۱.
نگارندگان، در مقاله حاضر، پس از مقدمه اى کوتاه در شرح زندگى و آثار قاضی نظام الدین اصفهانی، شاعر ذولسانین اصفهانی در قرن هفتم هجرى، قصیده نونیه او در ستایش امام علی (ع) را با استناد به دست نویس های آثارِ او، گزارده و بر اساس سنت تصحیح نسخ خطی، به بررسی اختلاف نسخ و سپس، تحلیل ساختار قصیده و شرح و ترجمه یکایک ابیات آن پرداخته اند. از مهم ترین نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، این است که قاضی نظام الدین در این سروده به عنوان عالِمی شیعی ظاهر می شود و مناقبی از امیرمؤمنان (ع) را نقل می کند که تنها در متون شیعه مذکور است.
۲.
کهن ترین نسخه دیوان اشعار خواجوی کرمانی در زمان حیات شاعر استنساخ شده است. بخش عمده این نسخه که در کتابخانهٔ ملّی ملک نگهداری می شود، پیش تر موضوع پژوهش های بسیاری بوده و چاپ عکسی آن هم منتشر شده است، اما این نسخه تنها بخشی از یک نسخهٔ اصلی بوده که حدود یک سدهٔ پیش به چند نسخه جداگانه تقسیم و در کتابخانه های مختلف پراکنده شده است. در این نوشتار ابتدا به معرّفی دو نسخهٔ دیگر در کتابخانهٔ بریتانیا و کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران پرداخته شده که به همراه نسخهٔ ملک بخش هایی از همان نسخه نخستین بوده است. سپس، با مقایسهٔ آن ها با بیش از سی نسخهٔ متقدّم، نسخهٔ اصلی و ترتیب اولیّهٔ آثار خواجو بازسازی می شود. همچنین، نویسندگان به ارزش های هنری نسخهٔ اصلی در سنّت کتاب آرایی در عصر آل اینجو پرداخته و تاریخ تقریبیِ پراکنده شدن این نسخه را برآورد کرده اند.
۳.
اغلب جُنگ های شعری، به دلیل وجود اشعار منتخب از سخنوران متقدّم پارسی گو در آنها، از منابع جنبی مهم در تصحیح انتقادی آثار منظوم و نیز پژوهش های شعرشناسی به شمار می آیند. یکی از این سفینه ها، دست نویس شماره 14456 کتابخانه گنج بخش است که به احتمال بسیار در اواخر سده هشتم هجری کتابت شده و به دو سفینه یحیی توفیق (مورّخ 754ق)، گردآورده سعدالدّین الهی/ آلهی و جُنگ 534 کتابخانه مجلس (مورّخ سده دهم هجری) شباهت بسیار دارد. در این جُنگ ضبط هایی تازه و متفاوت از ابیات فهلوی بندار آمده که با ضبط های منابع دیگر متفاوت است. نویسندگان، در این مقاله، این ضبط ها را گزارش، و سپس ابیات جُنگ را بر اساس صورت نهاییِ پیشنهادشده برای برخی از واژه های مبهم آنها، معنا کرده اند.
۴.
نورالعیون ، اثر ابوروح محمّد بن منصور جرجانی (زرّین دست)، نخستین کتاب چشم پزشکیِ فارسی است که ظاهراً در قرن پنجم هجری نگاشته شده است. این اثر به کوشش یوسف بیگ باباپور، برپایه شش نسخه تصحیح، و در 1391ش منتشر شده است. مصحّح از دست نویس کهن و اصیل کتابخانه مرعشی (به شماره 12528) بهره ای نجُسته و در خواندن نسخه های منتخبِ خویش هم توفیقی نیافته است. نیز برای پیداکردنِ سرچشمه های کار مؤلّف و بازیافتن ضبط های درست از راه هم سنجیِ کتاب با کحّالی نامه های عربی مانند کتاب العَشر مقالات فی العینِ حُنَین ، تذکره الکحّالینِ علی بن عیسی کحّال و بخش چشم پزشکی الحاوی کمترین اهتمامی نکرده است. از مقایسه نورالعیون با تذکره الکحّالین آشکار می شود که بخش زیادی از آنْ برگردان متن عربیِ تذکره است. بدخوانی ها، کاست و فزودهای نابجا، کامل نبودن نمایه ها و تعریف نگاریهای نادرست در واژه نامه کتاب نشان می دهد که نورالعیون همچنان در شمارِ آثارِ نیازمندِ تصحیح است. در این مقاله ضمن نشان دادن برداشت ها و اثرپذیری های نورالعیون از کتاب های دیگر، به برخی از ضبط های نادرستِ متن اشاره شده و ایضاحاتی در این خصوص آمده است.
۵.
حسن بن حمزه طبری از علمای شیعی قرون سوم و چهارم است که بخش مهمی از میراث مکتوب شیعه را از مشایخ ایران به علمای بغداد انتقال داد. وی افزون بر تألیف آثار متعدد در علوم دینی، همچون حدیث، فقه و کلام، طبع شعر نیز داشت. ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان ابیاتی از قصیده حسن بن حمزه را نقل کرده که سفرنامه منظوم او از آمل تا مشهد رضوی است. در مقاله حاضر، نویسنده ضمن تقریر سفرنامه منظوم حسن بن حمزه، به تصحیف یک واژه در بیتی از آن توجه می دهد و با کشف صورت صحیح آن واژه، یادآور می شود که این بیت درباره اقامتگاه کودکی و نوجوانی حسن بن حمزه است و باید آن را به دلبستگی حسن بن حمزه به مامطیر تفسیر کرد. در بخش های پایانی مقاله، با بررسی و نقد فرضیه هایی که درباره یک مزار در مامطیر طرح شده از یک سو، و استناد به شواهد و قرائن و یادآوری تصحیفات و تحریفات رخ داده در برخی نقل های شفاهی از سوی دیگر، نشان داده شده که آن مزار از آنِ ابوالقاسم، پدر حسن بن حمزه، است.
۶.
سوزنی سمرقندی، مخصوصاً در شعرهای هزل و هجو خود، از واژه هایی استفاده کرده که ابیاتِ وی گاه در فرهنگ ها به عنوان یگانه شاهدِ مثال همان واژه ها نقل شده است. از آنجا که فرهنگ نویسان نسخه هایی کهن از دیوان سوزنی در اختیار داشته اند، غالباً به صورت درستی به بیت هایی از او استشهاد کرده اند. در عین حال، چون نسخه های بازمانده از دیوان سوزنی هیچ کدام قدمت چندانی ندارند، از همین بیت های او که در فرهنگ ها آمده می توان، همانند یک نسخه بدل، در تصحیح دیوان استفاده کرد. در تحقیق حاضر، تلاش شده تا بیشتر بر پایه فرهنگ جهانگیری و در مواردی چند بر اساس فرهنگ های دیگر بیت هایی از دیوان سوزنی تصحیح شود.
۷.
عبدالعزیز بن عبدالقادر مراغی، پس از افول تیموریان، از زادگاه خود هرات به بورسا و دربار سلطان محمد بن مراد عثمانی رفت و رساله موسیقی خود، نقاوهالادوار ، را به او تقدیم کرد. با این که کلیات مطالبی که عبدالعزیز در رساله خود آورده، برگرفته از رسالات پدرش است، گاه توضیحات مفیدی در رساله او دیده می شود. به علاوه، او از برخی ابتکارات خود در این کتاب سخن گفته است؛ مثلاً، از دو شعبه ای که خود ابداع کرده و آن ها را «شاهی» و «صفا» نامیده است. دست نوشته ای از او یافته ایم که تصنیفی را در شعبه صفا، در دور مخمس، با حروف و اعداد، نت نویسی کرده است. در این مقاله گمانه زنی هایی برای یافتن وزن این تصنیف و شیوه پیوند هجاها با دور ایقاعیِ آن شده است.
۸.
تصحیفْ بدخواندنِ کلمه است به گونه ای که معنای آن تغییر پذیرد. تصحیف ممکن است به دلایل مختلف به متون راه یابد؛ یکی از مهم ترین آن ها می تواند شباهتِ ظاهری حروف الفبا باشد. در مقاله حاضر تلاش شده است تا بر پایه شکل ظاهری حروفِ الفبا، برخی از گونه های تصحیف و بدخوانی، در دسته هایی منظّم تبیین شود. در این دسته بندی ، به حروفی که اختلاف آن ها تنها در نقطه گذاری است (نظیر «ب» و «ت» و «پ» و «ث») پرداخته نشده است و تنها حروفی بررسی شده اند که در نگاه نخست ممکن است شباهتی آشکار به هم نداشته باشند (نظیرِ «ک» و «ل»). این مقاله زمینه ای خواهد بود برای تصحیح برخی از تصحیفاتِ راه یافته به متون، و راهکاری پیشنهاد می کند تا به کمک آن، مصحّحانی که در خوانش برخی کلمات مشکل دارند، بتوانند به صورت صحیح آن ها دست یابند.