مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
هماهنگی انسجامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش گران ادبی غالباً در مورد انسجام و پیوستگیِ میان ابیات غزل حافظ اختلاف عقیده دارند: گروهی به طور ضمنی غزل حافظ را فاقد انسجام دانسته اند و، ویژگیِ اصلی غزل حافظ را گسسته نمایی و به عبارتی نداشتن انسجام و ارتباط معنایی در محور عمودی غزل بیان کرده اند. در مقابل، گروه دیگری از محقّقان به وجود ارتباط میان ابیات و در نتیجه انسجام در غزل حافظ معتقد هستند. در مقالة حاضر با استفاده از نظریة تکامل یافتة انسجام هلیدی و حسن (1985) در زبان شناسی نقش گرا به تحلیل انسجام و پیوستگیِ غزلی از حافظ که به ظاهر از انسجام کاملی برخوردار نیست پرداخته ایم. بر اساس این نظریه یکی از ویژگی های متن داشتن انسجام است؛ اما صرف یافتنِ عوامل انسجام در متن، به معنی این نیست که آن متن واقعاً منسجم است بلکه پس از نشان دادن این عوامل، دستیابی به پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. پس از این تحلیل و بررسی به این نکته دست یافتیم که غزل مورد نظر از انسجام و پیوستگی بالایی برخوردار است. بنابراین، با کاربست این نظریه که بر پایه ای علمی استوار است، می توان درجة انسجام و پیوستگی هر یک از غزلیات حافظ یا دیگر متون ادبی را از نظر کمّی مشخص کرد.
ارزیابی مقایسه ایِ انسجام در سوره طارق و ترجمه آن از محمّدمهدی فولادوند: از دیدگاه نظریه هالیدی و حسن ( 1985.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران حوزه قرآن و ترجمه، ترجمه محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم را در زمره بهترین ترجمه های معاصر قرآن به شمار آورده و آن را به لحاظ مطابقت با متن مبدأ، عنایت به قواعد زبانی و بیانی و نیز به کارگیری واژگان روان زبان فارسی که غالباً از عمده ترین مباحث انسجام بخشی به ساختار متن بوده، مُتقن و قابل استناد می دانند. از طرفی، یکی از سوره های کوچک قرآن که علیرغم حجم اندکی که دارد، از موضوعات متنوّعی سخن گفته، سوره ""طارق"" است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک آن، کیفیت انسجام در این سوره و ترجمه آن، می تواند مورد سؤال قرار گیرد. بدین روی، در این پژوهش، براساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مندِ هالیدی و حسن 1985م و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984م مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی در سوره طارق و ترجمه آن از محمدمهدی فولادوند، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی - تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نگارنده بر آن است تا با نگاهی فراجمله ای و متن بنیاد، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام، هماهنگی انسجامی و نیز میزان این انسجام را در متن سوره طارق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هردو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که علیرغم وجود تفاوت هایی در نسبت عناصر دستوری و واژگانی متون مبدأ و مقصد، هر دو متن، منسجم بوده و نیز با توجه به درصد بالای مشابهت متن مقصد به متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم توانسته است در بازتاب و انعکاس معانی و مفاهیم ترجمه تا حدود زیادی موفق عمل کند.
ارزیابی مقایسه ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل بر اساس نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائلی که در زبان شناسی متن بنیاد همواره مورد توجّه تحلیلگران متون مختلف قرار گرفته، انسجام (Cohesion) و هماهنگی انسجامی در متن است. در این پژوهش، بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مند هالیدی و حسن (1985م.)، و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نویسندگان برآنند تا با نگاهی فراجمله ای، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام و نیز میزان این انسجام را در متن سوره علق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هر دو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کنند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که هر دو متن، منسجم هستند و با توجّه به درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفّق بوده است.
انسجام واژگانی و دستوری با رویکرد به واژه های مکرر در دیوان منوچهری (بر اساس نظریه هلیدی و حسن)
منبع:
علوم ادبی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
155-183
حوزه های تخصصی:
در این پژوه ش با به ره گی ری از نظ ریه تکامل یافته انسج ام هلی دی و حسن (۱۹۸۵) در زب ان شناس ی نقش گ را، به تحلیل انسجام و پیوستگی در ابیاتی که با روی کرد به «واژه های مکرر» در دیوان منوچهری بوده پرداخت ه ایم تا روشن نماییم ابیات این دی وان ارتباط معن ای ی زنجی ره های انسج امی را چگونه محقق می س ازند. بر اساس این نظ ریه، «انسج ام» روابط میان عناص ر سازن ده متن است اما صرف دست یافت ن به ع وام ل انسج ام در متن، آن متن را منسج م نمی کند؛ بلکه پس از نش ان دادن این ع وام ل، بررسی پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. در این پژوهش اثبات شد که ابیات منوچهری از انسج ام و پیوستگی بالایی برخوردار است. از کل ۴۵۶ گره انسجامی این مقاله، در «انسجام واژگانی»، از مجموع «4/41%» گره به ترتیب: «تکرار با بسامد 1/26%»، «باهم آی ی 4/7%»، «تضاد معنایی 2/4%»، «هم معنایی 2%» و «شمول معنایی 1/7%» کمترین بسامد واژگان ی را به خود اختصاص داده اند. در «انسج ام دستوری» نیز به ترتیب: «ارجاع شخصی و اش اری 7/21% »، «ادات رب ط 8/15%»، «حذف 9/14% »، «ارج اع سنجشی 4% » و «ج انشینی 2/2%» به چشم می خورند.
واکاوی عوامل انسجام در خطبه شِقشِقیّه امام علی با اتکا به الگوی هالیدی و حسن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۱
175 - 202
حوزه های تخصصی:
از مشهورترین خطبه های نهج البلاغه که علی رغم حجم اندک از موضوعات متنوّعی سخن گفته، خطبه شِقشِقیّه یا مُقَمّصه است. این خطبه در حساس ترین شرایط روحی امام علی با شش بخش یا موضوع مختلف ارائه گردیده است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک، کیفیت انسجام در این خطبه می تواند مورد سؤال قرار گیرد. در این پژوهش بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مندِ هالیدی و حسن در 1985 میلادی و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984 میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی در پنج بخش نخست خطبه شقشقیه امام علی، به صورت گزینشی و استقرایی به بوته نقد و ارزیابی توصیفی- تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نگارنده بر آن است با نگاهی فراجمله ای و متن بنیاد، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام، هماهنگی انسجامی و نیز میزان این انسجام را در متن خطبه شقشقیه مشخص نماید. دستاورد پژوهش نشان می دهد علی رغم وجود تفاوت هایی در نسبت عناصر دستوری و واژگانی، خطبه شقشقیه بر مبنای الگوی هالیدی و حسن (1985م) از انسجام متنی بسیار بالایی برخوردار است.
تحلیل انسجام و پیوستگی دو حکایت متوالی از باب دوم گلستان بر اساس الگوی انسجام غیر ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
177 - 213
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره درباره گلستان سعدی مطرح می شود، مبحث بود یا نبود ساختار و سیستم در متن گلستان است. عده ای، حکایات گلستان را فاقد نظم و ارتباط معنایی می دانند و گروهی دیگر معتقد به معماری سنجیده، متقارن و نظام مند گلستان هستند. امروزه کاربست موفقیت آمیز نظریه زبانشناسی نقش گرا در مطالعه متون ادب پارسی، مسیر جدیدی را برای ساختارشناسی گلستان گشوده است. در این جستار با کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا و استخدام الگوی «انسجام غیرساختاری»، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین دو حکایت از باب دوم گلستان بررسی شده است. هدف از این پژوهش این است که با تحلیل روابط معنایی بین عناصر سازنده این دو حکایت، درجه انسجام و پیوستگی آن ها سنجیده شود. بر این اساس، معلوم می شود که آیا اساساً سعدی در چینش حکایات، نیّت و مقصود خاصی را در نظر داشته است یا خیر؟ نتایج این مطالعه حاکی از تعدّد گره های معنایی، تعامل زنجیره های کانونی و هماهنگی انسجامی چشمگیر میان این دو حکایتِ ظاهراً مجزّاست. کاربست الگوی انسجام غیرساختاری سبب آشکار شدن نیّت سعدی در سازماندهی موضوع، درون مایه، صحنه آرایی، کنشگران و پیرنگ پیوسته در دو حکایت گردید. بافتار درون زبانی و برون زبانی هر حکایت با حکایت دیگر کاملاً قرینه است. در مجموع، ارتباط عناصر و تعامل بین مقوله های این دو حکایت، گفتمانی واحد را می آفریند؛ بنابراین، حاصل کاربرد نظریه زبان شناسی نقش گرا این امکان را فراهم می سازد تا به صورت کمّی و به دور از هرگونه کلّی گویی و اظهار نظر ذوقی-سلیقه ای، هماهنگی انسجامی و پیوستگیِ بین حکایت های هر باب گلستان را آشکار کنیم.