مقالات
حوزه های تخصصی:
عصر مدرن که پس از تعریف انسانِ جایگزین خدا در مکتب اومانیسم ظهور یافت، علیرغم دستاوردهای مادی بسیار، با بحران معنا مواجه شد. انسانِ اروپایی، در راستای رفع این بحران از طریق هویت های برساخته ای مانند ملی گرایی عمل کرد. اما تکیه بسیار بر هویت ملی خود منجر به بحران جدیدی به نام ملت پرستی و تلاش برای نشان دادن برتری قومی و نژادی یک ملت بر ملت های دیگر شد. این بحران در جهان اسلام نیز با شکل گیری دولت-ملت خود را نشان داد و سوالی که ذهن اندیشمندان اسلامی و از قضا این پژوهش را درگیر خود کرده، این است که مسلمانان، علیرغم تاکید دین بر امت واحده و به حاشیه راندن هویت های ملی، در عصر ملت گرایی و شکل گیری مرزهای سیاسی، چه نگاهی به ملت باید داشته باشند؟ به تعبیر دیگر در دوگانه ملت-امت کدام ارجحیت دارد؟ در پاسخ به این سوال سه دسته نظریه-ملی گرایی، اسلامگرایی، ام القرا- مطرح می شود، که در این پژوهش با اتکا به روش اسنادی، ضمن تحلیل و نقد این سه نظریه، کنش، منش و بینش شهید سلیمانی در این خصوص تدقیق می شود. به نظر می رسد اصطیاد منش سلیمانی، مشق خوبی برای حل این بحران در عصر مدرن باشد. می توان گفت ایشان در این خصوص «نظریه حرم» را مطرح می کند.
مدل راهبردی سیاست های ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر سه گفتمان کلان امنیتی(دوران ریاست جمهوری جو بایدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست های تقابلی ایالات متحده درقبال جمهوری اسلامی ایران دارای دارای قبض و بسط های متعددی بوده است. ازسیاست های تخریب وجه بین المللی تا رویکردهای مبتنی بر تهدید و ترور. در این میان، به موازات روی کارآمدن دموکرات ها یا جمهوری خواهان، سیاست های تقابل با ایران نیز دچار نوساناتی بعضا عمیقی گردیده است. به عبارتی اگر سیاست های جمهوری خواهان تندرویی همچون ترامپ مبتنی بربیشینه سازی چالش ها با جمهوری اسلامی بوده است، بررسی چنین سیاست ها و استراتژی هایی از سوی دموکرات هایی همچون جو بایدن با تمسک به راهبردهای دیگری صورت پذیرفته است.مقاله کنونی جستاری است در ارائه پاسخی مستدل و متقن به این سوال که مهمترین راهبردهای تقابل ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران(با تاکید بر دوران جو بایدن) مبتنی بر چه گفتمان هایی است؟ فرضیه نویسندگان تاکید بر این مسئله دارد که گفتمان کلان ایالات متحده در این دوره شامل سیاست های توقف و مهار با ایجاد تأخیر در توسعه بومی دانش هسته ای صلح آمیز ایران، بی ثبات سازی امنیت داخلی و نظم عمومی و اخلال در سیاست های منطقه گرایانه جمهوری اسلامی ایران دارد. یافته های مقاله نیز با بهره گیری از چارچوب هژمونی رئالیستی، روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی نشان دهنده وادارسازی ایران به همسوسازی رفتار خود با سیاست های آمریکا و افزودن هزینه جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از اولویت های منافع ملی خود در ساختار امنیتی-دفاعی خاورمیانه می باشدکه در قالب یک مدل راهبردی تدوین می گردد.درنهایت نویسندگان به ارائه راهکارهای مناسب از سوی جمهوری اسلامی ایران مبادرت خواهند نمود.
