مقالات
حوزه های تخصصی:
شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، در 13 دی ماه 1398 به دست ارتش تروریستی امریکا، یکی از مهم ترین چالش های امنیت ملی در دهه چهارم انقلاب اسلامی ایران بود. ترور شهید سپهبد سلیمانی، عینی ترین تقابل فیزیکی و هستی شناختی انقلاب اسلامی ایران با امریکا بعد از بحران گروگان گیری به شمار می رود و عمق تعارضات هستی شناسانه و ایدئولوژیک بین دو گفتمان مقاومت به رهبری انقلاب اسلامی ایران و گفتمان لیبرال دموکراسی به رهبری امریکا را به خوبی در سطح بین المللی بازنمایی و بازتولید کرد. در این راستا، این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که شهادت سپهبد قاسم سلیمانی به دست ارتش تروریستی امریکا چه تأثیری بر امنیت هستی شناختی انقلاب اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه پژوهش بر این پاسخ استوار است که شهادت سپهبد سلیمانی باعث بازتولید امنیت هستی شناختی انقلاب اسلامی و تقویت و قطعیت یافتن مؤلفه های هستی بخش انقلاب اسلامی نظیر اسلام سیاسی، هویت سیاسی، امریکاستیزی و صهیونیسم ستیزی (استکبارستیزی)، شهادت طلبی و مقاومت شد. پژوهش از حیث نوع، بنیادی و از حیث رویکرد، توصیفی تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از شیوه اسنادی و برای تحلیل داده ها از چهارچوب مفهومی و نظری امنیت هستی شناختی استفاده شده است.
مسئولیت کیفری به کارگیری وسایل بدون سرنشین خودکار از دید حقوق بین الملل بشردوستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه و به کارگیری سامانه های رباتیک و افزایش استقلال آنها زمینه به کارگیری این تسلیحات را در مخاصمات مسلحانه فراهم کرده است. در این بین، وسایل بدون سرنشین خودکار، که بدون درنگ و بدون کنترل کاربر انسانی حمله به اهداف را انجام می دهد، در مورد مسئولیت کیفری فرد و رعایت حقوق بین المللی بشردوستانه نگرانی های جدی به وجود آورده است. در همین راستا برخی از سازمان های غیردولتی، خواستار ممنوعیت کامل توسعه، تولید و استفاده از تسلیحات خودکار هستند. این نوشته با تکیه بر مفهوم کنترل معنی دار انسان و تأکید بر حضور انسان در تمام مراحل، از ایجاد تا به کارگیری وسیله خودکار در زمان مخاصمه مسلحانه، سعی در حل چالش مسئولیت کیفری داشته است. بنابراین در صورت نقض قواعد بنیادین حقوق بشردوستانه، مسئولیت کیفری فردی و حتی مسئولیت مشترک تمام افراد مرتبط با آنها از قبیل برنامه نویس، طراح، رزمندگان و فرماندهان مطرح می شود. از این رو به کارگیری این نوع وسایل بدون کنترل و یا نظارت انسان ممنوع بوده و نمی توان به طورکامل نقش فرد را در به کارگیری وسایل خودکار، انکار کرد. درنهایت مفهوم کنترل معنی دار انسان به برقراری پیوند فرد با این نوع وسایل منجر می شود، که در صورت وقوع نقض قواعد بنیادین حقوق بشردوستانه مسئولیت کیفری فرد مرتبط با این نوع وسایل محرز خواهد بود.
نیروی مستشاری انقلاب اسلامی و تحول در سیاست منطقه ای ایران 2020 2003(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مطرح شدن جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت منطقه ای تأثیرگذار در غرب آسیا و نمایش قدرت در عراق، سوریه، لبنان و یمن نشان دهنده تحول در سیاست منطقه ای ایران نسبت به گذشته است. این نمایش قدرت علاوه بر افزایش توانمندی های نسبی و خلاء قدرت ناشی از تحولات ژئوپولیتیکی محیط پیرامونی، مرهون کنشگری منطقه ای نیروهای مستشاری ایران با محوریت نیروی قدس بوده است. هدف از این پژوهش تبیین این مسئله است که نیروهای مستشاری در سیاست منطقه ای ایران چه نقشی ایفا کرده و اقدامات آن چگونه بر قدرت و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که نیروی قدس به عنوان بازوی اجرایی نقش مهمی در جهت تحول سیاست های منطقه ای ایران ازطریق تحقق بخشیدن به نقش های سه گانه منطقه ای (رهبری، پاسداری و پشتیبانی) داشته و از طریق بهره گیری از نیروهای بومی مقاومت در پی گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران بوده است. از این رو موفقیت نیروی قدس در ساماندهی یک بلوک سیاسی تحت عنوان محور مقاومت، رویارویی با داعش به عنوان مهمترین تهدید درون منطقه ای و جلوگیری از نفوذ و مداخله قدرت های فرامنطقه ای همچون امریکا، افزایش ضریب نفوذ و ارتقای جایگاه منطقه ای ایران را به همراه داشته است. ذکر این نکته ضروری است که روش به کار رفته در این نوشتار از نوع مطالعات تحلیلی توصیفی و داده ها و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است.
سناریوهای آینده سیاسی یمن تا سال 1408(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نگاه آینده پژوهی درک پیشران ها، رویدادها و روندهای مؤثر در شکل گیری آینده می تواند به شناسایی و تبیین آینده های بدیل کمک کند. کشور یمن در جنوب غرب آسیا واقع شده و از لحاظ راهبردی اهمیت ویژه ای دارد. شناخت سناریوهای آینده سیاسی یمن برای برنامه ریزی راهبردی جمهوری اسلامی ایران در این کشور بسیار ضروری است. این پژوهش به منظور مطالعه ای اکتشافی با هدف سناریونگاری آینده های بدیل سیاسی یمن تا افق 1408، به بررسی پیشران ها و بازیگران کلیدی پرداخته است. روش این پژوهش آمیخته و ترکیبی از روش های کمی و کیفی است که با استفاده از روش های آینده پژوهی مانند مرور منابع، پنل خبرگان، تحلیل آثار متقاطع متوازن و سناریونویسی و بهره برداری از نرم افزارهای سناریو ویزارد و اکسل تلاش کرده با تدوین سناریوها، آینده های سیاسی در یمن را تا سال 1408 تصویر نماید. در اجرای این طرح از 21 نفر از کارشناسان موضوع بهره گرفته شد. از میان 78 پیشران مؤثر بر آینده یمن، با نظر خبرگان سه پیشران کلیدی تعیین، و براساس خروجی نرم افزار سناریو ویزارد و تأیید خبرگان شش سناریو مشخص شد؛ سپس داستان آنها تدوین و سناریوها در معرض آزمون «تونل باد» قرار گرفت. در ادامه علائم تحقق و اعتبارسنجی سناریو ها در پنل خبرگان مشخص شد. سناریوی شماره یک مطلوب ترین سناریو برای جمهوری اسلامی ایران معرفی شد. هم چنین بازیگران کلیدی تأثیرگذار شناسایی شدند.
تحول در سیاست منطقه ای امارات متحده عربی؛ رهیافت محمد بن زاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر روند انتقال موقعیت منطقه ای امارات از یک قدرت کوچک به بازیگری دارای نقش منطقه ای ویژه با سرعت بیشتری طی شده است. این امر به طور همزمان از عوامل داخلی ازجمله روی کار آمدن نسل جدید رهبران عمل گرا و توسعه گرا و عوامل منطقه ای و بین المللی به ویژه روابط پنهانی ابوظبی با رژیم صهیونیستی، و تقویت اتحاد راهبردی با امریکا ناشی می شود. امارات طرح منطقه ای خود را در قالب تحرکات جدید در حوزه ژئوپولیتیکی غرب آسیا و شمال آفریقا سازمان دهی و تعقیب کرده است. محمد بن زاید به عنوان نماد نسل جدید رهبران امارات از زمان رسیدن به مسند قدرت نوعی تغییر در سیاست منطقه ای امارات به وجود آورده است. امارات تحت ریاست محمد بن زاید سیاست خارجی مداخله گرایانه ای را در پیش گرفته که هدف آن طرح ابوظبی به عنوان یک قدرت منطقه ای است. پرسش اصلی پژوهش این است که الگوی ذهنی ادراکی محمد بن زاید چه تأثیراتی بر تحول سیاست منطقه ای امارات داشته است؟ یافته های مقاله بر مبنای گزاره های نظری واقع گرایی نوکلاسیک نشان می دهد که ادراک تهدیدآمیز محمد بن زاید از اسلام سیاسی که با سیطره ابوظبی بر سیاست امنیتی و اقتصادی امارات و به حاشیه رانده شدن دوبی، شارجه و فجیره همراه شده، ضمن شکل دهی به هویت و ترجیحات امارات زمینه ساز تلاش این امیرنشین برای ایفای نقش منطقه ای جدید و مبتنی بر حضور فعال در بحران های منطقه ای شده است. روش پژوهش در این مقاله از نوع تبیینی است و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی گردآوری می شود.
تاثیر ائتلاف راهبردی امارات و رژیم صهیونیستی بر امنیت خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را می توان از مهمترین مسائل امنیتی چند دهه اخیر جهان اسلام دانست. مسئله ای که ابتدا با اتحاد و ائتلاف اعراب علیه رژیم صهیونیستی همراه بود و حتی به جنگ های چندگانه منتهی شد؛ اما با شکست اعراب در این جنگ ها و نیز نبود رهبران کاریزماتیک همچون ناصر، در ادامه دامنه تنش ها به تدریج به سمت و سوی تنش زدایی و حتی برقراری روابط منجر شد. در این مقاله هدف بررسی و تجزیه و تحلیل ازسرگیری روابط دوباره میان امارات و رژیم صهیونیستی و تأثیر آن بر امنیت خلیج فارس است. یافته های مقاله با استفاده از نظریه موازنه تهدید و بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی و منابع مکتوب و مجازی نشان می دهد که: 1. گسترش مرجعیت نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه به ویژه در پساداعش 2. نبود وابستگی صرف به امریکا به ویژه در زمینه های نظامی و امنیتی 3. رقابت های شدید امیر دوبی و ابوظبی بر سر سیاستگذاری آینده امارات 4. مزایای اقتصادی صهیونیست ها از حضور در امارات (نفت، استفاده از پایگاه های نظامی امارات و فروش تسلیحات نظامی) 5. موفقیت ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا از دلایل شکل گیری ائتلاف راهبردی امارات و رژیم صهیونیستی است. پیامدهای این مسئله را می توان در چهار بعد کلان مورد مداقه قرارداد. نخست؛ عادی شدن تدریجی روابط سیاسی اعراب غرب آسیا با رژیم صهیونیستی؛ دوم تعمیق بحران ناامنی برای امارات متحده عربی؛ سوم؛ تشدید دامنه ناامنی ها برای جمهوری اسلامی ایران و چهارم نفوذ بحران ناامنی به مرزهای تمام کشورهای منطقه به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس.
بررسی چالش های ژئوپولیتیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جنوب آسیا (شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق ژئوپولیتیکِ پیرامونی، نقش ویژه ای در کسب و تأمین منافع و امنیت ملی کشورها ایفا می کند. در همین پیوند، یکی از مهم ترین این مناطق، جنوب آسیا (شبه قاره هند) است. این منطقه در مجاورت آبهای اقیانوس هند قرار گرفته و با سه منطقه ژئوپولیتیک شرق و جنوب شرقی آسیا، آسیای مرکزی و غرب آسیا تلاقی دارد. در رابطه با ایران نیز، این منطقه از مهم ترین مناطق ژئوپولیتیک مجاور این کشور، به شمار می رود. ایران با کشور های این منطقه دارای اشتراکات عمیق فرهنگی و تاریخی از یکسو و منافع اقتصادی و امنیتی از سوی دیگر است. درنتیجه، آنچه در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع و امنیت ملی ایران مؤثر است. مقاله پیش رو تلاش کرده است به بررسی چالش های اساسیِ ژئوپولیتیک این منطقه با تمرکز بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. روش تحقیق پژوهش، توصیفی تحلیلی، شیوه گردآوری یافته ها، کتابخانه ای و میدانی، و چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها، ترکیبی (کمی کیفی) است. یافته های میدانی و کتابخانه ای بیانگر این است که 15 متغیر و چالش در جنوب آسیا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است.