فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
151 - 176
حوزههای تخصصی:
مجاز به عنوان یکی از مهم ترین فرایندهای تغییر معنی، نه تنها از اهمیت زیادی نزد متخصصان فن بلاغت و معنی شناسان تاریخی برخوردار بوده، بلکه دست کم به مدت سه دهه، از سوی معنی شناسان شناختی به مثابه فرایندی در زبان خودکار سخنگویان مورد مطالعه قرار گرفته است. نظریه «مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی» که در سال 2006 از سوی ویویان ایوانز ارائه شد، به تبیین چگونگی عملکرد معنی در زبان به ویژه بر مبنای فرایندهای استعاره و مجاز می پردازد. بر اساس این نظریه، واژه ها فاقد معنی هستند و معنی هر واژه تابع پاره گفتاری است که در آن قرار می گیرد. نگارندگان مقاله حاضر، ضمن بررسی و ارزیابی این نظریه در باب مجاز، به این نتیجه می رسند که قائل شدن به بی معنایی مطلق واژه ها در رویکردی واژه بنیاد، اساساً مشکلی روش شناختی به حساب می آید. افزون بر این، نمی توان به لحاظ هم زمانی به فرایندی به نام مجاز، آن هم در قالب سنتی اش قائل شد بلکه باید آن را فرایندی بر مبنای «کاهش» روی محور هم نشینی تلقی کرد. به این ترتیب، می توان واژه ها را به مثابه واحدهایی در نظر گرفت که خارج از بافت، معنی دارند ولی «معنی دار» به حساب نمی آیند.
ویژگی های آوایی شمال غربی در گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیلکی از گویش های شمال غربی ایران است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر در استان گیلان صحبت می شود و به همراه تالشی، مازندرانی و سمنانی گروه گویش های خزر را تشکیل می دهد. این گویش گونه های مختلفی در رشت، لاهیجان و لنگرود دارد، اما گونه کهن تر و اصیل تر آن؛ گالشی، گویش برخی کوه نشینان شرق گیلان است. این گویش از زبان فارسی تأثیر زیادی گرفته است. تأثیر فارسی بر واژگان و ساخت آوایی گیلکی چنان است که ویژگی های آوایی شمال غربی آن تا اندازه زیادی از میان رفته یا تنها در برخی ساخت های کهن مانده است. هدف مقاله بررسی گونه های مختلف گیلکی برای یافتن و بررسی ویژگی های آوایی شمال غربی در این گویش است. با بررسی واژگان گیلکی به ویژه در گونه های اصیل تر آن مانند گالشی سعی کرده ایم واژه ها و ساخت های کهنی که ویژگی شمال غربی گیلکی را نشان دهد بیابیم.
مقاله به زبان انگلیسی: ساختار راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی: بررسی راهبردهای ترجیحی زبان آموزان دارای توانایی منظورشناختی کم (The Construct of Interlanguage Pragmatic Learning Strategies: Investigating Preferences of High vs. Low Pragmatic Performers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیطه مطالعات منظورشناسی در دو دهه گذشته شاهد تحقیقات رو به رشد بوده است. یکی از زمینه هایی که در مورد توانش منظورشناختی زبان خارجی کمتر بررسی شده است، نقش راهبردهای یادگیری زبان است که به طور خاص برای توسعه دانش منظورشناختی زبان آموزان به کار می رود. برای پاسخ به این خلاء تحقیقاتی، در تحقیق حاضر سعی شده است که مهم ترین راهبردها ی یادگیری توانش منظورشناختی به کار برده شده توسط زبان آموزان ایرانی با عملکرد قوی و ضعیف منظور شناختی مشخص شود. این تحقیق در دو مرحله انجام شد. در مرحله ی نخست، آزمون چهارگزینه ای منظورشناختی شامل پنج کنش کلامی پربسامد زبان انگلیسی به 500 زبان آموز ایرانی داده شد. در مرحله ی دوم، از 80 زبان آموز با قوی ترین و از 80 زبان آموز با ضعیف ترین عملکرد در آزمون منظورشناختی اجرا شده مصاحبه به عمل آمد و پاسخ های آنها ضبط شد. مهم ترین راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی از مصاحبه های ضبط شده زبان آموزان با عملکرد منظورشناختی قوی و ضعیف شناسایی و استخراج شد. راهبردهای استخراج شده براساس تقسیم بندی کوهن (2005, 2010)، نتایج تحقیق حاضر، و نیز تقسیم بندی راهبردهای کلی یادگیری زبان ارائه شده توسط آکسفورد (1990)، طبقه بندی شدند. راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی مشخص شده به شش دسته تقسیم شدند: حافظه ای، شناختی، فراشناختی، اجتماعی، جبرانی، و