فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
اساس کعبه به تاراج شام رفت
حوزههای تخصصی:
نقاش اشیاء
مناظره شعر و نثر)، بقیه از شماره دهم
حوزههای تخصصی:
استاد رمضان کفاش خراسانی
سفینه سلیمانی
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۶ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
در یک نشست
بررسی تحلیلی آغاز و پایان منظومه شهریارنامه بر اساس روایتی نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریارنامه یکی از منظومه های پهلوانی نسبتاً مفصل پس از شاهنامه فردوسی است که آغاز و انجام آن افتاده است. این منظومه تنها منظومه پهلوانی پس از شاهنامه است که به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای آغاز می شود و بی فرجام به پایان می رسد و چندان توفیقی در میان عامه مردم نداشته است. به نظر می رسد دشواری ابیات، گسستگی پیوند معنایی میان بخش های مختلف داستان، افتادگی های روایت به ویژه در آغاز و پایان داستان از عوامل مؤثر در پذیرش نیافتن این منظومه در میان مردم بوده باشد. در منطقه کوهمره سرخی، چهار روایت شفاهی از منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه موجود است که از این میان، دو روایت «برزونامه» و «بانوگشسب نامه» در میان برخی از قصه گویان و راویان رواج دارد اما دو روایت «فرامرزنامه» و «شهریارنامه» در ذهن و زبان مردم جایگاهی ندارد. این دو روایت تنها به وسیله مسن ترین و معروف ترین نقال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازمانده نقالان و راویان منطقه- روایت می شود. در روایت وی منظومه دارای آغاز و پایانی سنجیده و روشن است و سراینده آن نیز – که بر اساس تحقیقات انجام شده معلوم نیست- مشخص است. در این جستار تلاش شده است با رویکردی تحلیلی به مباحث زیر پرداخته شود: ذکر خلاصه ای از آغاز و انجام داستان در روایت نقالی موجود، بررسی و تحلیل عناصر بومی و اساطیری در روایت نقالی، پاسخ به این پرسش که آیا راویان به نسخه ای کامل از منظومه شهریارنامه دسترسی داشته اند یا خود دست به آفرینش آغاز و انجام منظومه زده اند، اشاره ای به تفاوت ها و شباهت های روایت نقالی و روایت منظوم، ذکر حکایت چگونگی سرایش منظومه و پاسخ به این پرسش که تا چه میزان می توان به درستی این حکایت اعتماد کرد.
کوتاه اما رسا در شعر فارسی
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
تحلیل مناسبات خانوادگی در ادبیات داستانی جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی جنگ بازآفرینی مناسبات میان مردمانی است که جنگ، خواسته و ناخواسته، در زندگی آن ها تأثیر گذاشته است؛ بنابراین، بستری مناسب برای بررسی مسائل اجتماعی مرتبط با جنگ است. در این مقاله، بازتاب مسائل ناشی از جنگ بر مناسبات خانوادگی در ادبیات داستانی سه دهه پس از انقلاب اسلامی، بررسی و تحلیل شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است و با رویکردی تحلیلی به بررسی و نقد تصویر خانواده های درگیر با جنگ می پردازد. مناسبات خانوادگی و توجه به خانواده در داستان های هر دهه، متناسب با نیازها و شعائر آن دهه به گونه ویژه ای بازتاب یافته است. داستان هایی که بلافاصله پس از جنگ نگاشته شدند، اغلب با دیدگاهی آرمانی، مشکلات و مصائب پس از جنگ را در برابر ایمان و اراده رزمندگان، کوچک شمردند و روحیه قوی رزمندگان یا خانواده هایشان را در برخورد با سختی ها و ناملایمات به تصویر کشیدند، اما به تدریج در دهه 1370 و 1380، نویسندگان با نگاهی عمیق تر و انسانی تر به مسائل ناشی از جنگ نگریستند و دردها و رنج های فروخورده بازماندگان جنگ و ارتباط آنان با خانواده هایشان را با دیدگاهی واقع گرایانه تر ارائه نمودند.
نقش نقض اصول همکاری گرایس در ساخت کاریکلماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکلماتور گونه ای از طنز است که با استفاده از حداقل کلمات، معنا را منتقل می کند و با استفاده از واژگان ساده و روزمره در اوج سادگی راه خود را به پیش می برد. برای شکل گیری این نوع خاص از طنز، نویسنده باید یک یا چند اصل همکاری تضمن مکالمه را همزمان نادیده بگذارد. براساس تعاریف، این نوع خاص از نادیده انگاشتن اصول در کاریکلماتور، ""نقض اصول"" است زیرا این نوع با ویژگی های کاربردی کاریکلماتور، نسبت به گونه های دیگر (تخطی، تخلف، انصراف، تعلیق) نزدیکی بیشتری دارد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی این نکته است که نویسندگان و خالقان کاریکلماتورها چگونه از نقض اصول همکاری گرایس (1975) برای ایجاد زیبایی آفرینی ادبی و کلامی استفاده می کنند. برای انجام این کار، صد کاریکلماتور از چند نویسنده به صورت تصادفی انتخاب شد و مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان اصول نقض شده، اصل شیوه بیان بیش از نیمی از فراوانی نقض ها را به خود اختصاص داد. تحلیل نتایج همچنین نمایانگر آن است که اصل ارتباط در کنار سایر اصول، به طور خاص اصل شیوه بیان، فراوانی قابل توجهی دارد.
خدا در حوالی مرگ و عشق
بهلول عارف
حوزههای تخصصی:
حاشیه روی عامل شکاف ارجاعی و گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر سفرنامه معمولاً ارجاعی در نظر گرفته می شود زیرا چنین مفروض است که تصوری از واقعیت را بازتولید می کند. اما درواقع این دست متون زیر ظاهری منطقی که برآمده از واقعیت است، خالی از فراز و نشیب های گفتمانی و معناشناختی-ارجاعی نیستند، آنچه نمونه بارزش را می توان در حاشیه روی ها دید. در این میان، دور زدن موضوع و دور شدن از آن، از نخستین اثرات حاشیه روی در این متون است که ناخواسته باعث خلل در متن و برهم زدن یکپارچگیِ ارجاعیِ آن می شود. درحقیقت، قسمت های حاشیه ایی، با آوردن قطعات تخیلی، روایی و شخصی، به بروز نوعی عدم انسجام در حکایت اصلی می انجامند و این چنین انبوهی از گفتمان های ناهمگون را به وجود می آورند. اگر چه این شکاف می تواند در متون تخیلی کارکردی مثبت در خدمت انسجام روایی داشته باشد اما در متون مورد بررسی ما یعنی سفرنامه هایی که هدف اصلی شان دنبال کردنِ گام به گام یافته های ارجاعیِ نویسنده است، به نظر مشکل ساز می رسد. درواقع، قسمت های حاشیه ای در دل متن، به لطف طبیعت متنی و بافتیِ متفاوتشان به راحتی قابل تشخیص اند؛ و دغدغه مسافر-گفته پرداز نیز مشروعیت بخشیدن به آن هاست، طوری که این قطعات به تار و پود متن درآیند. با این وصف توجه ما در مطالعه حاضر، به چگونگیِ بروز این عناصر انفصالیِ معنایی-گفتمانی است و نیز بررسی جهت گیری نویسنده به هنگام حاشیه روی از متن ارجاعی.