مقالات
حوزه های تخصصی:
حوادث و تحولات سیاسی سال های پس از فروپاشی نظام دوقطبی نشان می-دهد که طیفی گسترده تر از کشورها در معرض براندازی سیاسی قرار گرفته اند. در این فرآیند، الگوهای کنش امنیتی آمریکا با تغییراتی روبه رو شده است. امنیت به منزله ضرورت ساختاری تلقی می شود. بنابراین، موضوع براندازی سیاسی در کشورهایی مانند سوریه را باید به عنوان بخشی از منافع امنیتی آمریکا در منطقه ژئوپولیتیکی خاورمیانه عربی دانست که برای امنیت اسرائیل و اروپا نیز اهمیتی ویژه دارد. حوادث بهار و تابستان 2011 در خاورمیانه عربی نشان می دهد که آمریکا از الگوی مصادره تحولات اجتماعی بهره گرفته است. براساس چنین رویکردی، الگوی رفتار آمریکا در مصر و تونس مبتنی بر کنترل بحران بوده است و لذا تغییر زمامداران به جای تغییر ساختار انجام گرفت. رویکرد کارگزاران آمریکایی در عربستان و بحرین نیز براساس مدل حفظ ساختار کارگزار بوده است. اما نگرش عملیاتی آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس در سوریه متفاوت است، به گونه ای که درصدد براندازی سیاسی ساختار حزب بعث و نظام سیاسی رادیکال سوریه هستند.برای تحقق این هدف از تاکتیک هایی مانند حقانیت زدایی، مشروعیت-زدایی، هویت سازی و برسازی هویت، بسیج گروه های اجتماعی و ایجاد احساس محرومیت نسبی بهره می گیرند. هریک از تاکتیک های یادشده را می توان بخشی از سیاست امنیتی آمریکا در جهت براندازی سیاسی در سوریه دانست. این رویکرد براساس رهیافت نئولیبرالی مایکل دویل و بر مبنای اندیشه سیاسی دولت دموکراتیک امانوئل کانت تبیین و تحلیل می شود.
الگوسازی برای امنیت منطقه ای خلیج فارس با محوریت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی نظام دوقطبی، مسائل منطقه ای که عمدتاً تحت تاثیر روابط آمریکا و شوروی بودند، از اهمیت و ارزشی ویژه برخوردار شدند. با گذار از این نظام تقریباً متصلب، کشورهای جهان امکان یافتند نقش فعال تری به خصوص در سطح منطقه ای ایفا کنند. از آنجا که تئوری های مختلف روابط بین الملل بر جنبه هایی گوناگون از منطقه گرایی تاکید دارند، این مسئله هنوز نواقصی دارد که باید برطرف شود. علاوه بر این، معیارهایی متعدد مانند هم جواری جغرافیایی، وجود مرکزی مالی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی، نهادهای منطقه ای و تعامل زیاد اقتصادی برای تعریف این اصطلاح به کار رفته است که خود بر پیچیدگی های مرتبط با منطقه گرایی می افزاید. از سوی دیگر، به رغم تجارب نسبتاً موفق همگرایی منطقه ای در برخی مناطق جهان از جمله اروپا و آسیای جنوب شرقی، منطقه خلیج فارس یک استثنا در این زمینه محسوب می شود و تلاش ها در این منطقه برای پیشبرد همگرایی منطقه ای موفقیت آمیز نبوده است. هم چنین به اعتقاد بسیاری ناظران، چشم انداز روشنی در این مورد وجود ندارد. در مقاله حاضر پس از بررسی تئوری های مختلف در مورد منطقه گرایی، با ترکیب تئوری سازه انگاری و انتخاب عقلایی، منطقه گرایی در خلیج فارس تحلیل و الگویی مطلوب برای این منطقه بر مبنای الگوی جامعه امنیتی کثرت گرا ارائه می شود. هم چنین ضمن بررسی چالش های موجود سر راه تشکیل چنین جامعه امنیتی کثرت گرا در خلیج فارس راهکارهای مقابله با این چالش ها مورد بررسی قرار می گیرد.
درآمدی بر اصول سیاست گذاری در جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی برای بررسی سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران از منظر آیات قرآن کریم است. مهم ترین مسئله در این زمینه در جمهوری اسلامی ایران چگونگی سیاست گذاری اجتماعی است. از آنجا که شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بر مبنای اعتقادات دینی است، سیاست گذاری در این راستا نیز بر مبنای الگوی قرآنی استوار است.
امنیت سازی در عصر نئومرکانتیلیسم اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت سازی ضرورت راهبردی کشورها در تمام دوران تاریخی است. در هر عصری، شکلی خاص از امنیت سازی مورد توجه بازیگران قرار می گیرد. لذا دوره پس از موج دوم انقلاب صنعتی را عصر نئومرکانتیلیسم می نامند. اما در سال های دهه 1960، در عصر موج سوم انقلاب صنعتی، شکل بندی های امنیت منطقه ای و بین المللی کشورها با تغییر و دگرگونی هایی بنیادین روبه رو شد. اصلی ترین نشانه چنین تغییراتی در «کنترل ساختاری» بازیگران و فرآیندهای سیاسی نمود یافته است. به عبارت دیگر، هرگونه تحول راهبردی مربوط به شرایطی است که در راستای امنیت سازی پیچیده قرار گیرد. کشورهای صنعتی غرب از اواخر قرن 19 چنین الگویی را آغاز کردند که هم چنان (2011) ادامه دارد. ضرورت های کنترل ساختاری در امنیت سازی ایجاب می کند مداخله قدرت های بزرگ در امور داخلی کشورها افزایش یابد. بنابراین، واحدهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که در فضای مقابله با تهدیدهای بین المللی جهان غرب قرار گرفته اند، نیازمند شناخت الگوهای قدرت یابی و قدرت سازی بازیگران اصلی سیاست بین الملل اند، چون فقط با این روش می توان نیازهای امنیت سازی ایران و کشورهای انقلابی را تامین کرد. سوال اصلی این مقاله معطوف این است که با تغییر ساختار اقتصاد جهانی از مرکانتیلیسم به نئومرکانتیلیسم، چه دگرگونی در ماهیت امنیت حاصل خواهد شد؟ در پاسخ به سوال یادشده، این موضوع مطرح می شود که امنیت در ساختار نئومرکانتیلیسم ماهیت غیرمستقیم، غیرابزاری و نرم افزاری پیدا کرده است. در تبیین این مقاله از رهیافت نئولیبرالی امنیت استفاده شده است. طبعاً رویکرد تحلیلی نظریه پردازانی مانند جوزف نای و مایکل هورتن از اهمیتی ویژه در این مقاله برخوردار است.
روابط بین الملل؛ تقابل دو فرانظریه جریان اصلی و اسلام(با مطالعه صورت بندی برنامه پژوهشی اسلام-گرایانه بر شکل گیری هویت ایران در ساخت نظام بین الملل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله هژمونی در رشته روابط بین الملل به خصوص در جریان اصلی این رشته (خردگرایی) و تاکید بر اصول معرفت شناختی و هستی شناختی خاص که بسترهای شکل گیری آن غرب سیاسی بوده است، در انقلاب و جمهوری اسلامی به عنوان الگوی ضد هژمون، جلوه های دیگری به خود گرفته و می گیرد. تلاش و تاکید بر ارائه الگو و دستگاه مستقل پژوهشی با استقلال کامل از مدل خردگرایانه آن در علوم اجتماعی و روابط بین الملل معرف عملکرد اسلام گرایانه این مدل است. سوال اصلی مقاله این است که اصول معرفت شناختی الگوی پژوهشی اسلام گرایانه و نقش انقلاب و جمهوری اسلامی ایران در این برنامه پژوهشی چیست؟ طبق فرضیه مقاله، عقیده محوری، خداگرایی و انسان محوری اصول معرفت-شناختی برنامه پژوهشی اسلام گرا هستند و هویت واحد سیاسی که بر مبنای این برنامه پژوهشی بنا شده باشد، هویتی تجدیدنظرطلب بوده و هست، و نگاه امنیتی این واحد سیاسی به ساخت نظام بین الملل نگاهی هویت محور است.
نقش سامانه های اطلاعاتی فضاپایه در کاهش یا افزایش آسیب پذیری امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند تغییر تکنولوژی دفاعی از سیستم های مکانیکی به سامانه های اتمی و سپس سامانه های اطلاعاتی و سامانه های تکنولوژیک و بیوتکنولوژیک و ورود فضا به عنوان بعد چهارم صحنه جنگ و توسعه نانوتکنولوژی در ابعاد مختلف باعث تغییر دیدگاه کارشناسان نظامی نسبت به تکنولوژی دفاعی شده است (McKitrick and etal، 1995). در پی توسعه فناوری های نظامی تعداد کمی نیرو با تکنولوژی برتر بر مناطقی بسیار گسترده سیطره یافته اند و از حجم نیروهای مسلح کاسته شده است. بخشی مهم از این تکنولوژی به سامانه های فضاپایه مربوط است که در عملیات های نظامی در زمینه های مختلف مانند شناسایی عکسی و الکترونیکی، مخابرات، هواشناسی، هدایت، ردیابی، ناوبری، نظارت و کنترل و... مورد استفاده قرار می گیرند. نکته مهم و محوری کاربرد سامانه های فوق نحوه هماهنگی و سازماندهی آنها در قالب یک سامانه فرماندهی و کنترل با طراحی جامع و همه جانبه نگر به منظور ایجاد اشراف اطلاعاتی است که امروز به وضوح کاربردهای عملیاتی آن در خاورمیانه مشاهده می شود. بدیهی است اولین گام به منظور مقابله یا به کارگیری سامانه فوق شناخت این سیستم و زیرمجموعه های آن است. سامانه های اطلاعاتی فضاپایه نقشی بسزا در ایجاد اشراف اطلاعاتی دارند و بدون آنها اهداف اشراف اطلاعاتی محقق نخواهد شد و هم زمان با پیچیده شدن تکنولوژی دفاعی اهمیت بخش فضا در جنگ های آینده افزایش می یابد. سامانه های فضایی ویژگی هایی منحصر به فرد دارند و غالباً در حوزه قوانین حقوق بین الملل قرار نمی گیرند و لذا استفاده از آنها بار حقوقی برای کشور ما به همراه ندارد (گل رو، 1390). لذا در این مقاله سعی شده است مولفه های امنیت ملی از دیدگاه آسیب پذیری از طریق سامانه های هوایی و فضایی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
نقش اعراب خوزستان در دفاع سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران موقعیتی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران دارد، که در موقعیت های مختلف تاریخی مورد طمع بیگانگان ای روشن از این نگاه در قرارگرفته است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمونه عصر حاضر است. با توجه به راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی ایران که متکی بر مردم و بازدارندگی مردمی در دفاع از سرزمین است. اعراب خوزستان با توجه به عوامل همگرا از جمله پیوستگی تاریخی سرزمین خوزستان، مذهب تشیع، توسعه صنعتی، ارتباطات،جنگ تحمیلی، مشارکت سیاسی و زمینه های تاریخی دفاعی، خود را جزیی ازهویت ملّی جمهوری اسلامی ایران م یدانند و نقشی برجسته در دفاع از سرزمین خوزستان بر خود قائل می باشند.