فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Global EFL coursebooks are used in numerous educational contexts throughout the world based on the assumption that they are the optimal source of English educational input. Their widespread use calls for a systematic analysis of these coursebooks using a framework that can reveal their defining characteristics. One such framework is the knowledge process framework, which is based on the multiliteracies pedagogy. The present study deployed this framework in an attempt to analyze seven widely taught coursebooks in the Iranian context. The findings revealed that knowledge processes of "analyzing functionally" and "applying appropriately" were more frequent in the analyzed coursebooks and the other knowledge processes were present in lower numbers. Based on the findings of the study, EFL teachers in the Iranian context are encouraged to include more activities with the knowledge processes of "analyzing critically" and "applying creatively" to address the absence of these knowledge processes while teaching the global coursebooks.
EFL Teachers’ Personality Traits and their Sense of Technophobia and Technophilia
حوزههای تخصصی:
New technologies can change everything in the world and people can have different reactions to them. Some people tend to use innovations but some people do not, due to the influence of different factors. Personality type can be considered as one of those factors that might have a relation with the feelings toward the innovations. Therefore, this paper explores the relationship between Iranian EFL teachers’ personality traits and their sense of technophobia and technophilia. Two hundred and ten Iranian EFL teachers participated in this study. The Big-Five Personality Traits Questionnaire (John & Strivastava, 1999) and Technophobia and Technophilia Questionnaire (Martínez-Córcoles, Teichmann, & Murdvee, 2017) were used in the current study. To find the answers to the research questions, Pearson correlation, Structural Equation Modeling (SEM), and independent-sample t-test were used. The results showed that all subscales of personality traits were negative significant predictors of technophobia except Neuroticism. Moreover, the results indicated a positive significant relationship between overall technophilia and all constructs of personality traits.
پسوندهای «- زار» «- کده» و «-ِ ستان» فارسی در چارچوب ساخت واژه ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو در پی آن است که الگوهای واژه سازی سه پسوند اشتقاقی «- کده»، «-ِ ستان» و «- زار» فارسی را از دیدگاهی ساخت بنیاد واکاوی کرده و سویه های گوناگون ساختاری و معنایی آن ها را بررسی کند. پژوهش در چارچوب نظریه ساخت واژه ساختی (بوی، 2010 و 2018) انجام گرفته تا الگوهای واژه سازی سه پسوند پیش گفته را بر پایه مفهوم «ساخت» و «طرح واره های ساختی» تحلیل نموده و چندمعنایی آن ها را به کمک مفهوم «زیرطرح واره های ساختی» تبیین نماید. داده های پژوهش برگرفته از پیکره ساخت واژی خود نگارندگان (با بیش از دوازده هزار واژه مشتق و مرکّب فارسی)، فرهنگ املایی خطّ فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1391) و فرهنگ فارسی زانسو (کشانی، 1372) بوده که درمجموع (187) واژه مشتق ساخته شده با سه پسوند پیش گفته را دربر می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برای تبیین چندمعنایی الگوهای واژه سازی این پسوندها، پذیرش ایده «واژگان پایگانی» و بهره گیری از مفهوم زیرطرح واره های ساختی لازم است تا بتوان هر معنای متمایز مربوط به الگوی اشتقاقی را در قالب یک زیرطرح واره مجزّا نشان داد. خود زیرطرح واره ها در سطوح گوناگونی از انتزاع قرار دارند و در نهایت، همگی در زیر یک طرح واره بسیار انتزاعی و کلّی مرتبه بالاتر قرار می گیرند؛ این پدیده را چندمعنایی ساختی می نامند، یعنی گونه ای از چندمعنایی که نه در سطح واژه های عینی، بلکه در سطح طرح واره های ساختی انتزاعی تبیین می شود.
Effects of Using Narrative Sequential Images on Iranian High School EFL Learners’ Monologue Skill
حوزههای تخصصی:
A narrative monologue skill is required in learning English. Delivering a monologue is a challenging skill for most of the EFL students since it is difficult for them to utilize their lexical and grammatical knowledge. This study investigates the effects of narrative sequential images on the Iranian intermediate EFL students’ monologue skill. To this end, the study was conducted in two intact classes (one as the experimental group and the other as the control group) of 32 students within 2 months in a high school in Isfahan. To select homogenous participants, Oxford Placement Test and Oral Proficiency Interview were administered. A monologue pre-test was used at the beginning of the study. And the specific treatment was administered to the experimental group. Then, a parallel post-test was conducted. Based on the results, there was a significant difference in the scores of the experimental group in all aspects of fluency, coherence, lexical resources, grammar and accuracy, and pronunciation in using narrative sequential images before and after treatment. In other words, experimental group performed better on the four subscales of monologue skill than did the control group. Results, also, suggested that teachers use sequential images as a part of their instruction to help students develop their monologue skill.
