سازمانهای برتر و موفق امروزی به مشتری و ارباب رجوع به منزله عامل اساسی رقابت توجه دارند و برای کسب اعتبار و حیثیت اجتماعی با طراحی ساز و کارهای مناسب دائما خواسته ها و دیدگاههای ارباب رجوع و مشتری را دریافت و بر آن اساس راهبردی را انتخاب می کنند . مشتریان و ارباب رجوع سازمانها در مقام یکی از ذی نفعان مهم بایستی مورد احترام و تکریم قرار گیرند . اینکه سازمان به صورت یکپارچه و هماهنگ برای ارباب رجوع و مشتری اهمیت قائل شود و بدان احترام بگذارد یک شبه به وجود نمی آید ، بلکه این امر فرایندی است که نیاز به تغییر نگرش و در نهایت ترویج فرهنگ تکریم ارباب رجوع دارد .
این مقاله مروری بر تجربه های نویسنده درباره راهبرد است و بنابراین تجارب یادگیری از راهبرد می تواند و باید یک ویژگی اصلی سازمان یادگیرنده باشد. مقاله مفاهیم و روشهای تدوین راهبرد را توصیف و قضایایی را از نحوه به کارگیری راهبرد به عنوان فرصت یادگیری در سازمانها مطرح می کند.
از آنجا که انسان به هنگام برقراری رابطه با دیگران یا با یک سازمان به قضاوتی از میزان عدالت و انصاف طرف مقابل نیاز دارد و این قضاوت نیز با نخستین اطلاعات مرتبط به صورت عجولانه صورت می پذیرد بنابراین ، یافتن راههای شکل دهی قضاوت کلی از وجود عدالت و انصاف بسیار کارساز خواهد بود. در این مقاله معضل اجتماعی بنیادین ، فراگرد اکتشافی انصاف،ضمنی بودن الگوی آثار قضاوت درباره انصاف، آثار رجحان،اثر جایگزین و رابطه انواع عدالت و انصاف به عنوان پویایی اجتماعی مولد مورد تحلیل قرار گرفته است .