آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که زبان را به عنوان عملی اجتماعی در ارتباط با عواملی همچون قدرت و ایدئولوژی موردمطالعه قرار می دهد. با توجه به این رویکرد، پژوهش حاضر کوشیده است تا با کاربست مؤلفه های جامعه شناختی معنایی، نشان دهد که جلال آل احمد از طریق بازنمایی شخصیت های «دره خزان زده»، چگونه به بیان ایدئولوژی خود پرداخته و در پساسقوط رضاشاه، به چه نحو کنشگران اجتماعیِ آن دوره را به تصویر کشیده است. در این داستان کوتاه، ساخت های زبانی در خدمت مؤلفه های جامعه شناختی معنایی قرار دارند و از این نظر، الگوی ون لیوون ابزار مناسبی برای تحلیل متن و کشف رابطه میان زبان و ایدئولوژی نویسنده است. پرسش اصلی در این پژوهش، آن است که آیا نویسنده به وسیله بازنماییِ کنشگران اجتماعی، توانسته است از ایدئولوژی پنهان خود پرده بردارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که این امر، به وقوع پیوسته و آل احمد با استفاده از شیوه های کتمان، پس زمینه سازی، فعال سازی، منفعل سازی تشخص بخشی و تشخص زدایی، ایدئولوژی و دیدگاه های خود را در داستان بیان کرده است. وی با استفاده از راهبرد کلّی «حذف»، هویت مقامات عالی رتبه دولت پهلوی را پنهان می کند و با «پس زمینه سازی»، آن ها را کاملاً نادیده می گیرد. نهادهای «دولت» و «ارتش» در گفتمان فعال نمایی شده، و «کارگران» و «نخبگان»، منفعل نمایی شده اند تا با برجسته کردن ستمی که به آن ها روا داشته شده است، در کانون توجه مخاطب قرار گیرند.

تبلیغات