سید علی محمودی لاهیجانی

سید علی محمودی لاهیجانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیوان رودکی سروده های رودکی نسخه های خطی تصحیح متن تصحیح قیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۵
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.
۲.

پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پادشاهی نوذر آرش کمانگیر شاهنامه فردوسی متن های تاریخی خداینامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۶
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
۳.

اعتبار نسخه سن ژوزف در تصحیح شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه نسخه سن ژوزف نسخه های شاهنامه خویشاوندی نسخه ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
نسخه سن ژوزف یکی از نسخه های معتبر شاهنامه است که شاهنامه پژوهان پس از چاپ نسخه برگردان آن در ایران، برای تصحیح بیت های شاهنامه به آن توجه ویژه ای نشان دادند. برخی پژوهشگران با بررسی بخش اندکی از این نسخه کوشیدند تا خویشاوندی آن و نسخه های دیگر شاهنامه را نشان دهند؛ اما تاکنون آماری از شباهت ها و تفاوت های این نسخه و نسخه های معتبر شاهنامه ارائه نشده است تا بتوان با توجه به نتایج این آمار، نسخه سن ژوزف را در گروه خاصی از نسخه ها طبقه بندی کرد و به تبار و خویشاوندی آن با نسخه های دیگر پی برد؛ ازاین رو این پرسش مطرح می شود که «نسخه سن ژوزف با کدام نسخه های شاهنامه خویشاوند است و با توجه به این خویشاوندی ارزش و اعتبار ضبط های این نسخه چقدر است؟». برای پاسخ به این پرسش ها با ارائه آماری از شباهت ضبط های این نسخه با نسخه های معتبر شاهنامه مشخص شد که نسخه سن ژوزف از مقدمه تا پادشاهی لهراسپ به نسخه لندن 675 ق. نزدیک است؛ هرچند میان آن دو خویشاوندی نزدیکی دیده نمی شود و از پادشاهی لهراسپ تا پایان شاهنامه ، نسخه سن ژوزف خویشاوندی نزدیکی با نسخه های لنینگراد 733 ق. و پاریس 844 ق. دارد؛ به گونه ای که هر سه در یک گروه طبقه بندی می شوند و احتمال دارد آنها از روی یک مادرنسخه نوشته شده باشند.
۴.

مقایسه فهرست شاهان اشکانی در متن های تاریخی سده سوم تا پنجم هـ. ق با تمرکز بر تفاوت فهرست فردوسی، بیرونی و ثعالبی از شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهرستِ اشکانیان شاهنامه ابومنصوری شاهنامه فردوسی آثار الباقیه بیرونی غرر السیر ثعالبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۸ تعداد دانلود : ۲۳۹
در بیشتر متن های تاریخی سده های نخستین اسلامی که بر اساس روایت های پیش از اسلام و ترجمه آن ها نوشته شده است، فهرست هایی از نام و سال شمار شاهان اشکانی دیده می شود که تفاوت هایی با یکدیگر دارد. با در نظر گرفتن این تفاوت ها می توان فهرست پادشاهان اشکانی را به پنج گروه تقسیم و ریشه روایت های آن ها را بررسی کرد. در این میان تفاوت فهرست پادشاهان اشکانی در شاهنامه فردوسی و روایتِ بیرونی از شاهنامه ابومنصوری و همچنین سخن ثعالبی از کتابی به نام شاهنامه ، این پرسش را پیش می کشد که اگر فردوسی شاهنامه ابومنصوری را منظوم کرده است، چرا روایت منظوم او با سخن بیرونی از همین کتاب تفاوت دارد؟ در این مقاله کوشش شده تا با روشِ تحلیلِ اسناد نشان داده شود که فهرست فردوسی و بیرونی در کدامیک از پنج گروهِ مورد نظر قرار می گیرد. با در نظر گرفتن این نکته می توان احتمال داد که دو روایت متفاوت در شاهنامه ابومنصوری بوده است؛ نخست روایتی نه چندان دقیق، اما متداول در میان تاریخ نویسان که فردوسی آن را به نظم درآورده است و ثعالبی به بخش هایی از آن اشاره می کند و دیگری جدولی که در متن های تاریخی به آن اشاره ای نشده و بیرونی آن را به کتاب خود برده است.
۵.

پیشنهادی برای تصحیح و معنای چند بیت از داستان «رستم و سهراب»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصحیح شاهنامه رستم و سهراب بداندیش خنبیدن آهون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۲۶۴
تصحیح شاهنامه جلال خالقی مطلق و همکارانش محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی یکی از تصحیح های درخور اعتماد و استنادِ شاهنامه پژوهان است. در تصحیح های گذشته اشکالاتی دیده می شود که خالقی مطلق و همکارانش با در نظر گرفتن آنها کوشیده اند تصحیح دقیق تری از شاهنامه در اختیار خوانندگان قرار دهند؛ البته تصحیح خالقی مطلق نیز کاستی هایی دارد که می توان با اشاره به این کاستی ها و اصلاح آنها، متن ویرایش شده بهتری از شاهنامه ارائه کرد. ازاین رو در اینجا این پرسش مطرح می شود که با دقت در معنای برخی از واژگانِ شاهنامه و ضبط دست نویس های متعدد و معتبر این کتاب، تصحیح چه بیت هایی از داستان رستم و سهراب را می توان پیشنهاد کرد. بر همین اساس در این مقاله با توجه به دست نویس های معتبر و چاپ های عکسی دست نویس های شاهنامه و ویرایش هایی که از این کتاب ارائه شده است و همچنین پژوهش هایی که شاهنامه شناسان در کتاب ها و مقاله های خود ارائه کرده اند، کوشش شد پیشنهادهایی برای تصحیح و معنای برخی از بیت های داستان «رستم و سهراب» مطرح شود؛ از این رو با توجه به شواهدی که در شاهنامه آمده است، بهتر است در تصحیحِ بیت هایی از این داستان «بداندیش» به معنی «بیمناک و نگران»، «خَنبیدن» به معنی «خم شدن» و «آهون» به معنی «رخنه و نَقب» در نظر گرفته شود.
۶.

سال های سرودن شاهنامه و ستایش محمود غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه سن فردوسی ستایش محمود بخشش خراج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۲۴۶
فردوسی از سال 370 ه.ق سرودن شاهنامه را آغاز کرد و تا سال 384 ه.ق، تدوین نخست خود را به پایان برد. سپس همزمان با قدرت گرفتن محمود غزنوی در سال 387 ه.ق، به تدوین دوم شاهنامه مشغول شد و آن را تا سال 400 ه.ق به اتمام رساند. او در تدوین دوم، در ابتدا و انتهای برخی از داستان ها به سن و سال خود اشاره می کند و محمود غزنوی را می ستاید. پژوهشگران اشاره های شاعر به سن و سالش و همچنین ستایش محمود را به سال های پایانی سرودن شاهنامه نسبت می دهند. برخی سال 394 ه.ق را سالی می دانند که فردوسی تصمیم نهایی خود را برای اهدای کتاب به محمود غزنوی گرفته و تا سال 400 یا 401 ه.ق و یا سال ها بعد از آن، محمود را مدح گفته و شاهنامه را به دربار فرستاده است و برای آن دلایلی چون فتح هندوستان یا بخشش خراج را ذکر می کنند. از این رو این پرسش مطرح می شود که فردوسی در چه سالی، چه داستانی را به نظم درآورده و در چه سالی محمود غزنوی را مدح گفته است و این دو موضوع چه ارتباطی با یکدیگر دارد؟ در این مقاله که به روش تحلیلی-اسنادی نوشته شده است، کوشش شده تا تاریخ سرودن داستان های تدوین دوم همراه با ستایش محمود غزنوی مشخص شود. در پایان می توان دید که ستایش محمود به پیش از سال 400 ه.ق بازمی گردد و نباید آن را به سال های بعد نسبت داد.
۷.

مقایسه نام و لقب پادشاهان ساسانی در شاهنامه و متون تاریخی دوره اسلامی از سده سوم تا هفتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۵۳۵
داستان های اساطیری و تاریخی ایران باستان در دوران ساسانی در کتابی گردآوری شده بود که آن را «خداینامه» می نامیدند. این کتاب در دوران اسلامی، چندین بار به زبان عربی و فارسی ترجمه شد و بیشتر نویسندگان دوره اسلامی برای ذکر تاریخ ایران، از این ترجمه ها استفاده کردند. تعدد این ترجمه ها سبب شد که گاه آشفتگی و نابسامانی در ذکر حوادث و رویدادهای تاریخی به وجود آید و نویسندگانی کوشش کردند با اصلاح این آشفتگی ها، سامانی به تاریخ ایران دهند، که می توان با توجه به شباهت ها و تفاوت هایی که در متون تاریخی دوره اسلامی دیده می شود، این پرسش را مطرح کرد که نویسندگان متون تاریخی ازجمله فردوسی در ذکر رویدادهای پادشاهان از چه منابعی بهره برده اند؟ در این پژوهش که به روش تحلیلی-اسنادی نوشته شده است، کوشش شده تا با مقایسه شباهت ها و تفاوت هایی که در ذکر نام و لقب پادشاهان ساسانی در کتاب های تاریخی دیده می شود به منابعی که این کتاب ها از آنها بهره برده اند، اشاره کنیم که از جمله نتایج به دست آمده، آن است که منبع فردوسی با دیگر متون تاریخی، تفاوت های آشکاری داشته و این موضوع را که فردوسی تنها از شاهنامه ابومنصوری که آن هم ترجمه خداینامه پهلوی بوده، استفاده کرده است، برجسته تر نشان می دهد.
۸.

فرمول های اسم-صفت هنری در شاهنامه فردوسی میراثی از سروده های شفاهی در خداینامه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه خداینامه سروده های شفاهی فرمول های اسم - صفت هنری یشت ها

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات ایرانی پیش از اسلام پهلوی
تعداد بازدید : ۲۳۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۲۹
یکی از ویژگی های سروده های شفاهی اقوام آریایی- هندواروپایی، کاربرد صفت های هنری در آثار حماسی و دینی آن هاست. با پژوهش در سنت های زنده نقالی یوگسلاوی و تطبیق نتایج به دست آمده با ویژگی های ایلیاد و ادیسه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این صفت ها همراه با نام شخصیت ها، فرمول هایی را شکل می دهند که هومر آن ها را از سنت شعری پیش از خود فرا گرفته بود و برای پر کردن وزن اشعار از آن ها استفاده می کرد. در یشت های اوستا نیز کاربرد فرمول اسم-صفت هنری، نشان از استفاده از این تکنیک در سروده های ایران باستان دارد؛ سروده هایی که پس از نگارش شیوه های ادبیِ سنتِ شفاهی، به همان شکل در آن ها حفظ شده است. با دقت در شاهنامه فردوسی، فرمول های اسم-صفت هنری را به وضوح می بینیم و با توجه به شواهدی می توان گفت این فرمول ها زاده ذهن خلاق فردوسی نبوده اند بلکه به احتمال فراوان از منبع فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری که ترجمه خداینامه پهلوی بوده، اخذ شده اند. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که خداینامه پهلوی احتمالاً بر اساس سروده های شفاهی تحریر شده بوده و این قابلیت را داشته که داستان های مختلف آن پس از نگارش در مجالس گوناگون توسط خنیاگران و قوّالان خوانده شود.
۹.

گزارنده، راوی، شاعر: کلیدی برای حلّ مسئله منابع شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی منابع شاهنامه خداینامه شاهنامه ابومنصوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
پژوهشگران درباره مأخذ یا مآخذ فردوسی در نظم شاهنامه، نظرات گوناگونی را مطرح کرده اند. عدّه ای از آنها برآنند که فردوسی از منابع کتبی و شفاهی بهره برده است؛ افرادی تنها شاهنامه ابومنصوری را منبع فردوسی می دانند و عدّه ای فردوسی را وارث سنّت نقّالی و شفاهی گذشته قلمداد می کنند و اشاره به دهقان و موبدان زرتشتی در شاهنامه را نشانه ارتباط فردوسی با این گروه می دانند. با دقّت در شاهنامه، می توان به این نکته پی برد که راوی و شاعر دو شخصیّت متفاوت اند. شاعر شاهنامه بی شکّ فردوسی است امّا راوی شاهنامه که در اصل راوی داستان های مأخذ فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری بوده، دهقان صد و بیست ساله ای است که اهل شهر چاچ بوده و بهرام نام دارد. با درک تمایز سخنان راوی و شاعر در شاهنامه، ویژگی های مأخذ فردوسی برای ما آشکار می شود، ویژگی هایی که بیانگر آن است که مأخذ فردوسی تنها یک کتاب بوده است، کتابی که فردوسی، خود را متعهّد می دانسته حتّی واژگان آن را برای حفظ روایت دهقان، به کار گیرد و همین امر سبب شده واژگان تازی اندکی به شاهنامه راه یابد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان