فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
بررسی رابطه بین هوش تصویری و میزان یادگیری زبان عمومی و زبان تخصصی در دانشجویان (مطالعه موردی ، دانشگاه افسری امام علی (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط حساس و ایفای نقش (فصل پنجم)
حوزههای تخصصی:
The Impact of Interactive Output Tasks on Developing Vocabulary Knowledge of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the role of interactive output tasks in developing EFL learners’ vocabulary knowledge. The participants were 103 elementary female Iranian EFL learners who were randomly divided into three groups: input-only, input-output-no-interaction, and input-output-interaction. After all participants took a placement test and a vocabulary pretest, the input-only group was exposed to input tasks, while the other two groups received both input and output tasks with or without interaction. Then, all the participants took a vocabulary posttest. The results of ANOVA and Kruskal-Wallis tests showed that the participants in both the input-output-no-interaction group and the input-output-interaction group outperformed the ones in the input-only group in the vocabulary posttest (in both the overall vocabulary test and in the productive vocabulary section). Moreover, the results of the t-test and the Mann-Whitney test revealed that the participants in the interaction and no-interaction groups performed similarly on both the overall vocabulary posttest and the productive vocabulary section. The findings of this study support the idea that output is a facilitative factor for the acquisition of L2 vocabulary and, specifically, productive vocabulary development. The results also suggest that both interactive and non-interactive output-plus-input tasks can lead to higher achievement in vocabulary knowledge compared to the input-only condition lacking output tasks
ترجمه بین نشانه ای و تحریف فرهنگی : بررسی موردی تصویر گری در ترجمه رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یاکوبسن (1959) در طبقه بندی سه گانه اش، ترجمه بین نشانه ای را یکی از انواع ترجمه ذکر می کند که در آن وسیله ارتباط تغییر پیدا می کند. هدف تحقیق حاضر بیان و اثبات این مطلب است که ترجمه بین نشانه ای، همانند ترجمه بین زبانی، میتواند اثر اصلی را تحریف کند. وقتی که متنی در زبان مقصد ترجمه میشود و به صورت مصور هم در می آید اجزای تصویری و عکس ها گاها متن اصلی را در سطوح مختلف زبانی و فرهنگی تحریف میکنند.در این پژوهش سعی می شود با بررسی رباعیات خیام، ترجمه آن به وسیله فیتزجرالد و تصاویر قرار داده شده در نسخه ترجمه شده به وسیله ادموند سالیوان، دستکاری و تحریف متن و فرهنگ اصلی نشان داده شود. تصویر گر در این اثر به وضوح سعی کرده با ایجاد التقاط تصویری، نمادسازی، و فضا سازی و تلمیح درون متنی و تغییر ماهیت عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی همانند اشیا، فضا ها، پوشش ها، ایدئولوژی ها و ...، فرهنگ و هویت اصلی و ایرانی را تغییر داده و آن را با معیارها و کلیشه های غربی همگام سازد. به عبارتی دیگر مصور سازی به عنوان نوعی ترجمه بین نشانه ای ماهیت اصلی و ایرانی شعر خیام را دچار دستکاری و دگرگونی میکند.
ادبیات کــهن: شیوه های روان درمانی در ادب فارسی (با تکیه بر داستان شاه و کنیزک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل عملکرد گونة روایت و شتاب منفی داستانی در زبان غنایی (مطالعة موردی: منظومة مهر و ماه جمالی دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختاری آثار کلاسیک روایی، جایگاه مناسبی برای کشف روابط مؤلفه های داستانی با زبان است. پیرنگ کامل منظومة عاشقانة مهر و ماه (جمالی دهلوی، 1353) بستری مناسب برای نشان دادن این روابط فراهم می کند. در زبان غنایی منظومة مذکور کارکرد ادبی و عاطفی زبان بر سایر نقش های زبانی غالب است. هدف نگارنده در این جستار، جمع سه نظریة متمایز در حوزه ساختار داستان و کارکردهای زبان است که درنهایت، به الگویی کلی در این رابطه دوسویه منتهی می شود. هنگامی که راوی بر حضور خود در داستان تمرکز کند (+) کارکرد عاطفی زبان قوی تر می شود و زمانی که به توصیف کنش ها، کنشگران و سایر پدیده ها (+) می پردازد، کارکرد ادبی زبان خود را بیش از پیش نشان می دهد؛ زیرا در این ساحت همواره صنایع ادبی بیشتری به اقتضای شیوة داستان پردازی کهن در متن وارد می شود. توصیف های منظومه اعم از پدیده های طبیعی، ظاهر و سیرت قهرمانان داستان و حتی شرح جزئیات برخی از کنش های غنایی مانند شکار، شب زفاف، بزم و ... که شتاب روایت را کاهش می دهد دربردارنده ظهور کارکرد ادبی زبان غنایی است. شکوائیه های ذهنی، نجوای با خویشتن، مناظره های یک سویه با عناصر طبیعت و... به سبب بافت خاص زبانی که بیشتر با ادات ندا و تمنا همراه است با کارکرد عاطفی زبان غنایی رابطة مستقیم دارد. گفتمان عاطفی در بطن روایت شکل می گیرد و سازوکار کنش های داستانی را به کمترین حد می رساند. استفاده از الگوی طرحوارة عاطفی برای نشان دادن امیدواری شَوِشگر درعین ناامیدی و ایجاد اعتمادبه نفس برای وصال یار، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.
