روی بسکار از پیشگامان و رهبران رئالیسم انتقادی، می کوشد از موضعی انتقادی یک بررسی علمی از زندگی اجتماعی به همان معنایی که در علوم طبیعی است، داشته باشد. او در راه اثبات طبیعت گرایی بر وجود «بعد ناگذرای علم در علوم اجتماعی» مانند علوم طبیعی پافشاری می کند. از سویی دیگر بخش معظمی از حیات اجتماعی انسان را اعتباریات احاطه کرده است. از این رو مسئلة اصلی مقاله، بررسی جایگاه اعتباریات در بعد ناگذرای علوم اجتماعی است که به روش تحلیلی عقلی و با هدف روشن شدن توانمندی بعد ناگذرا در تبیین و تحلیل اعتباریات در علوم اجتماعی انجام شده است. می توان گفت بیشترین تأکید بسکار در اثبات بعد ناگذرا بر رابطة عامل و ساختار است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختارها با ویژگی های برشمرده از سوی بسکار، اموری اعتباری و وابسته به کنشگران اند که به اشتباه امور حقیقی و مستقل از آنان پنداشته شده اند و ساختارها با این اوصاف در تضاد با بعد ناگذراست.