۱.
«نوآوری» پیش فرض ضروری هر فعالیت مداوم رقابتی است. در عرصه فعالیت های اجتماعی و به ویژه اقتصادی، گوی سبقت را کسی می رباید که بتواند راهکارها و منابع تداوم نوآوری سازمان خود را بهتر و بیشتر بشناسد. امروزه مؤسسات خیریه در ایران بیش از هر زمان دیگری وارد عرصه رقابت شده اند و متخصصان، وجود بازار رقابت سخت و جدی در بخش های مختلف به ویژه برای جذب و حفظ حامیان را در میان مؤسسات خیریه تأیید می کنند؛ رقابتی که دیرزمانیست در مؤسسات خیریه کشورهای توسعه یافته و در پی پذیرش خیریه در بستر صنایع فرهنگی به طور جدی سازماندهی شده و جریان دارند. در این پژوهش، راهکارها و منابع توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه ایران مطالعه شد. بدین منظور از روش تحقیق کیفی گراندد تئوری، با ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 6 نفر از خبرگان حوزه خیریه، به صورت نمونه گیری هدفمند استفاده شد و پژوهش تا رسیدن به مدل پارادایمی ادامه یافت. نتایج به دست آمده نشان دادند عواملی چون ویژگی های مدیر، قدرت میانجی ها، شبکه شدن، تشکیل نظام جامع امر خیر، ارتباطات میان فرهنگی از تأثیرگذارترین عوامل توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه کشور هستند و محوری ترین مقوله شناسایی شده، بهره مندی از دانش بازار است. برنامه ریزی راهبردی و تعیین اهداف و روش ها براساس دانش روزآمد بازار موجب می شود شرایط گوناگون و زمینه های لازم برای توسعه نوآوری، فراهم و به تبع آن، ارتباط میان فرهنگی و تکثرگرا که زمینه ساز تحولاتی جدی در عرصه امر خیر هستند، در خیریه ها محقق شوند.
۲.
هدف نهایی از مفهوم وقف، منفعت بخشی به جامعه است. این تحقیق روند منابع صندوق های وقف در حوزه آموزش عالی را در طی 28 سال در بازه زمانی (1993-2021) از حدود 395 مؤسسه ی دولتی و خصوصی در کشورهای منتخب یعنی مالزی، اندونزی، ایالات متحده، ترکیه و انگلستان با استفاده از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی بررسی می کند. یافته های تحقیق نشان دهنده ی تفاوت صندوق های وقف براساس نوع اهداکننده، اهداف مشارکت و تنوع نهادها در وقف است. نتایج نشان دهنده ی آن است که حجم صندوق های وقف از حدود 9.1 میلیارد دلار در سال 1993 به 25.1 میلیارد دلار (175درصد) در سال 2021 افزایش یافته است. چهار روند شایان توجه عبارت اند از: افزایش نسبت کمک های مالی از سوی سازمان ها و به ویژه بنیادها، به جای افراد، تغییر در اهداف وقف به اهداف کوتاه مدت و عملیاتی و موضوعات مورد نیاز روز به جای موضوعات بلندمدت، افزایش حجم وجوه برای مقاصد محدود و مشخص و نه نامحدود و نسبت بیشتری از منابع در مقایسه با مؤسسات خصوصی به بخش عمومی کمک شده است.
۳.
نظر به اهمیت مردمی سازی حکمرانی در تجربه جمهوری اسلامی ایران، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر گزارش ها و پژوهش های صورت گرفته در باره این دو و با تحلیل مفهومی وقف، به نسبت سنجی وقف و حکمرانی مردمی می پردازد. تحلیل مفهومی وقف نشان دهنده نسبت معنادار وقف و حکمرانی مردمی دست کم در سه زمینه است. مردمی سازی حکمرانی متوقف بر اثبات حق مشارکت مردم در امر حکمرانی است که بر پایه ظرفیت مفهومی وقف امکان پذیر است. همچنین، وقف از قلمرو گسترده ای برخوردار است و با ورود وقف به عرصه های اجتماعی به منظور تأمین اجتماعی و تحقق عدالت اجتماعی، امکان توسعه مشارکت مردم در امر حکمرانی فراهم می شود و درنهایت، وقف موجبات تداوم مشارکت مردم در امر حکمرانی را ازطریق در پیش گرفتن الگوی مشارکتی مردم در تولیت وقف فراهم می سازد. مقاله حاضر با توجه به چنین یافته هایی، الگوی مدیریتی با ویژگی های مستقل بودن، مردمی/مدنی بودن، غیرانتفاعی بودن، داوطلبانه بودن و شراکتی بودن را برای اداره وقف پیشنهاد داده و به این نتیجه رسیده است که بهره گیری از وقف در مردمی سازی حکمرانی با چنین الگویی، ممکن به نظر می رسد.
