۱.
ریشه کنی فقر و دستیابی به عدالت را می توان در افزایش مشارکت مردمی در امور خیرخواهانه یافت. بازاریابی اجتماعی خیریه به عنوان عاملی مهم در تغییر رفتاری افراد و افزایش مشارکت های آنها به نفع جامعه و فرد مطرح است؛ بنابراین، رسیدن به اهداف بازاریابی اجتماعی خیریه نیازمند بخش بندی بازار اهداکنندگان است تا برای هریک از بخش ها بتوان برنامه بازاریابی جامع و دقیقی تدوین کرد و درنهایت بر افزایش وفاداری نیکوکاران افزود. پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن سه مؤلفه وفاداری به برند خیریه، وفاداری به کانال توزیع و وفاداری به موضوع اهدایی، به بخش بندی رفتار بخشندگی افراد مبادرت ورزید. این پژوهش از نوع کمّی و با رویکرد اکتشافی انجام شده است و در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. همچنین، با انتخاب شهر قم به عنوان جامعه آماری این پژوهش و استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و به کارگیری ابزار پرسشنامه، 405 نفر از دو منطقه سه و هفت شهر قم بررسی شدند. برای تحلیل داده های به دست آمده از تکنیک خوشه بندی دومرحله ای با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از وجود پنج نوع رفتار بخشندگی است که هر بخش با توجه به خصیصه های رفتاری، آمیخته های بازاریابی اجتماعی مناسب خود را طلب می کند تا درنهایت باعث وفاداری بالای نیکوکاران شود.
۲.
کارآفرینی اجتماعی به عنوان یک نوع کارآفرینی جامعه محور که با رویکرد کارآفرینانه به دنبال رفع نیازهای اجتماعی جامعه است، شایان توجه بسیاری از افراد در جوامع دانشگاهی قرار گرفته است. با توجه به اینکه تلاش دولتمردان و اقدامات بشردوستانه و عملکرد نهادهای بخش اجتماعی به طور کامل پاسخگوی انتظارات نیست، برای توسعه الگوها و روش های نوین به کارآفرینی اجتماعی نیاز است. هدف از پژوهش حاضر، تدوین راهبرد برای توسعه کارآفرینی اجتماعی در حوزه های مختلف برای ایجاد تغییرات اجتماعی است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی بوده است و جامعه آماری تحقیق را خبرگان، کارآفرینان، کارآفرینان اجتماعی و افراد فعال در حوزه های اجتماعی تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی و با مصاحبه با 15 نفر اشباع نظری حاصل شده است. نتایج یافته های تحقیق پس از تهیه ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی نشان می دهند کارآفرینی اجتماعی در منطقه پنج از ماتریس IE یعنی حفظ و نگهداری وضع موجود قرار دارد و سه راهبرد برتر در ماتریس QSPM با عناوین ایجاد سازمان های مردم نهاد (NGO) برای حمایت از کارآفرینی اجتماعی، آموزش کارآفرینی اجتماعی از سطوح پایین تحصیلی و ایجاد بنیاد کارآفرینی اجتماعی در دانشگاه ها برای توسعه کارآفرینی اجتماعی در اولویت قرار گرفتند.
۳.
امروزه سازمان ها و مؤسسات فراوانی با هدف انجام برخی از خدمات اجتماعی ویژه افراد آسیب دیده اجتماعی، با مقاصد و اشکال گوناگون در تمامی کشورها درحال فعالیت هستند و بخش بزرگی از منابع درآمدی آنها متکی به کمک های مردمی است؛ درنتیجه، به دست آوردن عواملی که بتوان با برنامه ریزی حول محور آنها، منابع درآمدی این مؤسسات را بهبود بخشید، به بهبود خدمات اجتماعی به اقشار نیازمند خواهد انجامید. براساس این، اهداف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر جمع آوری کمک های خرد مردمی و رتبه بندی این عوامل است. این پژوهش پس از استفاده از منابع کتابخانه ای و استفاده از نظرات ده نفر از خبرگان در مرحله اول دلفی، تعداد 47 عامل را به عوامل مهم تأثیرگذار بر کمک های خرد مردمی معرفی کرد. سپس با استفاده از گام دوم دلفی تعداد آنها را به 40 عامل کاهش داد. در ادامه، عوامل شناسایی شده با استفاده از نمودار خویشاوندی در هشت طبقه اصلی یا عامل اصلی، تقسیم بندی و تمام طبقات و تمامی زیرعوامل آنها با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی رتبه بندی شدند. یافته های پژوهش نشان دهنده اهمیت فراوان باورهای دینی و عوامل اقتصادی در میزان انگیزه کمک مردمی و در مقابل، اهمیت کم برخی از شاخص ها مانند عوامل جمعیت شناختی است.