رمزگذاری فضایی در زبان فارسی: توصیف رویدادهای حرکتی توسط فارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
175 - 197
حوزههای تخصصی:
پس از دسته بندی زبان های دنیا به دو مقوله فعل بنیاد و تابع بنیاد توسط تالمی که بر اساس الگوی رمزگذاری وقایع حرکتی، زبان ها را از یکدیگر متمایز می کند، در طول دهه های اخیر، تحقیقات زیادی درباره الگوهای متفاوت واژگانی کردن وقایع حرکتی انجام شده است. پژوهش پیشِ رو چگونگی واژگانی شدن رویدادهای حرکتی توسط فارسی زبانان و الگوی استفاده شده توسط آنها برای رمزگذاری حالات فضایی را مورد بررسی قرار می دهد. به همین منظور، از 25 فارسی زبان درخواست شد تا پس از تماشای 12 انیمیشن کوتاه، که بیانگر حرکات اختیاری انجام شده توسط انسان و حیوان در جهت های افقی مرزگذر و عمودی بودند، مشاهدات خود را توصیف کنند. در پی ضبط و پیاده سازی جملات شرکت کنندگان، تحلیل پاسخ های این افراد نشان داد که فارسی زبانان، برای بیان اطلاعات مربوط به حالت حرکت، غالباً ابزارهای زبانی دیگر را به ریشه فعل ترجیح می دهند. آنها همچنین تمایل دارند که مسیر حرکت را در قالب توابع توصیف کنند. بر اساس این الگوی به دست آمده از رمزگذاری حالات فضایی، فارسی زبانان، برای توصیف رویدادهای حرکتی، از یک الگوی دوگانه پیروی می کنند و می توان زبان فارسی را در هر دو مقوله (فعل بنیاد) و (تابع بنیاد) قرار داد.
بررسی کارایی آزمون های شناسایی سازه در نحو زبان فارسی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی سازه، به عنوان یک واحد مستقل نحوی و معنایی که شالوده اصلی جمله های زبان است، هم به منظور اجتناب از ابهام و هم از لحاظ درک و تحلیل صحیح فرایندهای نحوی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدین منظور آزمون هایی در نحو معرفی شده اند که زبان شناس را در امر شناسایی مرز بین سازه ها یاری می کنند. در تحقیق حاضر، در چارچوب برنامه کمینه گرا هشت آزمون مهم همپایگی، حذف، پرسش سازی، پاره جمله، جایگزینی، اسنادی سازی، شبه اسنادی سازی و مبتداسازی را که دارای بیشترین بسامد بودند، بر روی هفت سازه منتخب و مهم جمله یعنی گروه فعلی، گروه حرف تعیین، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی، گروه قیدی، گروه متمم نما و گروه زمان در زبان فارسی به کار بردیم. از مقایسه ی نتایج آزمون های یادشده به این نتیجه رسیدیم که آزمون های شبه اسنادی سازی و مبتداسازی در زبان فارسی کارایی کمتری دارند و قادر به شناسایی سازه های کمتری هستند؛ به علاوه در زبان فارسی نمی توان از همپایگی زنجیره مشترک به عنوان آزمونی مجزا بهره برد. از مجموع مباحث تحقیق نیز دریافتیم که با توجه به وجود مثالهای نقض و استثنائات فراوان، نمی توان آزمونهای فوق را ابزاری مطلق برای شناسایی سازه ها در نظر گرفت.
Discovering Iranian EFL Teachers’ Metalinguistic Knowledge: The Role of Academic Degree and Teaching Experience in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The relevance of metalinguistic knowledge in effective teaching of the four language skills is evident. As such, the present study sought to determine the degree of Iranian EFL teachers’ metalinguistic knowledge by focusing on the role of academic degree in English Language Teaching (ELT) and teaching experience. The study drew on a mixed-methods research design, and the data were collected through a questionnaire and a semi-structured interview, exploring teachers' perceptions and evaluations of metalinguistic knowledge. Additionally, in order to evaluate the declarative knowledge of teachers regarding their grammatical awareness, a test of English Grammar Knowledge was administered among 94 novice and experienced EFL teachers with and without an academic degree in ELT teaching in private language institutes. The results of the questionnaire and interview indicated that while the importance of having grammatical knowledge was evident for participants, experienced teachers displayed more positive views toward grammar awareness. Furthermore, the teachers' performance on the grammar test showed that while formal education helps teachers improve their knowledge, it is not the only determining factor for high levels of declarative knowledge of language. On the contrary, teachers' background knowledge was found to result in high levels of metalinguistic knowledge. Additionally, the results revealed that years of teaching experience does not determine the levels of teachers’ metalinguistic knowledge. The study provides implications for EFL teachers and teacher trainers.
مقدمه ای بر اخلاق در آموزش زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تایید اهمیت بعد اخلاقی در زمینه های مرتبط با آموزش و یادگیری زبان های خارجی است. این بعد اخلاقی می تواند در حیطه های مختلف و خاص با مدرسان و زبان آموزان ارتباطی نزدیک و پیچیده داشته باشد. در حقیقت، به دلیل ماهیت اخلاقی روابط انسانی و کلاً زبان طبیعی، تاکید بر اهمیت مولفه های اخلاقی در آموزش زبان خارجی مشروعیت یافته است. نویسنده جهت تاکید بر ماهیت اخلاقی زبان، به اندیشه های عمیق فیلسوف فرانسوی، امانوئل لویناس، اشاره می کند. به این ترتیب، این بررسی دو هدف مشترک را دنبال می کند: در وهله اول، ارائه نمایی انسان گرایانه از تفکرات صورت گرفته درباره مسائل اخلاقی در اصول آموزشی زبان های خارجی، و در وهله دوم، طرح چند پیشنهاد جهت توسعه این تفکرات اخلاقی. تحلیل تاریخی ما امکان روشن شدن این واقعیت را برایمان فراهم کرد که مسئله اخلاق در آموزش و یادگیری زبان های خارجی از دیرباز بر ادراکی بیشینه گرا از مفهوم اخلاق و نیز بر طرحی سیاسی مبتنی بوده که تا حد زیادی از فعالیت های واقعی مدرسان زبان حذف شده است.تاریخی ما امکان روشن شدن این واقعیت را برایمان فراهم کرد که مسئله اخلاق در آموزش و یادگیری زبان های خارجی از دیرباز بر ادراکی بیشینه گرا از مفهوم اخلاق و نیز بر طرحی سیاسی مبتنی بوده که تا حد زیادی از فعالیت های واقعی مدرسان زبان حذف شده است.
بررسی جایگاه و کاربرد گویش گنابادی از منظر جامعه شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی موقعیت اجتماعی گویش گنابادی، از گویش های کهن ایرانی، با بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی مانند سن، تحصیلات، جنسیت و شهرنشینی بر کاربرد گونه گنابادی در حوزه های مختلف مانند خانواده، مدرسه، هنر، اماکن اداری، کوچه و خیابان، مذهب و سرگرمی انجام پذیرفت. روش، تحلیل حوزه ای و ابزار، پرسش نامه و مصاحبه است. روش نمونه گیری، تصادفی بود که برمبنای آن، حجم نمونه ای متشکل از 240 آزمودنی، از سه رده سنی به تفکیک هر گروه جنسیتی و به صورت مساوی از دو جامعه روستایی و شهری گناباد انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که گنابادی، زبان غالب حوزه های غیر رسمی و به ویژه خانواده است؛ هرچند در حوزه های رسمی تر مانند مدرسه و اداره، فارسی معیار، زبان غالب است. گرایش به استفاده از زبان فارسی در بین زنان بیشتر از مردان، گروه سنی جوانان بیشتر از دیگر گروه های سنی، تحصیل کردگان بیشتر از غیرتحصیل کردگان، شهر نشینان بیش از روستاییان در تمامی حوزه هاست. پس می توان گفت که گنابادی روند تدریجی زوال را در پهنه خراسان بزرگ طی می کند.
تأثیر روش تدریس درون دادمحور در مقابل برون دادمحور بر یادگیری و به یاد سپاری واژگان انگلیسی توسط فراگیران خردسال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
123 - 145
حوزههای تخصصی:
تاکنون مطالعات بسیاری بر چگونگی یادگیری واژه توسط بزرگسالان در زبان دوم به انجام رسیده است. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری واژه در بین فراگیران خردسال متفاوت بوده و شیوه های جدید آموزش زبان، مانند روش تکلیف محور که بر استفاده و تولید زبان دوم تأکید دارند، برای این افراد مناسب نیستند. هدف مطالعه حاضر، بررسی تطبیقی دو نوع روش تدریس (درون دادمحور در مقابل برون داد محور) بر یادگیری و به یادسپاری واژگان انگلیسی در میان فراگیران خردسال ایرانی است. 45 زبان آموز 6 تا 7 ساله به 3 گروه کنترل، درون دادمحور و برون دادمحورتقسیم شدند. در روش برون دادمحور، لغات مد نظر با استفاده از تکالیف برون داد محور به شرکت کنندگان آموزش داده شد. اما در روش درون دادمحور، لغات مد نظر به صورت تکالیف درون دادمحور به آن ها ارائه شد و هیچ گونه تولید زبانی از آن ها درخواست نگردید. پس از 4 هفته تدریس، دو نوع آزمون واژگانی (درک شنیداری و تولید) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پس آزمون تأخیری از آنان گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر درک شنیداری و تولید گروه درون داد و برون داد با هم یکسان است اما به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر گروه کنترل بیشتر است. لذا بر اساس این نتایج می توان این گونه نتیجه گرفت که هر دو روش منجر به افزایش دانش درکی، شنیداری و تولیدی واژگان مد نظر در میان فراگیران گردیده است. به طور کلی، نتایج تأییدکننده نظر لانگ (2015) مبنی بر این نکته است که هر یک از روش های آموزش زبان، نقاط ضعف و قوت خود را دارند و ترکیب مناسبی از همه ی روش ها، با توجه به نیاز و مشخصات زبان آموزان می تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد.
Critical Discourse Analysis of Micro and Macro Structures in Talks by Two Iranian Presidents at the United Nations General Assembly: A Socio-cognitive Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۳, No. ۱, ۲۰۲۱
109 - 130
حوزههای تخصصی:
This study analyzes official public talks by two Iranian presidents—Hassan Rouhani and Mahmoud Ahmadinejad—within the framework of Critical Discourse Studies (CDS). The study focuses on discoursal features in addresses of these presidents to the United Nations General Assembly at the micro-level (25 discursive devices) and the macro-level (positive self-representation and negative other-representation). The investigation attempts to determine whether significant differences existing in the micro and macro structures of these political discourses may be reflective of such factors as dissimilarities in political stance, world view and personal background. Combining quantitative and qualitative elements of analysis, the study demonstrates that consensus , illustration , hyperbole and polarization were used more frequently, whereas lexicalization and vagueness less frequently by Rouhani than by Ahmadinejad. At the semantic macro-level, Rouhani employed more positive self-representation s and Ahmadinejad relied stronger on negative other-representation . Results are interpreted within the CDS framework of political discourse.
ساختار بلاغی مقدمه در مقالات مروری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
167 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسیِ ساختار بلاغیِ بخشِ مقدمه مقاله های مروریِ نظری انگلیسی چاپ شده در مجله های معتبر بین المللیِ رشته های زبان شناسی و زبان شناسی کاربردی است. به این منظور، روش تحلیلی دو مرحله ایِ مبتنی بر گام و زیرگام، با رویکرد تحلیلی کلامیِ پیکره محورِ از بالا به پائین به کار گرفته شد. مجموعه ای متشکل از 100 مقدمه مقاله مروریِ نظری انگلیسی زبانِ چاپ شده در مجله های معتبرِ بین المللی انگلیسی زبان، مبنایِ انجام این پژوهش قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که نخست، از جنبه ویژگی های بلاغی، مقدمه مقاله های مروریِ نظریِ انگلیسی با مقدمه مقاله های پژوهشی اندکی تفاوت دارند. دوم آنکه، این تفاوت به بهره گیری از سه گام زیر به همراه زیرگام هایشان مربوط می شود. این گام ها و زیرگام ها مشتمل اند بر (1) معرفی حوزه: الف) بیان اهمیت/محوریت موضوع ، ب) ارائه خلاصه یافته های پژوهش های موجود و استنباط از آن ها ؛ (2) معرفی شکاف مطالعاتی/پرسش پژوهش : الف) اشاره به شکاف موجود ، ب) طرح پرسش ؛ (3) معرفی پژوهش حاضر : الف) بیان اهداف پژوهش حاضر ، ب) ارائه فرضیه ، پ) بیان تعریف ها/ توضیح ها ، ت) ارائه یافته ها و پیامدها ، ث) بیان ساختار کلی مقاله . دامنه و فراوانی بالای این گام ها و شباهت آن ها با گام های مقدمه مقاله های پژوهشی، نمایانگر اهمیت و جامعیت آن ها، بدون در نظر گرفتن ویژگی های فردی است. از یافته های پژوهش حاضر می توان برای ارائه یک مدل بلاغی پیکره محور و تهیه مطالب درسی مرتبط با نگارش علمی و آموزش نگارش مقالات مرروی نظری بهره گرفت.
A Qualitative Investigation of Language Learners’ Epistemological Beliefs: Core Dimensions and Development in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Language Learners’ epistemological beliefs (LLEBs), as their conceptions about the nature of L2 knowledge and L2 knowing, are among the determinants of the route and the outcome of language learning; however, research into their dimensional and developmental nature is at the premium. This qualitative study was designed to (a) unravel the dimensions of LLEBs, and (b) delineate data-driven dimension-specific developmental patterns. Following “maximum variation” sampling, data obtained in 30 one-to-one semi-structured oral interviews were subjected to directed qualitative content analysis to detect utterances related to L2 knowledge and knowing conceptions. Seventeen themes each reflecting beliefs about one of epistemological beliefs’ core dimensions (i.e., knowledge certainty: N=4; simplicity: N=4; source: N=5; and justification: N=4) were extracted, and inter-coder agreement ensured. In the second phase, data obtained in three separate focus-group interviews from another 18-member sample selected via “critical case sampling” were analyzed to sketch differential dimension-related beliefs, if any, and sketch possible developmental paths. The results showed clear distinctions across the three sub-samples in terms of all the 17 LLEBs’ themes extracted in phase 1, roughly reflecting Baxter Magolda’s (1992) four-point epistemological development continuum from “absolute knowing” through “transitional knowing” and “independent knowing” to “contextual knowing.” The findings indicate the dimensionality and developmental nature of LLEBs, and the alignment of LLEBs with research on domain-general epistemology.
نقش جنسیت، سن، و مقطع تحصیلی در انگیزه یادگیری زبان فارسی به منزله زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاقه روزافزون به انجام تحقیقات انگیزشی مرتبط با کلاس درس از سال 1975 تاکنون در حال گسترش است و تاکنون پژوهش های بسیاری برمبنای مدل ها گوناگون انگیزشی صورت گرفته است. در پژوهش حاضر تأثیر متغبرهای جنسیت، سن و مقطع تحصیلی فارسی آموزان بر عوامل انگیزه یادگیری زبان فارسی به منزله زبان دوم موردتحلیل و بررسی قرار گرقت. بدین منظور از «پرسش نامه انگیزه یادگیری زبان فارسی به منزله زبان دوم» برگرفته از پژوهش خالقی زاده و همکاران (1398) استفاده شد، و 300 فارسی آموز (زن و مرد از ملیت ها و مقاطع تحصیلی مختلف) که در بازه سنی 18 تا 50 قرار داشتند، از مراکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در قزوین، و دانشگاه علوم پزشکی تهران، به پرسش نامه پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که 16 مؤلفه پیشنهادی، تأثیر معنی داری بر انگیزه زبان آموزان داشتند. همچنین مؤلفه های تعیین کننده انگیزه، از نظر رتبه، تأثیر یکسانی بر میزان انگیزه فارسی آموزان ایرانی ندارند. علاوه بر این، نتایج نشان داد زنان و مردان در برخی عوامل انگیزشی با یکدیگر تفاوت دارند. همچنین مشخص شد که گروه های سنی بالاتر نسبت به سنین پایین تر از رفتار انگیزشی بیشتری برخوردار هستند. بین مدرک تحصیلی (سطح تحصیلات) و برخی متغیرهای انگیزشی نیز رابطه معنی داری مشاهده شد.
تلاقی نمادها و مفاهیم دریدایی در رمان هرگز رهایم مکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
107-126
حوزههای تخصصی:
هرگز رهایم مکن ( 2005) رمانی از نویسنده انگلیسی‑ژاپنی، کازو ایشی گورو، است. رمان های ایشی گورو از نظر ساختار، طرح و مضامین با یکدیگر متفاوت اند. هرگز رهایم مکن یکی از رمان های معروف علمی تخیلی اوست که محور اصلی آن، نقد هنجارهای اجتماعی جامعه است. این رمان که از نگاه یکی از شخصیت ها به نام «کتی» روایت می شود، به زندگی دانش آموزان مدرسه شبانه روزی «هیلشم»می پردازد. کتی دختری ستم دیده است که سال های زیادی را زیر چتر قوانین ناعادلانه مدرسه سپری کرده است. پژوهش حاضر در پی بررسی این رمان از دیدگاه ساختارشکنی است. مسأله قابل توجّه در این مقاله، اشاره به مفاهیم ساختارشکنانه بر اساس نظریّه دریدا، فیلسوف فرانسوی و بنیان گذار استراتژی ساختارشکنی، است. اگرچه رمان های ایشی گورو از جنبه های بی شماری موردمطالعه قرارگرفته اند، اما موارد بسیار کمی وجود دارد که در آنها به بررسی مفاهیم و مضامین پساساختارگرای موجود در آثار ایشی گورو پرداخته شده است. ازاین رو، در تحقیق حاضر سعی شده سه مفهوم ساختارشکنی یعنی «رابطه دلبخواهی بین دال و مدلول»، «تقابل های دوگانه» و «مرکز زدایی» در رمان هرگز رهایم مکن بررسی شود. مقاله پیش رو با به کار گیری نظریّه ساختارشکنی دریدا به این موضوع می پردازد که چگونه با استفاده از مفاهیم یادشده، این رمان نمادهای پیچیده ای را به مخاطب معرّفی می کند که خودِ آنهاارائه دهنده لایه های مختلف معنایی و گاه ضدونقیضی هستند. درنهایت، این مطالعه نشان داد که معانی متفاوت و متضاد این نمادها از طریق رابطه دلبخواهی بین دال (نشانگر) و مدلول، تقابل های دوگانه و مرکز زدایی ساخته می شوند.
Metadiscourse Markers in the Abstract Section of Applied Linguistics Research Articles: Celebrity vs. Non-celebrity Authors(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۷, Autumn ۲۰۲۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
Metadiscourse involves the self-reflective linguistic expressions that refer to the evolving text, the writer, and the imagined readers of that text. This study utilized an interpersonal model of metadiscourse to examine the authors' use of metadiscourse in the Abstract sections of Applied Linguistics Research Articles (RAs). It investigated the distributions of interactive and interactional metadiscourse markers at a corpus of 110 RAs published by celebrity and non-celebrity authors to determine the ways academic writers deploy these resources at a hight-stake research genre to persuade readers in their discourse community. The findings revealed that frame markers with a relative frequency of 112 were the most frequent strategy category for the non-celebrity authors. Moreover, evidentials with a relative frequency of 3 were the least frequently used strategy for the celebrity authors. There were no significant differences in the use of interactive and interactional metadiscourse markers between celebrity and non-celebrity authors. These findings might have implications for the teaching of academic writing and scholarly publishing and for novice writers who aim to publish their studies in academic journals.
Exploring Metadiscourse Markers in Master Thesis Abstracts of TEFL Students: A Case of the University of Mazandaran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
MMetadiscourse as a self-reflective linguistic device plays an important role in both making a coherent academic text and interacting with readers. Using a sequential mixed method design, the present study investigated the use of metadiscourse markers in the abstract section of 70 master thesis abstracts written by Iranian TEFL students at the University of Mazandaran. The study further examined TEFL graduated students’ (n=7) perspectives on the employment of these markers in their thesis abstracts. Based on Hyland’s (2005) model, the interactive and interactional metadiscourse markers were identified in the data. Next, the whole corpus was carefully examined word by word to report on the frequency of metadiscourse marker use. The findings revealed that interactive metadiscourse markers were used three times more than interactional metadiscourse markers. Moreover, transitions and hedges were more frequently employed while evidentials, boosters and self-mentions were less frequently used. Findings from the qualitative data collected through conducting email interviews with graduated TEFL students suggested that they had positive perspectives towards the use of interactive metadiscourse markers in contrast with the use of interactional metadiscourse markers in their thesis abstracts. The results of this study can offer a number of pedagogical implications for explicit instruction of metadiscourse markers in thesis abstracts.
برخی از اقسام «اسم» در گویش لای زنگانی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
133-156
حوزههای تخصصی:
نوع شناسی مکان در رمان ملکوت از بهرام صادقی با رویکرد نشانه - معناشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر معناآفرینی در ادبیات داستانی، عنصر مکان است. نویسنده از طریق کاستن از معنای ارجاعی و عینی مکان، از این عنصر به منزله ابزاری مهم در خلق و تقویت معنای مورد نظرش بهره می جوید. مکان با توجه به میزان عینیت خود، در طیفی از معانی مختلف از ارجاعی تا انتزاعی سیر می کند. مکان های انتزاعی به دلیل ماهیت تخیلی و استعلایی خود می توانند در برخی از انواع ادبی جایگاه ویژه ای داشته باشند. این مقاله درپی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد نشانه معناشناسانه انواع مکان های ترسیم شده در رمان ملکوت از بهرام صادقی را بررسی کند و ضمن طبقه بندی این مکان ها، به این پرسش پاسخ دهد که ابزار مکان تا چه اندازه در خدمت القای معانی مورد نظر نویسنده بوده است. نتایج نشان می دهد بهرام صادقی در رمان ملکوت تلاش کرده است تا با بازآفرینی خلاقانه اسطوره آفرینش، به شکل ضمنی فضای یأس آلود حاکم بر جامعه در دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 را در اسطوره یادشده بازنمایی کند. او در مسیر اجرای این خواسته نگاه ویژه ای به عنصر مکان داشته است. از همین رو، با استفاده از فضاسازی های وهمناک و هول انگیز و با بهره گیری از انواع مکان های روایی، پدیداری، گردبادی و استعلایی، سرشکستگی، یأس و امیدهای ازدست رفته جامعه را به تصویر کشیده است.
گونه شناسی گفتارهای قالبی در چرند و پرند دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتار قالبی شده بخشی از یک زبان است که می تواند حامل معانی و مصادیق متعددی باشد. گفتارهای قالبی شده معمولاً به صورت ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدها و بیشتر در زبان محاوره به کار می روند و نقش مؤثری در ارتباط های اجتماعی و گسترش زبان از لحاظ ساختاری و مفهومی دارند و بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ هر جامعه هستند که شناخت آن ها موجب شناخت بهتر فرهنگ، زیرساخت ها و تحولات زبانی هر جامعه زبانی می شود و تحلیل آن ها در یک متن نیز موجب شناخت بهتر زوایای پنهان و سبک آن متن می شود. در مقالات دهخدا، گونه های مختلفی از گفتارهای قالبی وجود دارد که در بطن هر یک از آن ها، مفاهیم عمیق اجتماعی، فرهنگی و زبانی نهفته است که شناخت آن ها به شناخت سبک و زبان مقالات دهخدا و جامعه روزگار او کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام می شود، تحلیل و بازشناسی گونه های قالبی شده در چرندوپرند دهخدا در سه دسته ضرب المثل، کنایه، اصطلاحات و زبان زدهاست. این پژوهش به منظور بررسی کاربرد این ساخت ها در چرندوپرند و تأثیر آن ها بر زبان و سبک این مقالات انجام می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دهخدا با استفاده از این ساخت های قالبی، اوضاع و شرایط جامعه خود را ترسیم کرده و مطالبش را با سرعت و در عین حال به صورت فشرده و عمیق به مخاطب منتقل کرده است. استفاده از این ساخت ها موجب شده تا نثر چرندوپرند به زبان محاوره ای نزدیک شود. همچنین بررسی ها نشان می دهد که اصطلاحات و زبان زدها (220 مورد)، کنایه (81 مورد) و ضرب المثل (51 مورد)، به ترتیب پرکاربردترین گونه های ساخت های قالبی در مقالات دهخدا هستند.