عاطفی. نتایج آماری نشان داد زبان آموزانی که عملکرد منظورشناختی قوی تری داشتند راهبردهای شش گانه ی فوق الذکر را بیشتر از زبان آموزان با عملکرد منظورشناختی ضعیف به کار برده بودند. مهم ترین نتیجه گیری تحقیق حاضر این است که استفاده بیشتر از راهبردهای یادگیری توانش منظور شناختی، عملکرد قوی تر و توسعه بیشتر توانش منظورشناحتی زبان آموزان زبان خارجی را به همراه دارد. مهم ترین کاربرد آموزشی این تحقیق این است که راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی را بایستی به زبان آموزان یاد داد تا بتوان دانش منظورشناختی آنها را به طور کلی و توانش مربوط به کنش های کلامی آنها را به طور خاص ارتقا داد.
بررسی نام های مرکب در متن پهلوی زند وهمن یسن
منبع:
رخسار زبان سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
۶۴ – ۵۱
حوزههای تخصصی:
زند وهمن یسن (تفسیر ستایش بهمن) که نویسنده اش ناشناس است از متن هایی است که دربردارنده پیشگویی های حوادث جهان به ویژه پایان جهان است که از روی مکاشفه به دست آمده اند. اهورامزدا رویدادهای پیش روی آینده ایران را در پایان جهان در رؤیا برای زردشت پیش گویی کرده است. وهمن (بهمن) ایزد دانایی است و احتمالاً به این سبب، پیشگویی ها در یسنی به نام وی به زبان اوستایی گرد آمده است. نثر این کتاب ساده و روان است و از نثرهای خوب پهلوی به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی نام های مرکب در متن پهلوی زند وهمن یسن می پردازد. در این پژوهش، نام های مرکب از نظر قواعد واژه سازی بررسی شده اند، به این -صورت که شیوه ها و الگوهای مختلف ساختِ واژه استخراج و نمونه هایی از این متن برای هر الگو آورده شده است. نام از نظر واژه سازی به چهار نوع بسیط (ساده)، مشتق، مرکب و عبارت تقسیم می شود که هر یک شامل الگوهای مختلف از نظر ساخت واژه هستند. واژه های مرکب بر اساس نوع دستوری هر یک از اجزاء ترکیب، تنوع و گوناگونی بسیاری دارند.
Nominalization in the Writing of Novice vs. Experienced Members of Academic Communities: A Comparative Discourse Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The language register used in academic communities has the special features of density, complexity, and abstractness which are associated with nominalization with which new members of the communities might not be familiar. To explore the possible distance between novice and established members regarding their awareness of this grammatical feature, the present study investigated the employment of nominalization in the writings of Iranian graduate students (both MA and PhD students) and experienced figures in applied linguistics. Forty five research articles in the discipline by the three groups of writers served as the corpus of the study. A rigorous analysis began by identifying and outlining nominalization instances manually through and per all rhetorical sections of the articles. The occurrences of the two types of nominal expressions was counted and normalized. So as to detect the possible significant differences between the samples, chi-square tests were run. The results revealed that the experienced writers used significantly more nominalization in their writings. However, although the total nominal expressions used in MA texts were more than those used in PhD texts, the difference turned out not to be significant. There were also similarities and variations in the ranking patterns of the two types of nominalization in four rhetorical sections of the three groups of the articles. It can be concluded that the differences might reflect the distance between the novice and the established authors regarding their awareness of the importance of nominalization in academic writing. The implications of the study for EAP courses were also discussed.
برهم کنش روابط پیوستاری و انفصالی در داستان «مردی در قفس» صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال مؤثر همان طور که در شکل گیری کارها و اعمال نقش دارند، در تغییر حالت ها نیز می توانند تأثیرگذار باشند. در روابط پیوستاری و انفصالی که میان سوژه و شیئی ارزشی شکل می گیرد، این افعال بیش از پیش اهمیت خود را نشان می دهند. تغییر موقعیت و رفتن از حالتی به حالت دیگر، گاه نیازمند خواستن است و گاه توانستن. از کنارهم قرار گرفتن این دو عامل، چالشی در راه قهرمان داستان «مردی در قفس» به وجود می آید که تا آخر داستان با آن دست به گریبان است. او گاه می خواهد رابطه را حفظ کند، ولی نمی تواند و گاه نیز می کوشد تا آن را قطع کند که باز هم ناموفق است. این داستان سرگذشت مردی است که مدام با آنچه می خواهد داشته باشد و آنچه از دست می دهد در تکاپوست. این جستار تلاش می کند نحوه عمل و اثر افعال تأثیرگذار بر شکل گیری احساسات قهرمان داستان را نشان دهد. تنهایی، ویژگی اصلی قهرمان این داستان است و ناتوانایی در تغییر وضع و شرایط حاکم این حس را تقویت می کند.
تاثیر عوامل زبانی و آموزشی در یادگیری املای انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های لغوی: «شعرها و زمانه» یا «شَعرهای زنانه»: تصحیح بیتی از ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
روش تدریـس: باید پا از این گلیم فراتر بگذاریم (گفت گو با حسین خلفی نورآبادی)
حوزههای تخصصی:
ساختمان صرفی فعل فارسی در زمان های کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب های دستور زبان فارسی و مطالعات زبانی ساختمان فعل فارسی را در زمان های کامل مرکب از صفت مفعولی (یا اسم مفعول) بعلاوه فعل کمکی و یا فعل ربطی معرفی می کنند که این نظر به دلایل متعدد غیرقابل پذیرش است. در این پژوهش با ذکر دلایل متعدد زبانی به تجزیه و تحلیل ساختمان صرفی فعل فارسی در زمان های کامل پرداخته ایم. در فارسی معاصر شناسه جزء لاینفک فعل است و نیز در زمان های کامل یک عنصر دستوری لازم است تا اطلاع نحوی نمود کامل را به فعل اضافه کند و همچنین می دانیم که در هر گروه فعلی لزوماً یک فعل باید باشد. بنابراین در پژوهش حاضر برای فعل ماضی نقلی ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + شناسه» و برای ماضی بعید ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + فعل کمکی "بود" + شناسه» را پیشنهاد می کنیم. در استدلال های زبانی و به ویژه در همپایگی واحدهای نحوی نوعی شباهت رفتاری بین فعل کامل و صفت دیده می شود که حکایت از نوعی تحول تاریخی در زبان فارسی دارد و براساس شواهد موجود ناچاریم الگوی بالا را اصلاح کنیم و لذا برای فعل در ماضی نقلی ساختمان «ستاک گذشته + /-e/ (تکواژ نمود کامل) + تکواژ مشترک (شناسه و فعل کمکی «استن») را در نظر می گیریم.
On the Teachability of L2 Uninterpretable Features: Instructing Resumptive Pronouns through Contrastive Analysis vs. Dictogloss Techniques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although uninterpretable features are claimed to be an area of difficulty for EFL learners, they are still one of the less explored areas of research in the field of L2 pedagogy. The present study sought to investigate the impacts of two techniques, namely contrastive analysis and dictogloss on EFL learners’ mastery of resumptive pronouns, an uninterpretable feature absent in English relative clauses but present in most Persian ones. To this end, 77 elementary EFL learners with similar background in English were selected and assigned to three groups: one control and two experimental. Before and after the instruction the participants were administered a 50-item Grammaticality Judgment test and a 20-item translation test which had been developed and validated for use in this study. The results showed that all three groups had significant progression after the treatments, but the comparison among the groups indicated no statistically significant difference. This may suggest that L2 exposure had a more important role in the participants’ performance than the instruction type (contrastive analysis and dictogloss). The findings seem to support the importance of exposure to such L2 structures over time and that instruction cannot always accelerate acquisition.
دستیابی به مهارت بیان شفاهی بدون نیاز به دانش صریح زبانی: بر اساس یک روش آموزش زبان با عنوان رویکرد عصب زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلود ژرمن و یوان نِتِن در سال ۱۹۹۷ در کانادا، با تکیه بر علوم اعصاب و نظریه عصب شناسی زبان و نظریه عصب زبان شنا سی در دوزبانگی میشل پارادی، روش نوینی در حوزه یاددهی/ یادگیری زبان خارجی با نام رویکرد عصب زبان شناختی ابداع کردند. این روش پس از کسب موفقیت در کانادا از سال 2011 تاکنون در کشور های دیگر نظیر چین، ژاپن، اسپانیا و فرانسه کاربرد یافت. بر اساس این رویکرد، یادگیری قواعد دستوری در ابتدای یادگیری سبب کندی و یا اختلال در مهارت بیان شفاهی می شود. از این رو، در این رویکرد اولویت اصلی کسب مهارت بیان شفاهی در زبان آموزان بدون فراگیری قواعد دستوری است. در این مقاله که مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی است ضمن معرفی رویکرد مذکور در پی پاسخ به این پرسش هستیم: چگونه مهارت بیان شفاهی بدون فراگیری دانش صریح (قواعد دستوری) در این رویکرد شکل می گیرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش، فرایند یادگیری زبان خارجی طبق رویکرد مذکور بررسی می شود. پرسش دیگر این تحقیق این است که رویکرد عصب زبان شناختی زبان تا چه اندازه می تواند در کسب مهارت بیان شفاهی در زبان فرانسه نزد زبان آموزان ایرانی مؤثر باشد؟ برای یافتن پاسخ، یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش انتخاب شد. مطالعه تجربی مقایسه ای (تحلیل کمی) و نظرسنجی ( تحلیل کیفی) انجام گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق، زبان آموزانی که با رویکرد مذکور زبان فرانسه را یاد گرفته اند، نتایج بهتری از نظر میزان دقت در بیان شفاهی کسب می کنند، حین مکالمه اشتباهات زبانی کمتری را مرتکب می شوند و خود تصحیحی نیز در میان این زبان آموزان بسیار زیاد است.
آموزش واژگان فرانسه به دانشجویان زبان آموزایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده بر روی مهارت شفاهی و نگرش زبان آموزان انگلیسی سطح مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت نوشتاری و شفاهی هر دو از مهارت های تولیدی زبان می باشند که اجزاء مشترک دارند، اما تلاش بسیار کمی در جهت شناخت تأثیر این دو مهارت بر یکدیگر، خصوصاً تأثیر مهارت نوشتاری بر مهارت گفتاری صورت گرفته است. پژوهش حاضر بااستفاده از مدل پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل، به روش شبه تجربی به بررسی تأثیر تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده بر مهارت شفاهی زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی در موسسه ای در تهران پرداخته است. همگن بودن زبان آموزان دو کلاس سطح مقدماتی این مؤسسه بوسیله پیش آزمون (KET, 2007) مورد بررسی قرار گرفت و پس از حصول اطمینان، یکی از کلاسها به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل، هر کدام شامل 26 زبان آموز، مورد مطالعه قرار گرفتند. زبان آموزان گروه آزمایش در طول ترم در 15 تا 20 دقیقه آخر کلاس به تمرین مهارت نوشتاری هدایت شده و گروه کنترل به حل کتاب تمرین پرداختند. بررسی کمّی بوسیله آزمون تی مستقل نشان داد که زبان آموزان گروه آزمایش نه تنها در مهارت نوشتاری، بلکه در مهارت شفاهی نیز به صورت معناداری پیشرفت کرده بودند. علاوه بر این، تحلیل محتوای حاصل از مصاحبه در پایان ترم پیرامون نگرش زبان آموزان گروه آزمایش نسبت به نقش تمرین های نوشتاری بر مهارت شفاهی نمایانگر آن است که اگرچه زبان آموزان در ابتدای ترم نگرش مثبتی نسبت به این تمرین های نوشتاری نداشتند، اما در پایان ترم این نگرش به شکل مثبتی تغییر کرده بود.
رابطه ی بین استفاده از راهبردهای ارزشیابی مستمر و حس خودکارآمدی معلمان ایرانی انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا جنسیت و تجربه تفاوتی ایجاد می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study sought to examine the relationship between the use of formative -efficacy. Moreover, this study investigated the relationships and interactions between the EFL use of formative assessment strategies, their gender, level of experience, and sense of self-efficacy. This is a descriptive ex post facto design study which employed a three- assessment strategies f self-efficacy. In order to collect data, sixty-one EFL teachers, including thirty-one female and thirty male participants who were selected through convenience sampling, completed the questionnaire. Multiple statistical strategies were employed to analyze the research questions of the study. The use of formative assessment strategies was positively correlated with their sense of self-efficacy. However, the results of eta correlation coefficients revealed that there formative assessment strategies and two other variables of gender and level of experience. Finally, the results of a three way factorial Analysis of Variance (ANOVA) evinced that there was no statistically significant interaction between the strategies -efficacy, their gender, and level of experience. Therefore, when the teachers become more aware of the ways to implement formative assessment strategies to inform instruction, their sense of self-efficacy can increase. This study has some implications in language testing, English pedagogy, and syllabus design and materials development.
نقشه معنایی حروف اضافه ابزاری همراهی در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منوچهر، پسر جوان جم، موبدان موبد پارس و کرمان در سده سوم هجری، در پاسخ به بدعت برادرش زادسپرم، موبدان موبد سیرجان، در باب آیین تطهیر برشنوم، سه نامه به فارسی میانه به مردم سیرجان و زادسپرم و بهدینان ایران نوشت که مجموعه آنها موسوم به نامه های منوچهر است. منوچهر که خود صریحاً اذعان می کند در نویسندگی مهارت ندارد، علاوه بر عدول از قواعد صرفی و نحوی فارسی میانه، و نیز واژه سازی بی قاعده، واژه ها و اصطلاحات دینی و فقهی متعددی را در این نامه ها به کار برده که فهم متن را دشوارتر ساخته اند. بااین همه، شناسایی این واژه ها به غنای گنجینه واژگان فارسی میانه می افزاید. در این نوشتار دو واژه نشان شناسی و مسلمان با تکیه بر شواهد آنها از نامه های منوچهر بررسی شده اند.
طراحی و اعتبار بخشی آزمون استاندارد زبان فارسی (بر پایه چهار مهارت زبانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی آزمون مهارت (بسندگی) زبان فارسی بر پایه چهار مهارت زبانی درک شنیداری، درک خوانداری، صحبت کردن و نگارش است. فرضیه این پژوهش بر این اصل استوار است که این آزمون به لحاظ تجزیه و تحلیل آزمون سازی دارای پایایی و روایی لازم ، دارای سودمندی لازم ، قابل اجرا و کاربردی است و در نهایت منطبق با معیارهای استاندارد شده، طراحی شده است. جامعه آماری این پژوهش، فارسی آموزان مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) بودند و 130 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که این زبان آموزان حداقل 4 ماه و حداکثر 12 ماه در این مرکز مشغول یادگیری زبان فارسی بوده اند. به منظور استاندارد سازی آزمون، پرسش های آزمون به صورت پیش آزمون در آزمون های پایان ترم بهار 94 و تابستان 94 مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) استفاده و بعد از آسیب شناسی پرسش ها و تجزیه و تحلیل، برای این آزمون انتخاب شده است. پرسش های آزمون پس از اجرا تحلیل شدند و پایایی و روایی آزمون، دو مشخصه مهم آزمون استاندارد، اندازه گیری شدند. پس از بررسی آزمون طراحی شده، نتایج آماری نشان دهنده این موضوع بوده اند که این آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز بهینه ای دارد و دارای پایایی و روایی قابل قبولی نیز است و پیش بینی می شود که این آزمون سودمند و دارای کاربردی نیز است.