نیل به بهشت درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران و نویسندگان رمانتیک – به رغم حساسیت بسیار و آگاهی وافی از فساد و تباهی دنیا – امیدشان را برای بازیابی بهشت از دست رفته از دست ندادند. همان بهشتی که آدمیان با هبوط آدم در مضامین مذهبی و یا با پشت سر نهادن وضعیت طبیعی و به وجود آوردن قراردادهای اجتماعی برای زندگی در وضعیت جامعه مدنی به قول روسو از دست داده بودند. سرخوردگی شدید رمانتیک ها از انقلاب فرانسه آنها را به این نتیجه رهنمون شد که در دنیایی فاسد نمی توان آرمانشهری واقعی بنیان نهاد بنابراین مصمم شدند که آرمانشهری معنوی را در وجود خود بنا نهند. در روند به انجام رساندن چنین امری بود که ایشان اسطوره های رهایی و رستگاری خود را آفریدند. این اسطوره ها تا حدی تحت تاثیر دیدگاه های افلاطونی و همچنین اسطوره آفریده میلتون در بهشت گمشده و بهشت باز یافته بود. اما اسطوره های رمانتیک در برگیرنده تمام انسان ها نیست. سالک تنهای روسو و آلبیون بلیک و افتردینگن نوالیس انسان های خاص و منحصر به فرد در میان ابنای بشرند که قادرند جام مقدس معنوی را در جست و جو برای نیل به اهدافشان به دست آورند. آن ها آن جام را در روح خود می یابند و از این راه پس از عمری جست و جو به آرامش خاطر نایل می شوند. بدین طریق است که بهشت از دست رفته آدم و حوا در درون انسان بازیافته می شود.
اهمیت حروف ربط به عنوان یکی از ابزارهای پیوستگی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آذرشب یا آذرشست و آذرشین
تحلیل انسجام متنی غزلی از حافظ براساس ساخت مبتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره در بحث از ساختار غزل مطرح می شود، موضوعِ بود یا نبودِ انسجام در غزل است. در همین راستا، مقاله پیشِ رو در پیِ آن است که با به کارگیری رویکرد زبان شناسی نقش گرا و استخدامِ الگویِ انسجامِ ساختاری، ساختارِ تماتیکِ غزلی از حافظ را بررسی کند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش آن است که با تحلیلِ ساختارِ تماتیک «بند» و نحوه ساز مان دهی عناصرِ درونی آن چگونگی، بروز و ظهورِ انسجام ساختاری را در غزل فارسی بحث و بررسی کند. از این رو پس از تبیینِ کلیاتی درباره فرانقش ها، نحوه سازمان دهی جمله از منظرِ ساختارِ تماتیک، و گونه های نشان دار و بی نشانِ ساختار آغازگر-بیانگر در زبانِ فارسی مطرح می شود. در ادامه با استخدامِ روشِ توصیفی تحلیلی در بررسی ساختارِ تماتیک جملات، غزلی از حافظ بررسی می شود. این بررسی علاوه بر آشکار کردنِ نکاتی درباره انسجامِ ساختاری غزل و نحوه سازمان دهی ساختارهای مضمونیِ آن، برخی از تلقی های پنهان شاعر را نیز که در خلال این بررسی برجسته می شوند تحلیل می کند. در پایان مشخص می شود که با اتکاء به این روش می توان موضوعِ انسجام را در بسیاری از غزل های حافظ با اتکاء به نحوه سازمان دهی ساختار آغازگر-بیانگر تحلیل و بررسی کرد.
