شخصیت خشیارشا، شاهِ شاهان
آرشیو
چکیده
سانچیزی ویردنبورخ در این مقاله تلاش دارد سیمای روانی و شخصیت خشیارشا را بر اساس منابع یونانی علی الخصوص تواریخ هرودوت، کتیبه ها و سنگ نگاره های هخامنشی ترسیم نماید و مهم تر از آن نقدی درباره ارزش هر دسته از منابع در نگارش تاریخ هخامنشیان ارائه دهد. پرسش اصلی او مبتنی بر این است که آیا تصویر خشیارشا و شخصیت او در منابع کلاسیک و پژوهش های جدید مطابق واقعیت است یا از تعصبات یونان محوری سرچشمه گرفته که بدون درنظر گرفتن نقد تاریخی نسل به نسل در کتب تاریخ تکرار شده اند. او همچنین بر ارزش گذاری صحیح کتیبه های هخامنشی و منتج بودن آنها از سنت های شفاهی و نوشتاری ادبی و نه خصوصیات مستقل و شخصی شاهان، تمرکز می کند. روش او مبتنی بر بررسی و نقد منابع یونانی، کتیبه های شاهی و سنگ نگاره ها با تلاش برای به دست دادن دیدگاهی جدید در این باره است. سانچیزی ویردنبورخ در پایان بر همین اساس نتیجه می گیرد که اولاً، بسیاری از پرسش های مطرح شده توسط پژوهشگران و به تبع پاسخ های آنها، حاصل تعصبات یونان محور هستند. دوم، در بررسی منابع، پیش از استنتاج راجع به شخص یا دوره ای خاص باید به دو عامل سنت و نوآوری توجه داشت. سوم، شخصیت خشیارشا بیش از آن که نشانگر تفاوتی عمیق در اخلاق و سیاست های مذهبی او نسبت به شاهان پیشین خود باشد، نمایان گر ادامه همان سنت ها و اصول، خصوصاً سنن دوره داریوش است. چهارم، مسائلی چون مزاج آتشین یا زن بارگی وی چندان بر مدارک مستحکم و مکرر استوار نیست. به همین جهت دوره او حتی می تواند به عنوان اوج دوره هخامنشی و نه آغاز افول آن درنظر گرفته شود.The Personality of Xerxes, King of the Kings
In the present article Sancisi-Weerdenburg attempts to paint a picture of Xerxes’ mental character and his personality according to the Greek sources especially the Histories of Herodotus, Achaemenid inscriptions and depictions, and more importantly, critique the merits of every group of sources for writing the history of Achaemenids. Her main question is whether Xerxes’ portrait and character in Classical sources and modern research agree with reality or are rooted in helleno-centric bias that has been embodied in history books generation after generation without being historically criticized. Moreover, she concentrates on the correct evaluation of Achaemenid inscriptions and the fact that they are the results of oral and written literary traditions and not the personal independent qualities of kings. Her method is examining and criticizes Greek sources, Achaemenid inscriptions, and depictions to present a new perspective on the subject. In this regard, Sancisi-Weerdenburg finally concludes: firstly, many of the questions that scholars have raised, and naturally their answers are the results of helleno-centric bias. Secondly, in examining the sources, we should take two elements into consideration before deducing about a person or an era: tradition and innovation. Thirdly, the personality of Xerxes more than reflecting a deep difference in his morals and religious policies compared to previous kings indicates the continuation of the same traditions and principles, particularly the traditions of Darius’s reign. Fourthly, issues like Xerxes’ irascible temper or his being a womanizer are not based on solid and repetitious evidence. Hence his period can even be considered the climax.