۱.
شمس الدین محمد سُجاسی از شاعران و منشیان نیمه دوم سده ششم و نیمه نخست سده هفتم هجری است که متأسفانه اطلاعات اندکی از احوال او به ما رسیده است. از اشعارش نیز چیز زیادی بر جای نمانده است. درباره او مباحث قابل طرح بسیار است. او همان کسی است که دیوان ظهیر فاریابی را جمع کرده و ظاهراً دیباچه دیوان نیزبه انشای اوست. این البته مسأله ای است که مصححان دیوان ظهیر تاکنون بدان توجهی نکرده اند یا به اشتباه شمس کاشی را جامع دیوان دانسته اند. از دیگر آثار شمس سجاسی ظاهراً یکی هم کتاب فرائدالسلوک است که مصححان آن را بدون نام مؤلف منتشر کرده اند. در این جستار پس از بحث درباره احوال و آثار شمس سجاسی، اشعار اندکی که از او در منابع پراکنده باقیمانده معرفی شده و سپس اطلاعات مهمی که در منشآت منتشرنشده او وجود دارد نقل و تحلیل شده است.
۲.
سفینه شاعران قدیم نامی است که مصحح جنگ موجود در کتابخانه مجلس سنا به شماره 651 سنا، بر این مجموعه شعر نهاده است. این جنگ که تاریخ کتابت آن محو شده است از روی سفینه ای کهن محتملاً قرن هفتم یا هشتم کتابت شده است و در بردارنده ابیات بسیاری از شماری از شاعران پارسی گوی تا پایان قرن هفتم است. یکی از دلایل امتیاز این سفینه اشتمال آن بر اشعار شاعرانی ناشناخته است که جز در این منبع در جای دیگر تا کنون اشعاری از آنها باقی نمانده است. این سفینه را محمدرضا ضیاء، پژوهشگر فرهیخته، با دقت نظر و حوصله بسیار تصحیح کرده و در مجموعه متون ایرانی در سال 1391 منتشر ساخته است. متأسفانه با وجود دقت مصحح در ضبط اشعار این جنگ باز هم خطاهایی راه یافته است که نگارنده در این مقاله، ضمن بررسی این خطاها، قرائت دیگری از آنها پیشنهاد داده است.
۳.
یکی از مباحثِ بحث برانگیز در دیوانِ کبیرِ مولوی، وجود اشعاری به زبان ترکی است. در این زمینه تحقیقاتی انجام شده است اما بیشتر محققان به ترجمه ابیات ترکی پرداخته اند و به جنبه های نسخه شناسی و سبک شناسی غزلهای مولانا توجهی نشده است، بنابراین جای چنین پژوهشی درباره ابیات ترکی خالی است. در پژوهش حاضر، پس از بیان مقدمات و پیشینه تحقیق، ترکی گویی و ترکی دانی مولوی، و شمه ای تحت عنوان ِ بسامد ابیات ترکی در دیوان ، به بررسی ابیات ترکی و معانی آنها پرداخته شده و بسامد این عبارات ترکی در دیوان بررسی گردیده است. در زیر عنوان بررسی نسخه شناسی، اصحّ نسخ غزلیات شمس و بسامد غزلهای ترکی آنها بحث، و در پایان، ویژگیهای سبکی آنها بررسی شده است.
۴.
این مقاله با بررسی چند مرقع مهم اواخر سده دهم دیباچه نویسی آنها، تاریخنامه های هنر مرقع سازی را مورد مطالعه قرار می دهد. یکی از این دیباچه ها، دیباچه مرقع کتابخانه سپهسالار، شاه محمد مذهب است که متنی مشابه آن در چند مرقع دیگر وجود دارد. این مقاله می کوشد تا ریشه های تاریخی نگارش این متن را نشان دهد. بررسی تحولات مقدمه نویسی مرقعات با تکیه بر مقدمه مرقع شاه محمد مذهب که نسخه ای دیگر از مقدمه میر محمد باقر پسر میر علی هروی است و نیز استفاده از اسناد دیگر این فرضیه را مطرح می کند که تکرار دیباچه ها به اعتبار خط خوش و یا نثر متناسب و یا انتساب به یک هنرمند بزرگ در مرقعات دیگر بوده و باعث شده است نسخه های اساس آنها به علت اوراق شدن اغلب این مرقعات و یا دیباچه ها و نیز نگارش دیباچه های جدید و مشابه شناخته نشوند.
