جغرافیا و برنامه ریزی محیطی
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره 31 زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 80) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش، یکی از فرایندهای مهم محیطی به ویژه در چشم اندازهای مناطق کوهستانی به شمار می آید. شناساییمناطقحساسو تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش، گامیمهمدرمسیرپیشگیریوکاهشخسارات ناشیازوقوع این پدیدهاست. شهرستان کوثر (گیوی) با داشتن چهره کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی، اقلیمی و انسانی، شرایط لازم را برای شکل گیری حرکات لغزشی دارد؛ بنابراین هدف این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لغزش در این شهرستان است. برای دستیابی به هدف پژوهش، نخست عوامل مؤثر بر ایجاد زمین لغزش در شهرستان شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، خاک، کاربری اراضی، بارش، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل و فاصله از جاده با توجه به مرور منابع مختلف، مطالعات میدانی و مشورت با کارشناسان شناسایی شد؛ سپس برای تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. در مرحله بعد ارزش گذاری و استانداردسازی نقشه های معیار با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی عوامل با استفاده از روش کرتیک انجام شد؛ همچنین تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش های MABAC و CODAS به مثابه روش های تصمیم گیری چندمعیاره انجام شد. با توجه به نتایج پژوهش به ترتیب عوامل شیب، کاربری اراضی، خاک و لیتولوژی، بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. با توجه به خروجی روش MABAC به ترتیب 89/17 و 22/25 درصد از مساحت محدوده در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر و براساس نتایج حاصل از مدل CODAS به ترتیب 07/9 و 18/22 درصد از مساحت محدوده در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارد. نتایجاعتبارسنجینشاندادالگوریتم CODAS با سطح زیر منحنی 839/0 در برآورد حساسیت زمین لغزش محدوده مطالعه شده نسبت به الگوریتم MABAC با سطح زیر منحنی 753/0 از صحت بیشتر و درنتیجه قابلیت بیشتری برخوردار است. نتایج پژوهش حاکی از پتانسیل زیاد شهرستان کوثر ازلحاظ رخداد حرکات زمین لغزش است و نشان می دهد مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در شیب های 20- 35 درصد، کاربری های زراعی و مراتع ضعیف و سازندهایی با زیربنای سنگ سخت و مواد رسوبی و سست سطحی قرار دارند.
تعلق مکانی و رفتارهای حامی محیط زیست: تبیین ابعاد و اثرات (مطالعه ی موردی: بازدیدکنندگان پارک کوهستانی صفه ی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارک های کوهستانی ازجمله محیط های تفریحی در فضاهای باز و مکان هایی دلپذیر برای گذران اوقات فراغت و جست وجوی تجربیات جدید در تعامل با طبیعت هستند. مطلوبیت این محیط های گردشگری به افزایش بازدیدها و درنتیجه افزایش فشار بر منابع محیطی منجر می شود. در سال های اخیر به رفتار محیط زیستی به مثابه راهکاری برای افزایش پایداری محیط های تفریحی و جاذبه های گردشگری توجه ویژه ای شده است. پژوهش حاضر با مطالعه نمونه ای شامل 400 نفر از بازدیدکنندگان پارک کوهستانی صفه در شهر اصفهان، اثر تعلق مکانی بازدیدکنندگان و رفتارهای عمومی زیست محیطی آنان را بر رفتارهای حامی محیط زیست پارک صفه بررسی کرده است. داده های مورد نیاز پژوهش با پرسش نامه گردآوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد رفتارهای عمومی حامی محیط زیست و همچنین دو بعد از ابعاد سه گانه تعلق مکانی (هویت مکانی و وابستگی مکانی) اثر مثبت و معنا داری بر رفتارهای حامی محیط زیست ویژه پارک کوهستانی صفه دارند؛ به طوری که 3/56 درصد از واریانس رفتارهای حامی محیط زیست پارک کوهستانی صفه با واریانس متغیرهای یادشده تبیین می شود. این نتایج در برنامه ریزی و مدیریت محیط پارک کوهستانی صفه و سایر محیط های مشابه کاربرد دارد.
تحلیل ابعاد و عوامل تأثیرگذار بر فرایند صورت بندی دستورالعمل اخلاق حرفه ای برنامه ریزی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التزام به چهارچوب های اخلاقی در همه گروهها و جوامع حرفه ای به منظور بهبود شرایط دستیابی به اهداف و ارزش های مشترک پذیرفته است. هر گروه یا جمعی که هدف مشترک دارند، در مراحل اولیه تشکیل به صورت مدون یا غیرمدون ارزش های مشترک و نظام نامه یا مرام نامه ای برای خود تهیه می کنند و خود را به آن پایبند می دانند. هدف پژوهش حاضر، کشف ابعاد، صورت بندی الگوها و روابط بین ابعاد و دستیابی به چشم انداز و روایت تبیینی فرایند تهیه دستورالعمل اخلاق حرفه ای برنامه ریزی شهری در ایران است. روش این پژوهش، نظریه داده بنیان با رویکرد تحلیل ابعاد است. تحلیل ابعاد به واسطه توجه به «همه» آنچه در پدیده یا موقعیت بررسی شده دخیل است، امکان مناسبی را برای پژوهش در این عرصه به دست می دهد. براساس یافته های حاصل از کاربست این روش و مبتنی بر قرائن و شواهد گردآمده از پژوهش، توده بحرانی شامل پنج بعد اصلی نگرش به فرهنگ عامه جامعه، نگرش به فرهنگ اداری و سازمانی، نگرش به قوانین و طرح ها، نگرش به ایجاد تغییر و نگرش به دین و اخلاق و تاریخ و تمدن ایران شناسایی شد؛ از این میان، بُعد «نگرش به نظام برنامه ریزی شهری در ایران» به مثابه بُعد مرکزی به منظور درک و شناخت فراگیر ابعاد و زیرابعاد پدید آمد و براساس این بعد مرکزی و چشم انداز و رابطه سایر ابعاد با آن، روایتی تبیینی ارائه شد.
