جغرافیا و برنامه ریزی محیطی
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره 32 زمستان 1400 شماره 4 (پیاپی 84) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تغییرات آب وهوایی و گرم شدن کره زمین بیشتر کشورهای جهان را با بحران خشکسالی و کمبود آب مواجه کرده است؛ در این کشورها، بخش های اقتصادی بخش کشاورزی به دلیل وابستگی زیاد به نزولات جوّی بیش از همه بخش ها آسیب دیده است. نخستین اثر خشکسالی به شکل کاهش تولید و درآمد کشاورزان پدیدار می شود که به افزایش فقر و ناامنی غذایی در مناطق روستایی می انجامد و در صورتی که برای مقابله با آن چاره ای اندیشه نشود، جوامع روستایی با مشکلات زیادی روبه رو خواهند شد. در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی آثار سرمایه اجتماعی بر دستیابی به امنیت غذایی در شرایط خشکسالی در سکونتگاههای روستایی شهرستان دورود انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، تمامی خانوارهای روستایی شاغل در بخش کشاورزی شهرستان دورود بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 375 سرپرست خانوار با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. ابزار اصلی پژوهش، پرسش نامه ای بود که روایی آن با پانل متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج نشان داد خانوارهای روستایی ازنظر امنیت غذایی و سرمایه اجتماعی در وضعیت مناسبی قرار ندارند؛ علاوه بر این، نتایج رگرسیون ترتیبی نشان داد مؤلفه های سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت و اقدام جمعی، عضویت در گروه) اثر مثبت و معنا داری بر بهبود امنیت غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان دورود دارد. نتایج این پژوهش بینش های جدیدی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه روستایی به منظور پایدارسازی خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی ایجاد می کند.
تحلیل و مدل سازی روابط بین دبی ماهانه و خصوصیات ژئومورفومتری حوضه ها نمونه پژوهش: حوضه آبریز کشف رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل سازی جریان آب برای بسیاری از فعالیت ها مانند کنترل سیلاب یا خشکسالی و بهره برداری درست از منابع آب ضروری است. این پژوهش با هدف تحلیل و مدل سازی تغییرات مکانی دبی ماهانه حوضه ها در ارتباط با تغییرات خصوصیات ژئومورفومتری آنها در حوضه آبریز کشف رود واقع در استان خراسان رضوی انجام شد. کم و کیف این ارتباط با اجرای آزمون های همبستگی و رگرسیون چندمتغیره بین دبی های کمینه، بیشینه و متوسط ماهانه به عنوان متغیرهای وابسته و 16 متغیر مستقل ژئومورفومتری شامل محیط، مساحت، ارتفاع حداکثر، ارتفاع حداقل، ارتفاع متوسط، دامنه ارتفاعی، شیب حداکثر، شیب متوسط، شیب آبراهه اصلی، طول آبراهه اصلی، مجموع طول آبراهه ها، تراکم زهکشی، نسبت ناهمواری شیوم، ضریب گراویلیوس، کشیدگی و زمان تمرکز مشخص شد. سطح معنا داری روابط، 05/0 و کمتر در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد روابط معنا داری بین دبی کمینه ماهانه و متغیرهای مستقل وجود ندارد که احتمالاً ناشی از وضعیت خشکی و تغییرات اندک دبی کم آبی در بین زیرحوضه هاست. درمقابل وجود روابط معنا دار بین دبی های متوسط و بیشینه ماهانه و شش متغیر ژئومورفومتری شامل ارتفاع حداکثر، ارتفاع متوسط، اختلاف ارتفاع، شیب متوسط، تراکم زهکشی و نسبت ناهمواری به ارائه مدل های رگرسیونی از تغییرات مکانی دو متغیر وابسته انجامید. دو مدل حاصل از دقت و کارایی خوبی برخوردار و قادر به تبیین 90 درصد واریانس دبی حداکثر ماهانه و 80 درصد واریانس دبی متوسط ماهانه بودند. خصوصیات ارتفاعی و ناهمواری به عنوان مهم ترین خصوصیات هندسی حوضه ها در تبیین تغییرات مکانی دبی ماهانه شناخته شدند. به علاوه برخلاف انتظار، رابطه معنا داری بین مساحت حوضه و دبی های میانگین و حدی ماهانه به دست نیامد.
ارزیابی ریسک محیط زیستی سد جیرفت در مرحله بهره برداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سدها ازنظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سازه هایی بسیار مهم به شمار می آیند و نقش آنها در توسعه کشورها انکارناپذیر است. از سوی دیگر، سدها سازه هایی با خطر پیش رونده محسوب می شوند؛ بنابراین با توجه به اهمیت راهبردی آنها، لازم است بتوان به طور دقیق ریسک هایی را شناسایی کرد که این سازه ها ایجاد می کنند. سد جیرفت، یکی از مهم ترین سدهای بتنی دو قوسی در جنوب استان کرمان روی رودخانه هلیل رود است که وظیفه تأمین نیاز آبی بخش های مختلف را بر عهده دارد. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و ارزیابی ریسک سد جیرفت در فاز بهره برداری با استفاده از روش EFMEA است. بدین منظور ریسک های مدنظر در پنج گروه محیط فیزیکی شیمیایی، طبیعی، بیولوژیکی، محیط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ایمنی و بهداشتی طبقه بندی شدند و سپس با مصاحبه با کارشناسان و متخصصان خبره درباره سد جیرفت کاربرگ ارزیابی ریسک براساس احتمال وقوع، شدت اثر و احتمال کشف تکمیل شد. در این روش امتیازدهی به هریک از ریسک های احتمالی در محیط های پذیرنده صورت گرفت. با مشخص شدن احتمال وقوع، شدت و احتمال کشف، مقدار عددی اولویت هر ریسک (RPN) محاسبه شد و درنهایت به منظور تعیین اولویت سطح ریسک، حد بالا و پایین ریسک، مقادیر میانگین و انحراف معیار با استفاده از نرم افزار SPSS به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد در گروه ریسک های مربوط به محیط فیزیکی شیمیایی فرسایش خاک و رسوب گذاری، در محیط بیولوژیکی ریسک اثرگذاری بر زیستگاه و تهدید حیات آبزیان در پایین دست، در گروه ریسک های ایمنی و بهداشتی خطاها و اشتباهات انسانی، قبل، بعد و حین بهره برداری، سطح ریسک بالا را به خود اختصاص داده اند. با تکیه بر نتایج پژوهش و با برنامه ریزی درست و ارائه راهکارهای پیشگیرانه و اصلاحی، می توان خطرات محیط زیستی ناشی از سد را به میزان زیادی کاهش داد.
تخمین سطح سفره های آب زیرزمینی متأثر از تغییرات کاربری اراضی با استفاده از داده های ماهواره ای GRACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب های زیرزمینی، منبع اصلی آب شیرین در بسیاری از نقاط جهان است. در مطالعه حاضر پس از بررسی سطح آب های زیرزمینی شمال غرب کشور با استفاده از ماهواره ثقل سنج GRACE، وضعیت این آب ها در منطقه خیاو با استفاده از داده های ایستگاههای پیزومتری و داده های بارشی اخذشده از ماهواره اینترنتی TRMM و همچنین داده های GRACE اخذشده در رابطه با شمال غرب کشور بررسی شد. در ادامه برای بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر نوسانات آب های زیرزمینی، با استفاده از تصاویر سنجنده OLI لندست ۸ مربوط به سال 1395 و سنجنده TM لندست 5 مربوط به سال 1381، نقشه کاربری اراضی مربوط به حوضه خیاو استخراج شد. نتایج GRACE روند نزولی و کاهش 33سانتی متری سطح آب های زیرزمینی شمال غرب کشور را در بازه زمانی 14ساله نشان داد. بررسی تغییرات کاربری اراضی خیاو نیز روند نزولی سطح سفره ها به ویژه در کاربری مسکونی را به دلیل کاهش چشمگیر نفوذپذیری و برداشت های بیش از حد از آب های زیرزمینی نشان داد. از پژوهش حاضر چنین استنباط می شود که تغییر سطح سفره های آب زیرزمینی متأثر از کاربری اراضی است. در کنار تغییرات کاربری با توجه به اطلاعات بارشی به دست آمده و صحت سنجی این اطلاعات با استفاده از داده ایستگاه سینوپتیک، نوسانات بارشی نیز بی تأثیر نبوده و بر کاهش سطح سفره ها تأثیرگذار است. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده، وضعیت سفره ها با استفاده از داده های GRACE و تغییرات کاربری اراضی و تأثیر آن بر سطح سفره های آب زیرزمینی در مناطق مختلف به ویژه مناطق خشک بررسی شود.
تجزیه و تحلیل روند تغییرات زمانی کیفیت منابع آب زیرزمینی با استفاده از آزمون ناپارامتری منکندال و روش تخمینگر شیب سن نمونه پژوهش: دشت یزد- اردکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب زیرزمینی از مهم ترین منابع تأمین کننده آب مورد نیاز کشاورزی، شرب و صنعت به ویژه در مناطق خشک فلات مرکزی ایران است؛ بنابراین بررسی روند تغییرات کیفی آن اهمیت فراوانی در مدیریت پایدار منابع آب دارد. در همین زمینه پژوهش حاضر روند تغییرات کیفی آب زیرزمینی را در دشت یزد- اردکان با استفاده از روش ناپارامتری من کندال و تخمین گر شیب سن بررسی کرده است. برای این منظور از آمار و اطلاعات 25 محل اندازه گیری (چاه، چشمه و قنات) در بازه زمانی 83- 84 تا 93- 94 مربوط به دوره تغذیه و تخلیه استفاده شد. پارامترهای بررسی شده شامل میزان اسیدیته، هدایت الکتریکی، غلظت املاح محلول، نسبت جذب سدیم، بی کربنات، کلر، سولفات، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، سدیم و درصد سدیم محلول بوده است. در این انتخاب تلاش شده است منابع برداشت (چاه، چشمه و قنات) پراکنش مناسب در کل سطح دشت و آمار استفاده شده ازنظر طول دوره آماری نواقص کمتری داشته باشد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد روند تغییرات تمامی متغیرهای کیفی بررسی شده در این دشت رو به افزایش بوده است و در طول دوره تغذیه 2/49 درصد و در طول دوره تخلیه 8/50 درصد، روند منفی معنا دار را در سطح اعتماد 90 درصد نشان دادند. حال آنکه روند مثبت معنا دار در طول دوره زمانی تغذیه، 3/45 درصد و در طول دوره تخلیه، 7/54 درصد را در سطح اعتماد 90 درصد نشان داد. با توجه به مثبت بودن شیب خط روند برای متغیرهای کیفی مؤثر در منابع آب زیرزمینی می توان نتیجه گرفت که روند تغییرات کیفی آب زیرزمینی در این دشت رو به کاهش بوده و این روند در زمان های تخلیه یا برداشت نسبت به زمان های تغذیه بیشتر بوده که ناشی از کاهش بارش ها و پیرو آن کاهش کیفیت منابع آب زیرزمینی بوده است.
پهنه بندی مناطق متأثر از ریزگردها در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند رو به افزایش پدیده ریزگردها در سال های اخیر، توجه جوامع جهانی را به خود جلب کرده است. کاهش خسارت احتمالی ریزگردها در آینده مستلزم شناسایی و پهنه بندی دقیق مناطقی است که از ریزگردها تأثیر می پذیرند. برای انجام این پژوهش، آمار روزانه گرد و غبار با کد 06 مربوط به 14 ایستگاه هواشناسی سراسر استان کرمانشاه طی دوره آماری 1381 تا 1397 از اداره کل هواشناسی استان کرمانشاه دریافت و به صورت روزانه، ماهیانه و سالیانه در محیط نرم افزارهای Excel و SPSS تحلیل و محاسبه شد؛ سپس نقشه پهنه بندی و لایه های اطلاعاتی آن برای کل دوره در محیط نرم افزاری Arc GIS ترسیم شد. نتایج به دست آمده نشان داد شهرستان های نوار غربی استان کرمانشاه یعنی سرپل ذهاب، قصر شیرین، پاوه، گیلان غرب و ثلاث باباجانی به ترتیب با مجموع 1333، 1301، 1103، 1047 و 1001 روز در سال، بیشترین فراوانی گرد و غبار و سنقر و هرسین با 544 و 532 روز در سال، کمترین فراوانی گرد و غبار را دارند. درمجموع و طی بازه 16ساله، 12163 روز همراه با گرد و غبار در شهرستان های استان کرمانشاه مشاهده شده و هر شهرستان به طور میانگین دست کم 2/48 روز در سال با گرد و غبار مواجه بوده است. پهنه بندی گرد و غبار برای ایستگاههای مطالعه شده نشان داد ازنظر فراوانی سالیانه طوفان های گرد و غبار معلق در هوا، این ایستگاهها در سه دسته خیلی شدید، شدید و متوسط قرار می گیرند. در دسته خیلی شدید شهرستان های سرپل ذهاب، قصر شیرین، پاوه، گیلان غرب و ثلاث باباجانی قرار می گیرند. در دسته شدید شهرستان های کرمانشاه، جوانرود، روانسر، دالاهو و اسلام آباد قرار دارند و در دسته متوسط شهرستان های صحنه، کنگاور، سنقر و هرسین قرار می گیرند. باید این واقعیت را بپذیریم که ما همچنان پدیده گرد و غبار را تجربه خواهیم کرد و فقط زمانی این پدیده کاهش خواهد یافت که زمین دوباره رطوبت مناسب جذب کند و بارندگی مؤثری در بخش های غربی خاورمیانه ازجمله عراق، عربستان، کویت و ایران روی دهد و هورالعظیم دوباره همانند گذشته پرآب و کار کاشتن درختان (کمربند سبز) هرچه سریع تر آغاز شود؛ زیرا هر هکتار جنگل تا 68 تن گرد و خاک را جذب می کند؛ از سویی وجود جنگل های دست کاشت در مناطق بیابانی نیز موجب تثبیت شن های روان، ایجاد تعادل اکولوژیکی و حفاظت از منابع آب و خاک مناطق زیر پوشش می شود.
بررسی تأثیرات مدیریت پسماند بر حفظ محیط روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر با افزایش روزافزون جمعیت، صنعتی شدن جوامع، تغییر در سبک زندگی و افزایش تنوع نیازهای انسانی، میزان تولید مواد زائد و پسماندها با پیامدهای منفی برای سلامت انسان و محیط افزایش یافته است. نواحی روستایی نیز به موازات تحولات جهانی با انواع مختلف پسماندها و پیامدهای منفی آنها روبه رو بوده اند و «مدیریت پسماند» پاسخی به این وضعیت است؛ بر این اساس پژوهش حاضر تأثیرات مدیریت پسماند را بر حفظ محیط نواحی روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه ارزیابی می کند. با توجه به گستردگی جامعه آماری، چهار روستای حسن رباط، جهادآباد، ونداده و سُه به شیوه خوشه ای تصادفی تعیین و براساس فرمول کوکران، 282 نمونه (مردم و کارشناسان) انتخاب شدند. نوع پژوهش، توصیفی تحلیلی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. داده ها با روش پیمایشی و پس از طراحی پرسش نامه پژوهشگرساخته از سطح روستاهای نمونه به روش تصادفی جمع آوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و همچنین آزمون توکی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. براساس نتایج، میانگین کل شاخص ها در ناحیه مطالعه شده بیش از 3 و برای شاخص آب 419/3، خاک 414/3، هوا 330/3، انسانی 538/3، کالبدی 476/3، گیاهی 400/3 و جانوری 425/3 بوده است. همچنین نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد از دیدگاه کارشناسان و مردم، مدیریت پسماند بر ابعاد مختلف محیطی نواحی روستایی تأثیر مثبت و بیش از حد متوسط دارد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه، تفاوت میان شاخص های مطالعه شده و نتایج آزمون تی و توکی، تفاوت میان نواحی روستایی (تفاوت مکانی) را نشان داده است؛ به طوری که روستای حسن رباط در بهترین شرایط و روستای سُه در بدترین شرایط (به ویژه در شاخص های خاک، هوا، حیات جانوری و انسانی) قرار داشته اند.