۵.
با تأمل در متون کهن، به برخی اطلاعات و اصطلاحات تازه ای دست می یابیم که ما را با ابعاد مختلف زندگی گذشتگان آشنا می سازد. شاهنامه به عنوان یکی از آبشخورهای اصلی فرهنگ باستان، منبعی بس ارزنده در این راستاست. شاعران، برای جلوگیری از تکرار و به تبع آن ممانعت از ملالت کلام و همچنین اظهار فضل، در وهله اول از مسائل و مضامینی هم سو با موضوع و اهداف خود بهره می برند. فردوسی نیز برای ارتقاء کیفیت هنری اثر ماندگار خود از تأمل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج که با حماسه تناسب زیاد دارد و صحنه های رزم را تداعی می کند استفاده نموده است. نوشته حاضر بر آن است که با بهره گیری از شیوه استقرایی و بازخوانی دقیق داستان «گو و طلخند» از شاهنامه و تفحص در منابع اصلی علم ملاعب و سرگرمی ها، به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا ساختار و نحوه این نوع بازی در شطرنج قدیم وجود داشته است یا نه؟ وجوه اختلاف و اشتراک آن چه بوده است؟ حاصل پژوهش نشان می دهد، فردوسی در این داستان گونه تازه ای از این بازی را ارائه می دهد که مسبوق به سابقه نیست و با انواع مذکور در کتب مرجع تفاوتهای قابل توجهی دارد؛ حتی چهره رخ در این بازی کاملاً متفاوت با انواع دیگر می باشد و چه بسا که شارحان شاهنامه نیز بدان نپرداخته اند.
۶.
صدرالأفاضل قاسم بن حسین خوارزمی یکی از دانشمندان و ادیبان بزرگ ایرانی و صاحب کتاب الیُمنی فی شرح الیَمینی است که در سال 617ق در یورش مغولان به خوارزم کشته شد. تا آنجا که می دانیم، تنها کسی که شرحی از احوال و آثار او به دست داده، یاقوت در کتاب معجم الأدبا ست. کتاب الیمینیِ عتبی غیر از اشتمال بر تاریخِ دوره ای بسیار مهم از دولت غزنوی، از جمله کتابها و مآخذ ادبی مهم سده پنجم است و تا چند قرن پس از آن، ادیبان به شرح و توضیح آن همت می گماشتند. یکی از نخستین کسانی که به شیوه ای خاص شرحی بر الیمینی نگاشت، صدرالأفاضل خوارزمی بود. این دانشمند، الفاظ و اصطلاحات کتاب الیمینی را با نثری ساده و روان و به ترتیب لغتنامه صِحاح جوهری شرح نموده و به تصحیفات و تحریفات این کتاب نیز اشاره کرده است. این مقاله، مشتمل است بر شرحی از زندگی و آثار عالم و ادیب قرن هفتم صدرالأفاضل خوارزمی و بیان ویژگیها و جایگاه ادبی و تاریخی کتاب الیُمنی ، که از جمله آثار کمتر شناخته وی در حوزه ادب، تاریخ و جغرافیای ایران و برخی نقاط جهان اسلام است.
۷.
از آفت های بزرگ در شرح و تحلیل متون ادب فارسی، به ویژه مثنوی، جلال لدین بلخی، استناد بسیار به امثال و اشعار عربی و بی توجهی به فرهنگ و ادب باستانی ایرانیان است. کافی است نگاهی به فهرست اشعار و امثال عربی مربوط به شرحهای مثنوی بیندازیم تا حضور سنگین آنها را دریابیم. در این میان چیزی که مورد غفلت قرار گرفته، اندیشه و فرهنگ ایران باستان است که بدبختانه جایگاه مناسبی در شرح متون ادب فارسی ندارد. با آنکه بخش عمده آثار پهلوی و ایرانی از دست رفته ولی در متون ادب عربی، درباره ایرانیان و فرهنگ باستانی این مرز و بوم آنقدر مطلب به شکل پراکنده ولی متنوع و غنی وجود دارد که می تواند جای خالی متون پهلوی از میان رفته را پر کند و می توان ادعا کرد که مهم ترین منبع فرهنگ ایران باستان منابع عربی است. در این مقاله نشان می دهیم که نه تنها سرچشمه بسیاری از مضامین حکمی مثنوی عربی نیست بلکه بسیاری از این مضامین ایرانی است و این ادب عربی است که وامدار زبان و ادب ایران باستان است و لازم است ادیبان و صاحب نظران ما به این رویکرد توجه لازم مبذول نمایند. سبب انجام این پژوهش، تأثیر فراوان دو کتاب احادیث مثنوی و مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی در پژوهش های مربوط به مثنوی است.