۴.
امروزه شرکت های بزرگ برای افزایش محبوبیت خود، تمایل به استفاده از استراتژی بازاریابی خیرخواهانه دارند؛ اما قبل از استفاده از استراتژی بازاریابی خیرخواهانه ضروری است که واکنش مصرف کنندگان نسبت به آنها سنجیده شود. بدین منظور، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که آیا فعالیت های بازاریابی خیرخواهانه در ارتقای برند شرکت های تجاری مؤثر هستند یا خیر. در پژوهش حاضر تأثیر فعالیت های بازاریابی خیرخواهانه بر تبلیغات شفاهی، قصد خرید و تصویر نام تجاری از منظر مصرف کنندگان مواد شوینده بررسی شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش کمی و برحسب هدف، کاربردی است. پرسشنامه پژوهش، مفهومی (خودساخته) و از ترکیب سه پرسشنامه ایجاد شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی، از نرم افزار spss23 و در بخش استنباطی از تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار Smart PLS 3 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند بازاریابی خیرخواهانه بر تبلیغات شفاهی، قصد خرید و تصویر برند از منظر مشتریان شرکت های مواد شوینده تأثیر مثبت و معناداری دارد. شرکت های مواد شوینده می توانند ازطریق فعالیت های بازاریابی خیرخواهانه، استراتژی هایی را پیش بگیرند که به یک جایگاه رقابتی مناسب در بهبود ارزش ویژه برند خود، تبلیغات شفاهی افراد و افزایش خرید مصرف کنندگان از این برند دست یابند.
۵.
با توجه به نوسانات اقتصادی و تأثیر امور خیریه و وقف بر ارتقای سطح اجتماعی و اقتصادی جوامع، این موضوع اهمیت زیادی پیدا کرده است. این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی روابط بین این متغیرها در میان خیران مدرسه ساز استان مازندران انجام شده است. در این راستا ابتدا با مرور تحقیقات پیشین، گویه های: تبلیغات رسانه، دین داری اسلامی، مشارکت در خیرات و وقف، و نگرش خیران شناسایی و سپس روابط بین متغیرها مشخص شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ای شامل چهار سازه و 22 سؤال استفاده شد. پس از حذف گویه های نامناسب، ضرایب مطلوب به دست آمد. جامعه آماری این تحقیق شامل خیران مدرسه ساز استان مازندران بود. پرسش نامه ها پس از اطمینان از روایی و پایایی، در نمونه ای از این جمعیت توزیع شد و در نهایت، 324 پرسش نامه سالم جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین روابط بین متغیرها، از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که نگرش خیران در رابطه بین تبلیغات رسانه، دین داری و مشارکت در امور خیریه و وقف نقش میانجی دارد. همچنین، تبلیغات رسانه و دین داری بر مشارکت در امور خیریه و وقف و نگرش خیران اثرگذار است.
۶.
یکی از منابع مهم تأمین منابع مالی برای توسعه زیرساخت های ورزش ظرفیت خیرین است؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر شناسایی راهبردهای استفاده از ظرفیت خیرین در توسعه زیرساخت های ورزش کشور است. این پژوهش به روش کیفی انجام شد و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون استفاده شد که ماهیت اکتشافی دارد. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل تعدادی از خیرین فعال در حوزه ورزش، مدیران ارشد ورزشی و اساتید دانشگاهی صاحب نظر در این حوزه است. نمونه گیری به دو روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری گلوله برفی انجام شد و با 23 مصاحبه به اشباع نظری رسید. به منظور گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای سنجش روایی و پایایی از مقبولیت، قابلیت انتقال، تأییدپذیری و بازآزمون استفاده شد. از تجزیه و تحلیل داده ها 262 مفهوم اولیه استخراج شد که در 41 کد باز و 8 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی قرار گرفتند. مضامین اصلی شناسایی شده شامل راهبردهای مشارکتی و تعامل، راهبردهای حمایتی، راهبردهای فرهنگی و ترویجی و راهبردهای عملیاتی و هدایتی هستند. شناسایی و به کارگیری راهبردها و سیاست های مناسب به منظور بیشترین بهره مندی از ظرفیت های خیرین می تواند نقشی مهم را در تأمین مالی و تسریع در اجرای پروژه های عمرانی ورزشی ایفا کند.
۷.
پژوهش حاضربه روش پیمایش و در میان مدیران 135 موسسه خیریه شهر تبریز انجام یافته و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS,SMART PLS استفاده گردیده است. 8/56 درصد از پاسخگویان عملکرد موسسات خیریه را در سطح نسبتا بالا ارزیابی کرده اند. بهره مندی از اینستاگرام با 44 درصد و سپس گروه تلگرامی با 33 درصد، بیشترین فراوانی استفاده را در بین موسسات خیریه داشته است بر طبق نتایج؛ متغیرهای انسجام گروهی و شبکه های اجتماعی هردو با ضریب یکسان 31 درصد، بیشترین تأثیرات مثبت را بر عملکرد موسسات خیریه گذاشته اند.گروه تلگرامی با 9/46 درصد صفحه اینستاگرامی با 5/44 درصد و گروه واتساپی با 8/21 درصد، بیشترین نقش را در معرفی و بهبود عملکرد موسسات خیریه داشته اند. بیشترین نقش شبکه های اجتماعی به ترتیب در زمینه های؛ 1- معرفی سازمان های غیر انتفاعی در اجتماع 2- افزایش شفافیت و اطلاع رسانی بهتر عملکرد موسسات خیریه 3 - جلب رضایت حامیان و اعضا ، بوده است. نتایج تحلیل مسیر حاکی ازآن بود که بین متغیرهای قدمت موسسه خیریه و قلمرو فعالیت موسسه خیریه با عملکرد موسسات خیریه و میزان انسجام گروهی در سازمان های غیر انتفاعی، رابطه معنی داری وجود ندارد اما متغیر شبکه های اجتماعی با ضریب 30 درصد برافزایش انسجام گروهی تأثیر داشته است.
۸.
هرچند اقدامات خیر و نیکوکارانه در کشور دامنه وسیعی دارد، فقدان سیاست گذاری و نبود الگو و مدلی برای اولویت بندی اقدامات خیر، فعالیت های نیکوکارانه را در حوزه اثربخشی با کاستی های جدی مواجه کرده است. برهمین اساس پژوهش حاضر، به روش مرور نظام مند و با تکنیک های مقایسه قریب و بعید و تکنیک وارونه سازیِ نظریه زمینه ای، مدل های طراحی شده جهت اولویت بندی کارهای خیر را در سایر دپارتمان های دانشگاهی، خیریه ها و تجربیات سازمانی سنخ بندی کرده است تا ضعف و قوت این مدل ها را بررسی کند و زمینه را برای طراحی مدلی برای اولویت بندی اقدامات نیکوکارانه فراهم کند. مرور نظام مند 167نمونه شاملِ5رشته آکادمیک، 20خیریه و 24تجربه دولتی یا سازمانی نشان می دهد که مدل های اولویت بندی موجود شامل دو سنخ عمده است: الف) شاخص محور با روشِ ازپیش موجود و شاخص های بومی و غیربومی؛ ب) روش محور با شاخص های ازپیش موجود و شاخص های غیربومی. کاستی های این نحوه سازماندهی عبارتند از: الف) سیستماتیک نبودن تحقیقات پیشینه به دلیل فقدان رویکرد بینارشته ای؛ ب) فقدان رویکرد بومی در طراحی الگوی اولویت بندی امور در برخی از مطالعات و فقدان رویکرد بومی در طراحی شاخص های اولویت بندی امور در دیگر مطالعات؛ ج) تقلیل روش شناختی در حصول الگوی نهاییِ اولویت بندی. درنتیجه، تحقیقات بعدی به منظور توسعه معرفت دراین زمینه، نیازمند رفع کاستی های سه گانه یادشده است.
