مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به این پرسش بنیادین می پردازد که زنان هخامنشی با تکیه بر چه عواملی اعمال قدرت می کردند؟ برای نیل به پاسخ، ابتدا طریقه های تأثیرگذاری زنان بر روند سیاسی دربار هخامنشی با ذکر مصداق هایی از روایات منقول در تواریخ کلاسیک بررسی گردید. سپس با نقد و تطبیق این گزارش ها با یافته های باستان شناختی و متون اداری، خصوصاً الواح تخت جمشید و الواح بابلی، عوامل مذکور به بحث گذاشته شده و به اهمیت آن در فرآیند مهم ترین کارکرد سیاسی زنان در دربار هخامنشی، یعنی واسطه گری سیاسی، پرداخته شد. در انتها مشخص گردید که مهم ترین راه های نفوذ و اعمال قدرت زنان در سیاست های دربار هخامنشی، استقلال مالی، سازماندهی شبکه ای از جاسوسان و خواجگان وفادار، اتحاد با خاندان های قدرتمند پارسی، فرماندهان سپاه و مقامات درباری از طریق پیوندهای سببی و نسبی و پیگیری اهداف مشترک میان حرمسرا و نهادهای نظامی و غیرنظامی بوده است.
سیمای ایرانشهر ساسانی در سده چهارم میلادی در منابع رومی: تصویرسازیِ دوگانه مسیحی -پاگانی از شرق
حوزه های تخصصی:
سده چهارم مسیحی، که با چرخش کنستانتینی و انقلابِ مذهبی آغاز شد، بی گمان یکی از مهم ترین سده های تاریخ است که منشاء تحولاتی بزرگ و ژرف در امپراتوری روم و به تبعِ آن، جهانِ مدیترانه ای شد و همسایه خاوریِ روم یعنی ایرانِ ساسانی نیز به هیچ روی از این دگرگونی ها برکنار نماند. به این ترتیب دوره ای که در نیم سده اخیر پژوهشگران آن را با برچسبِ جذاب و سازنده پسین باستان (Late Antiquity) شناسایی کرده اند، آغاز گشت. پئیدیای یونانی -که سپس پاگانیسم خوانده شد- با سرعت بیشتری جای خود را به فرهنگ و اندیشه شرقی (خاورنزدیکی داد) و تلاشِ نافرجامِ ژولیانِ مرتد برای نجاتِ جهانِ هیجان انگیزِ کلاسیک با شکست روبرو گشت. نه تنها ایرانشهر و ایرانشهریان در همه این رخدادهای مهم نقش آفرینی کردند، بلکه تأثیراتی جدی پذیرفتند. به گونه ای که سده سوم میلادی را باید دوره گذار در تاریخ ایران دانست. این دو مهم یعنی دگرگونی در جهان زیستِ مشاهده گر (روم) و تحولات در درونِ سوژه (ایرانشهر) اهمیتِ بررسیِ موضوع سیمای ایرانشهر در منابعِ رومیِ این دوره را نمایان می کند. بر پایه این پژوهش در این دوره نگرشِ و دریافتِ رومیان از ایرانشهر به دو جناح کلاسیک -پاگانی کهن و کلیسایی -مسیحیِ نوین بخش بندی شد و پژوهشگر شکاف و تعارض فراوانی میانِ این دو جریانِ تاریخ نگاری مشاهده می کند.
جایگاه تاریخ جدیدِ زوسیموس در تاریخ شاهنشاهی ساسانی
حوزه های تخصصی:
از میان منابع مکتوب مرتبط با تاریخ ساسانیان، که به زبان های گوناگون از جمله یونانی، لاتین، سریانی، عربی، فارسی میانه و چینی برجای مانده اند، آثار به جا مانده از تاریخ نویسانِ بیزانسی حائز اهمیت است و علی رغم دشمنی های میان شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس، اطلاعات بسیار مهمی در رابطه با تاریخ و فرهنگ ساسانیان در این منابع وجود دارد. یکی از این منابع، کتاب تاریخ جدید نوشتهٔ زوسیموس است که علی رغم وجود آگاهی های مهم و ارزنده در این اثر، کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته و در پژوهش های اخیر در زبان فارسی نیز جای آن خالی است. زوسیموس، که از تاریخ نویسان سدهٔ پنجم و ششم میلادی است، کتاب تاریخ جدید را به منظور یافتن دلایل سقوط روم تألیف کرده و تاریخ امپراتوری روم از سال ۲۷ پیش از میلاد تا پایان سال ۴۱۰ میلادی را روایت کرده است. زوسیموس در کتاب خود دربارهٔ روابط سیاسی و نظامی میان ساسانیان و رومیان و تشکیلات درونی شاهنشاهی ساسانی، گزارش های مهم و سودمندی را ارائه کرده است. در پژوهش حاضر به بررسی اهمیت و جایگاه تاریخ جدید زوسیموس در مطالعات حوزهٔ ساسانی پرداخته شده است.
