۱.
کهن ترین دست نویس فارسی که تا کنون شناخته شده، نسخه ای از کتاب الابنیه عن حقایق الأدویه متعلق به سال 447 هجری است؛ اما در میان نسخه های قرآنی قدیم تر، گاه یادداشت هایی می توان یافت که اطلاعات ما را در خصوص فارسی نویسی ایرانیان به زمانی بسیار قدیم تر می برد. یکی از این اسناد، مجموعه یادداشت های خَیقانی یا خایقانی (از اهالی طوس خراسان) به فارسی در تاریخ 292 هجری است که وی به هنگام تصحیح قرآنی سی پاره (جزء) در پایان هر یک از این اجزاء نوشته است. مقاله حاضر به معرفی پنج جزء کشف شده از این قرآن در دو کتابخانه چستربیتی و کتابخانه ملی اسرائیل و برگ نوشته هایی پراکنده از آن در موزه های مختلف جهان، و نیز به بررسی جوانب مختلف تاریخی و ادبی در نوشته های فارسی خَیقانی می پردازد و در پایان به دیگر نمونه یادداشت های کهن فارسی در نسخه های قرآنی اشاره می کند.
۲.
نسخه «خزینه 1653» یکی از معدود نسخه های باقی مانده از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله است که تحت حمایت شخص مؤلف در ربع رشیدی استنساخ شده است. این نسخه در عهد شاهرخ، به هرات منتقل شد و چون بخش هایی از آن مفقود شده بود، به دستور شاهرخ تکمیل و نوسازی گردید. مأمور تکمیل نسخه، مورخ نامدار دوره تیموری، حافظ ابرو، تغییراتی در آن صورت داد که مهم ترین آن ها جایگزینی بخش تاریخ ماقبل اسلام آن با جلد اول مجمع التواریخ خود است. مقاله حاضر به بررسی نسخه شناختی این کتاب بسیار پیچیده می پردازد. اهمیت این نسخه از چند جهت قابل ملاحظه است: اول، این نسخه یکی از سه نسخه تاریخ دارِ باقی مانده از جامع التواریخِ استنساخ شده در ربع رشیدی است؛ دوم، تنها نسخه باقی مانده از مجمع التواریخ حافظ ابرو است که توسط خود مؤلف کتابت شده؛ و سوم، نسخه های متعددی در طول تاریخ به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آن رونویسی شده و همین نکته برخی محققان معاصر را در شناسایی متن آن ها گمراه کرده است.
۳.
از آثار برجای مانده از حسن بن عبدالمؤمن خویی، ملقب به حسام الدین خویی، ادیب و منشی مشهور قرن هفتم هجری، تا کنون چند رساله منتشر شده است. اغلب آن ها به نثر است و در زمینه تعلیم انشاء و فن ترسل. حسام الدین خویی، در زمانه خود و در میان معاصران، به «حسام شاعر» معروف بوده است، ولی از سروده هایش، جز منظومه هایی کوتاه و ابیاتی پراکنده در ضمنِ آثار منثور، عجالتاً چیزی در دست نیست. در این مقاله، منظومه ای 145 بیتی از حسام الدین خویی، برای نخستین بار، معرفی و عرضه شده است که بخشی از «قسمیّات» اوست. منظور از «قسمیّه»، در این نوشته، «قطعه» کوتاهی است که معمولاً با «به خدایی که» یا «بدان خدای که» آغاز می شود. با بررسی پیشینه این نوع شعر، در آغاز، نمونه هایی از قسمیّه های شاعران متقدم به دست داده ایم. سپس به بررسی قسمیّات حسام الدین خویی و ابتکاراتش در این زمینه پرداخته ایم. در خاتمه، متن قسمیّات او، بر اساس دو مجموعه نویافته در کتابخانه های ترکیه، تصحیح و عرضه شده است .
۴.
فارسی زبانان در دوره اسلامی از خط عربی برای نگارش آثار خود استفاده کردند. برخی کاستی ها در این خط موجب شده است تا شماری از ضبط ها و ویژگی های زبانی، مخصوصاً در حوزه مصوّت ها و برخی صامت های خاص زبان فارسی، در آن خط منعکس نشود و بخشی از پژوهش های زبان شناختی مرتبط با زبان فارسی با کاستی هایی روبه رو شود. از سویی، آگاهی ما از ضبط بسیاری از واژه ها منحصر به شماری از لغت نامه ها است که بیشترآن ها متأخّرند، و بعضاً توسّط افرادی که گویشور فارسی نیستند نوشته شده اند. از سویی دیگر خوشبختانه در ادوار مختلف، نسخه هایی نگاشته شده که در آن ها حرکت گذاری حروف به دقّت انجام شده است و می توان از آن ها در تکمیل مطالعات زبانی بهره برگرفت. در این نوشته، یکی از این نسخه های مشکول که دست نویسی کهن از تفسیر سورآبادی است، مورد تحقیق قرار گرفته و ضبط واژه های دیریاب و شماری از ضبط های نسخه که با لغت نامه ها متفاوتند، بررسی شده است.
۵.
بنابر شیوه مرسوم، تصحیح هر متنی بر اساس دست نوشته هایی از آن انجام می گیرد؛ اما گاه به دلایل گوناگون، از جمله ناآشنایی کاتبان با متون کهن، تحریف هایی به آن دست نوشته ها راه می یابد و بیت یا عبارتی را چنان از اصل خود دور می کند که نسخه ها در رفع ابهام آن مفید نمی افتند و مصحّح ناگزیر است که از منابع جنبی استفاده کند. آثار سنایی غزنوی از این نوع متون کهن اند و چه بسا به ابیاتی از او تحریف هایی راه یافته که گفته شاعررا مبهم و دریافت معنی آن را دشوار کرده است. در این مقاله، با بررسی اجمالی در بعضی فرهنگ های کهن، نشان داده شده که کلماتی مانند «پُشَک»، «غیو»، «زُش»، «آکَنِش»، «مَیَزد» و «بادبان» در شعر سنایی دستخوش تحریف و تبدیل شده اند و این خود سبب تفسیر نادرست شارحان از شعر او شده است.
۶.
ساختار و محتوای هر اثر ادبی به میزان رشد فکری و علمی عصر مؤلف بستگی دارد. بسیاری از آثار به جای مانده از سده های آغازین اسلامی حکایت از فقدان نظریه و مبانی اصولی علوم متداول آن عصر دارند که البته این، دلیل بر ناتوانی مصنّفان و مؤلفان آن آثار نیست، بلکه به نبودِ ثبات و استقرار در مفاهیم و اصطلاحات بلاغت میان علمای بلاغت نگار مربوط است. این مقاله به بررسی انتقادی تطور علم بدیع در کتب بلاغت عرب و نیز در آثار متقدّم بلاغت فارسی ( ترجمان البلاغه ، حدایق السحر ، المعجم فی معاییر اشعار العجم ) می پردازد و ضمن تحلیل انتقادی مبانی نظری و ساختاری این سه کتاب فارسی، اهداف، دیدگاه ها و نظرات مؤلّفان این کتاب ها درباره اثر خود و نیز چشم انداز آن ها را در باب تطور علوم بلاغی و به ویژه علم بدیع ارزیابی می کند. نقد تعاریف، شواهد، وضع اصطلاحات و معادل های فارسی و نیز طبقه بندی فصول در سه کتاب مذکور از اهمّ اهداف این مقاله است.
۷.
در سال های اخیر، با گسترش حوزه مطالعات حماسی، پژوهشگران با شماری از منظومه های پهلوانی آشنا شده اند که تا چندی پیش ناشناخته مانده بود. شاید دلیل عمده این ناشناختگی، زبان عامیانه آن ها بوده باشد، زیرا این دسته آثار که اغلب متعلق به ادوار متأخّرند از فرهنگ توده مردم برخاسته است. منظومه «کوه دماوند» از جمله این متون پهلوانی ناشناخته است که ظاهراً به دلیل نزدیکی روایات آن با متون هم دوره خود، به شهرت چندانی نرسیده و نسخه های فراوانی از آن ها استنساخ نشده است. با بررسی شواهد متنی و تطبیق ویژگی های سبکی این منظومه با متون مشابه می توان زمان تقریبی سرایش آن را به دست آورد. در این مقاله، نخست منظومه کوه دماوند معرفی شده و سپس عصر سرایش آن بررسی و درباره شماری از ویژگی های سبکی آن بحث شده است.
۸.
قرّه العین یا قرّه العیون یکی از متون کهن فارسی است که در زمینه تطبیق امثال عربی و فارسی با یکدیگر و نیز با آیات قرآن نگارش شده است. از بعضی قراین بر می آید که نگارش این اثر در حدود نیمه دوم سده ششم، احتمالًا به دست نویسنده ای به نام قاضی اوش به رشته تحریر درآمده است. از این کتاب نسخ زیادی در کتابخانه های مختلف دنیا باقی مانده است که تا چندی پیش، قدیمی ترین آن ها را نسخه مورّخ 722ق کتابخانه فاتح استانبول می دانستند، حال آن که دست نویسی از این اثر در مجموعه ای متعلّق به جلال الدّین همایی وجود دارد که مورَّخ 651ق است و اکنون در کتابخانه ملّی ایران نگهداری می شود. در این مقاله، ویژگی های نسخه یادشده و اهمیت آن در تصحیح دوباره قرّه العین و تحدید زمان نگارش آن بررسی شده است.
۹.
یکی از مهم ترین مسائل در حوزه نگارگری ایرانی چگونگیِ انتخاب متن برای تصویرگری است. عموماً تصوّر بر این است که نقاشان اختیار زیادی در انتخاب متن نداشته اند، اما نوشتارِ پیش رو نشان می دهد که این کار تابع منطقِ خاصی بوده که با جهان بینیِ نقاش یا گروهِ نقاشان، به نوعی، ارتباط داشته است. تحلیلِ تطبیقیِ حاضر، با بهره گیری از رویکرد جامعه شناسیِ ساختارگرا، مشخصاً چند اثر مهم در سبک نقاشیِ کمال الدین بهزاد را با چند شعر سعدی مقایسه می کند، و نتیجه می گیرد که اشتراکات ساختاری در جهان بینیِ منعکس در آثار این دو چهره در متن اجتماعیِ واحدی به نام «فتوّتیه» یا آیین جوانمردی است. می توان گفت که جهان بینیِ گروه هایی از اهل فتوّت، در عرصه نقاشی، به صورت سبک بهزاد منعکس شده است و در عرصه شعر، در قالب آثار سعدی. از همین روست که نقاشانِ سبک بهزاد به اشعار سعدی علاقه بسیار نشان داده اند؛ حتی شاید آن ها خود به آیین جوانمردی وابسته یا، دست کم، از آن بسیار متأثر بوده اند. برخی از نقاشی های آنان را می توان در حکم فتوّت نامه های تصویری دانست.
۱۰.
میرزا محمدحسن، متخلص به قتیل، شاعر و نویسنده فارسی گوی شبه قاره هند، در سال 1226ق، کتاب هفت تماشا را تألیف کرد. هدف او تحریرِ آداب و رسوم هندوان و مسلمانان ساکن شبه قاره هند بود. بخش اعظم این اثر دربرگیرنده آداب زندگی مردم سرزمین هایی چون کشمیر، پنجاب، شاهجهان آباد (دهلی) بوده است. برخی از این آداب و سنن مختصِ هندومذهبان و شماری دیگر مربوط به مسلمانان شبه قاره است و پاره ای از آن ها هم به هر دو گروه اختصاص دارد. قتیل سعی کرده با رعایت بی طرفی به بیان آدابی بپردازد که بیشتر حاصل مشاهداتش بوده و با زندگی اجتماعی او پیوندی نزدیک داشته است. شرح هایِ مربوط به آداب و رسوم ازدواج، اعمّ از خواستگاری، ساچق بردن، حنابندان و عروسی، از جذاب ترین بخش های این اثر است، که به نسبت، مفصل هستند و با نثری ساده و شیوا نوشته شده اند. در این مقاله، نسخه خطی هفت تماشا از منظر مردم شناسی بررسی شده است.
۱۱.
ترجمه الخواص ، تفسیرِ علی بن حسن زواره ای، در 1394ش، به تصحیح منصور پهلوان منتشر شده است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی و نقد تصحیح یاد شده، به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که میان متن مصحَّح و نسخه اساس و نسخه های دیگر ترجمه الخواص اختلاف هایی اعم از حذف و اضافه، تصحیف، تغییر و جابجایی واژه ها و تغییر در ساختار عبارت ها وجود دارد و مصحِّح از بیان این تفاوت های بسیار احتراز جسته و در موارد فراوانی قیاساً نظر خود را ترجیح داده است. از این رو، نمی توان این تصحیح را برخوردار از معیارهای لازمِ تصحیح انتقادی دانست، و بر خلاف دیدگاه مصحح، روش تصحیح ایشان را نمی توان بر پایه نسخ اساس تلقی کرد.
۱۲.
سیف الدّین باخرزی از مشاهیر عرفای قرن هفتم هجری است که در منابع کهن از اشعار و نامه ها و مجلس گویی های او یاد شده است. با این حال، تا کنون مجلسی از او به صورت کامل به چاپ نرسیده تا نمونه ای باشد برای تحقیق درباره مجالس او. مجالس او جزو قدیم ترین نمونه های مجالس زبان فارسی است که برای شناخت بیشتر حالات و روحیات باخرزی مفید است. در این مقاله دو مجلس نویافته از سیف الدین باخرزی تحلیل و تصحیح شده است.