بررسی فضاهای ذهنی در متون خبری روزنامه های ایران
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، در چارچوب نظریه فضاهای ذهنی، اخبار منعکس شده توسط روزنامه های فارسی زبان را بررسی کرده است. مفهوم فضاهای ذهنی در معنی شناسی شناختی نخستین بار توسط فوکونیه (Fauconnier, 1985) مطرح شد. بعدها فوکونیه و ترنر (Fauconnier and Turner, 2002) آن را گسترش دادند و الگویی با عنوان نظریه «تلفیق مفهومی» ارائه کردند. فوکونیه در نظریه فضاهای ذهنی بر این باور است که معنی چیزی ازپیش ساخته و قابل تعبیه در واژه نیست، بلکه حاصل کاربرد واقعی زبان در بافت است؛ بنابراین، انتظار می رود بر اساس ویژگی های زبانی و روابط موجود بین اجزا، فضاهای ذهنی ایجادشده توسط نویسندگان در متون قابل پیگیری باشد. در این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده، فضاهای ذهنی شش متن خبری برگرفته از دو روزنامه فارسی زبان که موضوعی واحد را از دیدگاه های متفاوت بیان کرده اند، تحلیل و بررسی شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نویسندگان اخبار با استفاده از فضاهای ذهنی متفاوت، افکار و عقاید خود را به مخاطبان القا کرده و جریان انعکاس خبر را به سمتی هدایت می کنند که فضای پایه، یعنی تیتر خبری، بر مبنای آن شکل گرفته است. نتایج این تحقیق در تحلیل گفتمان های خبری کاربرد دارد.
پیشینة درمانگری در سنّت هند و اروپایی، ژرمنی و ایرانی بر اساس شواهد زبان شناختی و اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تاریخچة درمانگری در طب هند و اروپایی، ژرمنی و ایرانی بر اساس شواهد زبان شناختی و اساطیری می پردازد. آدالبرت کوهن دانشمند آلمانی دربارة طب سنتی ژرمنی و بر اساس کتاب مرزه برگ ژرمنی و مقایسة آن با هندی ودایی (آتهاروودا) دربارة به کارگیری طلسم برای مداوای بسیاری از بیماریها مقالة مفصلی عرضه کرد. او بیشتر بیماریهای مداوا شده با طلسم و جادو را بیماریهای حیوانات می دانست. ضمناً پی برد که آنها تعداد بیماریها را به صورت ارقامی با یکان و دهگان یکسان می شماردند؛ مثلاً 55، 77، 99 و ... همچنین علت بیماریها را حلول روح شر در بدن شخص بیمار می پنداشتند. سه دانشمند دربارة طب هند و اروپایی مقاله نوشته اند: بنونیست، یان پوول و دومزیل.
طبق نظریة بنونیست بر اساس شواهد زبان شناختی در دورانی بسیار قدیم هند و اروپاییان دارای مهارتهایی برای درمان بیماریها بودند و این سنت درمانگری برای شخصِ درمانگر، توانایی به همراه می آورد. پوول اعتقاد دارد طب هند و اروپایی بیشتر یک پدیدة اجتماعی، دینی و اسطوره ای بوده تا یک واقعة علمی و برای بازسازی آن دوران از اساطیر ودایی بهره می جوید. رسالة دومزیل بر اساس خویشکاریهای سه گانة سنت هند و اروپایی است. دربارة طب در ایران باستان در ادبیات پهلوی و سنت فلسفی - اخلاقی ایرانی به طور مشروح صحبت شده است. در ایران باستان، سلامت در نتیجة اعتدال امزاج چهارگانه در بدن و بیماری بر اثر به هم خوردن این اعتدال به وجود می آید. در اوستا سه نوع راه درمان عرضه شده است: 1- با کارد ، 2- با گیاهان دارویی و 3- با کلام جادویی (مانتره).
در زادسپرم و بندهشن نیز به طور مفصل دربارة سلامت مزدیسنان و چگونگی تأیید پزشک برای درمانگری بحث شده است. همچنین آناتومی بدن در این آثار تشریح می شود.
زیر آسمان مشرق زمین
اهمیت نقض ترتیب مرسوم نقش های تتا دردرک بیماران آلزایمر فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمول ها، واژه ها یا گروه های واژگانی هستند که به مثابه مهم ترین بخش معنا شناختی جمله تلقی می گردند. در جستار حاضربا الهام از پژوهشی مشابه که از سوی منویلیدو، آلمیدا، شوارتزو نر (2009) انجام پذیرفته است به بازکاوی ماهیت اختلال بیماران آلزایمر فارسی زبان در درک جملات حاوی محمول های روان شناختی پرداختیم. از این رو، به طور مشخص بر ویژگی تخصیص نقش تتا در سه نوع محمول تمرکزکردیم. دستهٔ اول، محمول هایی را شامل می شود که تجلی موضوعی آن ها نمایانگر ترتیب پایگانی نقش های تتا می باشد ( همچون بازی کردن)؛ دستهٔ دوم محمول های روانشناختی ای هستند که تجلی موضوعی آن ها، ناقض تجلی موضوعی مرسوم است (همچون ترسیدن) و نوع سوم محمول های روانشناختی ای را دربرمی گیرد که از ترتیب پایگانی نقش های تتا تخطی می کنند (همچون خشنودکردن). پژوهش حاضر از نوع مورد– شاهد است و آزمودنی های پژوهش شامل دو بیمار آلزایمری یک زبانهٔ فارسی زبان و 5 فرد سالم کهنسال بودند که از لحاظ سن، مدرکِ تحصیلی، محل سکونت و زبان مادری با یکدیگر همتا شده بودند. تحلیل داده های حاصل از انجام آزمون تکمیل جمله، مشخص ساخت که بیماران آلزایمر در درک جملات حاوی ساختار کانونی(دسته اول) مشکلی نداشتند، اما در درک جملات حاوی محمولهای روانشناختی( دسته دوم و سوم)، عملکرد بسیار ضعیفتری نسبت به گروه شاهد از خود نشاندادند. این نتایج، بیانگروجود اختلال بیماران آلزایمری در نگاشت بازنمایی نحوی بر بازنمایی معنایی و به ویژه در فرایند تخصیص نقشهای تتا به موضوعهای محمولهای روانشناختی است.
واژه های مرکب درون مرکز زبان فارسی: ساخت های مفهومی ساده یا پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعدادی از پژوهش های زبان شناختیِ متمرکز بر واژه های مرکب این مسئله اذعان شده است که واژه های مرکب درون مرکز به دلیل وجود عنصر هسته ترکیب پذیرند و شفافیت معنایی دارند. با مفروض قرار دادن ادعای فوق، پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر بُعد معنایی واژه های مرکب درون مرکز زبان فارسی نشان دهد که چگونه در برخی از واژه های مرکب درون مرکز وجود عنصر هسته الزاماً به معنی ترکیب پذیری معنایی و سادگی ساختار مفهومی این واژه ها نیست و واژه های مرکبی که طبق تعریف درون مرکز تلقی می شود، به لحاظ پیچیدگی ساختار مفهومی تفاوت هایی با یکدیگر دارند. به این منظور، با استناد به ادعای برخی زبان شناسان شناختی مبنی بر قابلیت نظریه آمیختگی مفهومی در تبیین ساخت معنای واژه های مرکب، از ابزارها و مفاهیم این نظریه بهره گرفته شد و فرایند مفهوم پروری در تعدادی اسم مرکب درون مرکزِ اسم اسم زبان فارسی تحلیل گردید. تحلیل ها نشان می دهد که هرچند برخی واژه های مرکب درون مرکز نمونه های بارز ترکیب پذیری معنایی هستند و شبکه های انضمامی ساده را فعال می سازند، واژه های مرکب درون مرکزی نیز وجود دارند که به لحاظ معنایی شفاف و ترکیب پذیر نیستند. در این واژه ها علیرغم وجود عنصر هسته، متأثر از عملکرد مجاز یا استعاره تصویری بر روی جزء توصیف کننده، فرایند ساخت معنا شبکه ای تک ساحتی را برمی انگیزاند که هرچند به پیچیدگی شبکه های انضمامی دوساحتی نیست، سادگی و ترکیب پذیری معنایی شبکه های ساده را نیز نشان نمی دهد. این نتیجه تلویحاً مؤید آن است که تمام واژه هایی که بر مبنای تعریف، درون مرکز تشخیص داده می شوند، ساختار مفهومی یکسانی ندارند.
بررسی ماضی بعید در دامنه ی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبانشناسان خارجی تحت عنوان سنتی «تطابق زمان دستوری» به مطالعه ترتیب زمانی موقعیت ها در جملات نقل قول غیرمستقیم می پردازند. این ترتیب بیانگر رابطه زمانی است و تقدم، هم زمانی، یا تأخر موقعیت را نسبت به زمان جهت یابی نشان می دهد. مطالعه حاضر در زبان فارسی به بررسی تقدم زمان موقعیت جمله پیرو می پردازد آنگاه که موقعیت جمله پایه با زمان دستوری آینده بیان می شود. سؤال تحقیق این است که زمان دستوری ماضی بعید در جملات مرکب فارسی چگونه تبیین می شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است وداده ها جملاتی از زبان فارسی معیار هستند که با شم زبانی نویسندگان انتخاب و ارزیابی شده اند. با به کارگیری چارچوب نظری دکلرک (۱۹۹۱ الف)، و معنی شناسی و کاربردشناسی حاصل از قوانین محاوره گرایس (۱۹۷۵) فرضیه مناسبی برای پاسخ به سؤال تحقیق فراهم می شود. مطابق فرضیه تحقیق، به شرط دیرشی بودن، آغاز موقعیت جمله پایه با زمان دستوری آینده می تواند نسبت به بقیه آن، گذشته تعبیر شود. این زمان گذشته، زمان جهت یابی لازم برای ماضی بعید را فراهم می سازد. بنابراین، تقدم در دامنه آینده در حالت بی نشان با زمان های دستوری گذشته یا ماضی نقلی و در حالت نشاندار با زمان دستوری ماضی بعید بیان می شود.