محمد بهنام فر

محمد بهنام فر

مدرک تحصیلی: استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند، خراسان جنوبی، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۲ مورد.
۱.

استعاره مفهومی انسان کامل در دفتر اول مثنوی با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی انسان کامل خورشید دریا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
استعاره مفهومی در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله-های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. مولانا از پدیده های طبیعی برای تبیین جهان بینی عرفانی استفاده می کند. از آنجا که توجّه مولانا بیش از همه پدیده های طبیعت به خورشید و سپس دریا است؛ در این تحقیق بر آن بوده ایم تا استعاره مفهومی ولی در دفتر اول مثنوی را با تکیه بر دو عنصر دریا و خورشید بررسی کنیم تا از این رهگذر اوصاف و نقش ولی را تبیین نماییم. در روش شناسی پژوهش، جامعه آماری دفتر اول مثنوی مولانا است. روش تحلیل اطلاعات، توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. پژوهش نشان می دهد، «خورشید» و «دریا» در دفتر اول مثنوی مولانا، به عنوان دو عنصر پر رنگ، با همه نمودهای خود درخدمت تبیین جهان بینی مولانا نسبت به ولی و روشن کننده مفاهیمی چون «بقا، «اتحاد»، «فنا» و« لزوم ملازمت با پیر»است. مولانا با بهره گیری ازجنبه های استعاره ساز خورشید و دریا و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ شبکه ای از استعاره ها را آفریده که همگی معرف کلان استعاره «ولی خورشید است» و «ولی دریا است» می باشند. این خرده استعارها عبارتند از: ماه، ستاره، چراغ، صدف، ماهی و مروارید که همه آن ها نیز روشنگر و تبیین کننده نقش ولی هستند.
۲.

بررسی سبک شناسانه حروف اضافه و معانی آن ها در قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصاید خاقانی حروف اضافه سبک شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۲۸۹
هدف این مقاله، بررسی سبک شناسانه حروف اضافه در قصاید خاقانی است. حروف اضافه با توسّع معنایی گسترده ای که دارند به عنوان یکی از سازه های تأثیرگذار زبان، نقش تعیین کننده ای در هویت بخشیدن به سایر عناصر زبانی از جمله اسم ها، فعل ها، صفت ها و قیدها دارند. پرداختن به معانی گوناگون حروف اضافه در ساخت های مختلف که نوعی ساختارشکنی نحوی و ویژگی سبکی به شمار می رود نیز از اهداف این پژوهش است. بدین منظور با مطالعه قصاید خاقانی، مواردی که از حیث نوع کاربرد دارای اهمیت و سازگار با موضوع بحث ما بود، استخراج شد و براساس لایه نحوی سبک شناسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که خاقانی برای حروف اضافه همچون سایر عناصر زبان اهمیت خاصی قائل است و تنوع معنایی آن ها را پیوسته مدنظر دارد؛ کاربرد حروف را از حوزه دستور زبان تا حوزه بلاغت و بدیع ارتقا داده و آن ها را از عناصری تقریباً خنثی به سازه هایی کلیدی و بی جایگزین تبدیل کرده است. همچنین در استفاده از حروف اضافه، آزادی عمل خاص و منحصربه فردی دارد که از جمله این موارد می توان به کاربرد «به» در معنی «از»، «در» به جای «بر» و «به» به جای کسره اضافه اشاره کرد. نهایتاً نمونه های نادری از کاربرد حروف اضافه در دیوان خاقانی وجود دارد که امروزه تنها در گویش مناطق خاصی از ایران دیده می شود و در زبان معیار نشانی از آن ها نیست؛ مثل کاربرد «از» به جای «به».
۳.

تحلیل محتوایی، زیبایی شناختی و زبانی شعر پایداری نوجوان ایران با تکیه بر مجموعه شعر «مثل ظهر عاشورا» از حمید هنرجو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات پایداری شعر پایداری شعر نوجوان ایران مثل ظهر عاشورا حمید هنرجو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۰۰
شعر فارسی از مهم ترین ابزارها برای بیداری مردم نسبت به سرنوشت خویش و تشویق آنان به پایداری به خصوص در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی است. میزان تأثیرگذاری شعر بر دنیای نوجوان، که در دوره حساس رشد و بلوغ قرار دارد، غیرقابل انکار است. یکی از انواع ادبی که در شکل دهی شخصیت و هویت نوجوان نقش قابل توجهی دارد، شعر پایداری است. شعر پایداری نوجوان ایران علاوه بر توصیف جنگ، مضامین و مؤلفه های مرتبط با آن چون اتحاد و عزم ملی برای مقابله با دشمن، ایثار، بیداری، تشویق به مقاومت، بیان رشادت های رزمندگان و ستایش شهیدان و بعد از جنگ، مضامین دیگری چون انتظارِ بازگشت اسرا، زندگی صبورانه جانبازان و اسیران و خانواده های آن ها و به ویژه صلح گرایی را در خود منعکس می سازد.  این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تحلیل محتوایی، زیبایی شناختی و زبانی دفتر شعر «مثل ظهر عاشورا» از حمید هنرجو می پردازد. نتایج این جستار نشان می دهد ازآنجایی که این مجموعه به بعد از جنگ مربوط است، شاعر به بیان مضامینی چون شهید و شهادت، توصیف بمباران شهرها و شهادت مادران و کودکان و هنچنین یادکرد شهدا، رزمندگان و جانبازان می پردازد. در بخش زیبایی شناختی نیز شاعر شعر نوجوان با استفاده از علم بیان و بدیع، اغلب با تصویرسازی هایی ملموس و حسی، برای تفهیم مؤلفه های پایداری در شعر نوجوان گام برداشته است. در تحلیل زبانی، واژگان و ترکیبات در شعر نوجوان بررسی که بیشتر از ترکیبات استفاده شده است، چون برای نوجوان بسیار راحت تر است در یک جمله بار معنایی خود را برساند.
۴.

تحلیل تطبیقی انسان فردیت یافته در حکایت «دژ هوش ربا»ی مثنوی مولوی و نمایشنامه شاه لیر شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۶۷
ادبیات تطبیقی راهی علمی جهت شناخت انسان و پیوندهای ادبی ملل فراهم می کند. فرایند فردیت، نوعی پختگی و رشد روانی انسان و شعر و نمایش نیز بیان درونیّات او است؛ از این رو ادبیّات و هنر با روان آدمی پیوندی دیرینه می یابند. مولوی و شکسپیر به عنوان ستارگان ادبیّات جهان، در خاستگاه اندیشه شرق و غرب آثاری بی نظیر آفریده اند. بررسی آثار، انطباق اندیشه فراگیر آن ها را با ویژگی های روان شناختی نشان می دهد. مولوی به عنوان عارفی اندیشمند با هدف وحدت بشری، الگویی ناب برای انسان فردیت یافته و به تعبیر عارفانه آن، انسان کامل در حکایت «دژ هوش ربا» ارائه می دهد. شکسپیر نیز در نمایشنامه شاه لیر، انسان را با نقش آفرینی خاص خود نشان می دهد. می توان گفت مولوی و شکسپیر، ساختمان مدور خویشتن یابی را به شکل تابلوی زیبای انسانی ترسیم می کنند. هدف مقاله حاضر که با روش تطبیقی تحلیلی انجام شده، بررسی فرایند فردیت در حکایت «دژ هوش ربا» و نمایشنامه شاه لیر است که ضمن واکاوی دو اثر، وجوه مشترک و بعضاً متفاوت آن ها آشکار می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد در هر دو داستان، سفر رخ داده و سفر هر دو قهرمان نمادی از جست و جوی فردیت روانی آن ها است. درنهایت، شاهزاده کوچک و شاه لیر در عبور از گذرگاه دشوار خودآگاهی به ناخودآگاهی، روند فردیت را می پیمایند، خویشتنِ خود را می یابند و به نقل از مولانا «زاده ثانی» می شوند.
۵.

تحلیل تطبیقی نظریه «عدم خشونت» در اندیشه گاندی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
مولوی و گاندی، دو مصلح بزرگ جهانی متعلق به دو دوره، قوم و فرهنگ جداگانه هستند که در اندیشه و عمل، مشابهت های زیادی دارند. جستار پیشِ رو، تلاشی است درجهت پاسخگویی به این پرسش ها که آیا پیوندی بین اندیشه عدم خشونت گاندی و اندیشه های مولوی در مثنوی وجود دارد؟ وجوه اشتراک و بعضاً افتراق اندیشه های خشونت پرهیزانه این دو و دلایل آن کدامند؟ این پژوهش که از دیدگاه مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی و با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است، مشخص می کند که عدم خشونت (مهم ترین اندیشه گاندی) جزو مبانی فکری مولانا نیز محسوب می شود؛ زیرا علاوه بر شواهد صریحی که در مثنوی به خشونت پرهیزی اشاره دارد، محتوای عدم خشونت در آثار مولانا نیز گسترده و متنوع است و بخش وسیعی از اندیشه هایش به نحوی غیرصریح به اندیشه عدم خشونت گاندی پیوند می خورد؛ به عبارتی دیگر، تمام باورهای مولانا چون؛ تساهل ، دگرپذیری، شهرت گریزی، شمول گرایی و... در راستای توسعه و تعالی معنوی انسان است و برونداد و ماحصل آن چیزی نیست جز انسان خودساخته و کمال یافته ای که با خود و تمامی اجزای کاینات بر سر صلح و مهرورزی است و مهم تر ازهمه این ها اندیشه «عشق» در باور مولاناست که به تنهایی نفی صددرصد خشونت گرایی است؛ البته عدم خشونت در نگاه مولانا، صبغه عرفانی دارد، اما در نظرگاه گاندی، بیشتر وجهه سیاسی می گیرد.
۶.

سیر آفاقی و برداشت های عرفانی مولوی از آن در فیه مافیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات عرفانی سیر آفاقی و انفسی مولوی فیه ما فیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۷۸
اهل عرفان اساساً با دو دیدگاه به جهان می نگرند: یکی دیدگاه آفاقی است و دیگری، دیدگاه انفسی. عارف در دیدگاه آفاقی وجود مطلق خداوند را در آیینۀ هستی می بیند. او در سیر آفاقی خود نه تنها با چشم سَر به مشاهدۀ مناظر جهان ظاهر می نشیند، بلکه با چشم دل در پسِ پردۀ موجودات به مشاهدۀ حقیقت آفرینش می پردازد. از نگاه مولوی، تمامی کائنات و اجزای آن در حال تحوّل و حرکت پیوسته هستند. او در آثارش به مقولۀ سیر آفاقی و انفسی که در ادبیات عرفانی جایگاه مهمّی دارد، توجّه نشان داده و آن ها را در هم تنیده معرّفی کرده است. مولانا در فیه ما فیه سیر آفاق را مقدّمۀ سیر انفس دانسته و با مطرح کردن برداشت های عرفانی خود از سیر آفاقی و عناصر آن، سیر انفسی را که همان شناخت حقیقت است، متذکّر می شود. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، موضوع سیر آفاقی و تفسیر های مولوی از آن در فیه ما فیه بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فیه ما فیه سیر آفاقی و اجزای آن، نقش مهمّی در تبیین آموزه های عرفانی مولانا دارد و بخش قابل توجّهی از مثال ها و تمثیل هایی که در این کتاب و در جهت ملموس کردن معانی عرفانی و شناخت راه حق مطرح شده، مربوط به سیر و سفر است.
۷.

جاندارانگاری "دل" در ترکیبات و تعبیرات کنایی گویش هزارگی بامیان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۲۷
با توجه به اهمیت گویش هزارگی که از مهم ترین و قدیمی ترین گویش های خراسان بزرگ است و با عنایت به کاربرد کنایات در گویش ها که از جنبه های زبان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی حائز اهمیت است، در این جستار کوشیده ایم به این پرسش ها پاسخ دهیم که نقش جاندارانگاری واژه "دل" در ترکیبات و تعبیرات کنایی گویش هزارگی، در چه حد است و آیا می شود جاندارانگاری "دل" را در ترکیبات و تعبیرات کنایی طبقه بندی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، جاندار انگاری واژه دل را که از واژه های محوری در این گویش است، در کنایات گویش هزارگی بررسی و تحلیل کرده ایم. این پژوهش با روش توصیفی و با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد ترکیبات و تعبیرات کنایی "دل" در گویش هزارگی، دارای "انسان انگاری"، "حیوان انگاری" و "انسان/ حیوان انگاری" است و از این میان، انسان انگاری دل، بسامد و اهمیت بیشتری دارد؛ حتی در انواع دیگر جاندارانگاری نیز رد پای انسان خیلی برجسته است که بیانگر قدرت تخیل گویشوران این گویش است که برای پدیده های بی روح، روح قائل می شوند و دل را مانند انسان، حیوان و موجودات زنده قلمداد می کنند.
۸.

سیمای حلاج و بایزید در آینه مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمس تبریزی مقالات شمس منصور حلاج بایزید بسطامی شطحیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۵۶
با توجه به شخصیت شگفت انگیز شمس تبریزی و  جایگاهی که در عرفان اسلامی دارد، آشنایی با افکار و دیدگاه های او از جهات مختلف حائز اهمیت است. یکی از مواردی که در مقالات شمس برای پژوهندگان تعجب برانگیز است نگاه نقادانه و  تعریض گونه او به عارفان بزرگی نظیر بایزید بسطامی و  حسین منصور حلاج است. حال با توجه به انتقادها و تعریض   های شمس به این عارفان که هر دو جزو اسطوره های عرفانی به حساب می آیند،در این جستار کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل شخصیت این دو در مقالات شمس دلیل این تعریض ها و انتقادها را روشن سازیم و به روش تحلیل محتوا و شیوه کتابخانه ای سیمای بایزید و منصور حلاج را در آینه مقالات شمس به تصویربکشیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که شمس نظر مثبتی به  عارفان شطح گو نظیر منصورحلاج و بایزید بسطامی نداشته است، جالب این است که معمولاً نام این دو در مقالات شمس  با هم ذکر  می شود و نقد شمس به آنها بیشتر ناظر به شطحیات آنهاست، زیرا در مواردی که شمس از بایزید بدون در نظر گرفتن شطحیات او صحبت می کند وی را در مقام عارفی بزرگ و گاه صاحب کرامت که به او الهام می شده است  می ستاید.  
۹.

بررسی جایگاه ایزد وای (باد) در اوستا و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وایو (وای) باد اسطوره مزدیسنا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۹
وای، نام ایزدی بزرگ و مقتدر در ایران باستان است که مظهر باد بوده، یکی از یشت های اوستا به او اختصاص دارد. از یشت ها و سایر متون زرتشتی چنین برمی آید که این ایزد گاه جایگاهی حتی بالاتر از اهورامزدا دارد و بازتاب درخشانی در آیین های باستانی دارد. وای به دلیل قدرت و نفوذ خود، همچون دیگر ایزدان پیش از زرتشت، به راحتی در مزدیسنا حل نشد و نابسامانی هایی را در این آیین پدید آورد؛ از سوی دیگر نظر به اهمیت و جایگاه پدیده «باد» در آثار برخی عرفا همچون سنایی، عطار و مولانا بر آن شدیم به بررسی مناسبات باد در مثنوی و اوستا و مقایسه جایگاه باد در دو نگرش اساطیری و عرفانی بپردازیم. پرسش این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده، این است که آیا ایزد باد، با آن مایه اهمیت و عظمت، بروز و ظهوری در عقاید عرفانی پس از اسلام یافته است یا خیر و آیا می توان نشانه ای یافت مبنی بر اینکه فهم عرفانی مولانا از مقوله باد، متأثر از اندیشه های ایران باستان است؟ ظاهراً اهمیت تماثیل باد نزد مولانا بیشتر به قرآن و نگرش های اسلامی بازمی گردد؛ اما نتیجه ای که در پایان به دست می آید مؤید نوعی اثرپذیری غیرمستقیم و منبعث از ناخودآگاه جمعی ایرانی درخصوص این ایزد فراموش شده است.
۱۰.

نقش نگرش دیالکتیکی در پیدایش گونه های شخصیتی تازه در رمان فارسی (با رویکرد به رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگرش دیالکتیکی قهرمان پروبلماتیک داغ ننگ احساس کهتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۷۴
فرد انسان پدیده ای کلی است و جهان فراگیری از واقعیات اقتصادی، اجتماعی و جز آن او را احاطه کرده است. او از این جهان تأثیری همه جانبه می پذیرد و به سهم خود بر آن اثر می گذارد. این تأثیر متقابل همان رابطه دیالکتیکی است. یکی از جنبه های نگرش دیالکتیکی در عرصه هنر و اندیشه، نقش مسلّط پایگاه اقتصادی و اجتماعی در تکوین آثار عظیم هنری و ادبی است. وابستگی آثار بزرگ هنری و ادبی به زیربناهای اقتصادی و اجتماعی، واقعیتی انکارناپذیر است، هرچند این وابستگی بسیار پیچیده، غیرمستقیم و بامیانجی است و از استقلال نسبی اثر ادبی نمی کاهد. بر مبنای نگرش دیالکتیکی، هر مرحله از تاریخ اجتماعی با یک صورت بزرگ ادبی همراه است، رمان نیز صورت ادبی در عصر سرمایه داری است و با قهرمان مسأله دار یا پروبلماتیک توصیف می شود. این مقاله قصد پذیرش یا رد دیدگاه دیالکتیکی در ادبیات را ندارد و هدفش بررسی نقش رابطه دیالکتیکی در پیدایش تیپ های تازه در عرصه ادبیات است، حضور قهرمان پروبلماتیک در یک ارتباط طولی به خلق تیپ داغ خورده و تیپ دارای احساس کهتری می انجامد، یا به عبارتی می توان گفت خاستگاه تیپ داغ خورده و تیپ اسیر احساس کهتری در رمان معاصر، قهرمان پروبلماتیک است.
۱۱.

شعله واری بیان دو عارف بزرگ خراسان (سنایی و مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۷
شعله واری بیان، یکی از مؤلفه هایی است که در مکتب سوررئالیسم و بویژه از سوی آندره برتون مورد توجه بوده است. منظور از شعله واری بیان، استفاده از استعارات و تصاویر درخشان و نورانی برای بیان تعابیر آتشین و شعله وار است. این نورانیت که "نور ایماژ" نامیده می شود، برآمده از الحاق دو بخش متفاوت تصویر است. در کلام برخی از شاعران فارسی زبان نیز نوعی شعله واری بیان وجود دارد که شبیه به شعله واری بیان سوررئالیست هاست. در تحقیق حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، شعله واری بیان در غزلیات سنایی و مولانا (دو شاعر بزرگ خراسان) مورد بررسی قرار گرفته و پس از استخراج نمونه ها، به مقایسه این مؤلفه در غزلیات سنایی و مولانا پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شعله واری بیان در غزلیات سنایی و مولانا وجود دارد و هر دو شاعر برای بیان تعابیر شعله وار، از عناصری همچون خورشید، ماه، آتش، شمع، شعله، چراغ و نور استفاده کرده اند. شباهت های لفظی و محتوایی در اشعار دو شاعر، نشان دهنده تأثر بی چون وچرای مولانا از سنایی در سرایش این گونه اشعار است. با وجود این شباهت ها، تفاوت هایی نیز در شعله واری بیان این دو شاعر وجود دارد؛ بسامد بالاتر شعله واری بیان و درخشندگی بیشتر تصاویر در غزلیات مولانا، ازجمله این تفاوت هاست که نشان می دهد مولانا در عین تأثر از شاعرانی چون سنایی، کلام آن ها را به اوج رسانده و ابداعات بی بدیلی داشته است. تفاوت هایی نیز در شعله واری بیان مولانا و سنایی با سوررئالیست ها وجود دارد که ازجمله آن ها می توان به باورپذیری خواننده در مواجهه با تعبیرهای شعله وار سنایی و مولانا و شعله واری بیشتر و درخشان تر کلام این دو شاعر نسبت به سوررئالیست ها اشاره کرد.
۱۲.

تحلیل روان شناختی چند تمثیل هزل آمیز ازمثنوی معنوی مولوی

کلیدواژه‌ها: تحلیل روان شناختی هزل تمثیل مثنوی مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
یکی از مهم ترین مسائلی که ذهن پژوهندگان و ناقدان مثنوی را به خود مشغول کرده، تمثیل های هزل آمیزی است که به ویژه در برخی از آن ها، به بی پرواترین شکلی به مستهجن گرایی پرداخته شده است. برخی مثنوی پژوهان این موضوع را برنتافته و آن را با فضای معنوی متن ناسازگار یافته اند و گروهی آن را با دلایل مختلفی توجیه کرده اند. در مقالۀ حاضر، پس از توضیح مختصری در باب هزل، سعی بر این است که به مسائلی از قبیل جایگاه هزل در سنت شعری و عصر مولوی، اتفاقی یا هدفمندبودن انتخاب این گونه تمثیل ها و سپس بررسی و تحلیل روان شناختی آن، پرداخته شود. نتایج تحقیق که به شیوۀ تحلیل محتوا انجام گرفته، بیانگر آن است که وجود این گونه حکایت ها، علاوه بر رعایت حال مستمعان و جنبۀ تعلیمی آن ها، به گونه ای که در مثنوی مطرح شده است، نه تنها برانگیزانندۀ مخاطبان نیست، بلکه زشتی آن را بیشتر می نمایاند و از دیدگاه روان شناسی، باعث کاهش تمایل به پلیدی می شود و در پایان، به چرایی چینش این گونه تمثیل ها که از دفتر چهارم به بعد بازتاب بیشتری دارد، پرداخته شده است.  
۱۴.

نقد و تحلیل سبکی عناصر زبانی فرهنگ عامه در تعزیه های رایج خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عناصر زبانی فرهنگ عامه تعزیه خراسان جنوبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۵۲۹
در این مقاله، عناصر زبانی فرهنگ عامه مردم خراسان جنوبی در تعزیه نامه های موجود منطقه، شامل اصطلاحات، کنایات افعال، القاب، تحسین ها، دعاها، سر صوت ها، قسم ها، کنایه ها، لالایی ها، مثل ها، نفرین ها و واژه ها استخراج و سپس هر یک از این عناصر زبانی با ذکر نمونه هایی بر اساس روش کار کتاب زبان و ادبیات عامه ایران و به شیوه تحلیلی توصیفی نقد و بررسی شده است. نقد و بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که عناصر زبانی فرهنگ مردم خراسان جنوبی به تدریج در متون تعزیه ها وارد شده و بدون تردید در آفرینش یا دست کم در بازآفرینی آن ها، تأثیری عمیق گذاشته است و زبان و بیان تعزیه ها را به زبان ساده و رایج مردم نزدیک کرده و با ارائه ابیاتی سرشار از ارزش های فرهنگی و بیانی سهل و ساده، زبان تعزیه ها را از زبان رسمی متمایز ساخته است. از سوی دیگر، توجه به کاربرد جملات و عبارات متون تعزیه ها، نشان می دهد که به دلیل ارتباط و پیوند های مناسبی که میان عناصر زبانی سازنده جمله ها وجود دارد، جملات متون تعزیه ها دارای انسجام و استحکام خوبی هستند و دارای پیام های مناسب و بیانی رسا هستند.
۱۵.

بررسی تطبیقی مفهوم آزادی در اندیشه مولانا و مکتب اومانیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا مکتب اومانیسم انسان آزادی و عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۸ تعداد دانلود : ۶۷۱
چکیده: هدف مقاله حاضر، بررسی تطبیقی مفهوم آزادی از دیدگاه مولانا و مکتب اومانیسم است. هم مولوی و هم نظریه پردازان مکتب اومانیسم، به آزادی نگاه ویژه ای دارند؛ ولی با توجه به خاستگاه متفاوت فکری و اجتماعی، تعریف آن ها از آزادی و راه رسیدن به آن، متفاوت است؛ البته گاه نقاط مشترکی هم دارند. نتایج این تحقیق که به شیوه توصیفی تحقیقی و تحلیل محتوا انجام شده است، بیانگر آن است که مولوی از منظر دینی و نگاه عرفانی به آزادی می نگرد و بهترین نوع آزادی را بندگی خداوند و حریّت و رهاشدن از تعلقات زندان های درونی می داند، البته به ابعاد اجتماعی آن توجه دارد. از نگاه عرفا و ازجمله مولانا، تا انسان به آزادی درونی نرسد، نمی تواند به آزادی بیرونی دست یابد؛ درحالی که اومانیست ها که نگاه انسان مدارانه دارند، اعتقاد دارند، آزادی انسان در طبیعت و توسط خود او به دست می آید نه از طریق قدرتی مافوق یا ماورایی. اومانیست ها به آزادی بی قیدوشرط انسان در حوزه های فکری، سیاسی، شخصی و بیان، اعتقاد دارند و هیچ چیز را به عنوان مانع این امر قبول نمی کنند.
۱۶.

تحلیل تطبیقی مفهوم اعتدال در اندرزهای «دینکرد ششم» و «شاهنامه» فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دینکرد ششم شاهنامه فردوسی اعتدال پیمان و ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۴۲۲
یکی از مفاهیم بنیادی در اندیشه ایرانی، اصل اعتدال و میانه روی در امور زندگی است که در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی به ویژه کتاب ششم دینکرد، مفصل ترین اندرزنامه به زبان پهلوی، نمود بارزی دارد. در شاهنامه فردوسی نیز که چکیده فرهنگ ایران پیش از اسلام به شمار می آید، میانه گزینی، یکی از اصول اساسی است که در اندرزهای مختلف به آن تأکید شده است. در این مقاله کوشیده ایم تا به شیوه تطبیقی و با رویکرد تحلیل محتوا، همسانی های این دو کتاب را درباره اعتدال بازنماییم. نتایج تحقیق نشان می دهد که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی به یکدیگر بسیار نزدیک است. در هر دو کتاب، افراط و تفریط از مصادیق شر و بدی هستند و خیر و نیکی که در میانه این دو قرار می گیرد، نماد اعتدال است. از سوی دیگر نیکی مساوی با کردار، پندار و گفتار نیک است؛ سه اصل مهم باور زرتشتی که با خرد، ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ دارند و انسان را به زندگی خردمندانه ای راهنمایی می کنند که اصل آن میانه روی است. بین اعتدال و عدل و داد نیز پیوند تنگاتنگی وجود دارد که مفهوم اشه در اندیشه مزدایی را تداعی می کند. گفتنی است که مفهوم اعتدال در دینکرد ششم با اندرزهای بخش تاریخی شاهنامه، به ویژه ابیات مربوط به دوران پادشاهی خسرو انوشیروان، تطابق بیشتری دارد و گاهی اندرزهایی کاملاً یکسان در این زمینه به چشم می خورد که بیانگر تأثیر گذاری دینکرد ششم بر شاهنامه یا منابع یکسان اندرزی دو کتاب است.
۱۷.

تحلیل بازتاب ایهام تناسب و حوزه های معنایی آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی مثنوی موسیقی معنوی ایهام تناسب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۶ تعداد دانلود : ۶۰۰
هدف از این پژوهش، بررسی کاربرد آرایه ایهام تناسب و تحلیل عناصر سازنده این صنعت در <em>مثنوی</em> مولاناست. نتایج این تحقیق که به شیوه تحلیل محتوا صورت گرفته است، نشان می دهد مولوی علی رغم اینکه در سرایش <em>مثنوی</em> به صورت ارتجالی عمل کرده است و در مجالس خود تحت تأثیر جرّ جرار کلام و تداعی معانی و افکار قرار داشته، اما دانش و آگاهی او نسبت به برخی از علوم باعث شده است تا ظرافت و دقت های خاصی را نیز در زمینه صنایع بدیعی، به ویژه ایهام تناسب و انواع آن؛ نظیر ایهام تناسب تلمیحی، تضاد، ترجمه و تبادر داشته باشد و تناسب هایی را پدید آورد که بیش از همه در ارتباط با حوزه هایی همچون موسیقی، نجوم، طب، مسائل دینی و قرآنی و نیز امور اساطیری و تاریخی است؛ حوزه هایی که برخی از آن ها با توجه به نگرش و جهان بینی وی، مورد علاقه او بوده است و نسبت به آن ها تعلّق خاطر خاصی داشته و توانسته با استفاده از این شگرد بلاغی ظرفیت بالایی برای خلق معانی درباره آن ها ایجاد کند.
۱۸.

بررسی تطبیقی مفهوم بخت و کنش در اندرزهای دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دینکرد ششم شاهنامه فردوسی بخت و کنش جبر و اختیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۵۴
بخت و کنش(تقدیر و کوشش) و جایگاه آن ها در زندگی دنیایی و مینوی انسان، مبحثی مهم در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی بویژه دینکرد ششم است. این پندنامه که ششمین کتاب از مجموعه نه جلدی دینکرد به شمار می آید، مفصل ترین اندرزنامه پهلوی است که احتمالا بخش هایی از آن به شکل مکتوب و بخش هایی هم به طور شفاهی در دسترس بوده و در قرن سوم هجری بازنویسی شده است. در شاهنامه فردوسی نیز که چکیده فرهنگ ایران باستان و میراث دار اندیشه ها و ذخایر اندرزی پیش از اسلام است، بخت و کنش نمود بارزی دارد، بنابراین با مقایسه این دو اثر می توان به اطلاعات ارزشمندی درباره پیشینه ادبیات اندرزی ایران، بویژه سرچشمه های شاهنامه فردوسی دست یافت. در این مقاله کوشیده ایم با شیوه تطبیقی و تحلیل محتوا، مفهوم و جایگاه بخت و کنش را دینکرد ششم و شاهنامه بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اندرزهای این دو کتاب- در مورد بخت و کنش- همسانی های بسیاری دارند؛ این همانندی در بخش تاریخی شاهنامه که تحت تاثیر مستقیم منابع پهلوی است، به اوج خود می رسد. تفاوت های دینکرد ششم و شاهنامه -در این زمینه- نیز به ماهیت و نوع هر اثر و هدف از نگارش آن ها بستگی دارد.
۱۹.

آسیب شناسی توصیف فعل مرکب در کتاب های دستور زبان فارسی (تعریف و اصطلاحات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب شناسی و نقد دستور اصطلاحات دستوری نقد تعریف فعل مرکب انضمام و ترکیب دسته بندی انواع فعل مرکب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۵۱۸
توصیف و بررسی فعل مرکب، بخش گسترده ای از پژوهش های زبان پژوهان (دستورنویسان و زبان شناسان) را دربرگرفته است؛ ولی گویا همچنان این موضوع در ابهام است. به نظر می رسد یکی از عوامل این ابهام، روش به کاررفته در پژوهش هاست. ازاین رو زمینه اصلی این بررسی توصیفی-تحلیلی، آسیب های پدیدآمده در روش پژوهش درباره فعل مرکب است که در پنج بخش «تعریف، اصطلاحات، مثال ها، ملاک ها و دلایل» از کتب دستور زبان پژوهیدنی است. البته در این نوشتار، فقط نتایج بررسی دو بخش نخست بیان شده است. ازجمله آسیب ها در بخش اصطلاحات، «بی توجهی به کاربرد متداول» و «عدم نظام مندی اصطلاحات» است که نشان دهنده آسان گیری زبان پژوهان در روش ارایه نتایج است. در بخش تعریف، آسیب هایی مانند «عدم جامعیت و مانعیت»، «تناقض تعاریف با مثال ها»، «ابهام و بی توجهی به نظام مفاهیم دستور زبان» دیده می شود. به نظر این آسیب ها پیامدی از ناشناخته بودن فعل مرکب در نزد زبان پژوهان است که خود، از نارسایی روش آنان در دو مرحله «گردآوری» و «دسته بندی» مایه گرفته است.
۲۰.

بررسی دو تحریف شناختیِ تفکر دوقطبی و صافی ذهنی؛ مبتنی بر تمثیل های مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی معنوی مولوی تمثیل شناخت درمانی تفکر دوقطبی صافی ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۱ تعداد دانلود : ۵۹۸
شناخت درمانی از رویکردهای غالب روان شناسی معاصر برای درمان اختلالات روانی است که بر مبنای بازسازی و اصلاح شناخت های تحریف شده و تفکرات غیرمنطقی و ناکارآمد بنا نهاده شده است. تمثیل نیز یکی از مؤثرترین و کاربردی ترین روش هایی است که روان درمانگران در فرایند درمان های شناختی از آن استفاده می کنند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، تمثیل هایی از مثنوی مولانا که بر دو تحریفِ شناختیِ تفکر دوقطبی و صافی ذهن دلالت دارد، ارائه و برپایه تبیین رویکرد شناختی بررسی می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تمثیل های مثنوی مولانا، هم با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی هماهنگی دارد و هم به سبب ساختار مناسب، فن ثبت پیام در ذهن مخاطب، درج نکته های ظریف در چگونگی ارائه تمثیل در متن و فرایند انتقال مفاهیم قابلیت ویژه ای در درمان های شناختی دارد؛ همچنین به سبب پیوند مفاهیم نظری و انتزاعی با تصاویرِ روشن و پویا می تواند بهترین الگو و راهنمای عملی بسیار مؤثری در بازسازی شناختی این تحریف ها باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان