پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش فرنالد و نوروسایکولوژی بر بهبود عملکرد خواندن کودکان نارساخوان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی بود. جامعه آماری تمام دانشآموزان پایه سوم نارساخوان مراجعهکننده به مراکز اختلال یادگیری شهر زاهدان در سالتحصیلی ۱۴۰۰ -۱۳۹۹ بودند که تعداد ۴۲ نفر (۲۹ پسر، ۱۳ دختر)، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش روش فرنالد (۱۰ پسر، ۴ دختر)، روش نوروسایکولوژی (۱۰ پسر، ۴ دختر) و یک گروه کنترل (۹ پسر، ۵ دختر) جایگزین شدند. ابتدا از هر سه گروه پیشآزمون گرفته شد و گروههای آزمایش در ۱۵ جلسه ۶۰ دقیقهای تحت مداخله روش آموزشی فرنالد (فرنالد و کلر، ۱۹۲۱ (و روش نوروسایکولوژی (کولکمن، هوجتینک، کورسبرگن و لسمان، ۲۰۱۳؛ گری و همکاران، ۲۰۱۲ (قرار گرفتند و مجدداً از هر سه گروه پسآزمون گرفته شد و پس از گذشت دو ماه از اجرای پسآزمون، پیگیری گرفته شد. برای جمعآوری دادهها، از آزمون نارساخوانی (نما) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که هر دو روش فرنالد و نوروسایکولوژی بر عملکرد خواندن تأثیر معناداری دارد (۰۱/۰ نوروسایکولوژی هم حاکی از آن بود که روش فرنالد بیش از روش نوروسایکولوژی در بهبود عملکرد خواندن و مؤلفههای (خواندن کلمات، درک کلمات، حذف آواها) تأثیر دارد و روش نوروسایکولوژی بیش از روش فرنالد بر مؤلفههای (زنجیره کلمات، قافیهها، زنجیره کلمات، نشانههای حروف، نشانه های مقولهها) تأثیرگذار است (۰۱/۰ یادگیری و سازمان آموزشوپرورش استثنایی میتوانند از هر دو روش برای آموزش و درمان اختلالات یادگیری به ویژه نارساخوانی استفاده نمایند و تدوین و اجرای برنامههای مداخله ترکیبی مبتنی بر هر دو روش اثربخشی آن را دو چندان نماید.