فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام های صرفی زبان های مختلف تمایل دارند از اصول خاصی پیروی کنند، شفافیت یکی از این اصول مهم است. جستار حاضر، به بررسی شفافیت نشانه های تصریفی فارسی و انگلیسی براساس نظریه صرف طبیعی پرداخته است. مسئله اصلی آن است که شفافیت در وندهای تصریفی این دو زبان از منظر صرف طبیعی چگونه بازنمایی می شود. داده های فارسی از پیکره پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و داده ها ی انگلیسی از پایگاه پیکره انگلیسی آمریکایی معاصر به روش نمونه گیری تصادفی )و بر مبنای تعداد واژه های مساوی) انتخاب شده، سپس براساس دیدگاه درسلر و مایرثالر موردبررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در فارسی صورت های تصریفی -ها و –ون جمع ساز، -ترین صفت عالی ساز، ت - و -اد گذشته ساز، و ن - منفی ساز و در انگلیسی صورت های ‘s- مالکیت، -est صفت عالی ساز و -en صفت مفعولی ساز، شفاف و باقی نشانه ها غیرشفاف اند. یافته ها حاکی از آن است که شفافیت مقوله های اسم و فعل در فارسی بیش از صفت است اما شفافیت مقوله های اسم و صفت در انگلیسی بیش از شفافیت فعل است. این امر یکی از وجوه افتراق نظام صرفی این دو زبان است. همچنین، میان ملاک شفافیت و بسامدوقوع نشانه تصریفی رابطه مستقیمی وجود ندارد. در نظام صرفی هر دو زبان بین مقوله دستوری و شفافیت رابطه مستقیمی وجوددارد. اما این رابطه درخصوص شفافیت هریک از نشانه ها با بسامد وقوعشان لزوما صدق نمی کند.
علیت در زبان فارسی: مکتب سنت پترزبورگی باندارکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
209 - 226
حوزههای تخصصی:
ساختارهایی با مفهوم علیت که تصور می رود در همه زبان ها وجود دارند، ازجمله ابژه های زبانی هستند که نه تنها در زبانشناسی بلکه در روانشناسی، منطق و فلسفه نیز موردمطالعه قرار می گیرند. به عبارت دیگر علومی که زبان و فعالیت های زبانی را در موقعیت های مختلف با اهداف متفاوت مورد بررسی قرار می دهد، همواره علیت را نیز مورد توجه قرار داده است. پژوهش حاضر، تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که چهارچوب نظری آن بر اساس تئوری دستور کاربردی باندارکو بنا شده است، بدون اینکه تحمیل ساخت زبان روسی بر زبان فارسی موردنظر باشد. مقاله به بررسی مفهوم علیت در جملات مرکب وابسته ساز می پردازد. به عبارت دیگر تظاهر رابطه علیت در جملات مرکب وابسته ساز علی، شرط، هدف و تقابل مورد بررسی قرار می گیرد. برای دستیابی به این مقصود، نگارنده برای توصیف جملات مرکب با مفهوم علیت از محورهای کاربردی- معنایی باندارکو تبعیت کرده است. بر اساس تئوری باندارکو، محورهای کاربردی – معنایی سیستمی از ابزارهای متنوع زبانی (اعم از صرف، نحو، واژه سازی، واژه شناسی و همچنین تلفیق آن ها نظیر واژگانی نحوی و غیره) است که بر مبنای اشتراکات و نقش های معنایی متقابل در یک محور جای می گیرند.
Assessing Test-Taking Strategies of IELTS Test-Takers: Development and Validation of an IELTS Test-Taking Strategy Questionnaire
حوزههای تخصصی:
The measurement of test-taking strategies and practices, mostly studied through qualitative methods, has been an important aspect of language testing and assessment research. The current study examines the test-taking strategies of International English Language Testing System (IELTS) test-takers and reports the process of designing and validating an IELTS test-taking strategy questionnaire. To achieve this aim, a questionnaire with 62 items was developed and piloted on 534 IELTS test-takers. To ensure its validity, the questionnaire results were analyzed through Exploratory and Confirmatory Factor Analyses (EFA and CFA). The final 49-item instrument with eight factors, “test-management (TM)” and “test-wiseness (TW)” strategies in each skill, had adequate psychometric properties. The findings revealed positive correlations between TM and TW strategies, representing strong correlations between Reading TM and Listening TM, Reading TW and Listening TW, and Listening TM and Speaking TM. The developed questionnaire can serve as a diagnostic tool to monitor test-takers’ performance and strategies, mainly in high-stakes tests like IELTS.
Why IELTS Candidates Score Low in Writing: Investigating the Effects of Test Design and Scoring Criteria on Test-Takers’ Grades in IELTS and World Englishes Essay Writing Tests
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer and Autumn ۲۰۲۲
145 - 159
حوزههای تخصصی:
This study explored possible reasons why IELTS candidates usually score low in writing by investigating the effects of two different test designs and scoring criteria on Iranian IELTS candidates’ obtained grades in IELTS and World Englishes (WEs) essay writing tests. To this end, first, a WEs essay writing test was preliminarily designed. Then, 17 Iranian IELTS candidates wrote two essays on the same topic, one under the IELTS test condition and one under the WEs test condition. Each of the 34 obtained essays was scored six times, three times based on IELTS scoring criteria, each time by a different rater, and then, three times based on WEs scoring criteria. The results of repeated-measures ANOVA showed that test design and scoring criteria had significant effects on essay grades. The study concludes that some of the reasons why IELTS candidates usually score low in writing may be rooted in the test design and scoring criteria of the IELTS essay writing test, not necessarily in IELTS candidates’ weaknesses in writing. The implications of the study focus on the importance and relevance of the results to IELTS candidates, international students, and the future of assessing writing in World Englishes contexts.
Investigating the Iranian Translator’s Strategies for Subtitling the Cultural-bound References in “Harry Potter” Movies
حوزههای تخصصی:
Subtitling, like all other types of audiovisual translation, has always been influenced by cultural factors, and in turn, subtitles have influenced their target readers. The relation between culture and language in interlingual subtitling might cause some problems in translating Culture References (CRs). The aim of the present study was to classify the samples of CRs in the “Harry Potter” movie series based on Klingberg’s (1986) model. It was also intended to investigate the strategies applied by Iranian translators in subtitling the (CRs) in “Harry Potter” movies from English into Persian based on Diaz Cintas's (2007) proposed strategies. To do so, instances of CRs were drawn from the two series of Harry Potter entitled Harry Potter and the Philosopher's Stone (2001) and Harry Potter and Goblet of Fire (2005). The data analysis was carried out by descriptive statistics to indicate the frequency and percentages. The findings revealed that “Personal Names” and “Magical Objects”, were the most frequently used CRs in the two selected series of Harry Potter movies based on Klingberg’s (1986) model. Additionally, the results showed that “Loan” and “Calque” were the most frequently used strategies in subtitling the CRs. The findings of the present study may be useful for English translation students, subtitlers, and fansubbers who do subtitle English movies in the Iranian context
مقایسۀ برگردان های فارسی داستان کودکانۀ «درخت بخشنده» از منظر پیراترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
308 - 327
حوزههای تخصصی:
پیرامتن، متنی در آستانه متن دیگر است. طرح روی جلد، پیشگفتار، توضیحات پشت جلد، قطع، جنس کاغذ، تقدیم نامه، پانوشت، لوگوی ناشر، سرصفحه و به طور کلی تمامی الحاقاتی که متن را به کتاب بدل می سازند پیرامتن به شمار می آیند. یوسته فریاس، با الهام از مفهوم پیرامتن، اصطلاح پیراترجمه را مطرح می کند. پیراترجمه عبارت است از ترجمه پیرامتن های کتاب، در راستای متناسب سازی آن با سپهر نشانه ایِ زبان مقصد. سازه های پیرامتنی، مجرایی نامرئی برای نفوذ ایدئولوژی مترجم اند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر سازه های پیراترجمه ای بر تغییر گفتمان غالبِ اثر زبان اصلی است. با توجه به کثرت ترجمه های «درخت بخشنده»، اثر شل سیلورستاین، از زبان انگلیسی به زبان فارسی و خوانش های گوناگون مفسرانش، کتاب مذکور برای موضوع ترجمه شناسیِ این مقاله اختیار شده است. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی تطبیق چگونگی برهم کنشِ سازه های مختلفِ پیرامتنیِ هر یک از این ترجمه ها است. در گستره ادبیات کودک، همواره برهم کنش متن و تصویر مورد توجه نظریه پردازانی همچون اسکات و نیکولایوا بوده است. نوآوری پژوهش حاضر این است که برهم کنش های مدّنظر ایشان را از سطح رابطه متن و تصویر به سطح رابطه سازه های پیراترجمه تعمیم می دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که برهم کنش متن و پیراترجمه به پنج شیوه (تقارنی، تکمیلی، توسیعی، ترکیبی و تناقضی) صورت می پذیرد و مترجمان و همکاران ایشان خوانش متن زبان اصلی را از طریق تغییر شیوه برهم کنش پیراترجمه های آن دستخوش تغییر می کنند. فاصله فرهنگی میان متن زبان اصلی و متنِ ترجمه شده و نیز جایگاه برجسته پیرامتن هایی همچون طرح جلد، قطع و امثالهم در صنعت نشر کتاب کودک ضرورت پژوهش را ایجاب می نماید.
بررسی بازنمایی زبانی رویداد حرکت از منظر زبانشناسی شناختی: بررسی موردی افعال حرکتی در زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
69 - 104
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به ماهیت معنی شناختی افعال حرکتی زبان مازندرانی با تأکید بر الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه مسیر و حرکت، چگونگی بازنمایی اطلاعات چندگانه مسیر و اطلاعات چندگانه شیوه می پردازد. از آنجاکه تقریباً همه پژوهش ها در مورد معنی شناسی افعال حرکتی زبان ها و گویش های ایرانی با تکیه بر رویکرد شناختی و الگوهای واژگانی شدگی تالمی (1985 و 2000ب)، درباره زبان فارسی انجام گرفته اند، پژوهش حاضر می تواند گامی در راستای پر کردن این خلأ در زمینه دیگر زبان ها و گویش های ایرانی و نقطه شروعی در این رابطه باشد. رویکرد این پژوهش به فعل های حرکتی زبان مازندرانی به ویژه افعال غیرساده همسو با دیدگاه ازکیا و همکاران (1394) در باب فعل غیرساده حرکتی در زبان فارسی در چارچوب الگوهای واژگانی-شدگی شکل گرفته است. در پژوهش حاضر، افعال ساده و غیرساده واژگانی شده در یک گروه و در برابر افعال غیرساده تابع دار قرار می گیرند. 140 فعل حرکتی پیکره این پژوهش شامل 39 فعل ساده، 57 فعل غیرساده واژگانی شده و 44 فعل غیرساده تابع دار هستند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت در زبان مازندرانی چیست؟ در نتیجه این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که در زبان مازندرانی نمی توان الگوی غالبی برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت تعیین کرد. افعال حرکتی تقریباً به یک میزان این اطلاعات را واژگانی می کنند. بر اساس این پژوهش، از 140 فعل حرکتی مازندران تعداد 96 فعل (57/68 درصد کل افعال) واژگانی شده اند و 44 فعل (43/31 درصد کل افعال) تابع دار هستند.
مقایسه کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسی زبان در برنامه های زنده تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
183 - 208
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسی زبان در برنامه های زنده تلویزیون چکیده: ترمیم گفتار به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای حفظ مکالمه و جلوگیری از شکست ارتباط، می تواند عامل مؤثری در ارتباطات و مکالمات روزمره به حساب آید. در این میان، جنسیت به عنوان یکی از عوامل دخیل در پدیده های زبان شناسی اجتماعی می تواند باعث ایجاد تفاوت در میزان و نحوه استفاده گویشوران از این ابزار شود. پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه میزان کاربرد ترمیم و پراکندگی انواع راهبردهای آن در دو گروه زنان و مردان فارسی زبان براساس طبقه بندی های شگلاف و همکاران (1977) و فاکس و یسپرسن (1995) می پردازد. نتایج حاکی از آن است که به طور کلی، زنان به طرز معناداری بیشتر از مردان از ترمیم استفاده می کنند. اما جالب این است که با وجود این که دو گروه از نظر ترتیب پراکندگی انواع چهارگانه ترمیم الگوی مشابهی را نشان می دهند و خودترمیم خودآغاز در هر دو گروه بیشترین و دگرترمیم خودآغاز کمترین بسامد را دارد، در عین حال، درصد کاربرد خودترمیم دگرآغاز در گفتار مردان دو برابر گفتار زنان است. به علاوه، با توجه به نتایج تحلیل داده ها بر اساس طبقه بندی فاکس و یسپرسن، در هر دو گروه زنان و مردان استفاده از راهبردهای «تکرار عبارت» و «رها کردن یک ساختار و آغاز ساختار جدید» به ترتیب کمترین و بیشترین بسامد را داشته اند و نیز هر دو مورد در گفتار زنان نسبت به گفتار مردان بسامد بیشتری داشته اند.
بررسی چگونگی ترسیم مبانی هویت بنیاد در سخنرانی آئین تحلیف جو بایدن از رهگذر استعاره های مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
209 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با بررسی استعاره های مفهومی در تحلیل سخنان آیین تحلیف در پی فهم چگونگی ترسیم مرزهای هویتی و دستیابی به مشروعیت از رهگذر استعاره های مفهومی است. بر این اساس، نظام معنایی استعاره (کووچش، 2010) و نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) به عنوان چارچوب نظری پژوهش استفاده می شوند تا چگونگی اثرگذاری این نظام معنایی بر دستیابی به مشروعیت همگانی فهم شود. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سخنرانی جو بایدن در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در 20 ژانویه 2021 به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. یافته ها مؤید این مفروض هستند که استعاره ها چارچوبی شناختی برای بیان آرای ایدئولوژیک فراهم می سازند. هر یک از استعاره های به کار رفته مفهومی را برجسته می سازند و مفاهیم بدیل را به حاشیه می رانند. رئیس جمهور از آمریکا در قالب استعاره «ایکس شخص است» را در رویدادهای مختلف و با مفاهیم گوناگونی همانند آمریکا، دموکراسی و عدالت به کار می گیرد تا تمام ملت را با خود همراه کند، از نگرش حزبی فاصله بگیرد، به تمام ملت یک هویت واحد ببخشد، همه را با خود همراه کند و از نگرش حزبی فاصله بگیرد. بنابراین، یکی از کارکردهای استعاره در گفتمان بایدن هویت بخشی به یک موجودیت واحد و قراردادن مفاهیم دگرسازانه در پس زمینه است. به این ترتیب، باید گفت استعاره ابزاری است که به گفتمان ها کمک می کند از دگرسازی های صریح و آشکار دوری کنند. از رهگذر استعاره های مفهومی کم ترین برون گروه ها و بیش ترین درون گروه ها در صورت بندی گفتمان ها رخ می دهد. بایدن با چنین ابزارهایی تلاش کرد تا گفتمانی را به تصویر بکشد که به دنبال جلب توجه حداکثری و اجتناب از طرد دگرهای بالقوه است .
مقایسه رویکردهای مفهوم سازی غم، در اشعار محمدجواد محبت و یدالله بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های بدیعی که در دهه های گذشته برای بررسی استعاره از جانب معناشناسان شناختی، در قالب استعاره مفهومی و طرح واره های تصوری به دست داده شده است، تمایز آشکاری با شیوه های سنتی بررسی استعاره دارد. در این سازوکار، احساسات بشری ب ه مثاب ه اجسام تصویر می شوند؛ به گونه ای که مفهوم انتزاعی حس در قالب پدیده ای واجد هستی تجلی می یابد. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد آن است تا ابزارهای بیان استعاری مفهوم غم را در قالب تجلیات عینی در اشعار یدالله بهزاد و محمدجواد محبت تحلیل نماید. نتایج پژوهش حاضر که با روش توصیف و تحلیل به انجام رسیده است، نشان می دهد که عینی سازی مفهوم غم در آثار هر دو شاعر با استفاده از جاندارانگاری، مکان مندی، عناصر طبیعت و اشاره به پدیده های قابلِ خوردن و آشامیدن صورت گرفته است. همچنین، وجود دو طرح واره اختصاصی «زمان» و «آفت» در شعر بهزاد، مؤید این مسئله است که وی غم را با تنوع بیشتری تجربه کرده است. استعمال طرح واره های مشترک در آثار هر دو شاعر نیز می تواند از اشتراکات فکری و زبانی کسانی حاکی باشد که در بطن یک فرهنگ پرورش یافته اند. بنابراین، نتیجه می گیریم که مشابهت و تنوع در آثار ادبی، نتیجه اشتراکات و تفاوت های محیط، فرهنگ، دین و ویژگی های شخصی و شخصیتی سراینده های آن هاست.
A Comparative Analysis of the Main Elements of Sentences Semantically and Syntactically in Persian and Arabic(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۴, No. ۲, ۲۰۲۲
153 - 168
حوزههای تخصصی:
The present study compares the elements and main elements of the sentence (subject, predicate, and linking verbs) in Persian and Arabic languages to prove the hypothesis of many rhetorical similarities in the science of semantics of these two languages. Using a descriptive-analytical method, the researcher directly goes to the contents and expresses them, then concludes by analyzing these direct data. The main goal of the research is to answer the question of what is the main structure of the sentences and the position of the subject, and the predicate from the point of view of the semantics of Persian and Arabic languages. Further, it proved the hypothesis of the plurality of rhetorical commonalities. In general, what can be stated as the final and summary result of all the discussions in this paper is the correctness of the hypothesis of a large number of rhetorical correspondences in the discussed subject in Persian and Arabic languages; however, sometimes, differences are observed in the topics or existing materials. Also, in this research, the writer discusses issues such as article and indefinite article, addition, and omission, position and different forms of subject and predicate in Persian and Arabic languages, along with their commonalities and differences.
بررسی پاسخ های آوایی گویشوران دو گونه تهرانی و اصفهانی به فشار زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان ها و گونه ها محل دقیق همترازی نقاط گذار F0 با ساخت زنجیره ای گفتار متفاوت است (Ladd, 2008). تفاوت های بین زبانی و بین گونه ای آنقدر کوچک و جزئی است که نمی توان بازنمود زیرساختی را مشخص ساخت. هدف از پژوهش حاضر بررسی راهکارهایی است که گویشوران دو گونه (اصفهانی و تهرانی) در واکنش به فشار زمانی ناشی از کاهش رسایی پایانه در چارچوب واج شناسی خودواحد وزنی نظریه پیرهامبرت (1980) استفاده می کنند. بدین منظور از 20 گوبشور اصفهانی و20 گوبشور تهرانی خواسته شد که سه واژه تکیه بر که همراه با کاهش رسایی پایانه بودند را در جایگاه تکیه زیروبمی هسته دو بار تکرار کنند. در بررسی و تحلیل داده ها سه پارامتر نوایی دیرش رسایی پایانه حاوی تکیه زیروبمی، زمان بندی یا همترازی و الگوی منحنی آهنگ عمدتاً مدنظر بود. نتایج نشان داد که گویشوران گونه اصفهانی در تولید منحنی افتان-خیزان زمان بیشتری را بکار گرفته اند و از راهکار زیرهدف استفاده کرده اند. پدیده زیرهدف، منجر به وقوع زودهنگام با دامنه زیروبمی کمتر بر روی واحدهای واجی گشته است. در حالی که در گونه تهرانی، گویشوران در تولید منحنی افتان از پدیده تراکم استفاده کرده اند. بدین معنی که گویشور در تولید منحنی سریع تر عمل کرده و حرکت F0 به طور کامل ولی در مدت زمان کوتاهی انجام گرفته است. بنابراین منحنی آهنگین الگوی افتان به طور کامل و با سرعت بالا تولید گشته است. گویشوران هر دو گونه اصفهانی و تهرانی در تولید منحنی خیزان، از پدیده کوتاه سازی یا ترخیم استفاده کرده اند، بدین معنی که حرکت F0 کوتاه گشته و تنها نسخه ناقصی از منحنی آهنگین تولید شده؛ ولی سرعت حرکت F0 تغییر نکرده است. بنابراین، درمجموع می توان گفت که تنوع در انتخاب راهکارهای گویشوران دو گونه در پاسخ به فشار زمانی، مسئله ای زبان ویژه و گونه ویژه است.
توزیع الگوهای وزن مورایی در انواع واژه های سه هجایی: نظریۀ مورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه چگونگی توزیع الگوهای وزن مورایی در انواع واژه های سه هجایی فارسی اعم از بسیط، مشتق، مرکب و مشتق-مرکب در چارچوب نظریه مورایی می پردازد. الگوی وزنی یک واژه عبارتست از وزن هجاهای موجود در آن واژه و بر تمایز میان هجاهای سنگین و سبک استوار است (Carr, 2008:172). در نظریه مورایی هجاهای سنگین تر مورای بیشتری نسبت به هجاهای سبک تر دارند.(Hayes, 1989:356) برای مطالعه و مقایسه الگوهای وزنی انواع واژه های سه هجایی، دو فرهنگ لغت 60000 واژه ای دهخدا (1385) و 40000 واژه ای مشیری (1388) مطالعه و تعداد 32 هزار واژه سه هجایی شناسایی شدند. سپس، این واژه ها با استفاده از نرم افزار اکسل و براساس اطلاعاتی مانند ریشه زبانی، نوع واژه، صورت واجی، ساخت هجایی و وزن هجای اول تا سوم دسته بندی شدند و انواع الگوهای وزنی استخراج گردید. همچنین، برای بررسی مفهوم تناوب وزن هجاها، انواع الگوهای وزنی متناوب و نامتناوب مشخص شدند. نتایج بررسی داده ها نشان داد در مجموع 49 الگوی وزنی بالفعل در واژه های سه هجایی دیده می شود و بیشترین فراوانی متعلق به توالی هجا های یک و دومورایی است. ازطرفی، هجاهای سه و چهارمورایی، به ویژه در مجاورت یکدیگر، بسامد بسیارکمی دارند. این نکته نشان می دهد که واژه های سه هجایی به توالی هجاهای کوتاه گرایش دارند. الگوهای نامتناوب شبه یکنواخت در انواع این واژه ها غالب است. به علاوه، توالی های یک و دومورایی رویه مطلوب واژه های بسیط است و هیچ واژه بسیط سه هجایی با هجای چهارمورایی در جایگاه غیرپایانی و پایانی یافت نشد، بجز موارد اندکی که همگی وام واژه بودند. ازطرفی، واژه های مشتق نسبت به واژه های بسیط به لحاظ وزنی، سنگین تر و نسبت به واژه های مرکب سبک تر هستند.
ارزیابی ساختار هرم وارونه در پیکره بزرگ خبری فارسی: تحلیل گفتمان خبری براساس همبستگی میان عنوان و محتوای خبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان خبری گونه ای تحلیل گفتمان است که به تحلیل ساختار گفتمان خبری می پردازد. باتوجه به این که در قالب بندی اخبار دو ویژگی انتخاب و برجستگی در نمود ارتباطی خبر نهفته است، از ساختار هرم وارونه خبر برای درجه بندی اهمیت بخش های گفتمانی خبر استفاده می شود. اگرچه رعایت ساختار هرم وارونه خبر مطلوب است، گاهی ممکن است در گفتمان خبری این ساختار دچار تغییر شود که در این مقاله تلاش می شود با کمک تحلیل آماری، به تحلیل ساختار گفتمان وبگاه های خبری فارسی پرداخته شود. برای رسیدن به هدف می توان از علم داده استفاده کرد. این بین رشته ای از جنبه علمی به تحلیل داده، یافتن مفاهیم ضمنی به دست آمده از تحلیل داده ها و استخراج دانش از داده ها می پردازد. در چارچوب علم داده به بررسی پیکره ای متون خبری فارسی پرداخته شده و وجود رابطه همبستگی معنایی میان عنوان خبر و محتوای خبر در ساختار هرم وارونه خبر مورد مطالعه قرار می گیرد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش خزش، یک پیکره خبری نسبتاً بزرگ با حجمی بالغ بر 14میلیارد واژه از 24 وبگاه خبری به دست آمده است. پس از پیش پردازش و اعمال یکدستی نسبی در این پیکره، در چارچوب معناشناسی توزیعی، بردار عنوان خبر و متن خبر با استفاده از مدل بردارسازی واژه ورد2وک به دست آمده و براساس آن بردار هر خبر ساخته شده است. پس از بخش بندی محتوای هر خبر براساس هرم وارونه خبر به سه قسمت سرنخ (لید)، بدنه و ارائه توضیحات بیشتر درمورد سرنخ، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، میزان همبستگی میان عنوان و هر یک از سه بخش خبر محاسبه شده است. اگرچه ضریب همبستگی پیرسون برای حجم زیادی از خبرها مثبت بود، ارزش صفر و عدم وجود همبستگی برای خبرها یافت شد. به طور متوسط، همبستگی میان عنوان و بدنه خبر بیش از همبستگی میان عنوان و توسعه سرنخ بود. این پژوهش می تواند به عنوان روشی برای دقت در انتخاب عنوان و محتوا و پالایش خبری منطبق بر هرم وارونه استفاده گردد.
بسته بندی اطلاعات از منظر ولدووی: مطالعه موردی روزنامه های «ایران» و «ایران ورزشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
105-126
حوزههای تخصصی:
در رویکردهای مختلف تحلیل گفتمان، روند بسته بندی و انتقال پیام از نویسنده یا گوینده به مخاطب، دارای ساختار منحصر به فرد است. برای شناسایی این ساختار، پژوهش حاضر، با بررسی عناوین روزنامه های «ایران» و «ایران ورزشی» انجام گرفته است. توصیف و تحلیل پیکره در چارچوب نظری «بسته بندی اطلاعات» ولدووی (1990) انجام شده است تا مشخص شود که روزنامه نگاران فارسی زبان برای انتقال پیام خود از چه ساختاری استفاده می کنند و هدف آنان از استفاده ی این ساختهای ویژه چیست. برای رسیدن به هدف مذکور و پاسخ به پرسش های پژوهش، هزار عنوان از روزنامه های مذکور انتخاب و بررسی شده است. شناسایی عناوین پر بسامد و تفاوت موجود در آنها از اهداف دیگر این پژوهش بوده است. یافته های پژوهش، نشان داد که الگوی رابط/ تأکید/ انتها، به عنوان صورت بی نشان در پیکره تظاهر یافته است. الگوی رابط/ تاکید/ انتها به عنوان پر بسامد ترین الگو در روزنامه ی ایران و نیز الگوی رابط/ تاکید به عنوان پر بسامد ترین الگو در روزنامه ایران ورزشی شناخته شده است. گویا روزنامه نگاران فارسی زبان، به منظور انتقال صحیح پیام خود، مخاطب را به سمت اطلاع از پیش موجود در ذهنش سوق داده تا هم مخاطب استنباط بهتری از خبر داشته باشد و هم بر جذابیت و روانی متن و پیام خود بیفزایند. در عناوین هر دو روزنامه از ساختار رابط/ تاکید استفاده شده و تنها تفاوت دو روزنامه، منوط به وجود انتها در روزنامه ی ایران است که در اکثر عناوین، با الگوی رابط/ تاکید/ انتها مشهود گشته است.
ساخت شرطی در زبان پشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
147-167
حوزههای تخصصی:
تمام زبانهای جهان ساخت جملات شرطی دارند، که درفرایند شرطیسازی به گونهی مختلف رفتار میکنند. یعنی طبقه بندی ساخت شرطی در زبانها به صورت مختلف شکل گرفته است، ساخت شرطی عبارتهای زبانی متشکل از بند وابسته و بند پایه هستند که یکی را بند شرط و دیگری را بند نتیجه مینامند. موضوع این مقاله با توجه به رویکرد رده شناختی، به بررسی ویژگیهای ساختاری بندشرط و پیوندواژههای شرط در زبان پشهای پرداخته است، درزبان پشهای الگوی رایج شرطیسازی آمدن پیوندواژهی /Ɂæɟæ / "اگر" است، اما پیوند واژههای دیگر هم وجود داردکه جملات شرطی را در زبان پشهای شکل میدهند. بخش اول مقاله ساخت بینشان جملات شرطی در زبان پشهای را مورد بررسی قرار میدهد. دربخش دوم به جملات شرطی نشاندار یعنی واژگانی و معنایی پرداخته خواهدشد. شیوهی ارائهی دادهها اینگونه است، متن زبان پشهای آوانویسی شده، مثالها به زبان فارسی نیز برگردان شدهاند تا درتحلیل دادهها مشکل ایجاد نگردد. در پژوهش حاضر از نشانههای الفبای آوایی بین-المللی استفاده شده است.
واژه های فریبکار در فارسی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های زبان شناسی یک صدسال اخیر حوزه واژه های فریبکار است. این اصطلاح به معنی واژه های به ظاهر یکسان، اما در معنی متفاوتی است که در یک زبان یا در میان دو زبان به کار می رود و بی توجهی به دو معنی واژه، باعث اختلال معنی می شود. فارسی کرمانشاهی از لهجه های زبان فارسی است که در طول سده ها در شهر کرمانشاه در کنار کردی کرمانشاهی به کار رفته است. به دلایل گوناگون در این لهجه واژه ها، عبارت ها یا جمله هایی وجود دارد که در فارسی معیار به معنی دیگری به کار رفته اند. در نوشتار حاضر پس از بیان تعریف، تاریخچه و ویژگی های واژه های فریبکار، نمونه هایی از آن در فارسی کرمانشاهی استخراج و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که از واژه های فریبکار بررسی شده این نوشتار، 65 درصد واژه ها گسترش معنایی و 25 درصد آن فروکاست معنایی داشته است. از حیث کاربردهای بیانی بیشترین کاربرد از آن مشابهت (32.5 درصد) و پس از آن، مربوط به مجاز کل و جزء (15درصد) است. از منظر روابط معنایی بیشترین بسامد (32.5 درصد) ازآنِ رابطه تناسب و کمترین آن مربوط به تضاد (7.5 درصد) است.
Efficacy of Instatext for Improving Persian-English Freelance Translators' Language Quality: From Perception to Practice
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۷, No. ۴, Autumn ۲۰۲۲
59 - 86
حوزههای تخصصی:
There is growing agreement among researchers on the advantages of using automated feedback programs (AFPs), but most of the previous studies have evaluated more well-known AFPs like Grammarly, Ginger, etc. in English writing classes. None of the previous studies on AFPs evaluated the effectiveness of and users' perception of InstaText. Thus, this study was aimed at examining the effects of InstaText on improving the language quality (i.e., grammar, spelling, and style) of Persian-English freelance translators using InstaText for editing their English translations of Persian academic papers, which are considered technical translations. In addition, it was conducted to investigate how the said users perceived this InstaText. This quantitative study was conducted in two phases: a one-group pretest-posttest phase, where the effect of using InstaText on improving the language quality of translated technical texts was examined with 75 participants; and a survey phase, where the participants' perception toward InstaText was measured using Usefulness, Satisfaction, and Ease of Use (USE) questionnaire. InstaText did not help the participants make significant progress in grammar and spelling, but its effect on improving their style was significant. Further, the participants perceived the tool as intuitive, user-friendly, efficient, time-saving, and satisfactory.
The Development of EFL Learners’ Syntactic Knowledge and its Relationship to Writing Quality
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۷, No. ۴, Autumn ۲۰۲۲
87 - 110
حوزههای تخصصی:
Knowledge of verb-argument constructions (VACs) has been examined in a variety of contexts where English is mostly taught from the early stages of their schooling. No study has so far examined EFL learners’ knowledge of VACs in a context where English as a foreign language is taught only late at the secondary school level. The current study fills this gap by exploring construction knowledge in a context where teaching EFL is postponed until other languages have been introduced to learners. Using written essays of 180 students of 3 different proficiency groups, three indices of syntactic sophistication (i.e. the frequency of the Verb-argument constructions, the frequency of the verb-construction combinations and the verb-construction strength of association) were examined for their development across the three grade levels. As a second objective, this study examined the ability of these indices to predict students’ writing quality, through their grades. The results suggest that while the higher proficiency group showed a significant improvement in the rareness of their VACs, the three groups showed slow progress in the use of less frequent and less strongly associated verb-construction combinations. Similarly, only the index of construction sophistication (i.e. rareness) correlated significantly with and could predict variance in the writing score. This suggests that EFL learners follow a ‘necessary first’ principle in their learning of constructions. Similarly, these results indicate that the use of rare constructions enhances raters’ judgements of students’ writing quality.
Praxis-Based Grammar Instruction Using Social Media Networking: Mediational Feedback within ZPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recent second or foreign language (L2) research has shown that integration of form-focused instruction into collaborative, communicative activity is highly influential. Sociocultural theory (SCT) provides a praxis-oriented educational ecosystem wherein L2 grammatical knowledge and practical use can be effectively linked. This SCT-inspired study examined the effects of praxis-oriented grammar instruction and mediational feedback within the social media networking (SMN) platform (i.e., Telegram) on L2 learners’ microgenetic development of grammatical knowledge. Participants were 30 EFL learners that were assigned to three different instructional conditions: (i) conventional teacher-fronted instruction as the comparison group, (ii) collaborative instruction attuned to learners’ Zone of Proximal Development (ZPD) in an actual classroom as the first experimental group, and (iii) ZPD-based instruction in virtual Telegram space as the second. The groups were pre- and posttested on a grammar test targeting subject-verb non-inversion in embedded WH-questions, which poses cross-linguistic challenges to Persian L2 learners of English. Collaborative whole-class, dyadic, or triadic talk-in-interactional activities were employed to engage learners in co-constructing educational praxis and providing contingent, ZPD-sensitive graduated mediation in both virtual and face-to-face settings. The results indicated that the two ZPD groups outperformed the comparison group. No significant difference was, however, found between the ZPD groups despite witnessing a developmental trend in favor of the virtual SMN setting. Post-intervention interviews revealed learners’ positive attitudes towards using Telegram affordances for praxis-oriented grammar instruction. Further theoretical and pedagogical implications are discussed.