مطالعات برنامه ریزی آموزشی
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 2 پاییز و زمستان 1392 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه مشتری مداری و رضایت مشتری نه به عنوان یک استراتژی بلکه به شکل یک قانون درآمده است به طوری که عدم رعایت آن سبب حذف سازمان از صحنه ی رقابت خواهد شد. در کسب و کار نوین ایجاد و مدیریت ارتباط با مشتری شاه بیت غزل رقابت در این کارزار می باشد. به کارگیری این مفهوم در آموزش عالی به عنوان مهد پرورش نیروی انسانی متخصص، منجر به ایجاد مفهومی نو به نام مدیریت ارتباط با دانشجو می شود. هدف: این پژوهش با به کارگیری مدلسازی ساختاری تفسیری در کنار مدلسازی معادلات ساختاری ضمن ارائه چارچوب نوین در طراحی مدل ، به ترسیم نقشه ای جامع در جهت پیاده سازی سیستم مدیریت ارتباط با دانشجو پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی است، و با روش پیمایش تک مقطعی و میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان کارشناسی بالاتر از ترم سوم دانشگاه یزد، تشکیل می دهند. که بر اساس حجم نمونه محاسبه شده، 149 نفر به صورت تصادفی انتخاب و مورد پیمایش قرار گرفتند. به منظور بسط مفهوم مدیریت ارتباط با دانشجو پرسشنامه تحقیق با استفاده از تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ بررسی و استاندارد گردید. سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری مدل جامعی از سطوح و ارتباط بین ابعاد مدیریت ارتباط با دانشجو در جهت پیاده سازی آن ترسیم شد که به منظور تأیید آماری و اعتبار سنجی آن، از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق شش بُعد نیازشناسی، کارکنان، راهبردی، رویه ها و ضوابط، زیرساخت های فناورانه و فرآیند را به عنوان ابعاد مفهوم مدیریت ارتباط با دانشجو معرفی می کند که از طریق 36 شاخص، امکان ارزیابی و پیاده سازی این مفهوم را محقق می نماید. از سوی دیگر مدل اولیه ی تحقیق با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری در پنج سطح ترسیم شد و صحت آن از طریق مدل یابی معادلات ساختاری تأیید گشت. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است رؤسای دانشگاهی به منظور پیاده سازی مفهوم مورد مطالعه، ابتدا بایستی به آماده سازی مؤلفه های مرتبط با ابعاد "نیازشناسی" و "راهبرد" که زیربنای مدل پیاده سازی سیستم مدیریت ارتباط با دانشجو می باشند توجه کنند. همچنین به کارگیری مدلسازی ساختاری تفسیری در کنار مدلسازی معادلات ساختاری می تواند چارچوب نوینی را در ساخت مدل تبیین کند.
بررسی و رتبه بندی توسعه آموزشی نواحی نوزده گانه آموزش و پرورش استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، اندازه گیری و رتبه بندی سطح نسبی توسعه یافتگی نواحی آموزش و پرورش استان اردبیل با توجه به 34 شاخص آموزشی است. این تحقیق، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های این پژوهش از طریق روش اسنادی و استفاده از آمار سالنامه های آماری کشوری و استانی و همچنین آرشیوهای آماری مربوط به آموزش و پرورش بدست آمده است. برای رتبه بندی نواحی از نظر میزان توسعه آموزشی از مدل تصمیم گیری چند معیاره VIKOR استفاده گردیده است. برای بررسی میزان توسعه یافتگی آموزشی نواحی آموزش و پرورش استان اردبیل، شاخص های مورد بررسی با تلفیقی از روش مقایسه زوجی و آنتروپی وزن دهی شده و به صورت شاخص های استاندارد شده وزنی در چارچوب مدل ویکور بارگذاری شدند تا درجه و رتبه بندی هر یک از نواحی به تناسب شاخص های مورد بررسی بدست آید. در ادامه با وارد کردن ارزش های سطح بندی نهایی نواحی نوزده-گانه آموزشی استان اردبیل در محیط Arc GIS، به تهیه نقشه سطوح برخورداری نواحی آموزشی استان اقدام شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که نواحی آموزشی ناحیه2، ناحیه1 اردبیل و ناحیه خورش رستم در رتبه اول تا سوم و نواحی آموزشی ارشق، اصلاندوز و هیر در رتبه نوزدهم تا هفدهم قرار دارند. نتیجه این که بین نواحی آموزشی استان اردبیل نابرابری شدیدی مشاهده می شود و نیاز مبرم به برنامه ریزی جهت کاهش این نابرابری ها وجود دارد.
بررسی و شناسایی عوامل مؤثر در فرآیند «توسعه دانشگاهی» دردانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و تحول در سیستم پویای دانشگاه و توسعه متعادل و نظام مند آن، نیازمند تفکر و عمل برنامه ریزی و مدیریت و سازگاری با محیط درون سازمانی و محیط بیرونی دانشگاه به منظور پاسخ گویی به نیازهای جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. از دیدگاه های مختلفی می توان به بحث در مورد «توسعه دانشگاهی» وآموزش عالی پرداخت. بدین جهت، بررسی و شناخت عوامل تأثیر گذار در فرآیند توسعه دانشگاهی می تواند نمایی از این تبیین ها را ترسیم نماید. با این هدف، این تحقیق با روش کیفی از نوع اکتشافی و گروه کانونی صورت گرفته است. نمونه تحقیق را 16 نفر از خبرگان کلیدی(7 نفر) و رؤسای دانشگاهی(9 نفر)تشکیل می دهندکه دارای تجربه مدیریتی و مطالعاتی در این حوزه داشته اند. داده های کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و اکتشافی و یک گروه کانونی بدست آمد و با بهره گیری از کد گذاری باز و محوری براساس رویکرد نظریه داده بنیاد و روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل گردید. طبق یافته های بدست آمده از این مطالعه، مقوله ها و عوامل اصلی و فرعی مؤثر در توسعه دانشگاه های دولتی در کشور از نگاه مشارکت کنندگان در مصاحبه ها تشخیص و طبقه بندی گردیدکه شامل؛ 7عامل درون دانشگاهی، 3 عامل محیط محلی و منطقه ای، 4 عامل محیط سطح ملی و کلان، 2عامل محیط بین المللی و همچنین 4 عامل زمینه ای و زیر ساختی(تسهیل گر) می باشد. از نظر میزان اهمیت از نگاه مشارکت کنندگان عامل های؛ ملاحظات سیاسی محیط محلی و منطقه، پاسخ گویی به نیازها وتقاضای جامعه، ملاحظات دولت، فرآیند تصمیم گیری در توسعه دانشگاه، تعامل برنامه های کلان آموزش عالی و سیستم های اقتصادی- اجتماعی، مدیریت و رهبری، اعتبارات و منابع مالی دولتی و استقلال دانشگاهی از جمله عامل هایی هستند که دارای بیشترین بسامد بوده و از اهمیت بیشتری نسبت به سایر عوامل در توسعه دانشگاهی برخوردارند.
بررسی مقایسه ای میزان کاربست مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک در (توسعه پایدار)آموزش و پرورش شهرهای اصفهان و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش نقش اساسی در توسعه پایدار دارد که یکی از ابعاد توسعه پایدار برنامه ریزی استراتژیک است. در نتیجه توجه آموزش و پرورش به برنامه ریزی استراتژیک، توجه به توسعه پایدار را نشان می دهد. در این راستا هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه ای میزان کاربست مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک در "توسعه پایدار" شهرهای اصفهان و کرمانشاه بوده است. روش پژوهش توصیفی _ پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را 1111 نفر تشکیل دادند که از این تعداد، 742 نفر از شهر اصفهان و 369 نفر مربوط به شهر کرمانشاه بوده
<br clear="all" />است. حجم نمونه آماری پژوهش با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران 285 نفر برآورد گردید که از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم نمونه انتخاب شده اند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده که پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و در وضعیت موجود(94/0) و در وضعیت مطلوب(91/0) درصد برآورد گردیده است. تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. همچنین از نرم افزار ایموس در مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که از دید مدیران، معاونین و کارشناسان ستادی آموزش و پرورش میزان کاربست مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک در وضعیت موجود پایین تر از حد متوسط است، ولی در وضعیت مطلوب بالاتر از حد متوسط می باشد.
ساماندهی مکان گزینی مراکز آموزشی شهری با استفاده از منطق بولین و تصمیم گیری چند معیاره فازی مطالعه موردی: مدارس مقطع راهنمایی مناطق 8 گانه شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم مکان گزینی صحیح کاربری های شهری خصوصاً کاربری آموزشی، منجر به ناهماهنگی بین نیاز ها و خدمات ارایه شده از سوی کاربری ها می شود. روند رو به افزایش تعداد دانش آموزان از یک طرف و محدودیت منابع مالی، نبود برنامه ریزی، کمبود زمین مناسب، استفاده نکردن از برنامه ریزان شهری و سیستم اطلاعات جغرافیایی از طرف دیگر، باعث شده تا مکانیابی بهینه در اکثر فضاهای آموزشی اعمال نگردد. هدف این پژوهش ارزیابی مکان گزینی مراکز آموزشی و همچنین ساماندهی بهینه مراکز آموزشی از طریق شناسایی مناطق بهینه برای احداث مدارس جدید در شهر اهواز می باشد. به منظور مکان یابی مناسب مراکز آموزشی در این پژوهش از رویکرد FMCDM _ GIS استفاده شده که برای ارزیابی وضعیت موجود مدارس از منطق بولین و برای مکان یابی بهینه مدارس جدید از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) استفاده شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که در این مسیر ابتدا از مدل بولین برای ارزیابی مکان گزینی مدارس موجود استفاده شده است. نتایج مدل بولین ساماندهی مراکز آموزشی شهر اهواز را از طریق شناسایی مناطق بهینه برای احداث مراکز آموزشی جدید ضروری می سازد.
بررسی وضعیت موجود با بکارگیری منطق بولین، نشان می دهد که 63% از مدارس مقطع راهنمایی در مکان نامناسب از نظر معیارها و ضوابط مکان یابی قرار گرفته اند. در سطح مناطق نیز منطقه منطقه 2 مناسب ترین و منطقه 3 نامناسب ترین وضعیت را از نظر مکان یابی بهینه مراکز آموزشی دارند. نقشه ترکیبی(FAHP) مناطق مناسب برای احداث مدارس جدید در شهر اهواز را پهنه بندی می کند. با توجه به نقشه خروجی حاصل از تلفیق شاخص های مکانی، مستعد ترین پهنه ها در هر منطقه برای احداث مراکز جدید شناسایی شده است. نتیجه نهایی تحقیق نشان دهنده توان مندی روش FMCDM _ GIS در مکان یابی مراکز جدید آموزشی و ساماندهی مراکز موجود می باشد.
سطح بندی توسعه آموزشی در شهرستان های استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز نامعقول و نا متناسب امکانات در عرصه های زیستی، توسعه ی اقتصادی - اجتماعی نابرابر نواحی جغرافیایی را در پی خواهد داشت. موضوعی که بازتاب آن را در چشم انداز جغرافیایی شهرها و رشد ناهمگون آنها نیز می توان یافت. فرآیند چنین روندی شبکه شهری را در عملکرد خود نامتعادل ساخته است. برای ایجاد تعادل و به منظور شکل دادن فضاهای مناسب و همگون بحث برنامه ریزی منطقه ای، شناخت نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف می باشد. هدف این تحقیق نیز شناسایی الگوی فعلی توزیع فضایی توسعه آموزشی در شهرستان های استان خوزستان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های تحقیق از سالنامه آماری استان خوزستان در سال1390 گرداوری شده و به وسیله نرم افزارهای SPSS، EXCEL، GIS و همچنین روش های تاپسیس، تحلیل خوشه ای، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون مان ویتنی و سایر روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد، که توزیع فضایی توسعه آموزشی در سطح شهرستان های استان خوزستان بسیار نابرابر بوده و در تضاد کامل با عدالت فضایی می باشد. این نابرابری در دو سطح جغرافیایی و جمعیتی روی داده است. در بعد جغرافیایی اغلب شهرستان های توسعه یافته از نظر آموزشی در شرق استان واقع شده اند. در سطح جمعیتی نیز شهرستان هایی به توسعه آموزشی بیشتری رسیده اند که از جمعیت کم تر و نرخ شهرنشینی پایین تری برخوردارند.
محیط زیست در آموزش عالی: ارزیابی دانش زیست محیطی دانشجویان دانشگاه های دولتی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد آموزش عالی نهادی است که انتظار می رود با ارایه آموزش های مناسب، آگاهی لازم برای تغییر نگرش و رفتار دانشجویان جهت حمایت از محیط زیست را فراهم نماید. از آنجا که هرگونه برنامه ریزی صحیح و ارایه آموزش های مفید، نیازمند شناخت و آگاهی از وضع موجود است، این پژوهش به ارزیابی سطح دانش زیست محیطی دانشجویان و رابطه آن با عوامل اجتماعی پرداخته است. در این پیمایش 415 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری طبقه ای از 7 دانشگاه دولتی استان مازندران انتخاب شده اند. این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و نیز با بهره گیری از تکنیک پرسشنامه انجام پذیرفت. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS استخراج و پردازش شد. یافته های توصیفی تحقیق نشان می دهد که سطح دانش زیست محیطی دانشجویان نسبتاً بالا است، ولی میزان این دانش بر حسب نوع دانشکده متفاوت است. به طوری که دانشجویان دانشکده های علوم مهندسی، علوم پزشکی و منابع طبیعی از رتبه های بالاتری در زمینه دانش زیست محیطی برخوردارند. هم چنین، نتایج تحقیق نشان داد که سطح دانش زیست محیطی برحسب جنسیت نیز متفاوت بوده و دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر از دانش زیست محیطی برخوردارند. علاوه براین، یافته های تحلیلی تحقیق نشان می دهد که بین طرز تلقی خانواده از محیط زیست، منابع اطلاعاتی(تلویزیون) و پایگاه اجتماعی و اقتصادی دانشجویان ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.