شرف الدین علی یزدی (وفات: 858)، از تاریخ نگاران و معما پردازان نامدار قرن نهم هجری است که دو اثرش ظفرنامه (تاریخ تیموری) و حلل مطرز (در فن معما) شهرت بسیار دارد. تذکره های فارسی نامش را در شمار شاعران آورده و نمونه هایی از اشعارش نقل کرده اند. اخیرا همت والای ایرج افشار چاپی از سروده های شرف ادلین را، که «شرف» تخلص داشته، با عنوان منظومات در دسترس محققان و علاقه مندان قرار داده است. مقدمه موجز مصحح مشتمل است بر شرح حال گوینده و معرفی آثار و ممدوحانش؛ معرفی پژوهش های ایرانیان و ایران شناسان بیگانه درباره شرف الدین که، برای اطلاع از سوابق تحقیقات، ارزش بسیار دارد؛ گزارشی از منشئات شرف که به زودی جزو مجموعه فرهنگ ایران زمین به چاپ خواهد رسید؛ بررسی مختصر سروده های شرف؛ معرفی نسخه های خطی شعر او؛ و تصویر انجامه نسخه های مورد استفاده مصحح. متن منظومات در چند بخش قصاید، قطعه ها، کتابه ها، پراکنده ها، مثنوی ها، غزلیات، رباعیات، مفردات، و پیوست ها (بر گرفته از تاریخ جدید یزد) فصل بندی شده و، پس از آن، نسخه بدل ها و فهرست های واژه ها، کسان، جای ها، کتاب ها، سنوات کتابه ها، و مندرجات آمده است.
هنر بیان رندانه ی حافظ شعر او را تأویل پذیرساخته است. یکی از شگردهای خواجه پنهان سازی معانی متعدد در پس باورهای رایج و مسلم خواننده است. در این نوشته، با تکیه بر بیت زیر برای اثبات این فرض تلاش شده است اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک (حافظ، 1372: 231) هم نشینی واژه های «شراب» و «گناه»، بسرعت ذهن خواننده را به گناه شرابخواری متمایل می کند. اما به نظر می رسد ابهام آفرینی خواجه در مقصود از «آن گناه» و امکان ارجاع «آن گناه» به گناهی غیر از شرابخواری، موجب شده است که بیت متضمن دو معنی دیگر نیز باشد. همه ی شارحان مقصود از «آن گناه» را گناه شرابخواری دانسته اند. اما اگر مقصود از «آن گناه» را نه «شراب خواری» بلکه «شراب ریزی» بدانیم، مفهوم تازه ای از بیت دریافت خواهد شد. بر این اساس می توان گفت شراب عنصر عزیزی است که هدر دادن یک قطره از آن هم گناهی بزرگ به حساب می آید، لیکن چون در سنت جرعه ریزی، از آن گناه (یعنی ریختن یک قطره شراب بر خاک) نفعی به اموات می رسد، از گناه شراب ریزی - نه شراب خواری- باکی نیست. معنای سوم، مبتنی بر رمزگشایی از واژگان بیت بر اساس سابقه ی رمزی آن ها در متون عرفانی متقدم است. با رمزگشایی واژه های «شراب»، «ساقی»، «جرعه» و«خاک» می توان بیت را بیان نمادین واقعه ی افاضه ی روح به خاک آدم (ع) یا اعطای عشق به او از جانب ساقی ازل و ماجرای اعتراض فرشتگان به آفرینش و گناه آدم (ع) دانست. در این معنی مقصود از «آن گناه»، گناه آدم (ع) خواهد بود. فرض این مقاله آن است که حافظ همزمان هر سه معنی را در نظر داشته است.
امپراتوران یا به گفتة مولانا «پادشاهان ظاهر» مظهر نفس و بندة هوی و شیطانند که بر خویشان خود نیز ابقا نمیکنند. امپراتور جونز در نمایشنامه ای از یوجین اونیل به همین نام، کاریکاتوری از پادشاهان ظاهری است که در پایان امپراتوری پوشالی خود، از شبی هولناک میگذرد و در آن پس از تجسم صحنه هایی از اعمال جنایتکارانة خود، سرانجام به چنگ انقلابیون گرفتار میشود. جونز در سلطنت کوتاه خود، همچون همة پادشاهان ظاهری, نه بر داد که بر طلسمی متکی است که همچون توهمی، هم او و هم بومیان را اسیر خود کرده است. طلسم گلوله ای نقره ای است که امپراتور جز با آن به چیزی هلاک نمیشود. همچون توهمی که مکبث نیز با باور به پیشگویی خرافة جادوگران بدان گرفتار بود. در مقالة زیر نمونه هایی از این توهّم در پادشاهان ظاهری,همچون امپراتور جونز، مکبث، پرگونت و اوزیماندیاس در نمایشنامه هایی از اونیل، شکسپیر و ایبسن و شعری از شلی، با نگاهی به همین مفهوم در ادبیات ایران پیگیری شده است.
تاکنون شرحهای متعددی بر بوستان و گلستان سعدی نگاشته شده که اغلب سودمند افتاده و هر یک از شارحان به فراخور حال و مجال گوشههای فراوانی از مسایل مربوط به متن و غیره را بیان کردهاند. نویسنده در این مقاله چند نکتهای در رابطه با نقص و مشکلات این شروح بیان فرموده و نظریاتی ابراز داشته است.