نسبت سنجی سیره ی نبوی و علوی علیهما و آلهما السلام در مواجهه با براندازان داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد فقهی و تاریخی حاکی از آن است نبی مکرم اسلامصلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنینعلیه السلام ، با طیفی از براندازان داخلی مواجه بودند. این عده در قالب اقدامات براندازانه ی نرم و سخت در صدد تضعیف نظام سیاسی و آسیب رساندن به آن بزرگواران بوده اند. اگر چه سیره ی نبوی و علوی علیهما و آلهما السلام در مواجهه با براندازان نرم، یکسان است؛ اما در مواجهه با براندازان سخت، امیرالمؤمنینعلیه السلام با طیف براندازی که اقدام مسلحانه داشتند دست به سلاح بردند؛ لکن این نوع اقدام از سوی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله، گزارش نشده است. مقاله ی حاضر فلسفه و چرایی تمایز این دو سیره را مورد توجه قرار داده است. بر این اساس تلاش کرده است تا با روش توصیفی وتحلیلی، نشان دهد که منافقین زمان پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله، هیچ گاه جرأت آشکار کردن اقدامات براندازنه خویش را نداشتند. و حال آنکه امیرالمؤمنینعلیه-السلام با طیفی از منافقین مواجه بودند که به صورت علنی و آشکار بر علیه آن حضرت و حاکمیت سیاسی ایشان، اقدام مسلحانه انجام دادند. بنابراین تمایز دو سیره، ناشی از دو سیاست متفاوت در شرایط یکسان نیست. علاوه بر این، نظر به امتداد ولایت سیاسی معصومعلیه السلام و تطبیق مصداقی آن بر فقیه جامع الشرایط، سیره ی امیرالمؤمنینعلیه السلام در مواجهه با براندازان نرم و سخت در عصر غیبت نیز، مُتَّبع و لازم الاجرا خواهد بود.
رویکردهای نظری به انگاره فروپاشی اجتماعی جامعه ایران و نقد و ارزیابی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اجتماعی وضعیتی است که در آن جامعه نظام های حمایتی خود اعم از نظام های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هویتی خود را از دست می دهد و سقوط می کند. اگرچه برخی نشانه ها می توانند انگاره فروپاشی اجتماعی را به صورت احتمال به ذهن تحلیلگران متبادر کنند، اما پیش بینی دقیق این که چه زمانی و در کدام جوامع فروپاشی اجتماعی رخ می دهد، ممکن نیست. این مقاله با روش تحلیل اسنادی و بر مبنای چارچوب نظم اجتماعی مسعود چلبی در صدد شناسایی رویکردهای نظری به انگاره فروپاشی اجتماعی جامعه ایرانی در سه دهه اخیر است. دیدگاه های موافقان انگاره فروپاشی اجتماعی را می توان در قالب سه رویکرد سیاسی-اجتماعی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی-اجتماعی و رویکردهای مخالفان این انگاره را می توان به دو دسته دیدگاه های کاملا مخالف با انگاره و دیدگاه های قائل به نظریات جایگزین تقسیم نمود. یافته ها نشان می دهد که باورمندان به انگاره فروپاشی اجتماعی، ادله کافی را برای اثبات این موضوع در نسبت با جامعه ایران ندارند و از طرفی، وضعیت موجود جامعه ایران کاملا متفاوت از وضعیتی است که بتوان آن را با وضعیت در آستانه فروپاشی توصیف نمود و فرضیات مبتنی بر این انگاره نادرست هستند. در مقاله حاضر، ضمن شناسایی و دسته بندی رویکردهای نظری، مهم ترین ادله موافقان و مخالفان انگاره بیان شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
تبیین روندهای دفاعی – امنیتی حوزه ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی (آذربایجان، گرجستان، ارمنستان) و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی منطقه قفقاز جنوبی دچار یک خلاء امنیتی شد که به موجب آن فضایی برای حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم آمد. مناقشات مرزی و سرزمینی میان کشورهای این منطقه در 3 دهه اخیر سبب تولید ناامنی و انتشار آن به کشورهای همسایه بوده و تداخل منافع نوعی رقابت سه سطحی درون منطقه ای – برون منطقه ای و جهانی ایجاد کرده است. این مسئله سبب شکل گیری بحران ژئوپلیتیکی در این مطنقه شده است و به همین جهت حل این بحران آسان نیست و می توان انتظار ادامه دار بودن آن را داشت. از این رو اهمیت قفقاز جنوبی به عنوان خارج نزدیک ایران و دروازه ورود ایران به اروپا و از سوی دیگر حضور قدرت های منطقه ای و جهانی مانند روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه و اسرائیل تهدیدها و فرصت های مهم برای ایران ایجاد می کند. این پژوهش می کوشد از طریق گردآوردی اطلاعات و داده ها از راه اسنادی و کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی رخدادهای قفقاز جنوبی در سال 2020 میلادی را بازخوانی کرده و بر اساس اطلاعات موجود به استراتژی های مناسب جمهوری اسلامی ایران در برخورد با این بحران دست یابد.
تحلیل مسئولیت بین المللی دولت ها در خصوص بکارگیری سلاح های لیزری در مخاصمات مسلحانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود فناوری های لیزری به بستر مخاصمات مسلحانه و نامتجانس بودن قواعد بین المللی جهت کنترل تسلیحات مذکور، شاهد ایجاد نگرانی در جامعه بین المللی می باشیم.بکارگیری سلاح های لیزری در مخاصمات مسلحانه، نقض پروتوکل چهارم الحاقی 1995 کنوانسیون 1980 سلاح های متعارف می باشد که در آن، بکارگیری سلاح های لیزری که پیامد کوری و اختلال بینایی دارند، ممنوع می باشند. قاعده 86 حقوق بین المللی بشردوستانه عرفی نیز بکارگیری تسلیحات لیزری را ممنوع دانسته است. بر مبنای ماده 36 پروتوکل الحاقی اول 1977، دولت ها در تولید و بکارگیری تسلیحات نوین، می بایست نسبت به عدم ممنوعیت آنها از منظر قواعد بین المللی، اطمینان حاصل نمایند.بکارگیری سلاح های لیزری در مخاصمات مسلحانه، نقض تعهدات بین المللی مذکور می باشد و با توجه به شرایط مخاصمات، اعلام دولت ها مبنی بر بکارگیری سلاح های مذکور و رویه های قضایی محاکم، انتساب عمل به دولت های بهره بردار کاملا امکان پذیر می باشد. بر مبنای طرح 2001 مسئولیت، نقض تعهدات بین المللی، تخلف محسوب می گردد و هر گاه این نقض، قابلیت انتساب را داشته باشد، مسئولیت بین المللی دولت متخلف محرز می باشد.در این نوشتاربا روش توصیفی- تحلیلی و ملاحظه منابع حقوق بین الملل، با ارائه چارچوب مفهومی به دنبال احراز مسئولیت بین المللی دولت های بهره بردار سلاح های لیزری در مخاصمات مسلحانه می باشیم.
نقش پهپادهای غیرنظامی در اخلال نظم و امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهپادها ابزاری سودمند و حتی در مواقعی سرگرم کننده هستند. اما در کنار کاربردهای فراوان، تهدیدات گسترده ای را به دنبال خواهند داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پهپادهای غیرنظامی در اخلال نظم و امنیت به اجرا درآمد.روش تحقیق حاضر آمیخته- اکتشافی بود. داده های پژوهش به صورت میدانی و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و توزیع پرسشنامه در بخش کمی تدوین شد. روائی پرسشنامه بخش کمی از طریق روائی صوری به تایید رسیده و پایائی آن نیز برابر با 89/0 گزارش گردید. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 14 نفر از خبرگانِ فراجا، سپاه پاسداران و سایر دستگاه های امنیتی تا زمان رسیدن به اشباع نظری و جامعه آماری بخش کمی نیز تعداد 35 نفر از دستگیرشدگان حوزه اخلال در نظم و امنیت بودند که به نوعی تجربه مستقیم و غیر مستقیم بهره برداری از پهپاد را در جرائم ارتکابی خود داشته اند. به جهت تحلیل داده های کیفی که از روش تحلیل مضمونی استفاده شد، نرم افزار MAXQDA و برای تحلیل توصیفی و استنباطی داده های پرسشنامه بخش کمی از نرم افزار SPSS بهره برداری شد. مصاحبه با خبرگان منجربه شناسایی کارکردهای پهپادهای غیرنظامی در اخلال نظم و امنیت در قالب 38 مضمون پایه ای، 7 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر گردید. و نتایج نشان داد پهپادها می-توانند از طریق اقدامات اطلاعاتی (حفاظت و مراقبت، مکانیابی، جمع آوری پنهان) و اقدامات عملیاتی (انتقال، رزمی و انتحاری، جنگال و پشتیبانی رزمی و اطلاعاتی) موجبات اخلال در نظم و امنیت را فراهم آورند.