۴.
وضعیت اموال مؤسسات خیریه پس از انحلال آنها از موضوعات حائز اهمیّتی است که نه تنها در قوانین و مقررات موضوعه به صورت مبنایی، نظام مند و کامل مشخص نشده، در دیدگاههای حقوقی نیز تا کنون تحلیل نشده است؛ از این رو، نگارندگان در این تحقیق درصدد تحلیل وضعیت حقوقی اموال مؤسسات خیریه پس از انحلال آنها برآمده اند. در همین راستا مؤلفان با تمسک به دلایل مربوطه اثبات کرده اند اطلاق قسمت «ص» ماده 16 آیین نامه تشکل های مردم نهاد (مصوب 27/05/1395 هیئت وزیران با اصلاحات و الحاقات بعدی) استنادپذیر نیست؛ بنابراین، نمی توان اموال و درآمدهای مازاد مؤسسات خیریه را بین مؤسسان و اعضای آنها تقسیم کرد. افزون بر این، برخی از مصوبات که مقرر داشته اند که درآمدهای مؤسسات خیریه در صورتی مشمول مالیات به نرخ صفر می شوند که اساسنامه آنها حاکی از این باشد که اموالشان پس از انحلال، به سازمان بهزیستی کشور یا یکی از مؤسسات دو لتی یا خیریه و عام المنفعه دیگر و اگذار شود. با توجه به مبادی حقوقی اموال مؤسسات خیریه (یعنی اعمال حقوقی ای که این اموال از رهگذر آنها به مؤسسات خیریه منتقل شده یا در اختیار آنها قرار گرفته اند)، از حیث اصول و قواعد حقوقی پذیرفتنی نیست.
۵.
فعالیت های قرآنی، مصداق امر خیر شناخته شده و نیز یکی از مهم ترین راهبردهای توسعه خیر در جامعه اند؛ زیرا بخش زیادی از قرآن توصیه به خیرخواهی و نیکوکاری است؛ ازاین رو، در این مقاله مسئله جذب مشارکت های مردمی برای فعالیت های قرآنی بررسی می شود. در این مقاله از روش تحقیق کیفی نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین برای بررسی موضوع جذب مشارکت استفاده شده است. این روش دارای سه مرحله اصلی کدگذاری باز، محوری و انتخابی است که بر اساس آن، پدیده مدنظر را مدل سازی می کند. براساس رویکرد نظام مند، شش محور پدیده مدنظر شامل شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر، راهبردها و پیامدها و دو محور جدید ملاحظات اجرایی و اولویت ها و مصادیق شناسایی شدند. مبنای مدل جذب مشارکت های مردمی برای فعالیت های قرآنی تسهیل گری نهادهای متولی ازطریق راه اندازی ساختار جذب مشارکت مردمی در سازمان ها و همکاری با مجمع ملی خیرین قرآنی و واحد جذب مشارکت در مؤسسات قرآنی است. این ساختار همکارانه با اجرای راهبردهای شناسایی شده بر پایه شناخت اولویت ها و نیازها در مسیر دستیابی به هدف توسعه منابع پایدار برای فعالیت های قرآنی قرار می گیرد.
۶.
امروزه فعالیت های خیرخواهانه متعددی در مناطق مختلف کشور در حال انجام است که اگرچه رویکرد مثبتی به این قبیل فعالیت ها وجود دارد، فرایند امر خیر نیز با چالش ها و مسائل متعددی همراه است. در این مقاله تلاش شده است تا چالش ها و مسائل انجام امور خیر در مناطق حاشیه نشین مطالعه شوند. این پژوهش کیفی و پدیدارشناسانه است و به منظور جمع آوری داده ها با ۱۷ نفر که تجربه دست کم یک سال فعالیت در امور خیر داشته و در برنامه ها و فعالیت های خیریه در این مناطق مشارکت داشته اند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت و داده های جمع آوری شده با روش کلایزی تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهند چالش ها و مسائل انجام امور خیر در مناطق حاشیه نشین در دو مقوله اصلی «ویژگی های درونی و منطقه ای» و «عوامل ساختاری و نهادی امر خیر» و هشت مقوله فرعی «فضا و بافت مناطق حاشیه نشین «، «درگیرشدن در دور باطل فقر و حاشیه نشینی»، «احساس فقر و نیازمندی درونی شده»، «سیطره الگوی سنتی و مذهبی بر امر خیر»، «فقدان الگو و چشم انداز»، «خیریه به مثابه مسکن»، «مناسبات و روابط خیرین و دولت» و «بی اعتمادی دوسویه و عدم تعامل با ساکنان» دسته بندی می شوند. درمجموع به نظر می رسد رویه فعلی ارائه خدمات خیر در مناطق حاشیه نشین بیش از آنکه به رفع محرومیت، توانمندسازی ساکنان و کاهش پدیده حاشیه نشینی منجر شود، موجب وابستگی ساکنان به خیرین و بازتولید فقر و حاشیه نشینی شده است؛ از این رو، امر خیر و ارائه خدمات خیرخواهانه نیازمند اصلاح و بازنگری است.
۷.
بیمارستان های خیریه ازجمله مهم ترین مؤسسات غیر انتفاعی هستند که نقش بسیار مهمی در ارائه خدمات سلامت بر عهده دارند. این بیمارستان ها با چالش هایی مواجه هستند که به شدت بر عملکرد آنها تأثیر می گذارد. این مطالعه با هدف تبیین چالش های بیمارستان های خیریه استان فارس و راهکارهای مواجهه با آنها انجام پذیرفته است. مطالعه حاضر به صورت کیفی در سال 1401 انجام شده است. در این مطالعه، تعداد 16 نفر از مدیران ارشد بیمارستان های خیریه فارس به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل چارچوب و نرم افزار اطلس تی9 استفاده شد. سه مضمون اصلی، مرتبط با چالش های بیمارستان های خیریه بودند که عبارت اند از «چالش های فرآیند مدیریتی»، «مشکلات نظام مالی و اقتصادی» و «محدودیت های تأمین منابع». همچنین، تحلیل ها منتج به شناسایی دو مضمون اصلی درخصوص راهکارهای مواجهه با چالش های بیمارستان های خیریه شد که عبارت اند از سازوکارهای تعالی سازمان و ابتکارات تأمین منابع. پیشنهاد می شود سازوکارهای تعالی سازمان با هدف بهبود عملکرد مدیریتی و اداره بیمارستان ها اجرایی شوند. همچنین، استفاده از ابتکارات تأمین منابع برای رفع مشکلات بخش منابع انسانی، تجهیزات فیزیکی و فضای فیزیکی این بیمارستان ها الزامی است.
۸.
فعالیت «انجمن تبلیغی کلیسا» ابتدا در جلفا (۱۲۹۲ق./۱۸۷۵م.) و سپس در اصفهان (۱۳۲۲ق./۱۹۰۴م.) آغاز شد. فعالیت این انجمن که در قالب امور خیریه و با ایجاد مراکز آموزشی و پزشکی روزآمد و مجهز همراه بود، در سپهر زمانی مشروطیت، زمینه واکنش کنشگران اجتماعی در اصفهان را فراهم کرد. این امر به شکل گیری کنش اجتماعی گروهی از روحانیون و کنشگران اصفهان در قالب سازماندهی امور خیریه و تأسیس نهادهای مرتبط منجر شد. مسئله اصلی این مقاله، چیستی و چرایی گفتمان امور خیریه انجمن تبلیغی کلیسا در اصفهان و چگونگی و نتیجه گفتمان کنشگران این شهر درخصوص فعالیت این انجمن است. این پژوهش تاریخی بر تحلیل مستندات منابع دست اول استوار است. برای واکاوی مسئله پژوهش، نشانه های گفتمان «امور خیریه» انجمن تبلیغی کلیسا، منطبق بر چارچوب «نظام های گفتمان» نورمن فرکلاف، شناسایی و بررسی شده اند. فرآیند واکنش کنشگران اجتماعی درخصوص فعالیت این انجمن، نیز مبتنی بر رویکرد روانشناختی هانس هربرت تاخ تحلیل شده است. مستندات پژوهش، براساس منابع دست اول شامل گزارش ها، نشریات و اسناد، اطلاعات منسجمی از کنش اجتماعی انجمن تبلیغی کلیسا در قالب امور خیریه و واکنش سازمان یافته کنشگران اصفهان نسبت به فعالیت های تبلیغی این انجمن را به دست می دهد. تحلیل یافته ها، از تأثیر رفتار و کنش ارتباطی در «نظام های گفتمان» امور خیریه انجمن تبلیغی کلیسا حکایت می کند. روند واکنش کنشگران اجتماعی اصفهان نیز با مؤلفه های «نظام های گفتمان» فرکلاوف و نظریه تاخ درخصوص فرآیند شکل گیری «جنبش اجتماعی» همسو است.
۹.
