سید ناصر جابری اردکانی

سید ناصر جابری اردکانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۸ مورد از کل ۱۸ مورد.
۱.

رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن عین مولانا مثنوی بینش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۴۹۷ تعداد دانلود : ۸۱۴
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
۳.

نگرش مولانا به ناهنجاری های جنسی و هویت های دیگرگونه جنسی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی عرفان ناهنجاری جنسی هویت جنسی متفاوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۳۳۸
مثنوی مولانا جلال الدین رومی دایره المعارف فرهنگ ایرانی- اسلامی است. این اثر به دلیل اشتمال بر داستان های متعدد و نیز به دلیل تعمق مولانا در مسائل روان شناختی، اثری مهم و قابل تأمل است. بر این اساس در این تحقیق اختلالات جنسی و مسأله هویت های جنسی متفاوت (دگرباشان) -که به دلیل عرفی کمتر به آن توجه شده است- بررسی می گردد. سؤال تحقیق این است که مولانا کدام ناهنجاری های جنسی را در لابلای حکایات بیان کرده است و دیدگاه او درباره دگرباشان چیست؟ هدف تحقیق این است که دقت نظر مولانا درباره اختلالات جنسی بیان شود و در عین حال به روش تحلیلی – توصیفی نقدی بر دیدگاه او و هم عصرانش درباره هویت های جنسی دیگرگونه مطرح شود. این تحقیق نشان می دهد که گونه های مختلفی از اختلالات جنسی از سوی مولانا در پرده طنز و حکایت طرح و نقد شده است. از آن جمله: هم جنس گرایی، پدوفیلی، بستیالیتی، بهره کشی جنسی، اختگی، مبدل پوشی و... . همچنین دو هویّت جنسی برای مولانا و هم عصران او غریب بوده و نکوهش شده است، این دو گروه «مخنّث» و «سَعتَری» نامیده شده اند و همان است که امروزه ترانس سکسوال و لزبین نامیده می شوند. مولانا این خوی همجنس گرایی و رفتارهای منوط به آن را در این دو طیف، ذاتی – معادل مادر زاد و ژنتیکی- دانسته؛ عملکردی که درون آن تناقضی آشکار نهفته است و امروزه می توان درباره آن تأمل و تجدید نظر کرد. معرفی این دو جنسیت، آن گونه که در این مقاله آمده تا کنون صورت نگرفته و می تواند زمینه تحقیقات مرتبط دیگری را فراهم آورد.
۵.

بررسی تأویل و پیوند آن با تداعی معانی در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان تأویل هرمنوتیک بهاءولد معارف بهاءولد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۶۶۱
عرفا به اشکال گوناگونی در شعر و نثر طرح نو درافکنده اند و آثاری متفاوت با ویژگی های ادبی شاخص، خلق کرده اند. بهاءولد نیز عارفی است دارای سبک و اثری پدید آورده است که به لحاظ ویژگیِ تأویلی- تفسیری قابل تأمل است. در این پژوهش، روش های تأویلی بهاءولد و نسبت تأویل با تداعی معانی بررسی شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی- توصیفی است؛ بدین صورت که با استخراج و بررسی کلیه تأویل های اثر و تطبیق آن ها با معانی مفسران، تفاوت برداشت ها و هم چنین خلاقیت مؤلف نشان داده شده است. بررسی مصادیق نشان می دهد که مهم ترین اصول و مبانی عرفانی با بسامد های متفاوت در آفرینش تأویل های معارفمؤثر بوده است، اما اصل «محو هستی» بیشترین اهمیت و بسامد را دارد، علاوه بر آن، «عشق»، از دیگر مبانی مهم عرفان بهاءولد در خلق تأویل به شمار می آید. این پژوهش همچنین نشان می دهد که مؤلف از روش هایی مانند «تعریف و بازتعریف»، «ترکیب»، «تخصیص»، «تعلیل» و «دگرگونی های روایی»، در خلق تأویل بهره برده است، اما تداعی معانی شیوه خلّاقانه و مبدعانه او به شمار می آید؛ روشی که در آن بر اساس اصول تداعی و به کمک تشبیه، استعاره، تمثیل، تضاد، جناس و دیگر آرایه های بلاغی، بخشی از مهم ترین تأویل های معارف خلق شده است و ملهم این دیدگاه است که میان تأویل، بلاغت و تداعی نسبتی برقرار است و نیز تأویل همواره روشی برای رسیدن به معنای متن نیست؛ بلکه شیوه ای برای خلق معانی نوی است که رویی به سوی متن مرجع و سری در دنیای خلاقانه مؤلف دارد.
۶.

کارایی فرضیه در ادبیا ت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پژوهش ادبی روش تحقیق نظریه فرضیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۳۴۹
دانش ناگزیر از پژوهش است؛ پژوهشی سخته و پرورده که دغدغه رفع مشکلات و حلّ مجهولات را داشته باشد و به استانده های علمی نگری و علمی نگاری پایبند بوده باشد. ادبیات نیز آن گاه که نه به مثابه «متن بودگیِ خلّاقانه»، که همچون ابژه ای قابل شناسایی بدان نگریسته می شود، شایسته آن است که از جوانب متفاوت و به شیوه های مختلف به شکل علمی واکاوی شود (:ادبیات پژوهی). پژوهش ادبی اصیل نیز چونان هر پژوهش اصیلی در دیگر شاخه های دانش، نیازمند «فرضیه» است. فرضیه، انگاره ای در برابر مسئله پژوهش و پاسخی ارتجالی و ابتدایی بدان است. از موارد اهمیت فرضیه، تشخیص درستِ پیشینه پژوهش، تبیین نقشه پژوهش و تعیین روش پژوهش تا رسیدن به سنجیده ترین پاسخ را می توان برشمرد. به دلیل آنکه پژوهش های ادبی، عمدتاً پژوهش های توصیفی اند، کیفیّت فرضیه نیز در این پژوهش ها منطق خاص خود را دارد. این جستار با تکیه بر مطالعه کتابخانه ای و به گونه توصیفی - تحلیلی در پی تبیین این مسئله است که آیا فرضیه سازی در ادبیات پژوهی کارایی دارد و اگر چنین است، به دلیل تفاوت ماهوی ادبیات با دانش های دیگر، فرضیه در ادبیات پژوهی باید چگونه باشد. پاسخ یابی برای این مسائل، ازجمله با نقد تئوری «فرضیه فرایندنگر» در مطالعات ادبی همراه بوده است. کلید واژه ها: پژوهش ادبی، روش تحقیق، نظریه، فرضیه
۷.

مطالعه تطبیقی زبان بدن در قرآن و ترجمه های فارسی آن (با تکیه بر حرکات دست در ترجمه های خرمشاهی و گرمارودی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم ترجمه زبان بدن حرکات دست خرمشاهی گرمارودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۵۳۵
در برخی گزاره ها و اصطلاحات ادبی قرآن کریم از زبان بدن و از جمله از زبان"حرکات دست"، برای انتقال پیام استفاده شده است. ترجمه مناسب در برگرداندن این ارتباطات فرازبانی بسیار اهمیت دارد و دقت مضاعف مترجم را می طلبد. این اصطلاحات بر رفتارهایی دلالت می کنند که ریشه در زبان و فرهنگ دارند. بر این اساس با توجه به اشتراکات فرهنگی و پیوندهای تاریخی گسترده میان دو زبان فارسی و عربی، فرض بر این بوده است که مفاهیم فرازبانیِ مبتنی بر حرکات دست، معادل هایی رایج در زبان فارسی داشته اند. در جستار پیش رو، شیوه تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده که در آن، ترجمه اصطلاحات و گزاره های ادبی مبتنی بر زبان دست در ترجمه موسوی گرمارودی و خرمشاهی با نگاهی تطبیقی بررسی شده تا مشترکات دو زبان در این زمینه مشخص شود و حدود و ابعادِ قوت و ضعف مترجمان در کاربرد الگوهای فرهنگی و اصطلاحاتِ منعکس کننده این الگوها، تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اغلب جملات و عبارات قرآنیِ مبتنی بر حرکات دست و مفاهیم ناشی از آن، معادلی در فرهنگ و زبان فارسی دارد. در خصوص عملکرد مترجمان نیز مشخص شده که ایشان با لحاظ این بستر غنی در زبان فارسی، در ترجمه خویش به معادل های زبان بدن توجه داشته اند. در برخی نمونه ها نیز ناگزیر شیوه تحت اللفظی را در پیش گرفته اند و این مسئله به تفاوت الگوی فرهنگی دو زبان برمی گردد و طبیعی است که نمی توان انتظار شرایط نگاشت یکسان و کاملاً مطابق را داشت.
۸.

بررسی ترجمه حال منفی در قرآن کریم: در چهار ترجمه معاصر (موسوی گرمارودی، آیتی، فولادوند، الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن ترجمه های معاصر دستور زبان فارسی و عربی حال منفی قید حالت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۱۰۶۹
اسلوب حال در عربی، حالت های گوناگونی دارد که با برابر آن در فارسی فرق دارد؛ از آن جمله گاه اتفاق می افتد که حال به صورت منفی بیاید. این نوع حال، در قرآن بسامد بالایی دارد. بنابراین با در نظر گرفتن تفاوت دو زبان فارسی و عربی، یافتن برابر مناسب برای هر یک از صورت های حال منفی در ترجمه متن قرآنی که یک متن منحصر به فرد نیز هست، بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا ترجمه این متن آسمانی باید بیانگر تمامی معانی آن باشد؛ وانگهی مترجمان باید اسلوب های دو زبان را رعایت نمایند. جستار پیش رو، شیوه ها، ساز و کارهای مترجمان در انتقال مفهوم حال منفی در آیات قرآن به زبان فارسی را بررسی می کند و گامی برای شناساندن روشی مناسب برای این ساختار که با ساختار برابر آن در زبان فارسی مناسب باشد و در عین حال بتواند معانی قرآن را به زبان فارسی منتقل نماید.
۹.

بهره گیری خلّاقانه مولانا از ویژگی ترکیبی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی غزلیات شمس واژه سازی ترکیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
توانایی مولانا در واژه سازی کم نظیر و شاید در دنیای شعر فارسی بی نظیر باشد و در این مقاله تنها بخشی از عملکرد او را در زمینه واژه سازی بحث و بررسی شده است. بر این اساس در این پژوهش تلاش می شود در دو بعد واژگان مرکب و ترکیبات توصفی و اضافی، برخی از ساخت های زبانی مولانا نشان داده شود. روش تحقیق «یافتاری–تحلیلی– توصیفی» است. بدین معنا که با مطالعه بیت به بیت سه دفتر مثنوی هر آنچه از واژگان و ترکیبات که در نگاه نخست بدیع به نظر آمده، شناسایی و فهرست بندی شده است. در مرحله دوم یافته ها در فرهنگ نامه ها و نیز به کمک «نرم افزار درج» جست وجو شده است تا نوبودگی و انحصاری بودن کاربرد مشخص شود. بنابراین می توان گفت اولاً این واژگان و ترکیبات برای نخستین بار در این تحقیق مطرح و بررسی می شود؛ دوم اینکه غالب آن ها در دیگر آثار ادبی نیز به کار نرفته اند. از نظر دستوری، واژگان مولانا گاه با دستکاری های خلاف قاعده همراه است؛ مانند ساخت اسم یا مصدر از حرف، کاربرد صفت فاعلی به جای مفعولی، ساخت ترکیب ازطریق حذف حرف واو، ساخت مصدر با اسم خاص، ساخت صفت از اسم خاص، کاربرد پسوند مکان ساز با اسم معنی، حذف مضاف و ساخت مصدر از صفت. از دیدگاه بلاغی، روش اصلی و مهم مولانا قرار دادن واژه در جایگاه ناآشنا و غریب است که به شکل تغییر بافتِ کاربردی نیز قابل بیان و بررسی است.
۱۰.

مبادله مضمون و خیال در بازی های نمایشی و شعر کلاسیک فارسی؛ با تکیه بر نمایش های رسن بازی و شب بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر فارسی نمایش بازی های نمایشی خیال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۳۵۲
شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازی های نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چه بسا تصور می شد در زمینه هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایش ها در گستره اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهره ای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانه ای و مراجعه به متون بوده و از دو نرم افزار عرفان نور و دُرج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان می دهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازی های نمایشی را حفظ و به ویژه به دو بازی رسن بازی و شب بازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کرده اند، مضمون سازی و خیال شاعرانه برایشان مهم تر بوده است به طوری که تخیلات مبتنی بر بازی های نمایشی بسیار شگفت انگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کرده اند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستین بار نگرش عرفا نسبت به نمایش بررسی شده است . آن ها بیشتر به شکل تمثیلی از نمایش بهره برده اند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بی شباهت به تمثیل فلسفیِ خیام نیست که با مضمون پرده بازی ساخته شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر به کمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.
۱۱.

مطالعه تطبیقی تقابل و هدف در طنزهای گلستان و مثنوی (با تکیه بر نظریه عمومی طنز کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی مولوی طنز تقابل انگاره هدف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۲۹۹
طنز یکی از شاخصه های مهم گلستان و مثنوی است. در این پژوهش، فرضیه مبتنی بر تأثیر تقابل بر هدف و تفاوت هدف طنز در دو اثر مورد بررسی است. پرسش تحقیق این است که تقابل چه تأثیری بر هدف می گذارد و چه رابطه ای میان این دو وجود دارد. هدف تحقیق در وهله اول، مطالعه تطبیقی طنز در دو اثر مهم و نیز بیان رابطه تقابل با هدف و تبیین تأثیر جهان بینی بر اهداف طنز است. روش مطالعه، تطبیقی تحلیلی و مبتنی بر استخراج «تقابل انگاره» و «هدف»، دسته بندی این دو متغیر و تحلیل نتایج است. این مطالعه نشان می دهد که تقابل انگاره و هدف در شبیه ترین حکایات نیز متفاوت است و در مثنوی، گاهی تناقض اهداف نیز دیده می شود. در گلستان، غالباً تقابلِ دو انگاره بر اساس مقابله و برخورد با شخصیت منفی شکل می گیرد و در مثنوی، با رسوایی و افشای شخصیت منفی، اولی مبتنی بر واقع گرایی و دومی مبتنی بر آرمان گرایی و نگاه ایدئولوژیک است. بر این اساس، می توان طنز سعدی را نجات بخش و راهگشا، و طنز مولانا را آگاهی بخش و در عین حال، افشاگر و رسواکننده توصیف کرد. طنز سعدی بر اساس بنیاد فکری او در موضوعاتی مانند تدبیر منزل، تهذیب نَفْس و سیاست مدن که زیرشاخه های حکمت عملی هستند، تفکیک پذیر است و طنز مولانا در موضوعاتی مانند نقد اشتباه، تظاهر، قیاس، تقلید و برتری دادن به نمادهای آگاهی چنین است. بنابراین، طنز سعدی شیوه ای برای درست زیستن و طنز مولانا روشی برای اصلاح یا جهت دهی به ذهن و اندیشه است.
۱۲.

آفرینش بلاغی با واژگان و اصطلاحات صرف ونحو؛ برمبنای بررسی نرم افزاری دیوان های اشعار فارسی از ابتدا تا دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر فارسی اصطلاحات صرف ونحو بلاغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۲۰
آموزش صرف ونحو در مدارس سنتی و در میان علما و شعرا، عمری طولانی دارد و همین امر موجب بازتاب واژگان و اصطلاحات آن به شکلی هنری، در شعر فارسی شده است. بر این مبنا در این تحقیق سؤال این بوده که خلاقیّت شاعرانه در کدام صورخیال محقق شده و چه روابطی میان صور خیال و قواعد نحوی برقرار شده است و کدام شاعران از این ظرفیت بهره برده اند. روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر مطالعه دیوان های شاعران بوده و از نرم افزار درج نیز بهره گرفته شده است. این تحقیق نشان می دهد که دامنه کاربرد واژگان صرف ونحو در اشعار فارسی وسیع بوده است. دامنه نام های شاعرانی که با واژگان این دانش حشر و نشر داشته اند، نیز گسترده است و پهنه تاریخی وسیعی از قرن پنجم تا دوره معاصر را در برگرفته است. هم آیندی تصاویرِ مُلهم از صرف ونحو یکی از نکات تأمل انگیز در اشعار بررسی شده است؛ اغلب سه تصویر ایهام، حسن تعلیل و مراعات نظیر با هم تلفیق می شود. دایره بلاغی ازلحاظ گوناگونی و تنوع نیز نسبتاً گسترده بوده، عناصری مانند تشبیه، استعاره، کنایه، ایهام، حسن تعلیل، تمثیل، تمثیل رمزی، ارسال المثل و چیستان را در برمی گیرد. قاعده مندی دانش نحو برای اثبات موضوعات و مضامین مدنظر شاعران زمینه مناسبی برای تصاویر تمثیلی و تعلیلی بوده است. شکل حروف و کلمات، معانی مختلف آنها و قابلیت تصریف و اشتقاق زمینه تشبیه، استعاره، کنایه و ایهام را به وجود آورده است.
۱۳.

واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه عربی محمد نورالدین از رباعیات خیام با تکیه بر دیدگاه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رباعیات خیام ترجمه گرایش های ریخت شکنانه آنتوان برمن محمد نورالدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۸۱
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسش های اساسی درباره انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبان های بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشه های موجود در جامعه خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریخت شکنانه روی آورده است. آنتوان برمن تأکید دارد که در ترجمه هر متن بیگانه باید حالت غریبگی اش در زبان مقصد را حفظ کرد و هرگونه حذف، اضافه و یا تغییر در آن، تحریف متن اصلی به شمار می رود. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه محمد نورالدین از رباعیات خیام براساس نظریه آنتوان برمن پرداخته است و هفت گرایش ریخت شکن که عبارت اند از: منطقی سازی، واضح سازی، اطناب، تفاخرگرایی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن و تخریب شبکه معنایی زیرمتنی را بررسی کرده تا میزان پایبندی محمد نورالدین به متن مبدأ و موفقیت وی در انتقال مفاهیم و معنای کلمات را مشخص کند. یافته های پژوهش نشان می دهد مترجم با ترجمه نکردن بعضی از کلمات یا انتخاب معادلی که از لحاظ غنای معنایی به سطح واژه مبدأ نمی رسد، باعث تضعیف کمی و کیفی متن شده و با تغییراتی که در ساختار جملات و علائم نگارشی به وجود آورده به منطقی سازی دست زده و با افزودن توضیحاتی به متن و گرایش به زیباسازی متن مقصد به واضح سازی و تفاخرگرایی روی آورده و با تغییراتی که در معنا و مفاهیم ایجاد کرده، اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود را در آن جای داده است.
۱۴.

واکاوی تطبیقی عناصر روایت در شعر کودکانه بر اساس الگوی پراپ (مطالعه موردی دو مجموعه «روستای من نعیریه» سلیمان عیسی و «ساعت بدون تیک تاک» مهدی مرادی)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی پراپ سلیمان عیسی مهدی مرادی شعر روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
روایت و روایت شناسی از علوم نوپایی به شمار می آید که در چند دهه اخیر مورد توجه محققان و ناقدان حوزه ادبیات قرار گرفته است. یکی از مهم ترین نظریه پردازان این علم، محقق روسی، ولادیمیر پراپ است که الگوی روایت شناسی اش را در سال 1928 م با انتشار مجموعه ریخت شناسی قصه های پریان مطرح ساخت. سلیمان عیسی شاعر معاصر سوری و مهدی مرادی شاعر معاصر ایرانی، در آثار کودکانه خود به خوبی از شگردهای روایت بهره گرفته اند. دو مجموعه «روستای من نعیریه» و «ساعت بدون تیک تاک» از جمله آثار این دو شاعر است که کاربرد شگردهای روایت، به صورت تطبیقی در آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش باهدف بررسی و کشف اشتراکات و تفاوت های شیوه روایتگری دو شاعر و با تکیه برالگوی روایت شناسی پراپ، پس از ارائه مطالبی درزمینه روایت و الگوی روایت شناسی پراپ و گریزی کوتاه به زندگی دو شاعر، به روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی شگردهای روایت در دو مجموعه مذکور پرداخته ایم. یافته ها نشان می دهد دو شاعر به خوبی با میزان درک و دریافت مخاطب آشنایی دارند و با مهارتی که در سرودن شعر روایی کودک دارند، بیش از آنکه شعر را در اختیار روایت قرار دهند، روایت را در اختیار شعر قرار داده اند.
۱۵.

پژوهش در بهره گیری مولوی از کارایی پسوند در ایجاد مبالغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دستور زبان فارسی بلاغت پسوند مبالغه غزلیات شمس مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی درباره شیوه های ساخت آن اغلب به همان دیدگاه های سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاه های سنّتی، مبالغه بی آنکه به شیوه های ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگ نمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، «اغراق» و «غلوّ» تقسیم شده است. در پژوهش پیش رو، «پسوند» به مثابه یکی از شیوه های مؤثّر در ساخت مبالغه، بررسی و کارایی آن در این باره واکاوی شده است. فرضیه تحقیق این است که پسوند یکی از ابزارهای ساخت مبالغه در شعر مولاناست. پرسش این است که کدام پسوندها می توانند در ایجاد مبالغه مؤثّر واقع شوند. روش پژوهش، تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر بررسی شواهد و نتیجه گیری بر اساس آن ها بوده است. بنابراین با تمرکز به برخی واژه های منحصر به فرد و نوآورانه مولانا، طیفی از پسوندهایی که در مبالغه مؤثّرند، نشان داده شده است و از این دید تا کنون به نقش پسوند، به ویژه در جهان شعر مولانا توجّه نشده است؛ پسوندهایی که مکان را با مبالغه توأم ساخته اند و شامل «لان»، «کده» و «ستان» است؛ پسوندهایی که دارندگی صفتی را با مفاهیم متفاوت مثبت یا منفی با مبالغه همراه کرده اند و شامل «ناک»، «باره»، «مند» و «گین» است. پسوندهایی که به یاری تشبیه، به مبحث مبالغه پیوند یافته اند؛ مانند «وش» و «انه». پسوند «ه» که صفت را با مفهوم کثرت و فراوانی توأم ساخته است . پسوند «گری» که رفتار، کار یا صفتی را با فراوانی همراه کرده است و بالاخره پسوند «-َ ک» و «-َ کی» که برای کوچک نمایی و تحقیر به کار رفته است. گذشته از این ها به مثابه یکی از دستاوردها پژوهش پیش رو در صدد بوده است که گامی در پیوند بلاغت و دستور زبان برداشته و به پسوند و کارایی آن در ایجاد مبالغه نگاهی تازه بیندازد.
۱۶.

نماد، گستره و کارکردهای آن در سروده های اجتماعی- اعتراضی اسماعیل شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۱۹
اسماعیل شاهرودی از شاعران توانمند و جامعه مدار شعر نو فارسی است که شعرش در بسیاری اوقات رنگ سمبولیسم اجتماعی به خود می گیرد. شاعری انسان گرا که آثارش سرشار از شور و هیجان جامعه و سیاست و مبارزه و عاطفه انسانی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل شعر اسماعیل شاهرودی ازنظر حضور کیفیت نمادها و نقش بلاغی و هنری آنها در تعلیق معنا، چندلایگی معنایی و تبیین مسائل و موضوعات اجتماعی و انتقادی به انجام رسیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربرد تصاویر نمادین در شعر و اندیشه اسماعیل شاهرودی، راهی برای بیان و طرح موضوعات و مضامینی است که نمی توانسته است آنها را به صورت مستقیم و آشکارا بیان کند؛ نیز مسیری برای ورود به طرح مسائل و بیان دردهایی است که جامعه و فضای استبدادی، اجازه نزدیک شدن به آنها را نمی داده است. شاهرودی رویکرد نمادگرایانه را دریچه ای برای نگریستن عمیق و انسانی به مسائل اجتماعی و سیاسی، طرح و تبیین آنها و شورشگری، اعتراض و فریاد علیه ناملایمات و نابسامانی ها می داند. او از همه انواع نماد ازجمله نمادهای ادبی، طبیعی، تاریخی و... بهره برده و آنها را به زیبایی و آگاهانه در خدمت طرح مسائل اجتماعی و سیاسی قرار داده است. همچنین شاهرودی با وجود استفاده از نمادهای مرسوم و متداول در بسیاری اوقات برای بیان اندیشه های انتقادی و اعتراضی خود، به نوآوری در خلق نماد نیز دست یازیده است.
۱۷.

تحلیل فرایند نظام گفتمانی طرح واره های تنشی- عاطفی در شعر ادونیس و شاملو با رویکرد نشانه معناشناسی (مطالعه موردی شعر «مرثیه الحلّاج» و «مرگ ناصری»)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۴۰
نشانه معناشناسی ابزاری دقیق در خدمت مطالعه مکانیسم شکل گیری و تولید معناست. دو گونه مهم شناختی و عاطفی در جریان سیال گفتمان ادبی باعث تولید معنا می شوند. از آنجا که گفتمان حاکم بر دو شعر «مرثیه الحلّاج» ادونیس و «مرگ ناصری» شاملو، برپایه ارتباط گستره ای و فشاره ای بنا نهاده شده است، این مقاله در صدد آن است تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و به شیوه تطبیقی به بررسی نظام تنشی عاطفی موجود در این دو شعر بپردازد و ضمن تطبیق اشعار، سازوکارهای شکل گیری، تولید، تداوم معنای عاطفی و تعامل آن با سایر معانی را تبیین کند و چگونگی شراکت نشانه معناها در تولید معنا را توضیح دهد. هدف از ارئه این مقاله بررسی ویژگی های حسّی ادراکی این دو شعر است تا نشان داده شود که چگونه «موضع گفتمانی»، «اتّصال و انفصال گفتمانی»، «تأثیر افعال»، «دورنماسازی»، «ریتم و آهنگ» و «تنش و بر خلاف جریان حرکت کردن» به تعالی و جاودانگی منجر می شود و عناصر سازنده گفتمانِ دو گفته پرداز در جهت جاودانه کردن نام و خاطره دو شَوِشگر است. به عبارت دیگر این مقاله درپی آن است تا نشان دهد که چگونه حلّاج و ناصری از طریق رابطه احساسی و تنشی از منِ شخصی عبور کرده و سپس در فرایندی ایثارگرایانه، برخلاف جهت معمول حرکت کننده و استعلایی به جاودانگان می پیوندند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عناصر دخیل در سازوکارهای تولید گفتمان عاطفی، درنهایت امر در جهت تثبیت معنای موردنظر دو گفته پرداز عمل کرده اند.
۱۸.

بررسی دو خاطره نگاشت من زنده ام و دختر شینا بر پایه استعاره مفهومی حوزه احساس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات جنگ تحمیلی استعاره مفهومی خاطره نگاشت من زنده ام خاطره نگاشت دختر شینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۴
این پژوهش کارکرد استعاره مفهومی را در دو کتاب خاطره نگاشت من زنده ام و دخترِ شینا بررسی می کند.کاربست این نظریه در متون مورد نظر می تواند اندیشه و جهان بینی ویژه زنان نویسنده را نسبت به جنگ بازگو کند که از صافی زبان زنانه رد شده و بیانگر دغدغه های درونی آنهاست. بر این اساس تحلیل متن، تحلیل کیفی است که از رهگذر بسامدها حاصل شده است. استعاره هستی شناختی، حوزه مقصد احساس و حوزه های مبدأ آن و کارکرد آنها در این پژوهش مبنا قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که استعاره هستی شناختی با حوزه مقصد احساس و تأثیر احساس، و حوژه های مبدأ متعدد همچون: «نیرو»، «ظرف»، «اشیاء»، «دما»، «غذا»، «مایع درون ظرف»، «کالا» و «بار»، بسامد زیادی در هر دو کتاب دارد. نگاشت های «دل ظرف است»، «احساس، مایع درون ظرف است»، «احساس، دما است»، «تأثیر احساس، نیرو است» به صورت مشترک در هر دو کتاب بسامد قابل توجهی دارد. اما برخی از نگاشت ها در کتاب من زنده ام بسامد بیشتری دارد که ناشی از موقعیت ویژه راوی در اسارت است. تحلیل این استعاره ها نشان می دهد که زنان برای انتقال مفاهیم انتزاعی و احساسی شان، از پدیده های ملموس و آشنای محیطی و مرتبط با دنیای زنانه کمک می گیرند و حجم زیادی از استعاره های هستی شناختی را می آفرینند. افکار زنانه آمیزه ای از احساس و جزئیات دنیای خارج از ذهن است که بیانگر کنش ها و دغدغه های فراوان روزمره است و باعث می شود آنها بیشتر شرایط موجود را ببینند و کمتر آرمانی بیندیشند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان