هدف عمده مقاله حاضر تحلیل انتقادی کتاب «جهل مقدس: زمان دین بدون فرهنگ» نوشته الیویه روی است. به طور خاص این پژوهش کوشید تقابل یا هم زیستی دین و فرهنگ را از خلال تحلیل های نویسنده کتاب استخراج کند، و به بررسی تاثیر مواضع ایدئولوژیک نویسنده بر متن بپردازد. از این رو، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر مبنای آراء فِرکِلاف، محتوای این اثر طی سه مرحله توصیف تبیین و تفسیر، مورد واکاوی و نقد قرار گرفت. یافته ها نشان داد گفتمان کانونی و مسلط این اثر، ظهور بنیادگرایی دینی در جهان به عنوان خروجی گسسته شدن پیوندها میان نشانه های فرهنگی و نشانه های دینی است. این اثر در تشخیص و تبیین رابطه دین و فرهنگ و مصادیق آن، به خطا رفته و پیشنهاد همگرایی دین و فرهنگ را مطرح نموده که با شواهد و مستندات تاریخی از گذشته تا کنون، حداقل در مورد دین اسلام، در تناقض است. همچنین تفسیر نویسنده از بنیادگرایی اسلامی، تصویری مبهم و نارسا و متضمن توجیهی نادرست از هویت سیاسی اسلام در دوران معاصر است.