مطالعات برنامه ریزی آموزشی
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 7 بهار و تابستان 1397 شماره 13 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، توسعه مدلی برای پیش بینی شرایط اخراج آموزشی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های مهندسی بوده که به روش داده کاوی و با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی به اجرا درآمده است. جامعه آماری، دربرگیرنده کلیه پذیرفته شدگان سال های 1387 لغایت 1390 در سه مورد از دانشگاه های فنی و مهندسی کشور بوده است. داده های پژوهش با بهره برداری مستقیم از سیستم های آموزش هر سه دانشگاه در مدل سازی وارد شدند. نتایج حاکی از آن است که با بهره گیری از داده های موجود در سیستم های حوزه آموزش دانشگاه ها و به خدمت گرفتن شبکه عصبی می توان با صحت بیش از 95 درصد نسبت به پیش بینی وضعیت تحصیلی یکایک دانشجویان اقدام نمود. کارآئی مدل های حاصله در دانشگاههای مورد مطالعه، به ترتیب برابر 0.72، 0.556و 0.565 حاصل گردیدند. معدل کل، تعداد واحدهای گذرانده، تعداد نیمسال های مبادرت به فعالیت های فوق برنامه و تعداد نیمسال های مشروطی قبلی به عنوان به عنوان موثرترین متغیرهای پیش بین، توسط شبکه عصبی تشخیص داده شدند.
بررسی ارائه ی خدمات حرفه ای و تخصصی فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه فرهنگیان بر تحولات نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی ارائه ی خدمات حرفه ای و تخصصی فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه فرهنگیان بر تحولات نظام آموزشی آموزش و پرورش انجام گرفته است.روش پژوهش، کاربردی و از نظر کنترل و دست کاری متغیرها، غیر آزمایشی و از نظر ماهیت، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه ی پژوهش حاضر، همه ی معلمان دوره ی ابتدایی شهر گرگان در سال تحصیلی 96 - 1395 است که تعداد آن ها 1289 نفر می باشد. حجم نمونه ی معلمان در جدول کرجسی مورگان، 297 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری پرسشنامه محقق ساخته بود که جهت احراز روایی به رؤیت استادان صاحب نظر رسیده است و پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 97/0 محاسبه شد. جهت پاسخ به فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه) و تحلیل مسیر استفاده شده است.یافته های این پژوهش، تأثیر مثبت ارائه ی خدمات حرفه ای و تخصصی فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشگاه فرهنگیان را بر تحولات نظام آموزشی آموزش و پرورش، تأیید می کند. این یافته ها را می توان در بالا بردن سطح آگاهی جامعه و به خصوص معلمان، برای پذیرش فناوری های آموزشی و تأکید بر نقش معلم در مقام هدایت گر تحصیلی در مدارس، بررسی کرد. نتایج پژوهش نشان داد که ارائه ی خدمات حرفه ای و تخصصی دانشگاه فرهنگیان در حوزه ی زیرساخت سخت افزاری، زیرساخت نرم افزاری، روش های ارائه (آنلاین و آفلاین)، حوزه ی محتوای الکترونیکی، آموزش نیروی انسانی و برنامه ریزی درسی با رویکرد فناورانه، بر تحولات نظام آموزشی تأثیر مثبت و معناداری می گذارد (p<0/05).
شناسایی و تحلیل عوامل امتناع بین المللی سازی دانشگاه های تخصصی با تمرکز بر استراتژی «بین المللی شدن در خانه» (IAH)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل امتناع بین المللی شدن دانشگاه های تخصصی استان تهران بود. سه مولفه ی اصلی موردمطالعه در این پژوهش «برنامه ریزی آموزشی و درسی بین فرهنگی»، «آمدوشد استادان بین المللی» و «انجام پژوهش های مشترک بین المللی» بوده است. روش پژوهش این مطالعه علمی، روش آمیخته از نوع تشریحی است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش اعضای هیات علمی تمام وقت و مدیران ارشد دانشگاه های صنعتی شریف، علامه طباطبائی، علم و صنعت، امیرکبیر و خواجه نصیر طوسی بود که تعداد آن ها 2445 نفر بود. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی، پرسشنامه ی محقق ساخته و در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نمونه مورد مطالعه برای اجرای پرسشنامه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و انجام مصاحبه ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تعیین شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی (نظیر میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی نظیر (آزمون t گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس، آزمون فریدمن، آنوا و آزمون توکی) استفاده شد. تحلیل نتایج این پژوهش نشان می دهد، «فقدان اولویت رویکرد بین فرهنگی در برنامه ریزی آموزشی و درسی»، «عدم تدریس دروس به یک زبان بین المللی»، «پایین بودن حقوق اعضای هیات علمی»، «عدم تمایل اساتید بین المللی به تدریس در دانشگاه های ایران»، «فقدان حمایت های مالی و سازمانی جهت انجام پژوهش های بین المللی»، «فقدانِ کفایت لازم در ساختار سازمانی دانشگاه»، «فقدان منابع مالی و قوانین حمایتی» و «ضعف مهارت زبانی استادان ایرانی در انجام و نگارش پژوهش های مشترک بین المللی» از مهم ترین عوامل امتناع استراتژی بین المللی شدن در خانه در دانشگاه های تخصصی تهران می باشد.
ارزیابی وضعیت نابرابری پردیس های دانشگاه فرهنگیان در سطح درونداد جهت نیل به توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین عناصر نابرابری در آموزش و پرورش کشور، معلم و کیفیت تربیت او در پردیسهای دانشگاه فرهنگیان خواهد بود. اگر پردیسهای دانشگاه فرهنگیان در موقعیت نابرابر باشند محصول دانشگاه که همان معلمان می باشند به شیوه نابرابر و کیفیت نابرابر تربیت خواهند شد. رسالت دانشگاه فرهنگیان تربیت نیروی متعهد و متخصص برای آموزش و پرورش است. اگر پردیس های دانشگاه فرهنگیان در موقعیت های نابرابر باشند، محصول دانشگاه که همان معلمان می باشند به شیوه نابرابر و کیفیت نابرابر تربیت خواهند شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی با هدف ارزیابی وضعیت نابرابری پردیس های دانشگاه فرهنگیان کل کشور (64پردیس برادران و خواهران) از نظر برخورداری از شاخص های درونداد آموزشی انجام گرفته است. از مدل های تاپسیس، آنتروپی و ضریب پراکندگی برای رتبه بندی و از روش تحلیل رگرسیون و با بهره گیری از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، از 64 پردیس دانشگاه فرهنگیان مورد بررسی، پردیس های شهید چمران تهران، علامه امینی آذربایجان شرقی، شهید بهشتی خراسان رضوی و رسول اکرم (ص) خوزستان در دسته پردیس های برخوردار، چهار پردیس به عنوان پردیس های نیمه برخوردار و 56 پردیس نیز به عنوان پردیس های محروم به لحاظ شاخص های درونداد آموزشی قرار گرفته اند. ضریب پراکندگی نشان داد، بیشترین میزان نابرابری در شاخص های آموزشی (با ضریب 88/0) و کمترین میزان نابرابری در شاخص های فرهنگی (باضریب52/0) می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که شاخص های اعتبارات و امکانات، آموزشی، پژوهشی و فرهنگی در مجموع 2/95 درصد واریانس متغیر وابسته (شاخص تلفیقی نابرابری) را تبیین می نمایند.
تحلیل و تبیین عملکرد پژوهشی اعضای هیأت علمی با رویکرد آمیخته و الگوسازی چند سطحی، مطالعه موردی: دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تحلیل و تبیین عملکرد پژوهشی اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران با رویکرد تحقیق آمیخته و تحلیل چند سطحی است. برای این منظور در بخش کمّی پژوهش، از روش نمونه گیری خوشه ای، ابتدا چهار پردیس علوم انسانی، علوم اجتماعی و رفتاری، علوم پایه، فنی و مهندسی و سپس 24 دانشکده از چهار پردیس و در مرحله بعد 335 نفر از اعضای هیأت علمی به عنوان نمونه انتخاب شدند. از روش توصیفی – تحلیلی و به کارگیری الگوسازی چند سطحی برای تحلیل داده ها استفاده شد. برای تبیین یافته ها با استفاده از روش تحقیق کیفی و از طریق مصاحبه با اعضای هیأت علمی سرآمد پژوهشی و صاحب نظر در ارزیابی عملکرد، نظرات آنان مورد تحلیل محتوا قرار گرفت. نمونه گیری در این مرحله هدفمند بوده و تا رسیدن به سطح اشباع ادامه داشت. نتایج تحلیل های تجربی بیانگر آن است که (1) عملکرد پژوهشی در دانشکده های مختلف از نظر آماری به طور معناداری متفاوت است و مقدار همبستگی درون واحدی 0.8 مؤید احاطه ساختار سلسله مراتبی بر داده های آماری است و به کارگیری روش الگوسازی چندسطحی را ضروری می نماید. (2) متغیرهای توضیحی مرتبه علمی و سنوات خدمت (پایه) اعضای هیأت علمی در سطح اول و نوع دانشکده در سطح دوم می توانند عملکرد پژوهشی اعضای هیأت علمی را تبیین و پیش بینی نمایند. (3) متغیر جنسیت اعضای هیأت علمی رابطه معناداری با عملکرد پژوهشی نداشتند. یافته های حاصل از مصاحبه ها نشان می دهند که ارائه یک نظام واحد ارزیابی عملکرد پژوهشی برای اعضای هیأت علمی دانشگاه ، بدون توجه به تفاوت ماهیت رشته ها، کم توجهی به تجربیات جهانی در زمینه ارزیابی عملکرد و بدون در نظر گرفتن یک سیستم انگیزشی مناسب، سبب هدایت رفتار پژوهشی اعضای هیأت علمی به سمت کمّیت گرایی در پژوهش، نوآوری ضعیف در پژوهش بدون توجه به مسئولیت اجتماعی شده است به طوری که از نظر اعضای هیأت علمی، دانشگاه از یک نظام ارزیابی عملکرد پژوهشی مناسب برخوردار نیست؛ به منظور برون رفت از این چالش مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، پیشنهادهایی در بخش پایانی مقاله ارائه گردید.
بررسی رابطه بین شادکامی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان درفضاهای آموزشی استان مازندران با تأکید بر نقش برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادکامی به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تأثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی دارد، همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از طرفی جامعه ای پویا و زنده تلقی می شود که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد. بنابراین می توان گفت؛ شادکامی یکی از مفاهیم و مولفه های اساسی زندگی افراد به ویژه دانش آموزان به شمار می رود که ارتباط تنگاتنگی با موفقیت آموزشی دارد. با مطرح شدن روزافزون اهمیت شادکامی برهمه ابعاد انسان توجه بسیاری از پژوهشگران به این مسأله جلب شده است و درسال های اخیر پژوهش های متعددی وجود رابطه بین شادی و موفقیت تحصیلی را مورد بحث قرار داده اند.در این بین شادابی و نشاط فضای آموزشی نقش و جایگاه برجسته ای در مبحث کیفیت و برنامه ریزی آموزشی دارد که پژوهش های انجام شده این امر را مدنظر قرار نداده اند. براین اساس این پژوهش با هدف چگونگی ارتباط میان شادکامی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان و ارتباط آن با فضاهای آموزشی با تأکید بر نقش برنامه ریزی آموزشی انجام شده است.روش پژوهش ازنوع مطالعات توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری، کلیه ی دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم استان مازندران درسال1391بودند که روی هم 100850نفر را تشکیل می دادند و اطلاعات آنها به تفکیک آموزشگاه در دوگروه مدارس با فضای فیزیکی مناسب به تعداد372 آموزشگاه و مدارس با فیزیکی نامناسب به تعداد426 آموزشگاه از اداره کل نوسازی استان مازندران اخذ شد. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 650 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد بوده است. نتایج بدست آمده با توجه به فرضیه های پژوهش نشان داد که شادکامی دانش آموزان با فضای فیزیکی مدارس رابطه معنی داری ندارد، به عبارت دیگر در مدارس با فضای فیزیکی مناسب و نامناسب یکسان است. همچنین بیانگر آن بود که شادکامی دانش آموزان با جنسیت آن ها نیز رابطه معنی داری ندارد و شادکامی در مدارس روستایی بیشتر از شهری مشاهده گردید. علاوه بر آن شادکامی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی(آخرین معدل) رابطه معنی دار داشت و بین شادکامی دانش آموزان با رشته تحصیلی آنان نیز رابطه معنی داری مشاهده شد.
مهاجرت علمی: تأملی بر دلایل تغییر رشته در مقطع کارشناسی ارشد از سایر رشته ها به مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دلایل تغییر رشته در مقطع کارشناسی ارشد از سایر رشته ها به مدیریت آموزشی و بررسی وضعیت این دانشجویان در دوران تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد می باشد. به بیان دیگر، دلایل تغییر رشته دانشجویان از سایر رشته ها به مدیریت آموزشی چه بوده و در حال حاضر چه نوع ارزیابی ها و سوگیری هایی نسبت به رشته مدیریت آموزشی دارند؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی پیمایشی صورت گرفته و ابزار آن مصاحبه بوده است. بدین ترتیب با 71 نفر از افرادی که رشته ی اولیه شان غیرمدیریت آموزشی بوده و برای مقطع کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی را انتخاب کرده اند مصاحبه به عمل آمده است. داده های حاصل از مصاحبه ها نیز با به گارگیری روش تحلیل تماتیک، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مهم ترین دلایل گرایش به مدیریت آموزشی در این پژوهش عبارت اند است از: علاقمندی، زمینه و ضرورت شغلی. همچنین، انتظارات دانشجویانی که از سایر رشته ها به رشته ی مدیریت آموزشی گرایش پیدا کرده اند، در دو مقوله ی بازارکار و آموزش قرار داشت. دیگر یافته ها حاکی از این بود که، نگرش دانشجویانی که به مدیریت آموزشی تغییر رشته داده اند نسبت به این رشته مثبت است و اکثریت عقیده داشتند که این رشته برای آن ها دستاوردهایی (مادی و معنوی) به همراه داشته . با این حال، ضعف ها و مشکلات این رشته در سه مقوله و به ترتیب در سه زمینه شامل: بازار کار، مشکلات آموزشی و پژوهشی و موقعیت اجتماعی مشخص شد.