استفاده از ساخت های همپایه در کلیله و دمنه یکی از تمهیدات زبانی نصراله منشی در پدید آوردن نثر فنی است. منظور از ساخت های همپایه، تشکیل گروه های واژگانی یا جمله از طریق ساختار همپایگی با ادات همپایه ساز است. ساخت های همپایه در کلیله و دمنه با توجه به تعداد سازه ها، از ساخت های دو سازه ای تا ساخت های همپایه زنجیره ای را شامل می شود. سازه های سازنده ساخت های همپایه نیز از یک واژه تا یک عبارت چند جمله ای را در بر می گیرد که از لحاظ معنایی دارای روابطی از قبیل ترادف، تضاد، تقابل، تجانس و غیره هستند. ساخت های همپایه در کلیله و دمنه از نظر توزیع نحوی در محور همنشینی زبان در جایگاه همه نقش های نحوی قرار می گیرد. مهم ترین بهره نصراله منشی از ساخت های همپایه، نقش زیبا شناختی آنها در ساختار کلام است که سخن او را به مرز شعر نزدیک کرده است. مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به منظور بررسی و تحلیل ساخت های همپایه در کلیله و دمنه انجام شده است
هدف از نگارش این مقاله آن است که عوامل ظهور نقد جدید راتوصیف و تحلیل نماید. عواملی چون پیشرفت سریع علم، تحولات قابل ملاحظه اجتماعی، ایستایی ادبیات و نقد ادبی، انقیاد از ارزش های اخلاقی و اجتماعی دوره ویکتوریا (1901-1832) به عنوان سدی در راه پیشرفت ادبیات و نقد ادبی، تمرکز بر اولویت نویسنده به جای اولویت متن، یافته های روانشناسی فروید(Freud)، یونگ (Jung) و برگسون (Bergson) و بالاخره نارضایتی گسترده عمومی از وضعیت ادبی قرن نوزدهم، نقادان تصویر گرایی چون ای .ا.ریچاردز(I.A.Richards) را بر آن داشت تا در نظریات ادبی خود بیشتر به متن توجه نمایند و راه را برای شکوفایی نقد جدید هموار سازند. این مقاله همچنین اصول کلی نقد جدید و محدودیت های آن را بررسی خواهد کرد.
شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری از بزرگ ترین شاعران زبان فارسی در نیمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم هجری است. وی با آثاری چون منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، تذکره الاولیا، مختار نامه و دیوان اشعار مشتمل بر غزلیات، قصاید و ترجیعات در زمره شاعران و عارفان کثیرالاثر است. محور تحقیقات بیشتر محققان در اشعار و احوال عطار مثنوی های او بوده است و کمتر به دیوان اشعار او پرداخته اند.
نگارنده، به منظور تعیین میزان ابداع و ابتکار عطار در شعر فارسی، صور خیال دیوان وی را به دو بخش تصویرهای تکراری و تصویرهای تازه و ابتکاری تقسیم کرده است و در هر بخش نشان داده است که چه عاملی سبب شده عطار تصویرهای دیگران را در شعرش بیاورد یا آنکه تصویرهای تازه بیافریند..
در این گفتار نگارنده بر آن است که پیوند شعرو موسیقى رادر چشم انداز علم عروض و موسیقى کلام بررسى کند و اوزان منتخب عنصرى را در ترازوى مضامین شعرش بسنجد و پیامهاى شاعرانه او راکه بیانگر دقیقى براى تعیین سبک سخنورى اوست در طیف جاذبه اوزان در مطالعه آورد و نقش بهگزینى الفاظ را در ترکیب کلام وى مورر تحلیل قرار رهد.
بررسی سبک تاریخی به قدمت رساله «درباره سبک» اثر دمتریوس (100 قبل از میلاد) دارد. این موضوع ریال تا قبل از قرن بیستم، غالبا جزیی ثانوی از تحلیل های دستوری و بدیعی و به طور کلی مطالعات و بررسی های مربوط به ادبیات و زبان ادبی بود. بنابراین، سبک شناسی به شکل یک رشته نیمه مستقل پدیده ای نوظهور است، پیشرفتی است که جریان توصیف های زبان شناختی که عمیقا با رشد موضوعات و رشته های آکادمیک چون نقد ادبی و زبان شناسی مرتبط است. به طور کلی، توان تحلیلی سبک شناسی نوین عمدتا ریشه در روش های تحلیلی و توصیفی زبان شناسی دارد؛ در عین حال، سبک شناسی ادبی نوین، علاوه بر استفاده از زبان شناسی، از توان تعبیری نقد ادبی مدرن هم بهره می برد. در هر دو مورد، استفاده از روش های زبان شناختی به سبک شناسی امکان می دهد که از توصیفات تجویزی و فرمایشی پیشین تحت عنوان «سبک های درست» عدول و به سوی تحلیلی کامل تر از خود زبان و کارکردهای دایمی آن حرکت کند .
سید محمدرضا میرزاده عشقی از شاعران عصر مشروطیت در ایران و از پیش گامان تجدد ادبی محسوب می شود. مفهوم تجدد ادبی ارتباطی دقیق و تنگاتنگ با رمانتیسم و گسترش آن در ادبیات مشروطه به بعد دارد و عشقی برجسته ترین نماینده شعر رمانتیک عصر خود است. رمانتیسم وی ضمن این که خالی از عناصر تغزلی نیست، بیش تر رنگ و بوی اجتماعی و انقلابی دارد. این مقاله ضمن اشاره به زندگی پرفراز و نشیب او با تاکید بر جنبه های رمانتیک آثار شاعر، به تحلیل و بررسی بخشی از آن، به ویژه «سه تابلو مریم» پرداخته است و ویژگی های رمانتیک آثار او را از لحاظ صورت و محتوا نشان داده است.