نقش دین و سنت در روابط خارجی ایران در دوره خسرو انوشیروان و تأثیر آن بر نگاه بیگانگان
حوزه های تخصصی:
خسرو انوشیروان چهره سیاسی مشهور ساسانی است که بخشی از شهرتش به خاطر روابط موفقیت آمیز سیاسی با دولت ها و حکومت های هم مرز با ایران بود. خسرو، که در بدو سلطنت با مشکلات جدی روبه رو بود، موفق شد در رویارویی نظامی با بیگانگان در بیشتر اوقات دست بالا را داشته باشد و با شکست بیزانس، فتح یمن و براندازی حکومت هپتالی قلمرو ساسانی را به میزان زیادی گسترش دهد. اما در روابط فرهنگی خسرو رویکرد متفاوتی اتخاذ کرد و به وام گیری و مراوده علمی و فرهنگی با دولت های بیگانه پرداخت که نتیجه آن پیشرفت علمی دولت ساسانی و شهرت خسرو به عنوان فرمانروایی دانش دوست نزد بیگانگان بود. در پژوهش حاضر با استفاده از منابع بیزانسی، سریانی و صدر اسلام روابط سیاسی و فرهنگی ایران با حکومت های بیگانه در زمان انوشیروان بررسی خواهد شد. منابع بیزانسی، سریانی و صدر اسلام چهره نسبتاً مثبت فرهنگی و اخلاقی از خسرو ترسیم می کنند که بازتاب روابط موفق خارجی خسرو در عرصه های سیاسی و فرهنگی بین المللی است. بررسی منابع نشان می دهد که خسرو در روابط سیاسی، فرهنگی و علمی خود با دولت ها و حکومت های همجوار همواره ایدئولوژی متکی بر دین زرتشتی و سنت پیشینیان را مد نظر داشت و اعمالش را بر این اساس سامان می داد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش اثبات این مدعاست که خسرو در روابط با بیگانگان از ایدئولوژی زرتشتی و سنت پیشینیان بهره می برد که در نهایت باعث نیکنامی او نزد بیگانگان شد.
جایگاه تاریخ نگاری راحهالصدور و آیهالسرور راوندی در میان متون تاریخی عصر سلجوقی
حوزه های تخصصی:
رویکرد پژوهشگران نسبت به کتاب راحهالصدور و آیهالسرور نجم الدین سلیمان راوندی عموماً انتقادی بوده است و با این استدلال که مطالب آن انتحال مطالب سلجوقنامه خواجه ظهیرالدین نیشابوری است، چندان که باید به جنبه های مثبت آن توجه نکرده اند؛ در حالی که راحهالصدور به هیچ وجه انتحالِ صرف نیست و در پاره ای از جنبه ها حتی از کتاب سلجوقنامه نیشابوری غنی تر است. راوندی به دلایل عقبه آموزشی قوی در فقه و لغت فارسی و عربی از تجربه ای کاملاً متفاوت نسبت به دیگر مورخان زبان فارسی برخوردار بود. همین تجربه متفاوت باعث شده که در بسیاری موارد موضوعاتی همون جغرافیای تاریخی، اوضاع علمی و فقهی، تاریخ ادبیات و ... که معمولاً از نگاه دیگر مورخان پوشیده مانده است در تاریخ نگاری وی بازتاب بیشتری یابد. نگارنده با مطالعه انتقادی و تحلیل راحهالصدور به برخی از جنبه های آن با تفصیل بیشتری پرداخته است که می تواند نگاه پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی را به این اثر دوباره زنده کند.
روابط خزران و اعراب در دوران امویان و عباسیان
حوزه های تخصصی:
روابط میان خزران و اعراب که در دوران خلیفه دوم شروع شده بود در دوران خلفای اموی نیز، اغلب با جنگ های شدید، ادامه یافت. اما در دوران عباسیان از شدت نبردهای آنان کاسته شد و مناسبات تجاری و فرهنگی نیز رونق یافت. ساختار قدرتمند دولت خزر و اتحاد آن با بیزانس مانع پیشروی اعراب در قفقاز شد.
پرونده میرزا ملکم خان: چهره میرزا ملکم خان در نشریات ارمنی و روسی
حوزه های تخصصی:
دگربار درباره نویسندگیِ ملکم خان
حوزه های تخصصی:
پرونده میرزاملکم خان: میرزا ملکم خانِ ارمنی؛ سفیرِ ایران در لندن
حوزه های تخصصی: