مقالات
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن 18م. و پس از آن با ورود امپراتوری عثمانی به عصر تنظیمات، در کنار اجرای اصلاحات در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی، مباحثات زیادی نیز درباره این اصلاحات انجام شد. از جمله مناقشه برانگیزترین این اصلاحات، مسئله اصلاح یا تغییر الفبا بود که بحث بر سر آن تا اکنون نیز ادامه دارد. پژوهش حاضر با بررسی سیر تغییر الفبا در ترکیه از اواخر عصر عثمانی تا اوایل جمهوریت، به دنبال آن است تا ضمن ارائه تاریخچه این بحث، عوامل مهم و تأثیرگذار تغییر الفبا در ترکیه را مشخص نماید. بر اساس این پژوهش، نخبگان عثمانی از اواسط قرن 19م. به لزوم تغییر الفبا پی برده و همواره مباحثاتی درباره آن در جریان بود. با الغای سلطنت عثمانی و تأسیس جمهموری ترکیه، بحث تغییر الفبا بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و مشخصاً از سوی رئیس جمهور ترکیه پیگیری شد و در تاریخ 1 نوامبر 1928 با تصویب «قانون درباره قبول و تطبیق حروف ترکی» انقلاب حرف در ترکیه به وقوع پیوست.
اصلاحات در دوره اموی
حوزه های تخصصی:
در اواخر حکومت امویان، در قلمرو تحت سلطه آنها مخالفت های زیادی در عراق عرب، شام و ایران رخ داد. علت اصلی این موضوع، تعصبات قبیله ای و نژادی، شرایط سخت زندگی و پرداختن جزیه و خراج بود. سیاست های خشن و سخت گیرانه حکام اموی از جمله حجاج بن یوسف باعث تشدید حرکت ها و مخالفت های گسترده ای همچون شورش عبدالرحمن بن اشعث گردید؛ از همین رو بعضی از خلفا و امیران اموی جهت کاهش اختلافات و جلوگیری از فروپاشی خلافت دست به اصلاحاتی زدند. اصلاحات عمر بن عبدالعزیز ابتدا موفقیت آمیز بود، اما مرگ زودهنگام او مانع ادامه روند اصلاحات گردید و خلیفه بعدی سعی در حذف اقدامات او نمود. در اواخر خلافت اموی، یزید سوم و همچنین حاکم خراسان نصر بن سیار با دنبال کردن اصلاحات سعی در کنترل روند سریع مخالفت ها نمودند اما هیچ کدام از این تلاش ها مانع فروپاشی نگردید. نیروی تازه نفس عباسیان با شعارهای اصیل اولیه اسلامی توانستند مردم را با خود همراه کرده و حکومت سلطنتی اسلامی امویان را منقرض نمایند. مسئله این پژوهش، اقدامات اصلاحی خلفا و امرای اموی به ویژه اصلاحات سیاسی و اقتصادی آنان است. پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای و با تمرکز بر منابع تاریخ نگاری اسلامی تنظیم شده است. مدعای نگارندگان این است که بازیگران سیاسی دوره اموی، با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی سرزمین های اسلامی، لزوم انجام اقدامات اصلاحی در سطح گسترده را ضروری دانستند.
تحقیقی درباره آراء و عقاید ابوالحسن فروغی
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن فروغی، فرزند میرزا محمّدحسین خان فروغی ذکاءالملک اوّل، مؤسس دارالمعلّمین مرکزی و یکی از رجال برجسته تاریخ ایران معاصر محسوب می شود. اگرچه درباره دوران ریاست او در دارالمعلّمین مرکزی، مطالب مفیدی در دست است؛ درباره آرا ء و عقاید وی چندان سخن گفته نشده و گزاف نیست اگر گفته شود که افکار او مجهول و مغفول مانده است. عده ای نقل کرده اند که اندیشه های او بر روی افکار بعضی از اعضای نهضت ملّی ایران، مانند مهندس مهدی بازرگان و یداللّه تأثیر گذاشته است. امّا قبل از آنکه این مسئله مطرح شود، بهتر است افکار او و تحوّل آن در دروه زندگانی اش برای ایضاح مبحث مذکور بررسی شود. بنابراین این مقاله در پی آن است تا نه تنها به این پرسش پاسخ دهد که آراء و عقاید ابوالحسن خان فروغی چه بود، بلکه تحوّل آن را حتی الامکان بررسی کند. رویکرد این تحقیق، توصیفی و با اتکاء به متون و اسناد تاریخی است. نویسنده سعی دارد نشان دهد که ابوالحسن فروغی، در عنفوان جوانی و زمانی که کتاب "علم و آزادی" را نوشت، بر این نظر بود که علم و آزادی دو گوهر گرانبها هستند که توسل به آنها موجب سعادت است، بالاخص علم از منظر او، از مقام شامخی برخوردار بود. او در دوران ریاستش در دارالمعلمین مرکزی هم، بر همین نظر ماند. امّا به تدریج و بعد از وقوع جنگ اوّل جهانی و تبعات آن و البته سالها بعد و پس از وقوع جنگ دوم جهانی و عواقب جهانی آن که به ایران هم سرایت کرد، از نظر دوره جوانی اش دست شست و شدیداً به طرف دین و مطالعات دینی متمایل شد و به این نتیجه رسید که "علم" به عنوان کمال مطلوب یا ایدئال نزد اروپائیان، نه تنها نتوانست مشکلات آنها را برطرف کند، بلکه ادوات و آلات جنگی، یکی از دستاوردهای همان علم نو بود که اروپائیان علیه هم استعمال کردند. این مسئله موجب شد تا تحوّل عمیقی در مطالعات و افکار او رخ بدهد و در ایّام کهنسالی مواضع کاملاً متفاوتی اتخاذ کند و دین را برای سعادت بشر مهمتر از علم و آزادی تلقی کند.
خیزش خیابانی؛ زیست، زمانه و زمینه های قیام شیخ محمد خیابانی از آغاز تا سقوط آزادیستان
حوزه های تخصصی:
شیخ محمد خیابانی یکی از شخصیت های تاریخ معاصر ایران است که از آذربایجان، خاستگاه بسیاری از نهضت های اصلاح طلبانه و چهره های آزادی خواه سر برآورده است. خیابانی در دورهای وارد مبارزات سیاسی شد که ایران به گودِ زورآزمایی بیگانگان بدل شده بود و انقلاب ها و جنبش های دیگر نقاط جهان در شکل گیری قیام او تأثیر داشت. اعتراضات مردم آذربایجان علیه قرارداد 1919 به رهبری وی صورت گرفت که نشانگر اهمیت جایگاهش در میان مردم و بارقه ای بر شکل گیری نهضت آزادیستان بود. خیابانی که از مشروطه خواهان تبریز بود، عقیده داشت مشروطه به انحراف کشیده شده است؛ از این رو قیامش را در راستای مشروطیت می دانست، اما برخی اشتباهاتش پایان خونبار این خیزش را در پی داشت. پژوهش حاضر یک گزارش تاریخی گذشته نگر است که داده های خود را به شیوه کتابخانه ای از منابع مختلف به دست آورده و قصد دارد مراحل زندگی او را بررسی و به ارائه شناخت بهتری از ابعاد شخصیتی، مشروطه طلبی و دلایل قیام او بپردازد؛ چرا که این بررسی در واقع مطالعه بخش مهمی از تاریخ ایران در دوره ای پر فراز و نشیب است. قضاوت ها در مورد خیابانی و قیامش متفاوت بوده اما یافته های تحقیق شائبه هرگونه تجزیه طلبی در مورد او را نادرست و ماهیت این خیزش را استبدادستیز می داند. از نطق های خیابانی می توان دریافت که وی به دنبال اجرای قانون اساسی بوده و اهدافی دموکراتیک و ضدارتجاعی را در سر می پرورانده است.
جاهلیت: مفهومی مجهول با مصداق زمانیِ نامشخص
حوزه های تخصصی:
«جاهلیت» تداعی گر تصویر واضحی از بت پرستی، نزاع های قبیله ای و خشونت است که معمولاً به عنوان کنایه ای از بازنمایی عرب قبل اسلام به عنوان جامعه ای بی نظم و وحشی (بربر) است. اگرچه مشابه با همین تصور، پیچیدگی های بسیاری از تصویرسازی این دوران در ادبیات کلاسیک عرب نیز وجود دارد؛ از این رو در مقاله حاضر تلاش می شود که خوانشی دقیق تر از روایت هایی از «جاهلیت» صورت گیرد. بررسی تغییراتِ معنایی این واژه در کتاب های لغت و تفاسیر قرآن بین قرن های سوم تا هفتم هجری نشان می دهد که تنها بعد از قرن چهارم ق./ دهم م. بود که واژه «جاهلیت» تقریباً مترادف با دوران پیش از اسلام شد. همچنین این مقاله تلاش می کند تا از طریق نوشته های عربی قرن سوم هجری به بررسی این موضوع بپردازد که چرا و چگونه برخی گفتمان ها خاطرات نسبتاً مثبتی از دوران پیش از اسلام را بیان می کند.
کشت چای در استان های مجاور دریای کاسپین
حوزه های تخصصی:
محمد میرزا کاشف السلطنه در بهار سال 1280 شمسی نخستین باغ چای را در قریه شیخانهور لاهیجان احداث کرد. در خصوص فعالیت او برای چای کاری و اساساً علت تلاش برای کشت این محصول در ایران به جای اتکا به واردات (با توجه به بیگانه و غیر بومی بودن این گیاه) پژوهش جامعی صورت نگرفته است و اغلب محققان بیشتر به نحوه فراگیری و گسترش مصرف چای در جامعه توجه کردهاند. هر چندکاشف السلطنه در توسعه چای کاری توفیق زیادی نیافت. در این زمینه دلایلی ذکر میشود که عمدتا بی استناد هستند. از جمله این که افرادی در گیلان حاضر نشدند با او همکاری کنند و درصدد جلوگیری از توسعه کشت چای برآمدند یا دولت انگلستان که منافع خود را با چای کاری در ایران در خطر میدید از طریق عوامل خود مانع او شد. این مقاله که حاصل بازدید یک انگلیسی از مناطق شمالی است آشکارا این دیدگاهها را نفی میکند. تاریخ دیدار وی از گیلان حدود 10 سال پس از احداث نخستین باغ چای ایران بود. او در حالی عازم این سفر شد که قصدش بازدید از باغات چای در گرجستان کنونی و از کشت چای در ایران بی اطلاع بود. وی در نوشته خود اطلاعات جالبی از ویژگیهای جغرافیایی و آب وهوای استانهای شمالی و وضعیت چای کاری پیش از شروع جنگ جهانی اول ارائه کرده است که در آن میتوان به برخی علل عدم گسترش چای کاری در این دوره پی برد.
شخصیت خشیارشا، شاهِ شاهان
حوزه های تخصصی:
سانچیزی ویردنبورخ در این مقاله تلاش دارد سیمای روانی و شخصیت خشیارشا را بر اساس منابع یونانی علی الخصوص تواریخ هرودوت، کتیبه ها و سنگ نگاره های هخامنشی ترسیم نماید و مهم تر از آن نقدی درباره ارزش هر دسته از منابع در نگارش تاریخ هخامنشیان ارائه دهد. پرسش اصلی او مبتنی بر این است که آیا تصویر خشیارشا و شخصیت او در منابع کلاسیک و پژوهش های جدید مطابق واقعیت است یا از تعصبات یونان محوری سرچشمه گرفته که بدون درنظر گرفتن نقد تاریخی نسل به نسل در کتب تاریخ تکرار شده اند. او همچنین بر ارزش گذاری صحیح کتیبه های هخامنشی و منتج بودن آنها از سنت های شفاهی و نوشتاری ادبی و نه خصوصیات مستقل و شخصی شاهان، تمرکز می کند. روش او مبتنی بر بررسی و نقد منابع یونانی، کتیبه های شاهی و سنگ نگاره ها با تلاش برای به دست دادن دیدگاهی جدید در این باره است. سانچیزی ویردنبورخ در پایان بر همین اساس نتیجه می گیرد که اولاً، بسیاری از پرسش های مطرح شده توسط پژوهشگران و به تبع پاسخ های آنها، حاصل تعصبات یونان محور هستند. دوم، در بررسی منابع، پیش از استنتاج راجع به شخص یا دوره ای خاص باید به دو عامل سنت و نوآوری توجه داشت. سوم، شخصیت خشیارشا بیش از آن که نشانگر تفاوتی عمیق در اخلاق و سیاست های مذهبی او نسبت به شاهان پیشین خود باشد، نمایان گر ادامه همان سنت ها و اصول، خصوصاً سنن دوره داریوش است. چهارم، مسائلی چون مزاج آتشین یا زن بارگی وی چندان بر مدارک مستحکم و مکرر استوار نیست. به همین جهت دوره او حتی می تواند به عنوان اوج دوره هخامنشی و نه آغاز افول آن درنظر گرفته شود.
آشنایی با پایگاه های علمی و مراحل پژوهش تاریخی (با تأکید بر تاریخ ایران و اسلام)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این جستار می آید متن بازنویسی شده ارائه محمدحسین صادقی در کارگاه «آشنایی با پایگاه های علمی» است که به همت انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران در تاریخ ۸/۱۲/۱۴۰۱ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شده و اینک متن مکتوب آن به کوشش فرنام فرتوت تقدیم خوانندگان فرهیخته می شود. هدف از این جستار، معرفی مهمترین منابع و پایگاه های علمی برای دانشجویان و پژوهشگرانی است که تصمیم بر پژوهش درباره تاریخ ایران و اسلام را دارند.