فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۱٬۳۵۲ مورد.
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
169-185
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه کاربرد هفت سین در متن های کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
187-194
حوزههای تخصصی:
تک، تک - تگ، گشتا، پرنون یا بزیون؟، شمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مایگان و شگردهای زبانی و بلاغی "حرف اضافه" رضا رفیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از ژانرهای ادبی مهم محسوب می شود،که در طول تاریخ ادبیات این سرزمین،بویژه پس از نهضت مشروطه وظیفه انتقاد از مسائل اجتماعی را بر عهده داشته است.در بررسی آثار طنز آمیز علاوه بر تحلیل درون مایه ها و آماج طنز می توان به بررسی تکنیک های طنز پردازی نیز پرداخت،که شناخت این شگرد ها در فهم و درک مخاطب و نیز التذاذ بیشتر آنها در مطالعه ی آثار طنزآمیز موثر است. رضا رفیع از طنزپردازان معاصر کشورمان است،که طنزهایی به شعر و نثر دارد.او با نگاهی دقیق و با زبانی شیرین ضمن بهره گیری از انواع تکنیک های طنزپردازی به طرح دیدگاه های انتقادی خود نسبت به نابسامانی های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور می پردازد،که هم موجب خنده و تفکر مخاطب و هم سبب تنبّه مسئولان می گردد.رفیع هرچند در جایگاه یک طنزپرداز متعهد،دغدغه ی عدالت اجتماعی و آزادی بیان دارد؛اما طنز او شیرین و غیرگزنده است.جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته،ضمن بررسی درونمایه و آماج کتاب حرف اضافه،شگردهای سه گانه ی زبانی،بلاغی و موقعیتی طنز رفیع نیز مورد بررسی قرار گرفته است.برایند پژوهش حاضر حاکی از آن است،که رفیع از غالب شگردهای طنزپردازی به ویژه بهره گیری از ظرفیت زبان عامیانه و محاوره،در حوزه ی زبانی وکنایه وتعریض در سطح بلاغت و خلق موقعیت های طنزآمیز به وسیله ی توصیف سود جسته است. نگارندگان از شاخه های فرعی طنز نظیر:آیرونی،نظیره نویسی و نقیضه پردازی در "حرف اضافه" رفیع غافل نبوده ونمونه هایی مناسب از مقولات یاد شده را مورد بررسی قرار داده اند.
نقد و بررسی: تصحیح برخی تصحیف های برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
157-172
حوزههای تخصصی:
پرستار (بحث لغوی و دستوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر مبحث کنایه در معالم البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرکتابی در هر رشته علمی و به هر زبانی، متقدم یا متأخّر، جای نقد و بررسی دارد. چرا که قطعاً نقاط ضعف و قوتی دارد و نقد در اصل چیزی جز نمایاندن نقاط ضعف و قوت نیست، کتاب های بلاغت به زبان فارسی نیز از این اصل مستثنی نیستند. «معالم البلاغه» یکی از کتاب های مطرح و مرجع بلاغت در زبان فارسی است که در مقایسه با منابع مشابه نقاط قوت متعددی دارد و البته در بعضی مباحث خالی از نقاط ضعف نیست. از جمله در مبحث کنایه. در این نوشتار پس از معرفی آرایه کنایه، مبحث کنایه در «معالم البلاغه» با توجه به منابع فارسی متقدم مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. دقت در تعریف ها، تقسیم بندی ها و شواهد مثال ارائه شده در این مبحث نشان می دهد «معالم البلاغه» نیز مانند منابع بلاغی فارسی قبل از خود همچنان تحت سیطره منابع بلاغت عربی است. روش تحقیق در این نوشتار کتابخانه ای و از نوع نقد و تحلیلی است به این ترتیب که بخش های مختلف مبحث کنایه در «معالم البلاغه» پس از معرفی، به لحاظ میزان فارسی سازی و تناسب با اقتضائات و امکانات زبان فارسی و مخاطب فارسی زبان، نقد و تحلیل شده است.
تأملی در استعاره جمع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«استعاره» مهم ترین مبحث علم بیان است. استعاره یک ضرورت اجتماعی است که ماهیتی جمعی و اشتراکی داشته، اغلب بر اساس نیاز گوینده بر زبان می آید. هدف از آن، خلق فضایی خاص در ذهن شنونده است؛ فضایی که بتواند بین گوینده و خواننده ارتباطی بر مبنای اشتراک یا اشتراکاتی ایجاد کند. در واقع استعاره، تجلّی تخیّل و تحقّق تداعی افکار در شکل زبان است. استعاره به سبب کارکرد بنیادینی که در آفرینش آثار ادبی دارد، از دیرباز مورد توجه قدما بوده است. استعاره را به انواع مختلفی دسته بندی کرده اند؛ ولی در میان این تقسیم بندی ها جای استعاره ای که ما آن را «استعاره جمع» می نامیم، خالی است و تاکنون شاید کسی بصراحت به وجود این نوع استعاره اشاره نداشته است. استعاره جمع، آوردن چندین مشبه به برای یک مشبه است. تلاش برای گذر از شکل اولیه استعاره و تصویرسازی های پی در پی شاعر برای یک مشبه، موجب پیدایش این استعاره می شود. در این مقاله برآنیم تا با روش توصیفی – تحلیلی وذکر شاهدهای شعری بدین پرسش پاسخ دهیم که آیا این نوع استعاره وجود دارد؟ چگونه این نوع استعاره شکل می گیرد؟
هویت دستوری و بررسی آن در لغتنامه، فرهنگ نامه فارسی و فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفی دانشنامه قدرخان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه و تحلیل «تشبیه» و ساختار آن در اشعار فروغ و ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های تشخیص سبک و تمایز مکتب ها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریف های قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونه ی بیان شعری وکلام مخیل در می آورد که نظم او شعر می شود. در میان انواع صورخیال که مهمترین وجه تمایز سخن ادبی ازغیر آن است، تشبیه جایگاه خاصی دارد. این عنصر ادبی درسیر تطور ادبیات فارسی ، کارکرد خود را پیوسته حفظ کرده است. تشبیه در اصطلاح عبارت است از برقراری شباهت بین دو یا چند چیز به قصد اشتراکشان در یک یا چند صفت.پس اگر بخواهیم معنی و صفت مشترک بین دو چیز را بیان کنیم از فن تشبیه استفاده می نماییم.. شاعران و نویسندگان ازجمله ابتهاج و فروغ در به کار بردن تشبیه اهدافی را دنبال می کنند؛ از جمله بیان حال مشبه، مدح و نکوهش، تصویرسازی، توصیف، مفاخره، ایجاز، اطناب، خیال انگیزکردن سخن و مضمون آفرینی. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانه ای، اشعار فروغ و ابتهاج را از لحاظ ساختاری تشبیه مورد بررسی قرار داده است.