حکمرانی، یکی از الگوهای اداره امور و فعالیت های جمعی و عمومی است که بر اساس آن، بازیگران مختلف، اعم از دولتی و غیردولتی (بخش خصوصی و جامعه مدنی) در یک چارچوب مشارکتی و غیر سلسله مراتبی به منظور تدوین، اجرا و نظارت بر خط مشی های یک حوزه مشخص و در یک فضای تعاملی و چندجانبه، با همدیگر همکاری می کنند. بررسی ها نشان می دهند نهاد وقف به عنوان یک ساخت حقوقی، تاریخی و اسلامی و مردم نهاد، همانند خیلی از حوزه های دیگر، نیازمند یک الگوی اداره کارآمد است تا بتواند در راستای اهداف خود و پیشرفت جامعه، اثرگذاری بیشتری داشته باشد؛ بنابراین، برای استفاده از همه ساحت های حقیقی و حقوقی کشور در سطح ملی و محلی و شکوفاسازی ظرفیت های موقوفات، می توان از ابزار امنا به عنوان یک نهاد و رکن مردمی و تجلی اراده جمعی استفاده کرد. بر همین راستا هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی حکمرانی نظام وقف با تأکید بر نقش امنا در ایران است. در این پژوهش از روش شناسی کیفی با راهبرد پژوهش تحلیل محتوای توصیفی با واحد تحلیل مضمون استفاده شده است. همچنین، جهت گیری پژوهش، توسعه ای است و برای الگوسازی از روش الگو سازی ساختاری – تفسیری، استفاده و برای شناسایی مضامین، ضمن بررسی اسنادی، با 22 خبره بخش وقف، مصاحبه کیفی شد. هیئت خبرگان برای الگو سازی ساختاری - تفسیری نیز مشتمل بر 14 نفر بود. در پایان نیز الگوی حکمرانی نظام وقف با 3 مضمون اصلی عوامل راهبردی، عوامل زیرساختی و پیامدها و اثرات و همچنین، 11 مضمون فرعی مدیریت داده و اطلاعات، برنامه راهبردی آمایش محور، ساختار و الگوی اداره وقف، انسجام و یکپارچگی، قانون گرایی، پاسخگویی، شفافیت، مشارکت، استقلال و پیامدها و اثرات و 46 مؤلفه تدوین شدند که ابعاد الگو در چهار سطح سازمان دهی شدند. در همین راستا مضامین فرعی مستقل و گلوگاهی الگوی حکمرانی نظام وقف شامل مدیریت داده و اطلاعات، برنامه راهبردی آمایش محور و ساختار و الگوی اداره وقف است.
۱۰.
به موازات عقب نشینی دولت و گسترش منطق بازار به حوزه های مختلف زندگی اجتماعی، سازمان های مردم نهاد به عنوان یکی از کانون های مقاومت در برابر این هجوم از اهمیت زیادی برخوردار شده اند. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر، بررسی یک نمونه از این مؤسسات[1] است که در شهر اصفهان و در حوزه بهداشت و سلامت مشغول به فعالیت اند. روش این مطالعه کیفی، از نوع اتنوگرافی نهادی است و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شد و با استفاده از نمونه گیری نظری 12 نفر مصاحبه شدند. اطلاعات به دست آمده در این مطالعه با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند.نتایج پژوهش نشان دادند این خیریه در شهر اصفهان برای خدمات حمایت تسکینی در چهار حوزه مشغول به فعالیت است و در حین اجرای سیاست های مربوط به نهاد، درگیر مسائل و مشکلاتی شده است که ناشی از فرسایش کیفیت زندگی کاری کارکنان در وجه عینی شامل (نظام معیوب جبران خدمات، نامناسب بودن فضا و ...)، در وجه ذهنی شامل (فشار و تنش کاری زیاد، افول احساس امنیت شغلی و ...)، مناسبات ارتباطی کژکارکرد در سطوح درون مؤسسه ای شامل (کاهش کیفیت تعاملات درون و بین گروهی و ...)، بین مؤسسه ای شامل (عدم تعامل بین شعب و ...) و فرا مؤسسه ای شامل (نگاه کالایی به بیماران، فقدان قوانین حمایتی) است.به عبارت دیگر، مؤسسه مطالعه شده در تحقق اهداف خود با محدودیت ها و موانعی مواجه است که برای رفع شان نیازمند اخذ سیاست های ترمیمی، وضع و اجرای قوانین حمایتی از سوی قوای مملکتی، چابک سازی ساختارها و درنهایت، تغییر فرهنگ و نگرش عوامل مرتبط با حوزه های مدیریتی است [1] به دلیل محدودیت های اخلاقی پژوهشنامه در زمینه نشر، عنوان مرکز مطالعه شده در مقاله ذکر نشده است.
۱۱.
در دوره قاجار و پهلوی برخی از موسسات و دست اندرکاران امور خیریه به مقابله با معضل تکدی گری و رسیدگی به امور متکدیان پرداختند. این رویکرد از آن جهت در خور تامل است که از ظهور نگرش های نوینی در عرصه امور خیر و رفع آسیب های اجتماعی حکایت دارد . پیچیدگی ابعاد تکدی گری ، وجود متکدیان حرفه ای و کلاش و تنوع گونه های تکدی گری چالش هایی را برای خیرین در مدیریت امور متکدیان فراهم می ساخت . خیریه ها بتدریج با اتخاذ تدابیری خاص و گنجاندن آن در اساسنامه های خود سبک مدیریتی ویژه ای را برای مقابله بااینگونه چالش ها در پیش گرفتند . پژوهش پیش رو تأملی در نحوه عملکرد خیریه ها در امور متکدیان و ارزیابی چالش های پیش روی آنها در دوره قاجار و پهلوی است.این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی وبا بهره گیری از اسناد آرشیوی تدوین شده در پی پاسخگویی به دلایل رویکرد خیرین به امورمتکدیان ، وچگونگی عملکرد آنها درساماندهی متکدیان است.در این مقاله ، سبک مدیریتی دو نمونه از خیریه هایی که تدابیر آنان در رفع برخی چالش های ساماندهی أمور متکدیان کارساز بوده ،مطرح شده است. برخی ازخیریه های فعال در امور متکدیان برای مقابله با چالش ها ، تغییراتی در اهداف و عملکرد خویش از طریق جایگزینی فعالیت های کیفیت بخش و مبتنی بر حمایت های هوشمندانه به جای بخشش تن پرورانه پدید آوردند . سبک مدیریتی خیریه های مورد مطالعه دراین پژوهش، برسنخ شناسی متکدیان وساماندهی آنها برمبنای شاخص های هرسنخ بارویکرد مهارت آموزی قرارگرفته است. شیوه مدیریت خیریه هایی که در این پژوهش به عنوان الگو معرفی شده اند ، برچند اصل به شرح ذیل استوار هستند: -تحقیق وبررسی در مورد کیفیت استحقاق افراد تحت پوشش، -تفکیک متکدیان ،جدا کردن کودکان،جداسازی زنان ومردان ، تفکیک متکدیانی که توان کار کردن دارند از متکدیان از کارافتاده وناتوان، -آموزش مهارت های لازم به متکدیان وکارآفرینی برای آنان.
۱۲.
نیکوکاری و داد و دهش از بارزترین تعالیم دینی - اخلاقی همه ادیان ازجمله آیین مزدیسنا است. از دوره قاجار و در پی تصمیم پارسیان برای بهبودی شرایطشان، نیکوکاری و اقدامات خیرخواهانه، به ویژه اختصاص موقوفات برای ارتقای وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زرتشتیان ایران رشد چشمگیری یافت. در سال های بعد با ایجاد امکان مشارکت اجتماعی بیشتر، پیروان آیین مزدیسنا در راستای توسعه فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش، اقدامات گسترده ای در امر تأسیس و گسترش موقوفات با کارکردهای رفاهی، بهداشتی، مذهبی، فرهنگی و آموزشی صورت دادند. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای - اسنادی، در مقام پاسخ به این سؤال اصلی است که جایگاه موقوفات ارباب رستم گیو و کارکرد آن در توسعه اجتماعی و فرهنگی زرتشتیان ایران طی دوره پهلوی دوم چه بود. همچنین، به مواردی از این قبیل پرداخته خواهد شد که جایگاه نیکوکاری و وقف در آیین مزدیسنا چیست. موقوفات زرتشتیان پیش از دوره پهلوی دوم، متمرکز بر چه حوزه هایی بود و چه نهادها و مؤسساتی مسئولیت نظارت بر موقوفات زرتشتیان را بر عهده داشتند. دستاورد این مطالعه بیان کننده این نتیجه است که اقدامات ارباب رستم گیو در قالب بنیاد خیریه گیو با گستره فعالیت های متنوع خیریه، در تهران و شهرهایی دیگر، متأثر از تعاملات وسیع با کشورهای مختلف، به ایجاد سازمانی با عنوان سازمان موقوفات گیو انجامید؛ با این هدف که با نظارت و نگهداشت موقوفات خاندانی، فرایند توسعه حوزه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه زرتشتی و مآلاً جامعه ایرانی از اثربخشی ماندگارتری بهره مند شود.