جغرافیا و برنامه ریزی محیطی
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی جغرافیا 1388 شماره 3 (پیاپی 35) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تکتونیک فعال در هر منطقه دارای اهمیت زیادی است. عبور گسل شمال تبریز از بخش میانی حوضه اوجان چای و تمرکز تعداد زیادی از مراکز سطحی زمین لرزه های سده بیستم در آن، زمینه مناسبی را برای بررسی فعالیت های تکتونیکی در حوضه اوجان چای فراهم کرده است. در این راستا، هدف این مطالعه ارزیابی نسبی فعالیت های تکتونیکی با استفاده از تحلیل های شکل سنجی و داده های لرزه زمین ساختی در حوضه اوجان چای است. داده های موردنیاز برای این پژوهش، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، داده های لرزه نگاری دستگاهی و تاریخی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزارهای Arc/View و Arc/GIS هستند. برای دستیابی به نتایج دقیق، حوضه اوجان چای به چهار زیرحوصه تقسیم شده است. نتایج تحلیل های شکل سنجی نشان می دهند که کل حوصه اوجان چای دارای فعالیت های تکتونیکی زیاد است. در تایید این تحلیل ها، ویژگی های لرزه زمین ساختی حوصه و تمرکز کانون زمین لرزه های پیرامون گسل های منطقه، تکتونیک فعال را در حوصه اوجان چای آشکار می سازند.
برآورد انرژی باد در ایستگاه های همدیدی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، میانگین ماهانه سرعت باد و انرژی آن بر اساس داده های ساعتی یازده ایستگاه همدیدی (سینوپتیک) در دوره اقلیمی 2005-1992 محاسبه و تحلیل شده است. میانگین انرژی باد با استفاده از برازش نوع پیوندی (هیبرید) توزیع های ویبال و معکوس نرمال به داده های ساعتی سرعت باد و هم چنین روش مستقیم، برآورد شده است. نتایج نشان داد که سرعت باد در طول ماه های سرد سال (نوامبر، دسامبر و ژانویه) نسبت به سایر ماه ها کمتر است. با شروع فصل بهار (آوریل)، سرعت باد در منطقه کم کم افزایش می یابد و روند کاهشی از ماه سپتامبر به بعد مجددا شروع می شود. انرژی باد برآورد شده در سطح ایستگاه های استان اصفهان نشان داد که در دوره ای که سرعت باد کمتر است، چگالی توان باد در ایستگاه های استان به کمتر از 60 وات بر متر مربع می رسد. چگالی توان باد با شروع ماه فوریه (حدود ماه بهمن) به سبب افزایش سرعت باد در منطقه زیاد می شود، به طوری که در ایستگاه های اردستان، نایین و کبوترآباد به بیش از 60 وات بر متر مربع و در ایستگاه شهرضا به بیش از 140 وات بر متر مربع می رسد. پس از سپری شدن ماه آوریل، به جز در ایستگاه اردستان، دوباره چگالی توان باد همگام با کاهش سرعت باد، کاهش می یابد. به طور کلی، در بین ایستگاه های منطقه، خورو بیابانک، داران و نطنز با سرعت و چگالی توان کم باد مواجه هستند. الگوی تغییرات چگالی ماهانه توان باد در ایستگاه اردستان نیز با سایر ایستگاه ها متفاوت است.
بررسی رابطه بین بارش و توپوگرافی در دامنه های شرقی و غربی منطقه کوهستانی تالش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه روابط بین بارندگی و ویژگی های جغرافیایی و توپوگرافی دامنه های شرقی و غربی کوهستان تالش، متغیرهای توپوگرافی و جغرافیایی شامل ارتفاع، عرض جغرافیایی، فاصله تا منبع تامین کننده رطوبت و متغیرهای توپوگرافیک دیگری، از جمله شیب، جهت دره ها و فاصله تا مانع انسدادی در جهات هشتگانه جغرافیایی بررسی شده اند.برای انجام این تحقیق، از آمار بارش 26 ساله ( 1385-1360) 41 ایستگاه هواشناسی و باران سنجی موجود در منطقه استفاده شده است. متغیرهای توپوگرافی ـ جغرافیایی نیز با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:50000 و 1:100000 و 1:250000 و عکس های ماهواره ای منطقه استخراج شده اند. ضرایب همبستگی بین متغیرهای توپوگرافی - جغرافیایی با انواع بارش های سالانه و فصلی، در دامنه های شرقی و غربی محاسبه شده و معادلات پیش بینی بارش های منطقه با روش رگرسیون گام به گام تهیه شده اند.نتایج پژوهش نشان می دهند که بارندگی دامنه های شرقی تالش، بسیار بیشتر از دامنه های غربی آن است و کوهستان تالش به صورت سدی در برابر بارش های خزری عمل کرده، از نفوذ هوای مرطوب به سمت دامنه های غربی تالش جلوگیری می کند. متغیر ارتفاع در دامنه های غربی رابطه مثبت و در دامنه های شرقی رابطه منفی با بارش ها دارد. همچنین اثر متغیرهای توپوگرافی با جهت جغرافیایی نیز تغییر می کند. یافته های تحقیق نشان می دهند تاثیر متغیرهای توپوگرافی در دامنه های شرقی تالش بیشتر از دامنه های غربی آن بوده، در فصل زمستان کمترین مقدار تاثیرگذاری عوامل توپوگرافی و جغرافیایی را بر روی بارش های هر دو دامنه مشاهده می کنیم.
بررسی میزان مشارکت عشایر بخش دیشموک، در طرح های توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به شرایط خاص کشورهای در حال توسعه و نرخ فزاینده شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن، توسعه روستایی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. توسعه روستایی، راهبردی است که در نهایت به افزایش اعتماد به نفس، خلاقیت و در یک مفهوم، توانمندسازی روستانشینان، به خصوص قشر محروم و فقیر منجر می شود. تحقیق حاضر به بررسی میزان مشارکت پذیری عشایر نیمه کوچ نشین بخش دیشموک، از توابع شهرستان دهدشت، استان کهکیلویه و بویراحمد، در پروژه های توسعه ای و چالش های موجود پرداخته است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش نظریه بنیانی و تکنیک ارزیابی سریع روستایی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته است. پایایی تحقیق با استفاده از طریق یادداشت برداری نکات مهم مصاحبه و برقراری تعامل مطلوب با مصاحبه شونده و روایی آن از طریق استراتژی «بازخور مشارکت کننده» تامین گردید. همچنین از استراتژی مثلث سازی به منظور افزایش روایی و پایایی استفاده شد. اعضای نمونه به روش نمونه گیری هدفمند تصادفی انتخاب شد. در مجموع، نه روستا از سه دهستان مطالعه گردید. بر اساس یافته های پژوهش، برخلاف تصور قبلی محقق، روستاییان از رغبت و انگیزه بالایی برای مشارکت برخوردار بودند؛ اگرچه از نظر مالی به شدت در تنگنا قرار داشتند. خرید و اعطای زمین به دولت برای ساخت مدرسه و انجام کارهای ساختمانی آن به طور رایگان، مشارکت در احداث جاده و غیره، از جمله مهمترین نمودهای مشارکت روستایی در روستاهای مورد مطالعه به شمار می رفت. با وجود مشارکت پذیری بالای مردم، بستر مساعد برای همیاری داوطلبانه و پایدار آنان در کشاورزی و سایر پروژه های فقرزدایی فراهم نگردیده بود. علت عمده این مساله نبود تشکل های محلی توانمندساز، از قبیل CBOs و NGOs و نیز مرکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی بود. پیشنهاد می شود به منظور ایجاد محیط توانمندساز، نهادهای محلی، به خصوص مرکز ترویج و خدمات جهادکشاورزی در منطقه تاسیس و تقویت شوند.
تاثیر رگبارهای منفرد بر مدیریت بحران سیل (نمونه مطالعاتی حوضه فارسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، با توجه به زمان تداوم بارش ها میزان خسارات ناشی از سیل در حوضه های کوچک بیشتر از حوضه های بزرگ است. برای بررسی وضعیت سیلاب در این حوضه، بارش های کمتر از 24 ساعت و رگبارهای منفرد آن تجزیه و تحلیل گردید. میزان شدت بارش در دوره برگشت های مختلف و زمان تداومی معادل زمان تمرکز از طریق روابط محاسباتی بر آورد گردید .حوضه فارسان جزیی از ابر حوضه کارون است. این حوضه با جمعیت 60000 نفر اقتصادی متکی بر کشاورزی (زراعت و باغداری)دارد. اراضی تحت کشت آبی آن به طور کامل بر روی تراست های روخانه فارسان است که هر ساله با رخداد سیلاب ،منابع آب و خاک حوضه تهدید می گردد و توسعه اقتصادی آن تحت تاثیر قرار می گیرد. با توجه به مقادیر شدت بارش و دبی راهکارهای اعمال مدیریت بحران مانند عملیات بیولوژیک در ارتفاعات،احداث سد مخزنی، ساحل سازی رودخانه برای جلوگیری و کاهش خسارات ناشی از سیلاب به اقتصاد کشاورزی حوضه پیشنهاد گردیده است.
تحلیل مقایسه ای ارتباطات بین مولفه های مورفومتری نبکا و مورفولوژی گیاهی گونه های Tamarix mascatensis، Reaumuria turkestanica و Alhagi mannifera در کفه خیرآباد سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفولوژی کاربردی بر سه محور برقراری پایداری مکفی منابع طبیعی، تخفیف خطرهای طبیعی و کاهش و تعدیل تاثیرهای تغییرات جهانی محیط استوار است. یکی از مهمترین چشم اندازهای ناهمواری در مناطق خشک نبکا است. نبکا در اثر عملکرد فرآیندهای بادرفتی و بیولوژیک به وسیله تجمع رسوبات تشکیلمی شود. درک ارتباطات اکوژئومورفولوژیک پیچیده در سیر تکامل چشم انداز نبکا می تواند در مدیریت تغییرات محیطی برای پیش بینی مراحل توالی، تعدیل بیابان زایی و تخریب اراضی، ارزیابی آثار تغییرات اقلیمی، بررسی آثار تغییر در نوع استفاده از اراضی، ایجاد و توسعه شرایط تشکیل پایداری سیستم های مناطق خشک و نیمه خشک موثر واقع شود. در این پژوهش ارتباطات موجود بین خصوصیات رویشی گونه هایTamarix mascatensis ،Reaumuria turcestanica وmannifera Alhagi با مولفه های مورفومتری نبکا با استفاده از نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در منطقه خیرآباد از محدوده حوضه آبریز کویر سیرجان ارزیابی شده است. عوامل توجیه گر ارتفاع یا مولفه عمودی نبکا در نبکاهای Ta.ma وRe.tu عوامل سه گانه ارتفاع گیاه ،قطر طوقه و تاج پوشش گیاه به ترتیب با ضرایب تبیین 720/0 و 737/0 است. عوامل متاثر در قطر قاعده نبکا یا مولفه افقی نبکا در نبکاهای Ta.ma تاج پوشش گیاه و قطر طوقه گیاه و در نبکاهای Re.tu عوامل تاج پوشش وارتفاع گیاه به ترتیب با ضرایب تبیین 655/0 و 531/0 است. در نبکاهای Al.ma تنها عامل دخیل شده برای توجیه ارتفاع و قطر قاعده نبکا عامل تاج پوشش گونه با ضرایب تبیین 586/0 و 625/0 است. در مورد عوامل مورفولوژِی گیاهی در توجیه عامل شیب دامنه نبکا تنها مدل بدست آمده برای نبکاهای Ta.ma است. در این مدل فقط عامل پوشش تاجی به عنوان متغییر مستقل دخیل شده است با توجه به نتایج تحقیق می توان چنین استنباط کرد برای توجیه تشکیل و تکامل نبکا عامل فرم های رویشی گیاهان موثر است. وجود ارتباطات متفاوت بین مولفه های مورفومتری نبکا و پوشش گیاهی حاکی از عملکرد متفاوت گونه ها در توسعه نبکاست. شدت این ارتباطات حاکی از تکامل مکانسیم های تطابقی گونه های تشکیل دهنده نبکا ست.
تحلیلی بر روند تغییرهای سطوح توسعه و نابرابری های ناحیه ای در نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سال های 1365، 1375 و 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین درجه توسعه یافتگی نقاط شهری استان آذربایجان شرقی و تحلیل روند نابرابری های ناحیه ای در استان، طی سال های 1365، 1375 و 1385 است. محدوده مورد مطالعه، شامل نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سال های مذکور است. روش پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است. شاخص های مورد بررسی متشکل از 39 شاخص، شامل شاخص های بهداشتی و درمانی، فرهنگی و آموزشی، اقتصادی، زیربنایی و مسکن، ورزشی و تلفیقی از شاخص های مورد مطالعه است. با استفاده از روش های تحلیل عاملی و موریس، درجه توسعه یافتگی و رتبه هر یک از نواحی محاسبه شده است. سپس با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای، نقاط شهری استان آذربایجان شرقی در سه سطح توسعه یافته، نیمه توسعه یافته و محروم طبقه بندی شده است.با توجه به شاخص های مورد مطالعه، با وجود توسعه نامتعادل بین نقاط شهری استان، شکاف و واگرایی بین ناحیه ای در سال 1385 نسبت به سال 1365 تا حدودی کاسته شده و یک نوع همگرایی و تجانس بین ناحیه ای در حال شکل گیری است.
نقش و جایگاه برنامه ریزی چندبعدی در توسعه توریسم و اکوتوریسم مطالعه موردی: منطقه خرو طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش مراکز شهری و رشد پدیده شهرنشینی، اشتیاق به سیاحت و سیر و سفر افزون شده است؛ به طوری که مشتاقان این امر با عنوان گردشگر در اقصا نقاط کره زمین امر گذران اوقات فراغت را تکامل بخشیده اند. بدین لحاظ توجه به ماهیت گردشگری و پیامدهای ناشی از آن لزوم تحقیق و مطالعه را در این موضوع بر مجامع علمی جهان آشکار کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و جایگاه برنامه ریزی چند بعدی در توسعه توریسم و اکوتوریسم منطقه خرو طبس انجام شده است. گرچه این منطقه از جاذبه های متعدد گردشگری برخوردار است، اما محرومیت های آن در سطوح مختلف، به خصوص در زمینه توسعه صنعت گردشگری نگران کننده است. به منظور توسعه و گسترش امر توریسم و اکوتوریسم در منطقه، برنامه ریزی در این بخش امری ضروری است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های تاریخی، توصیفی، اسنادی و میدانی است. برای تکمیل داده ها و اطلاعات از مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه کمک گرفته شده و پس از استخراج داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل قرار شده است. همچنین از نرم افزارهای Excel و Corel Drawنیز استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان از آن دارد که برنامه ریزی چند بعدی نقش موثری در توسعه و ساماندهی گردشگری منطقه خواهد داشت و رفع محرومیت و بهره گیری از پتانسیل های متنوع و متعدد منطقه خرو طبس جز با نگرش همه جانبه و برنامه ریزی چند بعدی میسر نخواهد شد.
فضا و نگرش فضایی در مطالعات خاک و ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: سرآب حوضه آبی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر دانش ژئومورفولوژی را به تعبیری، علم شناخت هندسه سطوح ارضی و تغییر و تحولات آن بدانیم، در اولین گام برای درک بهتر مفهوم فضای جغرافیایی، باید با اصول و نگرش های مطرح شده در دانش هندسه آشنا بود. هندسه اقلیدسی اشکال را ترکیبی از نقطه، خط، و سطح (پهنه) تلقی کرده، آن ها را در دو بعد و یا حداکثر سه بعد قابل تعریف می داند. هندسه مذکور که سابقه طولانی در حوزه دانش مشاهده ای و تجربی دارد، در عصر ما دچار چالش جدی شده است. ریمان (1854) صحبت از هندسه فرا ابعادی نموده، بعدها این تعبیر سبب طرح هندسه چهار، ده و یازده بعدی گردید و هندسه مزبور نه تنها شرایط جدیدی را در کار فیزیکدانان، برای تفسیر آفرینش و تحول آن در بستر زمان باعث گردید که اصول هندسه اقلیدسی را برای تشریح و تبیین بسیاری از مسایل، ناکافی و در مواردی نادرست معرفی نمود. تولد چنین هندسه فرا ابعادی را در اصطلاح، هندسه فضایی نامیدند. هندسه فرا بعدی، اصول جدیدی را بنیان نهاد و فیزیکدانان را از فیزیک کلاسیک (نیوتنی)، به فیزیک کوانتوم رهنمون ساخت.طرح هندسه فضایی در ژئومورفولوژی مبانی دو دیدگاه کلاسیک (دیویسی ـ فرآیندی) را متحول ساخت و مبانی ژئومورفولوژی سیستمی را تقویت بخشید. با ورود تفکر فضایی در ژئومورفولوژی، و تغییر بنیادی در مفهوم مقیاس و سطح ادراک، مفاهیم جدیدی چون هندسه ریمان و فراکتال، ارگودیسیتی، کیاس، تعادل دینامیک، دینامیسم فضایی ـ زمانی، چند نگاره، کروم، آلومتری، پدومتری و بالاخره از همه مهمتر، بکارگیری منطق فازی به جای منطق کلاسیک دو ارزشی ارسطویی، در تحلیل ها و مبانی نظری و متدولوژی پژوهش های ژئومرفیک مطرح شده است. این رویکرد جدید، به خوبی قادر است شرایط ایجاد خاک های مــدفون شده و دیـرینه، تشکیل افق خاک آرجیلیک در اقالیم سرد و مرطوب گــذشته و استمرار حضور آن در مناطق گرم و خشک کنونی، وجود مخروط های آبرفتی دیرینه در زیر مخروط های آبرفتی جدید، بررسی باهاداها و فن های در هم تنیده و چند زمانه را تبیین و تفسیر نموده و آن را در ابعاد مختلف " فضایی ـ زمانی"تصویر نماید. بر اساس یک تحقیق موردی که در سرآب حوضه آبی زاینده رود انجام گرفته است، نتایج به دست آمده موید نقش انکار ناپذیر فضای مورفوژنیک (و نه یک یا دو عامل) در تحولات خاک سازی و شکل زایی است. این مقاله که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی بر آن دارد مفهوم فضا در ژئومورفولوژی را تشریح نموده، به تبیین دریچه های جدیدی بپردازد. آیا این رهیافت علمی جدید را می توان" ژئومورفولوژی فضایی" نامید؟