گوریدن، سپس باسپس، الدنگ، زردمبو- زردنبو، آبتین - اثفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانشی انتقادی از استعاره در کتاب های بلاغی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیم بندی هایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زده اند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده می شود. این پژوهش با نگاهی به استعاره از آغاز تا کنون، به بررسی انتقادی دیدگاه های بلاغت دانان معاصر در حوزه استعاره می پردازد و با توجه به گستردگی موضوع، تقسیم-بندی های استعاره بر اساس ملائمات را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که تلاش های ادیبان فارسی در جهت بومی سازی فن استعاره در مجموع موفق نبوده است؛ چنانکه امروز، علی رغم کثرت کتاب های بلاغی فارسی، هیچ کتاب جامع و درخوری در باب علم بلاغت و فن استعاره وجود ندارد! زیرا ادیبان فارسی در نگارش آثار خود، بسیاری از نکات وظرایفِ موجود در امهات کتب بلاغی عربی را نادیده گرفته و یا در خصوص آن دچار بدفهمی شده اند. و به همین سبب در تقسیم بندی انواع استعاره اشتباهاتی فاحش داشته اند. از سویی، آنان در تحلیل شاهد مثال ها و نمونه های عربی ماخوذ از قرآن و ادبیات عرب نیز دچار لغزش شدند ودر نتیجه در جایگزین سازی شاهد مثال هایِ فارسی به جای نمونه های عربی نیز راه خطا پیمودند. شایان ذکر است خطاهای موجود در کتب بلاغی، با وجود گستردگی و فراوانی به آسانی و با اندکی دقت در کتب بلاغت عربی مرجع قابل حل است.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی(5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی الگوهای نظامند هنجار گریزی «معنایی» در هشت کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم برجسته مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزه هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونه معنایی –که مباحث علم بیان و بدیع معنوی است و جنبه تخیل را در شعر به اوج می رساند- بیش از انواع دیگر آن دیده می شود.در مقاله حاضر پس از استخراج مصادیقِ هنجار گریزی معنائی در مجموعه شعری سهراب سپهری با نام های «مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ، ما نگاه» به این.نتیجه رسیدیم که، سپهری از میان انواع هنجارگریزی ها، به شکل وسیعی از هنجارگریزی معنایی نظیر؛ تشخیص، نماد ، متناقض نما ، ترکیبات تازه ، و حسامیزی استفاده کرده و ازاین طریق در ایجاد حس و حال تازه، انسجام و نظامند سازی بهتر اشعار و تقویت بعد موسیقایی شعرش موفق بوده واز انواع دیگر هنجارگریزی ، کمتر بهره جسته است .بی شک دلیل این امرعرفان مسلکی و درونگرایی شاعر است. بررسی شعر سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد ؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز،(خلاف آمده عادت) سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط معنا داری برقرار کرد.روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل و توصیف داده ها استوار است.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
عوامل انسجام واژگانی در شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی می شود. در این رویکرد زبان پدیده ای ذهنی و درون فردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیده ای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط می دانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطه ی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح می شود که خود زمینه ساز پیدایش رویکرد « زبان شناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجام بخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهم آیی صورت می گیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهم آیی قرار می گیرند که می توانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس می توان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجام بخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
شاد یا ساد، واژه ای مبهم در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
117-124
حوزههای تخصصی:
بلاغت کاربردی نشانه ها در فرایند زیبایی شناختی رمان کولی کنار آتش با رویکرد نشانه – معنا شناسی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری می دانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزه مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شده سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت های بلاغی را می توان به عنوان تعریف یک عمل نشانه شناختی که راهی است به سوی فرایندهای زیبایی شناختی در نظر گرفت که قادرند فراتر از شناخت استعاره ها و نمادها استنتاج های معناداری را به مدد نشانه ها در ذهن مخاطبان و ناظران تولید کنند. در نشانه – معنا شناسی معناهای از پیش تعیین شده بر اساس روابط دال و مدلول، جای خود را به معناهایی که تابع کشمکش و تنش بین سطوح زبانی است می دهند و از قالب نشانه های معمول و قراردادی با کارکردی رایج و متداول خارج شده و به نشانه های غیر معمول، متحوّل و ناپایدار تبدیل می شوند. رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، حاوی مجموعه ای از نشانه هایی است که در شکل گفتمان روایی، قصد القای معناهایی دارد که نتیجه شناخت ارتباط همین نشانه هاست. این پژوهش برپایه روش تحلیلی- توصیفی، روش تحلیل داده ها به صورت کیفی وروش استدلال استقرایی، به بررسی نظام های معنایی گفتمان ، زیبایی شناختی و عناصر مؤثّردر ارتباط بین نظام نشانه ای و نظام معنایی که متأثر از بلاغت نشانه هاست دراین رمان خواهد پرداخت.
کاربردی متفاوت از واژه عجب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
135-144
حوزههای تخصصی: