رامین محرمی

رامین محرمی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۸ مورد از کل ۴۸ مورد.
۴۱.

تحلیل روان شناختی شخصیت های داستانیِ هوشنگ مرادی براساس نظریه اریکسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت مرادی کرمانی نقد روان شناختی ادبیات کودک و نوجوان اریک اریکسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳۷ تعداد دانلود : ۱۳۵۳
در این مقاله ابتدا رفتار شخصیت های داستانی هوشنگ مرادی کرمانی براساس نظریه اریکسون، مورد مطالعه قرار گرفته است، سپس به عواملی اشاره شده که سبب توفیق او در توصیف و عرضه شخصیت های مناسب گردیده است. از نظریه «مراحل هشتگانه زندگی» اریکسون، سن بازی، سن مدرسه، و مرحله نوجوانی با ویژگی ها و رفتار شخصیت های داستان های مرادی کرمانی مطابقت دارد. براساس این نظریه، در سن بازی، کودکان ویژگی هایی نظیر ابتکار، علاقه به حیوانات و اسباب بازی. در سن مدرسه، استدلال ، احساس نیاز به کسب لیاقت اجتماعی، مواجه شدن با بحران، و در سن نوجوانی، ویژگی هایی نظیر هویت طلبی، همانندسازی و بحران هویت دارند. مرادی در شخصیت پردازی و توصیف احوال، رفتار و گفتار قهرمانان داستان های خود این ویژگی ها را رعایت کرده و متناسب با رشد شخصیت کودکان و رفتار آنان، آثار خود را پدید آورده است.
۴۲.

شوق و اشتیاق در عین وصل در احوال عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شوق اشتیاق وصال حال عرفانی تداوم و افزایش شوق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳۹ تعداد دانلود : ۹۶۳
شوق یکی از احوال عرفانی است که در غیبت معشوق پدید می آید و در حضور او باید از بین برود. در متون منظوم و منثور عرفانی، تداوم شوق در عین وصل نیز دیده می شود. برخی از عرفا عقیده دارند در وقت وصال و حضور معشوق، شوق افزون و به اشتیاق تبدیل می شود. تداوم شوق یا تبدیل آن به اشتیاق در حضور معشوق، ناشی از بی پایان بودن سیر فی الله، بی کرانه بودن جمال معشوق، محدودیت ظرفیّت عاشق و خوف از زوال وصال می تواند باشد. معشوق هزاران جلوه دارد و عاشق در هر منزل به وصال جلوه ای از جمال او می رسد؛ لذا نسبت به یک جلوه واصل، ولی نسبت به جلوه های دیگر مشتاق محسوب می شود. نیاز مداوم عاشق به معشوق و بی نیازی معشوق نیز سبب تداوم شوق در حضور معشوق می شود. با پایان یافتن «سیرالی الله»، «سیر فی الله» آغاز می شود که به دلیل بی کرانه بودن جمال و جلال معشوق، این سیر پایانی ندارد، لذا وصال کامل در مقام «سیر فی الله» هیچ وقت حاصل نمی شود و عاشق همیشه باقی می ماند.
۴۳.

تفاوت دیدگاه عرفانی و کلامی مولوی در موضوع جبر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جبر تقابل دیدگاه مولوی جبر عرفانی جبر کلامی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۱۵۲۱ تعداد دانلود : ۷۳۵
دیدگاه کلامی مولوی با دیدگاه عرفانی او در باب جبر تفاوت دارد. او از منتقدان جبر کلامی، و از مدافعان جبر عرفانی است. مولوی دیدگاه اهل جبر نکوهیده را، به دلیل نتایج نامطلوب دنیوی و اخروی آن، نمی پذیرد ولی جبر در مفهوم عرفانی رضا و معیّت با حق و توحید افعالی را قبول دارد. نفس پرستی، دنیاگرایی و حقیقت ستیزی را از دلایل نقد و ردّ جبر نکوهش شده ی اهل جبر، و خداگرایی، حقیقت طلبی و نفس ستیزی را از دلایل حقانیّت جبر عرفانی برمی شمارد. تفسیر و رفتار غلط اهل جبر، مفهوم جبرعامیانه را زشت، ولی تفسیر و رفتار درست عاشقان خدا، جبر عاشقانه را پذیرفتنی ساخته است. از نظر مولوی قدرت عشق با فانی ساختن عاشق در وجود معشوق، اراده ی عاشق را با اراده ی معشوق را یکی می گرداند و عاشق را به مقام رضا و معیّت با حق می رساند و این همان مفهوم جبر ستوده ی عارفانه است.
۴۴.

غیب اندیشی مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۵ تعداد دانلود : ۱۲۰۱
در مثنوی، غیب ارتباط و پیوند عمیقی با عالم شهادت دارد. از دیدگاه مولوی، غیب با آنکه صورت مجرّد دارد امّا نشانه ها و تأثیر آن را در عالم عینی میتوان مشاهده کرد. قلمرو بیکران غیب در پهنه عالم عینی نیز حضور دارد و کلّ پدیده های عالم، دارای بُعد غیبی هستند و کمال و اعتبار خود را از بُعد غیبی خود کسب میکنند. مولوی غلبه غیب بر عالم شهادت و ارتباط آن دو را از طریق تمثیل در مثنوی نشان داده است. ارزش انسان نیز، به عنوان اشرف مخلوقات، ناشی از قوای غیبی وجود او، نظیر عقل، جان و دل است. جمادات نیز دارای بُعد غیبی هستند و ذرّه ای از عالم شهادت از نفوذ عالم غیب به دور نیست. قرآن، احادیث، کلام اشعری و تجربه عرفانی، منابع اصلی اندیشه مولوی درباره غیب اند. طرح مباحثی نظیر قضا و قدر، جبر و اختیار، فنا، رضا، توکّل و ... در مثنوی، ریشه در اعتقاد مولوی به سریان غیب در عالم شهادت دارد.
۴۵.

نقد آزادی اراده انسان در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفان اسلامی مثنوی معنوی جبر و اختیار کلام اسلامی جبر محمود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۴۰۱ تعداد دانلود : ۲۳۴۲
نقد و بیان محاسن و معایب اختیار انسان از دیدگاه عرفانی مولوی موضوع اصلی این مقاله است. با تحلیل ابیات مربوط به اختیار انسان در مثنوی، ابعاد مختلف دیدگاه مولوی درباره اختیار روشن شده است. مولوی با عقیده اختیار انسان موافق است؛ اختیاری که سبب هدایت و رستگاری انسان می شود، اما اختیاری را که سبب سرکشی و دور شدن از حقیقت گردد، نمی پذیرد. او با اینکه جبر عرفانی را نیز در مفهوم فنای اراده بنده و معیت با حق در کنار اختیار قبول می کند، اختیار را لایق و برازنده مقام اولیای خدا و انسانهای کامل می داند؛ زیرا اختیار، انسان را اشرف مخلوقات ساخته است. او بعد از اثبات اختیار انسان به شکایت از اختیار می پردازد؛ زیرا اختیار، عامل ابتلای انسان شده، و عالم را به دو قطب خیر و شر تقسیم نموده، و انسان را از بزم حضور خداوند دور نگه داشته است. از دیدگاه مولوی، امانتی که خداوند در روز الست به انسان داد، همان اختیار است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان