مطالعات برنامه ریزی آموزشی
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 1 پاییز و زمستان 1391 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رضایت مندی تحصیلی دانشجویان اولین دوره کارشناسی ارشد آموزش محور در یکی از دانشگاه های تهران بود. این دانشگاه در سال 1388 - سال اول پذیرش دانشجوی آموزش محور -بیشترین تعداد پذیرش دانشجو برای این دوره را در بین تمامی دانشگاه های کشور داشته است. برای سنجش رضایت مندی دانشجویان از پرسشنامه ای با 26 گویه و 32 مصاحبه عمیق استفاده شد. جامعه آماری حدود 800 دانشجوی ترم چهار این دوره بودند که از این میان 258 نفر از دانشجویان دختر و پسر به پرسشنامه پاسخ گفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون t، میانگین رتبه ای و همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد. نتایج این پژوهش گواه از نارضایتی بالای دانشجویان از این دوره دارد. همچنین این مطالعه نشان داد هر چه سن، سطح کیفیت برنامه درسی، دستاورد های دوره، رضایتمندی از امکانات و اطلاع رسانی بیشتر باشد، رضایتمندی کلی نیز افزایش می یابد. همچنین رابطه معنا داری میان جنسیت و تأهل با رضایتمندی کلی وجود نداشت. اما تحلیل آماری نشان داد که دانشجویان شاغل رضایت بیشتری نسبت به افراد بیکار دوره دارند.
بررسی مدل جریان دانش آموزی دوره راهنمایی تحصیلی آموزش و پرورش شهرستان اهواز طی سال های برنامه چهارم توسعه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روند جریان دانش آموزی مقطع راهنمایی شهرستان اهواز طی سال های برنامه چهارم توسعه(1388-1383) است. در این رابطه نرخهای گذر، ارتقاء، تکرار پایه، و مدل جریان دانش آموزی مورد بررسی قرار گرفته است. روش به کار گرفته شده در این مطالعه، توصیفی- تحلیلی بوده و به کمک مدل جریان دانش آموزی و از طریق ترسیم جداول و نمودار نتایج به ثبت رسیده است. جامعه آماری مورد استفاده در این پژوهش، کلیه مدارس شهرستان اهواز طی سال های 1388-1383بوده و به دلیل ماهیت توصیفی پژوهش،کلیه جامعه آماری به منطور تحلیل مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از مهمترین نتایج به دست آمده از این تحلیل عبارتنداز: نرخ ارتقاء در بین دانش آموزان دختر دوره راهنمایی بیشتر از دانش آموزان پسر در شهرستان اهواز بوده است. در طول برنامه چهارم توسعه، عملکرد دانش آموزان شهری همواره نسبت به دانش آموزان روستایی در سطح بهتری بوده است و میزان نرخ گذر واقعی دانش آموزان دختر در عبور از دوره راهنمایی بیشتر از دانش آموزان پسر بوده است.
شایستگی های کانونی دانشجویانِ دانشگاه مازندران؛ ارتقا یا افت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورد انتظار است که دانشگاه میدانی اجتماعی برای تحقق و توسعه انواعی از توانمندی های اساسی(شایستگی های کانونی) در دانشجویان باشد. چقدر دانشگاه مازندران در این زمینه موفق بوده است؟ آیا کیفیت آموزشی دانشگاه مازندران در بُعد تحقق شایستگی های کانونی در دانشجویان دوره کارشناسی نسبت به گذشته ارتقا یافته است؟ هدف اصلی این مقاله، مطرح سازی این پرسش ها، کشف پاسخ علمی برای آن ها و ارائه تحلیلی از مقایسه سطح تحقق قابلیت های کانونی در دانشجویان دانشگاه مازندران در گذشته(1379) و حال(1391) است. این تحقیق از نوع توصیفی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه مازندران که در سال تحصیلی 92-91 آخرین نیمسال تحصیلی را می گذرانند. حجم نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای(جنسیت و دانشکده) انتخاب شدند. با بکارگیری تکنیک های آمار توصیفی و آمار استنباطی (Independent Samples T-test، One-Way ANOVA) پاسخ های263 نفر از دانشجویان مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. یافته های این مطالعه به رضایت بخش نبودن کیفیت آموزشی دانشگاه مازندران از حیث تحقق شایستگی های کانونی در بیشتر شاخص های مربوطه و نامناسب تر شدن این کیفیت در مقایسه با گذشته دلالت دارد. این مقایسه نشان می دهد که از مجموع 14 شاخص، سطح تحقق شایستگی های کانونی دانشجویان در 11 شاخص (حدود 80 درصد) کاهش یافته است. چرایی این کاهش کیفیت و چگونگی بهبود آن نیازمند مطالعات علمی است.
مطالعه تأثیر کیفیت(اطلاعات-آموزش-فنی-خدمات) برمیزان رضایت یادگیرنده در سامانه یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیرکیفیت با رضایت الکترونیکی دانشجویان در دانشگاه های دارای سیستم مجازی مستقر در شهر تهران در گروه های علوم انسانی می باشد. روش تحقیق ازنوع همبستگی وبه صورت پیمایشی انجام شده است.دانشگاه پیام نور-تربیت مدرس-تهران-شهید بهشتی-علم وصنعت ایران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.. جامعه آماری شامل3039 نفراز دانشجویان دوره های یادگیری الکترونیکی در این تحقیق از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است و 385نفر از دانشجویان دوره های یادگیری الکترونیکی به صورت تصادفی انتخاب شده اند.ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه بودکه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه98/. به دست آمد. با استفاده از تحلیل های آماری، داده های حاصل از پرسشنامه به کمک نرم افزاراس پی اس اسو با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختار یافته تحقیق، آزموده شد نتیجه تحقیق نشان می دهدکه بین مولفه های کیفیت اطلاعات، کیفیت آموزش، کیفیت فنی، کیفیت خدمات ورضایت تإثیر مستقیم و معنی داری دارند. همچنین بر اساس ضرایب استاندارد شده رگرسیونی (ضرایب تحلیل مسیر) مشاهده می شود به ترتیب کیفیت اطلاعات رتبه اول، کیفیت آموزش رتبه دوم، کیفیت فنی رتبه سوم، کیفیت خدمات رتبه چهارم و کمترین اهمیت را دارد.
مؤلفه های سازنده شایستگی های مهارت آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفه های سازنده شایستگی های عام مهارت آموختگان مراکز آموزش فنی وحرفه ای کشور از دیدگاه رؤسای مراکز مذکور و مربیان آموزش در صنایع می پردازد. حجم نمونه معرف با استفاده ازجدول اچ اس بولا، به تعداد 537 نفر( 250 نفر رئیس مرکز و 287 نفر مربی آموزش در صنایع) و براساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین شد. ابزار سنجش را یک پرسشنامه 160 سوالی محقق ساخته تشکیل می دهد که الگوی شایستگی اتا پایه اولیه آن را تشکیل می داد، به مدد نظریات و یافته های پژوهش های پیشین، شاخص هایی از آن مورد جرح و تعدیل قرار گرفته و با استفاده از تکنیک دلفی و نظرسنجی از خبرگان در حوزه شایستگی، مورد تأئید قرارگرفت. اعتبار ابزار سنجش به وسیله آلفای کرونباخ محاسبه شده است که مقدار اعتبار کل پرسشنامه برابر با 0.995 است. روایی ابزار سنجش، روایی سازه است که به وسیله تحلیل عاملی محاسبه شد که از بار عاملی نسبتاً بالایی برخوردار بودولی 45 سوال به علت وجود اشتراکات بین 3یا 4 عامل حذف شد. از آزمون آماری تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج این آزمون بیانگر مطالب زیراست:یافته های پژوهش بیانگر آن است که در مجموع 4 عامل شامل 115 شاخص برای شایستگی های عام مهارت آموختگان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استخراج شد که به ترتیب اهمیت و اولویت عبارتند از: عامل اول: شایستگی های محیط کار(20.216درصد)که شامل 50 شاخص است. عامل دوم: شایستگی های دانش-کسب و کار(16.207)که شامل 25 شاخص است. عامل سوم: شایستگی های فردی(14.183 درصد) که شامل 25شاخص است. عامل چهارم: شایستگی های تحصیلی(12.522)که شامل 15شاخص است. در مجموع این 4 عامل 63.127 درصد شایستگی های مهارت آموختگان مراکز آموزش فنی و حرفه ای کشور را تبیین می کند.
نیاز سنجی آموزشی مدیران شرکت برق منطقه ای مازندران مبتنی بر الگوی شایستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به نیازسنجی آموزش مدیران شرکت برق منطقه ای استان مازندران بر مبنای الگوی شایستگی پرداخته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان شرکت برق منطقه ای استان مازندران بود. جهت طراحی مدل شایستگی مدیران برق منطقه ای، از متدولوژی بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید و فهرستی مشتمل بر 78 شایستگی از منظر 36 صاحب نظر و سازمان شناسایی شد. در مرحله بعد طی فرایند مصاحبه با 5 تن از مدیران موفق برق منطقه ای استان، فهرستی مشتمل بر 17 مورد از شایستگی های مورد نیاز مدیران تهیه گردید. سپس، جهت اعتباریابی شایستگی های مورد نیاز مدیران گروه، از پرسشنامه محقق ساخته «تعیین میزان اهمیت شایستگی های مدیران» استفاده شد. پس از اعتباریابی و تهیه مدل شایستگی نیازهای آموزشی مدیران بر اساس پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مدل شایستگی احراز گردید. برای انتخاب نمونه در بخش کمی تحقیق، از روش سرشماری استفاده شد و برای نمونه گیری در بخش کیفی، از نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات از ابزارهای؛ پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. جهت سنجش اعتبار پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه اول برابر با 94/0 و برای پرسشنامه دوم 96/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش آمار توصیفی،شامل؛ جداول فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی شامل؛ آزمون t تک نمونه ای بوده است. مدل مفروض از شایستگی های مورد نیاز مدیران برق منطقه ای مازندران، مشتمل بر 46 شایستگی ارائه گردید که در قالب 5 خوشه مدیریت خود، میان فردی، منابع انسانی، مدیریت کار و ادراکی سازماندهی شده است. نتایج نیازسنجی نشانگر آن بود که در مورد 7 شایستگی نیاز آموزشی بسیار محرز و 31 شایستگی نیز در اولویت دوم قرار دارند.
نیازسنجی شایستگی های حرفه ای هنرآموزان هنرستان های فنی و حرفه ای بر مبنای مدل بوریچ و مدل تحلیل کوآدرانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش نیازسنجی، شناسایی و اولویت بندی شایستگی های حرفه ای هنرآموزان فنی و حرفه ای از منظر هنرآموزان و کادر مدیریتی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه هنرآموزان(زن و مرد) و کادر مدیریتی(مدیران و معاونین فنی و آموزشی) تمامی هنرستان های فنی و حرفه ای دخترانه و پسرانه شهر همدان در سال تحصیلی 1391-1390 تشکیل می دهند. حجم جامعه هنرآموزان حدوداً شامل 178 نفر و حجم جامعه کادر مدیریتی حدود 30 نفر (هر هنرستان 1 مدیر و 2 معاون آموزشی و فنی) می باشد. با توجه به محدود بودن جامعه مورد نظر، هر دو گروه هنرآموزان و کادر مدیریتی به صورت سرشماری مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت که در نهایت، تعداد 122 هنرآموز و 28 کادر مدیریتی بررسی شدند. این پژوهش در دو مرحله انجام گردید. نخست شایستگی های حرفه ای هنرآموزان فنی و حرفه ای از دیدگاه خودشان و با استفاده از پرسشنامه شایستگی های حرفه ای معلمان فنی و حرفه ای و طبق مدل نیازسنجی بوریچ مشخص گردید. نتایج این بخش نشان داد که 7 شایستگی حرفه ایدارای بالاترین اولویت می باشند که 5 اولویت اول به ترتیب شامل برنامه ریزی و اجرای طرح اشتغال زایی برای هنرجویان فنی و حرفه ای؛ همکاری با بازار کسب و کار و صنعت در طراحی و اجرای برنامه های آموزش فنی و حرفه ای، حفظ و تداوم دانش فنی در حوزه حرفه ای تخصصی مربوط به خود، استفاده از منابع، وسایل و تسهیلات کسب و کار و صنایع موجود در جامعه محلی و منطقه ای، و تجزیه و تحلیل استعداد و توانایی هنرجویان فنی و حرفه ای مربوط به خود می باشد. در مرحله دوم با استفاده از مدل تحلیل کوآدرانت، شایستگی های حرفه ای از دیدگاه هنرآموزان و کادر مدیریتی هنرستان هاشناسایی و اولویت بندی شد. نتایج نشان داد که از دید هنرآموزان و کادر مدیریتی فنی و حرفه ای، 46 شایستگی حرفه ای به عنوان اولویت های آموزشی مطرح شدند که 5 اولویت اول به ترتیب شامل برنامه ریزی و اجرای طرح اشتغال زایی برای هنرجویان فنی و حرفه ای، همکاری با بازار کسب و کار و صنعت در طراحی و اجرای برنامه های آموزش فنی و حرفه ای، استفاده از منابع، وسایل و تسهیلات کسب و کار و صنایع موجود در جامعه محلی و منطقه ای، تجزیه و تحلیل نیازهای بازار کار و رویه های استخدام در سطح محلی و ملی، وحفظ و تداوم دانش فنی در حوزه حرفه ای تخصصی مربوط به خود می باشد. این شایستگی ها به عنوان مهم ترین نیازهای آموزشی هنرآموزان فنی و حرفه ای شناخته شدند. همچنین مقایسه نتایج حاصل از مدل بوریچ و تحلیل کوآدرانت به منظور تطبیق دیدگاه هنرآموزان و کادر مدیریتی نشان داد که هر دو گروه دارای دید یکسانی در مورد شایستگی های مورد نیاز یک هنرآموز فنی و حرفه ای بوده و با هم در توافق می باشند. همچنین چنین برداشت می شود که کادر مدیریتی هنرستان های فنی و حرفه ای شناخت نسبتاً صحیحی از شایستگی های مورد نیاز هنرآموزان فنی و حرفه ای دارند.