مطالعات برنامه ریزی آموزشی
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 10 بهار و تابستان 1400 شماره 19 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین چالشهای آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه، بین المللی سازی دانشگاهها است بنابراین آنچه که مسأله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد، ارائه الگوی بین المللی سازی دانشگاه و موسسات آموزش عالی مستقر در 7 منطقه آزاد کشور (کیش، قشم، انزلی، ارس، ماکو، اروند، چابهار) می باشد.پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه شامل اعضای هیأت علمی دارای آثار نوشتاری مرتبط با بین المللی سازی، مدیران دفاتر همکاری های علمی بین المللی، روسای دانشگاه های معتبر ایران و دانشگاه های مستقر در مناطق آزاد کشور بودند که در مجموع 27 نفر به روش هدفمند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند، برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره برده شد. جهت تعیین روایی از معیار لینکلن و گوبا و جهت تعیین پایایی از روش حسابرسی فرایند و توافق درون موضوعی استفاده شد. پس از انجام مصاحبه ها و جمع آوری اطلاعات، کدهای به دست آمده در بخشهای مختلف، با استفاده از رهیافت نظام مند استراوس و کوربین و مدل پارادایمی (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.حاصل تجزیه و تحلیل داده ها پس از انجام مراحل سه گانه کدگذاری شامل 328 کد باز در قالب 106 کد محوری و 39 کد انتخابی است. مدل نهایی از مجموع 8 بعد به عنوان مقوله محوری، 8 عامل به عنوان شرایط علّی و زمینه ای تأثیرگذار بر بین المللی سازی، 8 مانع ایجاد دانشگاه بین المللی به عنوان شرایط مداخله گر، ۵ راهبرد بین المللی سازی و 10 پیامد حاصل از بین المللی سازی آموزش عالی در مناطق آزاد کشور تشکیل شده است. استراتژی بین المللی سازی دانشگاه های مناطق آزاد نیاز به بازبینی مجدد دارند و توسعه آموزش عالی بین المللی در این مناطق نیازمند عزم جدی و اجرای الگوی بین المللی سازی است. اجرای الگوی پیشنهادی، بر اساس تأثیر مجموعه ای از عوامل بیرونی و درونی و در کنار تلاش همه کنشگران و ذینفعان اصلی، می تواند به یکی از مهمترین کاتالیزورهای توسعه سیستم آموزش عالی بین المللی تبدیل شده و رقابت پذیری آن را در بازار جهانی خدمات آموزشی افزایش دهد
شناسایی و رتبه بندی ابعاد توسعه نظام آموزش عالی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد توسعه نظام آموزش عالی ایران با رویکرد آینده پژوهی بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری تحقیق را در بخش کیفی، اعضای هیات علمی و خبرگان پنل آینده پژوهی و در بخش کمی، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران، گلستان و گیلان به ترتیب به تعداد 20 نفر و 5878 نفر تشکیل دادند. در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس فرمول کوکران تعداد 361 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته 102 سوالی استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین رتبه ای ابعاد توسعه نظام آموزش عالی با رویکرد آینده پژوهی وجود دارد. بعد راهبردی و بعد ساختاری به ترتیب با میانگین رتبه ای 75/1 و 34/1 در رتبه اول و دوم قرار گرفتند. در بعدساختاری، مؤلفه های ساختارسازمانی چابک و زیرساخت های دانشگاه به ترتیب با میانگین رتبه ای 69/2 و 27/2 در رتبه اول و آخر قرار گرفتند. در بعدراهبردی، مؤلفه های استراتژی دانشگاه و بین المللی سازی به ترتیب با میانگین رتبه ای 37/3 و 77/2 در رتبه اول و آخر قرار گرفتند. نظام آموزش عالی باید به وسیله راهبردهای پیشنهادی با محیط های علمی و فرهنگی به طور مستمر سازگار شده و با جامعه در حال تغییر، دائما در تعادل پویا باشد. سیاستگذاران آموزش عالی، باید الزامات و شرایط محیطی، علمی و با بین المللی سازی و تجاری سازی دانش زمینه ای مناسب و سازنده برای تحقق و فعالیت راهبردهای متناسب دانشگاه با محیط را فراهم کنند
شناسایی رویکردهای انتخاب موضوع پایان نامه و تهیه پیشنهاده و مقایسه آن در گروه های علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، شناسایی رویکردهای انتخاب موضوع و تهیه پیشنهاده در پایان نامه دکتری و مقایسه آن بین دانشجویان سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه دانشگاه اصفهان، در وضع موجود و مطلوب است. رویکرد پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر از مدیران، معاونان و اعضای هیأت علمی، با روش نمونه گیری هدفمند داده ها گردآوری شده است. یافته ها برای شناسایی رویکردهای انتخاب موضوع و ساخت ابزار کمی بکار رفت. در بخش کمی پرسشنامه 12 سوالی محقق ساخته با مقیاس 5 درجه ای، در بین دانشجویان دکتری در سه گروه آزمایشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بین 95 نفر اجرا شد. یافته های کیفی تحت سه عنوان کلی مضامین پایه (20 مضمون شامل مصادیق و نکات کلیدی در هر مضمون سازمان دهنده)، سازمان دهنده (چهار رویکرد در انتخاب موضوع و سه رویکرد در تدوین پیشنهاده) و فراگیر (رویکرد انتخاب موضوع و تدوین پیشنهاده) تحلیل گردید. نتایج در بخش کمی نشان داد که علی رغم کاربرد بیش تر رویکرد استاد محور در وضع موجود، دانشجویان به رویکردهای کاربردی تر مثل توجه به اولویت های پژوهشی سازمان ها تمایل دارند. نتایج آزمون های تعقیبی، بیانگر وجود اختلاف بین گروه های علوم پایه و فنی و مهندسی با علوم انسانی در این زمینه است. در بحث تدوین پیشنهاده نیز از میان سه رویکرد استاد محور، دانشجو محور و سازمانی استخراج شده، رویکرد دانشجو محور پرکاربردتر و پرطرفدارتر از سایر رویکردها به ویژه در بین گروه علوم انسانی نسبت به سایر گروه ها بود.
طراحی چارچوب سیستمی مدرسه مبتنی بازی انگاری(گیمیفیکیشن): رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی چارچوب سیستمی مدرسه مبتنی بر گیمفیکیشن بوده است. طرح این پژوهش کیفی، از نوع سنتز پژوهشی تبدیلی و با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شده است. در گام اول پس از انتخاب تیم فراترکیب، سوالات پژوهش برای استخراج چارچوب سیستمی مدرسه مبتنی بر گیمفیکیشن تنظیم و معیارهای شمول مقالات مشخص شدند. در گام دوم، به جستجوی نظام مند منابع در پایگاه های اطلاعاتی پرداخته شد؛ در این گام 71 مقاله اولیه در اختیار اعضای تیم فراترکیب قرار گرفت که بطور دقیق تمامی مقالات مورد بررسی واقع شد. در گام سوم ارزیابی کیفیت مقالات انجام و در نهایت با توجه به معیار خروج 37 مقاله اصیل به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در گام چهارم با تکنیک دسته بندییافته ها و تکنیک فراچکیده نویسی، تم های باز استخراج شدند. در گام پنجم نیز ابتدا تمام عوامل استخراج شده به عنوان تم های اولیه درنظر گرفته، طبق قاعده تقلیل با درنظرگرفتن مفهوم تم ها، خلاصه شده و نهایتابه 125مضمون پایه تقلیل یافت. پس از کاوش در بین این مضامین18 مضمون سازماندهنده سطح اول و نهایتا3 مضمون سازمان دهنده سطح دوم(درونداد، فرایند و برونداد) بدست آمد.سپس مضامین بدست آمده در مضمون فراگیرمدرسه مبتنی بر گیمفیکیشن جادهی شدند.نهایتا در گام ششم با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری، اعتباریابی یافته ها انجام شد. پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیبچارچوب مدرسه مبتنی بر گیمیفیکشنمعرفی شد که می تواند سرلوحه سیاستگذاران آموزشی در سطح آموزش و پرورش جهت طراحی و آموزش مدارس مبتنی بر گیمیفیکیشن یا بازی انگاری در سطح ملی-منطقه ای قرار گیرد.
ارزیابی وضعیت مهارت های اشتغال پذیری و روحیه کارآفرینی دانش آموزان رشته های نظری علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی- فیزیک از دیدگاه دانش آموزان و معلمان: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی (کیفی-کمّی) می باشد. ابتدا به منظور شناسایی مؤلفه های تشکیل دهنده مهارت های اشتغال پذیری مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نمونه ای هدفمند متشکل از 10 نفر از اعضای هیأت علمی، اساتید روانشناسی تربیتی، مؤلفان کتب درسی مهارت محور و کارفرمایان به عمل آمد و نتایج حاصل با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت 56 شاخص به عنوان مؤلفه های اصلی مهارت های اشتغال پذیری شناسایی شد. سپس در بخش کمی به منظور ارزیابی توانمندی های اشتغال پذیری و روحیه کارآفرینی دانش آموزان از دیدگاه خودشان و همینطور معلمانشان، ابتدا پرسشنامه ای محقق ساخته حاصل یافته های بخش کیفی طراحی گشته و سپس به همراه پرسشنامه روحیه کارآفرینی، بر روی نمونه ای متشکل از 375 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم در رشته های نظری و 250 نفر از معلمان، در شهرستان آمل اجرا گردید. یافته ها حاکی از آن است که در ارزیابی از مهارت های اشتغال پذیری و روحیه کارآفرینی دانش آموزن از دیدگاه خودشان آنان از مهارت های قابل قبول و نسبتاً بالایی برخوردارند در حالی که ارزیابی معلمان نشان داد که در مهارت حل مسئله از توانمندی کافی برخوردار نیستند و در زمینه روحیه کارآفرینی نیز از روحیه عزت نفس، منبع نظارت درونی و ریسک پذیری در حد متوسط برخوردارند. همچنین مقایسه دانش آموزان سه رشته تحصیلی در میزان بهره مندی آنان از مهارت های اشتغال پذیری حاکی از ضعف دانش آموزان رشته ریاضی- فیزیک در مهارت کار گروهی و همینطور ضعف در روحیه انگیزه پیشرفت به عنوان یکی از ابعاد روحیه کارآفرینی است.
تدوین مدل کیفیت بخشی به آموزش های سازمانی مبتنی بر رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (مطالعه موردی صنایع استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدل سازی عوامل مؤثر بر کیفیت دوره های آموزشی ضمن خدمت کارکنان صنایع استان یزد بود. روش پژوهش، مطالعه موردی و جامعه آماری پژوهش اعضای هیات علمی و مدیران نیروی انسانی صنایع بودند که از بین آن ها 21 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه خود تعاملی محقق ساخته بود و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری برای سطح بندی عوامل مؤثر استفاده شد. جهت سنجش روایی از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 11 عامل به عنوان عوامل نهایی مؤثر بر کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت صنایع به حساب می آیند. همچنین تحلیل حاصل از داده ها به سطح بندی مدل به 8 سطح منجر شد. سطح هشتم مدل، شامل توجه به نیازهای کارکنان؛ سطح هفتم، تخصص مدرسین و تدوین کنندگان دوره ها و حمایت مدیریتی و اجرایی؛ سطح ششم، استمرار دوره های ضمن خدمت؛ سطح پنجم، مناسب بودن محتوای آموزشی ارائه شده و مشارکت مدرسین و کارکنان در فرایند طراحی دوره؛ سطح چهارم، ارتباط دوره آموزش با محیط واقعی کار و کیفیت تجهیزات آموزشی؛ سطح سوم، بکارگیری شیوه های تدریس مناسب، سطح دوم؛ ارزیابی مستمر و مناسب کارکنان و در نهایت سطح اول، بر انگیختن کارکنان در امر یادگیری است.
طراحی مدل ترکیبی ارزیابی و رتبه بندی عملکردآموزشی موسسات آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش طراحی مدل تلفیقی با بهره گیری از کارت امتیازی متوازن و سیستم استنتاج فازی برای ارزیابی عملکرد آموزشی و رتبه بندی این موسسات با دیدی جامع و دقت بالا است. روش پژوهش مطالعه موردی می باشد.جامعه آماری شامل 66 نفر از خبرگان دانشگاهی شهر سمنان است. مستند به فرمول کوکران و فرمول حجم نمونه در تحلیل عاملی 57 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای شناسایی شاخصها و تعیین سازه های مناظر کارت امتیازی متوازن از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوا پرسشنامه ها با استناد به شاخص روایی CVR در تمامی گویه ها بیشتر از 0.29 (مختص 40 خبره و بیشتر) محاسبه شده همچنین روایی سازه پرسشنامه دوم به دلیل دسته بندی شاخص ها در چهار منظر کارت امتیازی متوازن مورد بررسی قرار گرفت. شاخص AVE در منظرهای مالی 0.79 ،مشتری 0.89،رشد و یادگیری 0.83،فرآیندهای داخلی 0.80 بوده که نشان از روایی سازه مناسب است. پایایی پرسشنامه ها نیز به ترتیب با مقدار آلفای کرونباخ 0.77 و0.83 مورد تأیید است. با استناد به نتایج حاصله موسسه "رشددانش" یا امتیاز(0.71)، موسسه "کومش" با امتیاز(0.62) و موسسه "فضیلت" با امتیاز(0.45) به ترتیب بهترین عملکرد آموزشی را داشته اند. یافته های این پژوهش می تواند علاوه بر بهبود دقت محاسبه نمره عملکرد آموزشی ، رتبه عملکرد آموزشی موسسات آموزش عالی را با در نظر گرفتن میزان منابع مصرفی برای حصول آن مشخص کند.
طراحی الگوی آموزش و توسعه سرمایه اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی آموزش و توسعه سرمایه اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. رویکرد حاکم بر پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه اطلاعاتی پژوهش شامل، متخصصان حوزه جامعه شناسی، برنامه ریزی آموزشی و همچنین صاحب نظران حوزه برنامه ریزی درسی بودند. بیست و یک نفر نمونه به شیوه هدفمند انتخاب و با انان مصاحبه درحد اشباع انجام شد. ابزار گردآوری داده، فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده های حاصل از مصاحبه به منظور دریافت معانی نهفته بر حسب رهیافت گلیزری کد گذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. جهت تامین اعتبار یافته ها از روش بازبینی اعضا و برای افزایش پایایی از روش های؛ اجرای فرایند نظام مند ثبت، ضبط و نوشتن داده ها، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوی آموزش و توسعه سواد احتماعی دانش آموزان دوره متوسطه از یازده مولفه؛ اعتماد اجتماعی، پاسخگویی اجتماعی، سلامت اجتماعی، تعاملات اجتماعی، هویت اجتماعی، دانش اجتماعی، ارزش محوری اجتماعی، قانون مندی اجتماعی، وحدت اجتماعی، سرمایه عاطفی و تعهد اجتماعی تشکیل شده است.