بررسی و مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی FFB، CFB و MLP به منظور شناسایی مکان های مستعد برای احداث نیروگاههای خورشیدی فتوولتائیک در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موازات پیشرفت تکنولوژی در بسیاری از کشورهای جهان نیاز به انرژی در حال افزایش است. این امر به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران اهمیت خاصی دارد. با توجه به موقعیت جغرافیایی کشور ایران و بهره مندی آن از تعداد روزهای آفتابی زیاد، استفاده از انرژی خورشیدی درمقیاس نیروگاهی به تأمین انرژی پایدار کمک می کند. با در نظر گرفتن توانایی شبکه های عصبی در حل مسائل پیچیده، در پژوهش حاضر به منظور شناسایی مناطق مستعد برای احداث نیروگاه خورشیدی از ترکیب سیستم تصمیم گیری مکانی، محیط GIS و شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شده است. داده های به کار رفته در پژوهش شامل تابش خورشیدی، بارش، ساعت آفتابی، دما، ارتفاع، شیب زمین، کاربری اراضی، فاصله از جاده ها و فاصله از شهرهاست. براساس این معیارها، داده های آموزش تهیه شدند و با استفاده از الگوریتم آموزش لونبرگ- مارکوارت شبکه های FFB، CFB و MLP تحت آموزش قرار گرفتند. براساس نتایج پژوهش، شبکه CFB به صورت 9، 6، 1 با مقادیر RMSE 084/0 و 061/0 به ترتیب برای داده های آموزش و تست به منزله مناسب ترین شبکه انتخاب و با نتایج به دست آمده از این شبکه مکان یابی انجام شد. نتایج در پنج کلاس طبقه بندی شد؛ از این بین، 57/15 درصد در کلاس بسیار مطلوب، 59/20 درصد در کلاس مطلوب، 65/27 درصد در کلاس متوسط، 45/28 درصد در کلاس نامطلوب و 74/7 درصد در کلاس بسیار نامطلوب برای احداث نیروگاههای خورشیدی فتوولتائیک در استان آذربایجان شرقی شناسایی شد.
تبیین معیارهای مؤثر بر تجربه حضور شهروندان و ارتقای سلامت روانی آنها در محیط های تفرجگاهی طبیعی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهش های حوزه سلامت روان نشان می دهند حالت ذهنی انسان به میزان زیادی فاقد آگاهی است؛ به این معنا که انسان ها بیشتر اوقات یا غرق در خاطرات گذشته اند یا درباره آینده رؤیاپردازی می کنند و کمتر از حضور در زمان حال لذت می برند. روان شناسان علوم محیطی با تلفیق چند مفهوم کلیدی ازجمله تأکید بر تجربه حضور، لذت از زندگی در زمان حال و نقشی که این موضوع در ارتقای سلامت روانی شهروندان دارد، مفهوم جدیدی را با عنوان «ذهن آگاهی» مطرح کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین معیارهایی است که از احساس و زبان شهروندان درباره تجربه، لذت حضور و ذهن آگاهی در محیط های تفرجگاهی استخراج شده است. در راستای اهداف تعریف شده، از مراجعان به دو فضای تفرجگاهی طبیعی ایل گولی و عونبن علی تبریز نمونه گیری و مصاحبه هدفمند انجام و با تحلیل محتوای کیفی، کدهای لازم استخراج شد. این کدها در ادامه به 6 مقوله اصلی (معیار) و 18 زیرمقوله (زیرمعیار) تبدیل شدند. صحت مدل استخراج شده با تکنیک تحلیل عاملی تأییدی آزموده شد. در انتها با بهره مندی از آرای خبرگان در حوزه شهرسازی و طراحی محیطی و استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، معیارها و زیرمعیارهای مدل وزن بندی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد احساس آرامش در محیط طبیعی، مؤثرترین معیار به منظور القای حس ذهن آگاهی و تجربه لذت بخش از حضور در این فضاست؛ در حالی که معیارهای زیبایی طبیعت، صمیمیت، عظمت و شکوه، سرزندگی و درنهایت معنویت و امکان کشف محیط در رتبه های بعدی اهمیت قرار دارند. گفتنی است معیارها و زیرمعیارهای استخراج شده از مدل ذهن آگاهی در محیط های طبیعی، گذشته از کاربرد برای ارزیابی کیفیت دیگر محیط های طبیعی و مصنوع، به برنامه ریزان، طراحان و مجریان مناظر طبیعی در ارتقای طرح های پیشنهادی و اجرایی مناظر طبیعی کمک شایانی می کنند.
انطباق شاخص های مورفوتکتونیک با کانون های زمین لرزه در زاگرس شمال غرب (حوضه های سیروان و قره سو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده موقعیت تکتونیکی فلات ایران، آن را با ناآرامی های زیادی مواجه کرده است. ازجمله مناطق ناآرام این فلات، واحد مورفوتکتونیکی زاگرس شمال غربی است که طی سال های اخیر زمین لرزه های زیادی در آن روی داده است. کانون های زمین لرزه و شاخص های ژئومورفولوژیکی از عوامل ارزیابی وضعیت تکتونیکی مناطق هستند که در بسیاری از مناطق با هم همبستگی زیادی دارند و در بعضی از مناطق نیز ممکن است بین آنها رابطه معناداری وجود نداشته باشد؛ بر این اساس در این پژوهش هدف، بررسی وضعیت کانون های زمین لرزه در حوضه های واقع در زاگرس شمال غرب و ارتباط آن با شاخص های ژئومورفولوژیک بوده است. برای دستیابی به این هدف از مدل رقومی ارتفاعی ۳۰ متر SRTM، نقشه های توپوگرافی 1:50000، نقشه های 1:100000 منطقه و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زلزله های رخ داده در منطقه طی سال های ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۸ به مثابه داده ها و ابزارهای اصلی پژوهش استفاده شده است. فرایند پژوهش طی سه مرحله مشخص انجام شده است؛ در مرحله اول وضعیت لرزه خیزی حوضه های مدنظر بررسی شده است؛ در مرحله دوم با استفاده از ۸ شاخص ژئومورفیک شامل شاخص های T، Hi، AF، Bs، SL، S، P و Br وضعیت مورفوتکتونیکی حوضه ها و سپس با استفاده از شاخص Lat، وضعیت کلی حوضه ازنظر فعالیت های تکتونیکی ارزیابی شده است؛ در مرحله سوم نیز رابطه بین لرزه خیزی حوضه ها و شاخص های ژئومورفولوژیک به روش تحلیلی ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد ازنظر کانون های زمین لرزه، حوضه زمکان با ۳۶ زمین لرزه، فعال ترین حوضه است؛ همچنین حوضه های قشلاق، رازآور و قره سو با میانگین امتیاز ۷۵/۱، کمترین میانگین امتیاز را دارند و فعال ترین حوضه به شمار می رود؛ علاوه بر این نتایج ارزیابی و تحلیل رابطه بین کانون های زمین لرزه و شاخص های مورفوتکتونیکی نشان می دهد کانون های زمین لرزه بیشترین رابطه را با شاخص تراکم زهکشی دارند
تعیین منشأ آلاینده های شیمیایی و بیولوژیکی تالاب میقان اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب میقان اراک از تالاب های آب شور است که به دلیل جذب پرندگان مهاجر و املاح تبخیری ازنظر اکو و ژئوتوریسم اهمیت دارد. با ورود فاضلاب شهر اراک، پساب شرکت املاح و پساب صنایع به تالاب، سلامت پرندگان و آبزیان در معرض خطر است. هدف پژوهش حاضر، تعیین منابع آلاینده شیمیایی و بیولوژیک تالاب میقان است؛ بر این اساس 32 نمونه آب در کاربری های مختلف از آب شور و شیرین محدوده تالاب برای تعیین هدایت الکتریکی، غلظت کاتیون ها (کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم)، آنیون ها (کلر، سولفات، فلوئور، نیترات، فسفات، بی کربنات)، BOD [1]و [2]COD برداشت شد. مهم ترین آب های تغذیه کننده تالاب، آب های زیرزمینی و فاضلاب شهری است. آب های زیرزمینی آلودگی بیولوژیک و نقشی در آلودگی آب تالاب ندارند. با پیشروی آب شور تالاب، شوری آب های زیرزمینی از استاندارد (WHO)[3] 80/1 به 92/3 میکروموس بر سانتی متر افزایش یافته است. پساب ورودی شرکت املاح معدنی به آب تالاب با BOD برابر با 29 نسبت به استاندارد 30 میلی گرم در لیتر آلودگی بیولوژیک ندارد. با ورود فسفات 3/3 بیش از استاندارد 2/0 میلی گرم در لیتر فاضلاب شهری اراک به تالاب میقان، پوشش جنگلی انبوه ایجاد شده که سکونتگاه پرندگان محلی و مهاجر است. شوری زیاد آب تالاب برابر با 209 میکروموس بر سانتی متر به دلیل سنگ های نمکی و گچی ارتفاعات شمالی است که منشأ ترکیب شیمیایی بزرگ ترین معدن سولفات سدیم ایران شده است.