مطالعات برنامه ریزی آموزشی
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 9 پاییز و زمستان 1399 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی برای بالندگی کارآفرینی دانشجویان در آموزش عالی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر نوع داده آمیخته(کمی– کیفی) بود. در بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر ازصاحب نظران به شناخت ابعاد بالندگی کارآفرینی دانشجویان پرداخته شد.دربخش کمی، جامعه آماری شامل دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد تهران بود. حجم نمونه با استفاده ازجدول مورگان و روش تصادفی طبقه ای، 384 نفر تعیین شد. الگوی به دست آمده در بخش کیفی، در قالب پرسشنامه محقق ساخته که روایی محتوایی آن تایید و پایایی آن با آلفای کرونباخ مقدار 88/0 به دست آمد. روایی ابزار گردآوری داده ها از طریق روایی محتوایی و روایی سازه انجام شد. روش تحلیل داده های کیفی، کدبندی بود. نهایتاً الگوی بالندگی کارآفرینی دانشجویان به منظور برنامه ریزی آموزشی و درسی، با سه بُعد (مؤلفه های بالندگی کارآفرینی، روش های بالندگی کارآفرینی و سازو کارهای بالندگی کارآفرینی)، 9 مؤلفه (نگرش کارآفرینی، دانش کارآفرینی، مهارت کارآفرینی، روش های ارائه مستقیم، روش های تعاملی، روش های کاربردی- عملیاتی، کارآفرینی در محیط واقعی، کارآفرینی در محیط مجازی، کارآفرینی در محیط دانشگاه) و 77 شاخص طراحی شد. نتایج نشان داد که «دانش کارآفرینی»، «روش تعامل» و «سازو کار کارآفرینی در محیط مجازی» بیشترین همبستگی را با بالندگی کارآفرینی دارند.
تاثیر دانش آینده پژوهی بر برنامه آموزشی و برنامه درسی مدارس کارآفرین در استان مازندران به منظور ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تاثیر دانش آینده پژوهی بر برنامه آموزشی و برنامه درسی مدارس کارآفرین در استان مازندران به منظور ارائه مدل بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش گردآوری اطلاعات میدانی و از نظر روش اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان و متخصصین برنامه آموزشی و برنامه درسی مدارس کارآفرین در استان مازندران در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 194 نفر بودند، که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (بر حسب جنسیت) 123 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد دانش آینده پژوهی پارسا و همکاران (1390)، برنامه درسی شیخی (1388) و پرسشنامه محقق ساخته برنامه ریزی آموزشی بود. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت، پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (دانش آینده پژوهی برابر 78/0، برنامه درسی برابر 84/0 و برنامه ریزی آموزشی برابر 86/0 صدم) محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آینده پژوهی بر برنامه آموزشی و برنامه درسی مدارس کارآفرین در استان مازندران به منظور ارائه مدل تاثیر دارد و 4 مؤلفه از دانش آینده پژوهی شامل درک مفهومی، توانایی محاسبات، روحیه آینده نگری و روش شناسی مشخص شد.
الگوی توسعه دیپلماسی دانش در بستر بین المللی شدن مطالعات آموزشی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های سیاست گذاری و برنامه ریزی در نظام آموزش عالی، توسعه دیپلماسی دانش در بستر بین المللی شدن نظام دانشگاهی است. هدف این پژوهش ارائه الگویی بر پایه دیدگاه ها و تجربیات اساتید درباره زمینه های به کارگیری دیپلماسی دانش در مطالعات آموزشی به عنوان دانشی بین رشته ای برای برقراری ارتباط و تبادل علمی در دانشگاه ها است تا روشن شود مفهوم دیپلماسی دانش با بهره گیری از ظرفیت دانش بین رشته ای در برنامه های آموزشی دانشگاهی چگونه می تواند به توسعه علمی نظام آموزش عالی ایران کمک کند. رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و بر اساس راهبرد نظریه داده بنیاد نظام مند است. میدان پژوهش دربرگیرنده اساتید حوزه مطالعات آموزشی در دانشگاه های استان کردستان بود که 14 مشارکت کننده با نمونه گیری نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق ساختارمند قرار گرفتند. داده های مصاحبه ها از طریق نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیودا 2020 کدگذاری و مدل سازی شدند. بر اساس یافته ها، پدیده مرکزی دیپلماسی دانش بین رشته ای مطالعات آموزشی در بین المللی شدن دانشگاه ایرانی بر اساس علل اثرگذار (مسائل زبانی در آموزش و پژوهش بین المللی؛ و دانش محتوای درسی و آموزشی دانشگاه های کشور)؛ عوامل مداخله گر (تصمیم گیری در نظام سیاست گذاری دانشگاهی؛ توسعه ارتباطات و آموزش های مجازی؛ و ساختار قدرت علمی اجرایی و اختیارات دانشگاهی)؛ زمینه ها (رویکرد تولید علم و پژوهش دانشگاهی؛ توسعه کیفی، رقابت پذیری و اعتبار دانشگاهی؛ و تنوع بخشی به نیازهای فرهنگی و اجتماعی)؛ راهبردها (توسعه دیپلماسی دانش میان رشته ای؛ مبادلات علمی انفرادی و دانشگاهی؛ و مطالعات آموزشی تطبیقی با سایر کشورها)؛ و پیامدها (دستیابی به مرجعیت علم دانشگاهی، بازسازی دانش محتوای میان رشته ای؛ و آشنایی با تجربیات روابط منطقه ای و بین المللی)؛ قابل تفسیر است.
سنتز پژوهی عامل ها و ملاک های برندسازی آموزش عالی: ارائه یک مدل مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، سنتز پژوهی عامل ها و ملاک های برندسازی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می باشد. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی؛ رویکرد پژوهش، کیفی از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده بر اساس فراترکیب چارچوب های نظری و پژوهش های مرتبط پیشین می باشد. جامعه پژوهش شامل اطلاعات برندسازی آموزش عالی کشورهای در دسترس می باشد. نمونه پژوهش شامل 160 پژوهش در سطح خارج از کشور و 29 پژوهش در سطح داخل کشور می باشد. برای فرایند تحلیل داده های سنتز پژوهی، از روش کدگذاری مورد استفاده در تحلیل محتوای استقرایی استفاده شده است. پژوهش پس از بررسی پیرامون موضوع برندسازی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، مهمترین عامل ها و ملاک های برندسازی را از پژوهش های انتخاب شده، شناسایی و استخراج کرده است. پژوهش در مرحله بعد، بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهشی، تمامی عامل ها و ملاک های ارائه شده را در مفاهیم و مقولات رویکرد برندسازی لنکستر و کرت ریل جایگذاری کرده است. مدل برندسازی لنکستر و کرت ریل، دارای سه مفهوم هویت، هدف و پاسخ بوده که هر کدام شامل سه مقوله اصلی یا هسته، واقعی و ارزش افزوده می باشد. بر این اساس، یافته های تحقیق نشان می دهد که، برندسازی دانشگاه در قالب دو مرحله برنامه ریزی خلق ارزش ویژه برند (مفاهیم هویت و هدف) و سنجش ارزش ویژه برند (مفهوم پاسخ) صورت می گیرد. مرحله برنامه ریزی خلق ارزش ویژه برند شامل متغیرهای نامگذاری، مکانیابی، لوگو، ماموریت های آموزشی، پژوهشی، سیاستگذاری، بین المللی سازی، امور مالی و زیرساخت ها، امور کارکنان و پرسنلی، محصولات و خدمات، دانشجویان، بازاریابی و فارغ التحصیلان می باشد. در ادامه، تحقیق استراتژی های هر کدام از متغیرهای مذکور را پیشنهاد داده است. همچنین، یافته های مرحله سنجش ارزش ویژه برند دانشگاه شامل دو بخش بیرونی و درونی می باشد. مهمترین استراتژی های سنجش ارزش برند بیرونی شامل اعتبار علمی دانشگاه، شهرت دانشگاه احساس و عاطفه دانشجویان نسبت به دانشگاه ، وفاداری برند و آگاهی برند و مهمترین استراتژی های سنجش ارزش برند درونی شامل امور فارغ التحصیلان، خدمات دانشجویی، توانمند سازی دانشجو، زیرساخت ها و ابعاد مالی دانشگاه است. در ادامه، مهمترین شاخص ها برای سنجش ارزش ویژه برند دانشگاه در دو بعد درونی و بیرونی ارائه داده شده است. در نهایت باید در نظر داشت که، موفقیت در اجرای برندسازی دانشگاه و اثربخشی آن مستلزم فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آمادگی کافی در سطوح دانش، مهارت و نگرش در میان اساتید و دانشجویان و طراحی مناسب براساس نیازسنجی دقیق در جامعه ی هدف است.
واکاوی سیاست های ارتباط دانشگاه و صنعت در ایران: ارائه مدلی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه و صنعت در جهان امروز از عوامل مهم در توسعه هر جامعه ای به شمار میروند. بنابراین ارتباط بین این دو نهاد امری است که بیش از پیش مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان کشورها قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی سیاستهای ارتباط دانشگاه و صنعت می باشد. بدین منظور با کاربست روش نظریه زمینه ای به بررسی این مساله پرداخته شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش مصاحبه عمیق بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 12 نفر از مدیران بخشهای ارتباط با دانشگاه، تحقیق و توسعه و آموزش در صنعت و مدیران بخش ارتباط با صنعت و اساتید، دانشجویان که در دانشگاه با صنعت همکاری داشته اند بودند در قالب نمونه های نظری، به طور هدفمند و با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری و مقوله بندی استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد علیرغم تلاشهای زیادی برای بهبود روابط بین دانشگاه و صنعت صورت گرفته است با این وجود ارتباط بین این دو نهاد در کشور اثربخشی و کارایی لازم و کافی را ندارد. در انتها نیز مدلی برای بهبود ارتباط بین دانشگاه و صنعت در کشور ارائه گردیده است.
طراحی الگوی مفهومی نظام جامع آموزش کارآفرینی:ابعاد، عناصر و مولفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی نظام جامع آموزش کارآفرینی انجام شد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش متخصصان حوزه های؛ برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی، تدریس، روان شناسی و آموزش کارآفرینی، بودند. هجده نفر نمونه به شیوه هدفمند انتخاب و با آنان مصاحبه درحد اشباع انجام شد. ابزار گردآوری داده، فرم مصاحبه نیمه ساختاری بود. داده های حاصل از مصاحبه به منظور دریافت معانی نهفته بر حسب رهیافت گلیزری کد گذاری باز، محوری و انتخابی شد. جهت تامین اعتبار یافته ها از روش بازبینی اعضا و برای افزایش پایایی از روش های؛ اجرای فرایند نظام مند ثبت، ضبط و نوشتن داده ها، استفاده شد. شش بعد نظام آموزشی شامل؛ سیاست گذاری، برنامه درسی، معلم، دانش آموز، تدریس و یادگیری از دید صاحب نظران جهت دست یابی به عناصر و مولفه های نظام جامع آموزش کارآفرینی تحلیل داده بنیاد شد. نتایج نشان داد در بعد سیاستگذاری؛ نیازسنجی و تضمین کیفیت، در بعد برنامه درسی؛ استاندارد سازی برنامه درسی و بلوغ برنامه درسی، در بعد معلم؛ وی به عنوان برنامه ریز درسی و نیز مجری فعال، در بعد دانش آموز؛ خبرگی، توسعه شخصی، خطرپذیری و عزت نفس دانش آموز، در بعد تدریس؛ تعامل های پیوسته و پویا و در بعد یادگیری؛ یادگیری چند بعدی و یادگیری مستمر، از جمله بنیادی ترین مولفه های نظام جامع آموزش کارآفرینی می باشند.
ارزیابی دیدگاه گردشگران نسبت به اثر بخشی برنامه های آموزشی – تفسیری در منطقه حفاظت شده میانکله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت و تبیین میزان اثربخشی برنامه های آموزشی و تفسیری در منطقه حفاظت شده میانکاله از دیدگاه گردشگران است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش و روش گردآوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه بوده است.. جامعه آماری این تحقیق شامل گردشگرانی هستند که در قالب تور در فصول پاییز و زمستان از منطقه میانکاله بازدید کرده و از برنامه های آموزشی و تقسیری بهره مند شده اند. .همچنین براساس فرمول نمونه گیری کوکران، حجم نمونه ، تعداد 250 گردشگر تعیین شد و روش نمونه گیری در این پژوهش، تصادفی ساده بوده است. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری تی تک نمونه ای و همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت نتایج این تحقیق بیانگر آن است که فعالیتهای آموزشی و تفسیری که توسط راهنمای تور محلی به گردشگران ارایه شده است تاثیر مطلوبی بر دانش، نگرش و رفتار کوتاه مدت و بلندمدت زیست محیطی گردشگران داشته است به طوری که آزمون آماری تی تک نمونه ای، میانگین بالاتر از حد متوسط متغیرهای فوق و تفاوت معنادار آن را با حد متوسط، در سطح آلفای کمتر از 5 درصد مورد تایید قرار می دهد. از طرف دیگر بین متغیرهای ارتقای سطح دانش، میزان تقویت نگرش زیست محیطی و رفتارهای زیست محیطی گردشگران همبستگی مستقیم معنادار وجود داشته است. بنابراین برنامه های آموزشی و تفسیری در ارتقای سطح دانش، تقویت نگرش های زیست محیطی و ایجاد رفتارهای مثبت کوتاه مدت و بلندمدت زیست محیطی نقش بسیار مهمی داشته است.
آمایش آموزش عالی در ایران: ملاحظات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمایش آموزش عالی به عنوان یکی از زیرمجموعه های آمایش سرزمین، می تواند نقش مهمی را در فرایند توسعه و پیشرفت کشور بازی کند. اما این سیاست گذاری نیز همانند سایر فعالیت های توسعه ای نیازمند یکسری ملاحظات است که با رویکرد تحلیلی این مقاله به آن پرداخته شد. تجربیات آمایش سرزمین به ما نشان داده است اول ازهمه نگاه کل گرایانه و سیستمی بیشترین تأثیر را در بهره مندی از این نوع برنامه ریزی مبتنی بر مزیت های منطقه به دنبال خواهد داشت. ملاحظاتی همچون توجه به اصلاح ساختار اقتصادی، اجتماعی وسیاسی خارج از نظام آموزش عالی به افزایش پیامدهای مختلف آمایش آموزش عالی منجر خواهد شد. البته اصلاحات درون سیستم های آموزشی مانند نظام هدایت تحصیلی نیز منجر به اصلاح نظام پذیرش دانشجو می شود. علاوه بر آن تقویت زیر نظام آموزش عالی مهارتی نیز پیوند مناسبی برای آموزش و اقتصاد و علی الخصوص کم کردن چالش اشتغال دانش آموختگان خواهد بود. علاوه بر آن نتیجه گرفته شد آمایش آموزش عالی صرفاً به ساماندهی ساختاری و مدیریتی نظام آموزش عالی محدود نگردد و آمایش آموزش عالی فقط تصمیم گیری درباره ابعاد کمی آموزش عالی نباشد و همه بحث ها معطوف به تجمیع، ادغام و حذف دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نباشد! در آمایش آموزش عالی لازم است سیاست های کلان و خرد در این رابطه مورد بازنگری قرارگرفته و اصلاحات لازم در راستای "کیفی سازی آموزش عالی" در دو رویکرد کمی و کیفی در آمایش مورد توجه قرار گیرد.