۹.
بر اساس گزارش های منتشرشده شهرداری اهواز، این کلان شهر بیش از 13 محله حاشیه نشین دارد که حدود 350 هزار نفر جمعیت دارند. با وجود بهبود نسبی شرایط این محلات در دهه های گذشته، هنوز بسیاری از ساکنان این مناطق شغل مناسب ندارند و برای تأمین برخی از نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه شده اند و کمک های افراد یا سازمان های خیریه نتوانسته است به خوبی این مشکل را برطرف کند. هدف پژوهش حاضر بررسی موانع فعالیت خیریه ها و سازمان های مردم نهاد در این محلات و ارائه راهکاری برای تحول در کمک های خیریه است. با در نظر داشتن این اصل که استفاده از ادبیات نظری در رویکرد کیفی در مرحله بعد از ظهور مقوله ها مورد توجه قرار می گیرد، برای جمع آوری داده ها و ارائه راهکار از روش نظریه داده بنیاد رویکرد گلیزر استفاده شد. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری نظری، ذینفعان انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد و جلساتی متعدد به منظور گردآوری داده ها با 16 نفر از این مشارکت کنندگان برگزار شد. ضعف سرمایه اجتماعی درون منطقه ای، بی ثباتی شغلی نهادینه شده، احساس فقر چندبعدی، کار خیر غیرسیستماتیک و ترکیبی بودن چالش های محلات حاشیه نشین مهم ترین مقوله های ظهوریافته هستند. نتایج نشان می دهد اندازه، حجم و توزیع کمک های خیریه برای برون رفت محلات حاشیه نشین شهر اهواز بحران ناکافی هستند و حمایت همه جانبه در این زمینه لازم است.
۱۰.
سلامتی حق و مسئولیتی همگانی و محصول مشترک دولت ها و ملت ها است. در کنار نقش دولت در توسعه سیاست های حامی سلامت، مشارکت در مراقبت های بهداشتی اصلی کلیدی برای دست یابی به «سلامت برای همه» است. روش هایی متفاوت برای انجام این مشارکت آزموده شده است؛ از این رو، برای تصمیم گیری بهتر و کاهش خطاهای مدیریتی، موانع مشارکت مردمی در مدیریت نظام سلامت بررسی و اولویت بندی شدند. در این پژوهش، با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی و روش اکتشافی، معیارها و زیرمعیارها استخراج شدند و جدول مقایسات زوجی طراحی و بین 30 نفر از کارکنان مجمع خیرین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان توزیع شد. ناسازگاری جداول با استفاده از نرم افزار Expert choice مشخص و وزن هر شاخص تعیین شد. نتایج حاصل از نرم افزار رتبه بندی نشان داد موانع ساختاری مشارکت مردمی در سیستم سلامت، چالش های مدیریتی نظام سلامت و عوامل بسترساز مؤثر بر مدیریت نظام سلامت به ترتیب با وزن 158/0، 134 و 128 درصد اولویت اول تا سوم در موانع کلی مشارکت مردمی هستند. در زیرمعیارها، طرح موضوع های مرتبط با سلامت از سوی سلبریتی ها، ایجاد بانک اطلاعاتی جامع برای مؤسسات خیریه، فقدان دانش یا اطلاعات درباره مشارکت عمومی، ایجاد بستر مناسب برای همکاری خیرین و مشارکت فعال در حوزه سلامت به ترتیب با وزن نهایی 33، 31، 30، 29، و 28 درصد اولویت های یک تا پنج را داشتند. مشارکت مردمی یکی از راهبردهای اصلی تأمین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه در دست یابی به پوشش همگانی سلامت است که طی آن، ذینفعان در فرآیند مدیریت نظام سلامت تأثیرگذار هستند و در انتخاب راهکارها یا اجرای آن ها نقش اصلی را ایفا می کنند؛ از این رو، لازم است تا موانع مشارکت برطرف شوند تا از این طریق بتوان به بهبود خدمات و در نتیجه، افزایش کیفیت و رضایت مردم، تقویت ارتباط مردم با دولت، کمک به بهره وری خدمات و امکان ارائه خدمات در نقاط و اقشار محروم جامعه دست پیدا کرد.
۱۱.
کسب و کارهای اینترنتی در حال حاضر گسترشی چشمگیر در سطح جهان داشته اند. یکی از حوزه های مهم که عرصه به کارگیری کسب و کارهای اینترنتی است، حوزه خیریه است. کسب وکارهای اینترنتی مؤسسات خیریه یکی از موضوع های جدیدی است که در عرصه حکمرانی خیریه ها مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی کسب وکار اینترنتی مؤسسات خیریه در کشور انجام شده است. در راستای هدف این پژوهش، ابتدا مبنای نظری حوزه الگو های کسب وکار و الگو های کسب وکار اینترنتی و همچنین مؤسسات خیریه مطالعه و بررسی شدند. روش شناسی پژوهش حاضر از نوع کیفی و اکتشافی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون بهره گرفته است. به منظور پاسخ دادن به پرسش اصلی، ابتدا مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحبان کسب وکار اینترنتی خیریه ها انجام شدند. سپس، با استفاده از روش تحلیل مضمون، مصاحبه ها تحلیل شدند و شبکه مضامین مستخرج از مصاحبه ها با 353 مضمون پایه، 51 مضمون سازمان دهنده و 10 مضمون فراگیر شامل ارزش پیشنهادی، فعالیت اصلی، منابع اصلی، شرکای کلیدی، مشتریان، روابط با مشتریان، مسیرهای توزیع، هزینه ها، جریان های درآمدی و محیط به دست آمدند. اصلاح قوانین بالادستی مرتبط با خیریه ها به منظور تسهیل گسترش خیریه های اینترنتی در کشور، لزوم طراحی قرارگاه و نهاد شورای عالی بالادستی برای مدیریت خیریه ها و کسب وکارهای اینترنتی، بهبود دسترسی کسب وکارهای اینترنتی به فضای مجازی و در نظر گرفتن تسهیلات مناسب برای آن ها از جمله مهم ترین اقداماتی هستند که برای گسترش کسب وکار اینترنتی خیریه ها باید در دستور کار سیاست گذاران قرار گیرند.
۱۲.
فعالیت نیکوکارانه از دیرباز مورد علاقه اقشار مختلف جامعه بوده است و زمینه مناسبی برای مشارکت زنان در اجتماع فراهم می سازد. برخی ادوار تاریخی همچون صفویه، اوج فعالیت زنان در این عرصه بوده که از نتایج آن حل بسیاری از چالش های اجتماعی است. ولیکن با گذشت زمان، افول حضور زنان در این عرصه و محدود بودن نوع آنها دیده می شود. باتوجه به اینکه انجام دادن چنین فعالیت هایی در بیشتر مواقع داوطلبانه و با اثربخشی بسیار در حل چالش های جامعه است، حضور خیل عظیم بانوان در این عرصه فواید بسیاری را برای جامعه دارد؛ بنابراین، بررسی درک و تصور کنشگران در این خصوص لازم است. پژوهش حاضر با هدف تبیین درک کنشگران اجتماعی (زنان و مردان) از عوامل مؤثر بر مشارکت نیکوکارانه زنان و با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک این موضوع را بررسی کرده و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و با اعمال معیار اشباع نظری، مقوله های مؤثر دراین خصوص را استخراج کرده است. نتایج پژوهش، 4 حوزه بستر شکل گیری (فاکتورهای اثربخش مشارکت، سطح آشنایی)، عوامل اثر بخش (نحوه آشنایی زنان، اعتماد اجتماعی)، نوع فعالیت (حمایت مالی – غیرمالی) و راهکارها (فردی، خانوادگی، اجتماعی) را از مقوله های مؤثر در این عرصه می داند.