تحقیقی درباره آراء و عقاید ابوالحسن فروغی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
47 - 66
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن فروغی، فرزند میرزا محمّدحسین خان فروغی ذکاءالملک اوّل، مؤسس دارالمعلّمین مرکزی و یکی از رجال برجسته تاریخ ایران معاصر محسوب می شود. اگرچه درباره دوران ریاست او در دارالمعلّمین مرکزی، مطالب مفیدی در دست است؛ درباره آرا ء و عقاید وی چندان سخن گفته نشده و گزاف نیست اگر گفته شود که افکار او مجهول و مغفول مانده است. عده ای نقل کرده اند که اندیشه های او بر روی افکار بعضی از اعضای نهضت ملّی ایران، مانند مهندس مهدی بازرگان و یداللّه تأثیر گذاشته است. امّا قبل از آنکه این مسئله مطرح شود، بهتر است افکار او و تحوّل آن در دروه زندگانی اش برای ایضاح مبحث مذکور بررسی شود. بنابراین این مقاله در پی آن است تا نه تنها به این پرسش پاسخ دهد که آراء و عقاید ابوالحسن خان فروغی چه بود، بلکه تحوّل آن را حتی الامکان بررسی کند. رویکرد این تحقیق، توصیفی و با اتکاء به متون و اسناد تاریخی است. نویسنده سعی دارد نشان دهد که ابوالحسن فروغی، در عنفوان جوانی و زمانی که کتاب "علم و آزادی" را نوشت، بر این نظر بود که علم و آزادی دو گوهر گرانبها هستند که توسل به آنها موجب سعادت است، بالاخص علم از منظر او، از مقام شامخی برخوردار بود. او در دوران ریاستش در دارالمعلمین مرکزی هم، بر همین نظر ماند. امّا به تدریج و بعد از وقوع جنگ اوّل جهانی و تبعات آن و البته سالها بعد و پس از وقوع جنگ دوم جهانی و عواقب جهانی آن که به ایران هم سرایت کرد، از نظر دوره جوانی اش دست شست و شدیداً به طرف دین و مطالعات دینی متمایل شد و به این نتیجه رسید که "علم" به عنوان کمال مطلوب یا ایدئال نزد اروپائیان، نه تنها نتوانست مشکلات آنها را برطرف کند، بلکه ادوات و آلات جنگی، یکی از دستاوردهای همان علم نو بود که اروپائیان علیه هم استعمال کردند. این مسئله موجب شد تا تحوّل عمیقی در مطالعات و افکار او رخ بدهد و در ایّام کهنسالی مواضع کاملاً متفاوتی اتخاذ کند و دین را برای سعادت بشر مهمتر از علم و آزادی تلقی کند.