی این مقاله است. با تحلیل ابیات مربوط به اختیار انسان در مثنوی، ابعاد مختلف دیدگاه مولوی درباره اختیار روشن شده است. مولوی با عقیده اختیار انسان موافق است؛ اختیاری که سبب هدایت و رستگاری انسان می شود، اما اختیاری را که سبب سرکشی و دور شدن از حقیقت گردد، نمی پذیرد. او با اینکه جبر عرفانی را نیز در مفهوم فنای اراده بنده و معیت با حق در کنار اختیار قبول می کند، اختیار را لایق و برازنده مقام اولیای خدا و انسانهای کامل می داند؛ زیرا اختیار، انسان را اشرف مخلوقات ساخته است. او بعد از اثبات اختیار انسان به شکایت از اختیار می پردازد؛ زیرا اختیار، عامل ابتلای انسان شده، و عالم را به دو قطب خیر و شر تقسیم نموده، و انسان را از بزم حضور خداوند دور نگه داشته است. از دیدگاه مولوی، امانتی که خداوند در روز الست به انسان داد، همان اختیار است.
ادبیات: بررسی روایت شناختی حکایت نخجیران و شیر از مثنوی معنوی مولوی
منبع:
هنر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸۲
حوزههای تخصصی:
خواب و رویا در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواب و رویا، جایگاهی مهم در دین اسلام دارد. وحی، در اوایل بعثت پیامبر (ص) به واسطه رویای صادقه بوده است. نویسندگان اولیه اسلامی توجه خاصی به خواب و تعبیر آن داشته و نوعی ادبیات غنی در این باب به وجود آورده اند. عرفا و صوفیه، نسبت به اعتقادات و پیش فرض هایی که علمای اسلامی در کتابهای تعبیر خواب آورده اند، آشنایی داشته و از آن پیروی کرده اند؛ اما برای آنها رویای صادقه اهمیت خاصی داشته و به واسطه آن به معرفتی منحصر به فرد که به سیر روحانی آنها کمک می کرده است، دسترسی می یافتند.این مقاله به بررسی خواب و رویا در آثار مولانا می پردازد. مولوی در آثار خود سخنی منظم و مفصل و یا نظریه ای کامل، در مورد خواب و رویا ارایه نمی کند؛ بنابراین برای بررسی این مساله، به پنج بخش عمده نسبت به خواب و رویا، پرداخته ایم: 1- تقسیم بندی خواب و رویا و برخی تعاریف مربوط به آن 2- عالم خواب و رویا، 3- ارتباط بین عالم رویا و بیداری، 4- رویت خدا در خواب، 5- مساله برگشت به اصل.به واسطه این پنج بخش، ابعادی از مساله خواب و رویا در آثار مولوی و جایگاه آن در نظر او روشن می گردد.
بررسی الگوی نشانه شناختی پیرس در زبان عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد شیوه های گوناگون نقد ادبی نو، در متون ادب فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که این متون مجال مناسبی برای بررسی نظریه ها و یافتن راه های تازه در تفسیر زبان ادبی به دست می دهد. یکی از روش های نقد، استفاده از نشانه شناسی است. چارلز پیرس، که یکی از بنیانگذاران نشانه شناسی به شمار می رود، نشانه ها را به سه نوع تقسیم کرد:
- نمادین: رابطه ی میان دال و مدلول قرار دادی است.
- شمایلی: رابطه ی دال و مدلول بر اساس شباهت است.
- نمایه ای: رابطه ی دال و مدلول علت و معلولی است.
آثار مولانا با توجه به وسعت معنایی، ظرفیت بررسی از دیدگاههای گوناگون را دارد. کاربرد الگوی نشانه شناختی پیرس در زبان مولانا، علاوه بر این که به تفهیم این نظریه و چگونگی استفاده از آن در متون مختلف کمک می کند، می تواند در تحلیل و تفسیر سخنان و اندیشه های این شاعر و عارف بزرگ مفید باشد.
کلید مثنوی (بخش اول)
حوزههای تخصصی:
بدایع صوری در شعر مولانا
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
پرونده کتاب: مولانای قرآن (مولانا شبکه ای از مفاهیم قرآنی را در متن مثنوی آشکار می سازد)
حوزههای تخصصی:
مولوی و تاگور (تاثیر عرفان اسلامی بر تاگور)
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی داستان «زیباترین کتاب دنیا» اثر اریک امانوئل اشمیت و دیدگاه های مولانا در مثنوی معنوی» (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین روایة «أجمل کتاب فی العالم» لإریک ایمانوییل شمیت وآراء مولانا فی مثنوی)
حوزههای تخصصی:
اریک اما نوئل اشمیت - داستان نویس و نمایشنامه نویس معاصر فرانسوی از نویسندگانی است که تاثیر زیادی از عرفان شرق و به ویژه مولانا پذیرفته و این تاثیر را در رمان ها و نمایشنامه هایش به وضوح نمایان ساخته است. در داستان زیباترین کتاب دنیا، به مطالبی عرفانی برمی خوریم که سال ها پیش مولانا همان مطالب را در مثنوی خود آورده است.مقاله حاضر، تلاشی است برای تبیین و تشریح وجوه اشتراک این دو اثر ارزشمند و تایید بیشتر این مطلب که اشمیت در آثارش از آثار مولانا بهره جسته است.چکیده عربی:یعتبر إریک ایمانوییل شمیت، الکاتب القصصی، والمسرحی الفرنسی المعاصر، من الکتّاب الذین تأثروا بالعرفان الشرقی، وخاصة مولانا، ویتجلی هذا التأثر واضحا جلیا فی قصصه ومسرحیاته. والقارئ عندما یتتبع کتاب «أجمل کتاب فی العالم» یمر علی عناصر عرفانیة ذکرها مولانا منذ أمد بعید فی مثنویاته.حاول هذا المقال أن یبیّن الوجوه المشترکة فی هذین النتاجین القیمین، ولیؤکد علی أن إریک ایمانوییل شمیت انتفع فی نتاجاته بآراء مولانا.
انواع داستان در مثنوی
حوزههای تخصصی:
در پرتو انوار معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماد «نور» نشانه اصلی و کلید معنایی در فهم متون عرفانی است. یافتن دلالت معنایی نشانه های متون عرفانی به خاطر مناسبات منطقی ومنظم درونی نشانه ها، درک ژرفای معانی را آسان می کند. به گمان در تفاسیری که عرفا از «نور خدا» ارائه می دهند اندیشه عرفانیِ«اتحاد با مطلق» سر مشق مفسران بوده است. معانی و مفاهیم نمادین «نور» بنا به تجارب عرفانی و روحانی صوفیه مختلف است، لیکن مسائل و موضوعات بنیادینی چون، «خود شناسی»،«خداشناسی» و «وحدت وجود» در چارچوب اساسی تجربه عرفانی آنان نیز مشاهده می شود. در این نوشته سعی شده است که ضمن بسط و تحلیل ساختار معنایی و محتواییِ تجارب مشایخ بزرگ و برجسته عرفان در مورد «نور خدا»،بازتاب اندیشه های خداشناسانه عرفای نخستین نیز در گفتارهای آنان تشریح گردد.
خاستگاه اطوار و سرشت انسان در مثنوی
حوزههای تخصصی:
"انسان از موضوعات کلیدی در آثار مولوی به ویژه مثنوی است. مولوی انسان را عبارت از دیده ای می داند که آفریده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودی او در اندیشه خلاصه می شود؛ اندیشه ای که تنها موضوع آن خداوند است. بی شک درباره انسان این سوال را می توان طرح کرد که خاستگاه اولیه او چه بوده است؟ منظور از خاستگاه اولین، منشا انسان است. در ادیان وحیانی و مکاتب عرفانی متاثر از آنها خاستگاه چنین انسانی از گل و نخستین مصداق او آدم است. پس از طی این مرحله این سوال طرح می شود که انسان برای رسیدن به وضعیت کنونی چه مراحلی را طی کرده است؟ جواب این سوال با عنوان تبار مورد بررسی قرار گرفته است. مولوی در میان تبار انسان مراحل گوناگونی طرح می کند. طی این مراحل انسان را وارد دوره جدید زندگی اش کرده و او را با این سوال مواجه کرده است که وضع کنونی انسان چگونه است؟ پاسخ این سوال را در سرشت آدمی باید جست که مولوی سرشت آدمی را دوگانه می داند. خلاصه آن که تمام این مسائل در مثنوی منعکس شده است.
آفریده شدن انسان از خاک های مختلف نماد وجود استعدادها و خوهای مختلف در اوست. اما در عین حال در وجود این انسان کاخی نهاده شده که نشیمنگاه خدا و روح دمیده شده در او نشانه حضور خدا در این کاخ است. این روح مراتبی دارد که نباتی، حیوانی و قدسی از جمله آنها است.
از نظر مولوی انسان علت غایی هستی است هر چند که در ظاهر پس از همه موجودات آفریده شده است. اگر او بتواند به خودشکوفایی برسد استعداد تعالی پیدا خواهد کرد و این تعالی او را در کنار خدا خواهد نهاد و خدا نمایی و خداگونه شدن نتیجه محتوم چنین سیری خواهد شد. در سایه چنین دگردیسی است که انسان از گیاه، حیوان و فرشته فراتر رفته، جایگاه بالاتری پیدا می کند؛ زیرا سه مرتبه وجودی یاد شده را طی کرده است در حالی که آنها هر کدام در وضعیت ثابتی باقی مانده اند.
"
اندیشه های مولانا در اشعار شورانگیز صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان شاعران پارسی گوی، شاعری که بیش از همه بارها از مولانا جلال الدین بلخی با ستایش و احترام بیش از اندازه نام برده و خود را مرید و پیرو اندیشه های او دانسته، میرزامحمد علی صائب تبریزی است. صائب چه از لحاظ صورت؛ یعنی وزن و قافیه و ردیف و تعبیرات و ترکبیات و تصویرهای شعری و چه از لحاظ محتوی؛ یعنی مضامین و افکار و حکایات و تمثیلات، از آثار مولانا بهره های فراوان برده است؛ چنان که کمتر صفحه ای از دیوان پر حجم او می توان یافت که نشانه ای از مولانا در آن نباشد. اندیشه های مولانا چنان با جان صائب آمیخته و درسخن او متجلی شده است که می توان او را یکی از بر جسته ترین مولوی شناسان قرون گذشته به شمار آورد. در این گفتار، مطالب بالا با ذکر شواهد و دلایل گوناگون به اثابت می رسد؛ با تاکید بر این که این شواهد مشتی از خروار و اندکی از بسیار است.