۸.
با توجه به اینکه علم تصحیح متن در پنجاه شصت سال اخیر پیشرفتهای بسیاری داشته، و ابزار و شیوه های جدید در اختیار مصححان قرار گرفته است، انتظار می رود متنهایی که اخیراً تصحیح و به جامعه علمی عرضه شده اند صحیح و یا حداقل کم غلط باشند، با وجود این کم نیستند آثاری که با اغلاط فراوان منتشر می شوند. احوال و اخبار برمکیان که در سال 1390 توسط انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر شده، متأسفانه اغلاط فراوانی دارد و گاه این خطاها سبب ابهام متن گشته اند. این کتاب شامل دو رساله است که محتملاً در قرن ششم، توسط مترجم یا مترجمانی ناشناس، از روایات گوناگون زندگی خاندان آل برمک که به زبان عربی موجود بوده ترجمه شده است. در نوشتار حاضر به بعضی از این خطاها ضمن ارائه صورت صحیح، پرداخته شده است.
۹.
کتابخانه و موزه ملی ملک دارای مجموعه ارزشمندی از نسخ خطی و به تبع آن انواع جلد و به ویژه جلدهای روغنی نفیس است. این مقاله، علاوه بر معرفی جلدهای روغنی (لاکی) دارای رقم نقاش و مذهب در مجموعه ملک، به شناسایی هنرمندان و آثار ایشان با توجه به اطلاعات موجود درباره رقم، تاریخ و نیز ویژگی های هنری آن آثار پرداخته است. از 6675 مجلد نسخه خطی مجموعه ملک، 212 نسخه دارای جلد روغنی است که تنها سیزده مورد، رقم ده هنرمند نقاش یا مذهب و شاید جلدساز را بر خود دارند. برای یافتن پاسخ پرسشهای مطرح شده از شیوه کتابخانه ای میدانی بهره برده ایم و بررسی نگارندگان محدود است به جلدهایی با زیر ساخت مقوای فشرده (پاپیه ماشه) که نوع تکامل یافته جلد روغنی است.
۱۰.
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شده ﺍست و این موضوع سبب شده که پژوهشگران با تردید در انتساب این رباعیات به شاعری خاص، در مورد خیام و رباعیات وی نیز دستخوش خطا شوند. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی درباره صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشهای بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله با مطالعه رباعیات مشترک میان خیام و مجد همگر در صدد بررسی و نقد صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر مورد بحث است. در این پژوهش پس از ذکر هر یک از رباعیها، محل و تاریخ انتساب آنها را به هر یک از دو شاعر تعیین کرده، سپس با ذکر نسخه بدلهای مهم، به سبک شناسی زبانی و سابقه تاریخی رباعیات پرداختهﺍیم. مضمون رباعیهای مورد مطالعه را با مضامین رباعیات اصیل خیام سنجیده و در نهایت نظر تحلیلی خود را در مورد انتساب این رباعیها به هر یک از دو شاعر و یا شاعر دیگر بیان کردهﺍیم.
۱۱.
هدف از این پژوهش شناسایی انواع جعل و تزویر در نسخه های خطی به جهت افزایش آگاهی و شناخت درباره این نسخه ها و ایجاد زمینه ای مناسب برای پژوهش های نسخه شناسی است. در این پژوهش از روش کتابخانه ای به منظور مطالعه پژوهشهای پیشین و روش میدانی برای شناسایی نمونه های مستند از جعل و تزویر در نسخه های خطی استفاده شده است. یافته ها: جعل و تزویر در نسخه های خطی به سه دسته ساخت کامل نسخه (کتابسازی)، جعل و تزویر در محتوای علمی (متن) و جعل و تزویر در عناصر مادی نسخه تقسیم می شود. روش های جعل و تزویر در هر یک از این انواع با توجه به نوع نسخه (نسخه های هنری یا متنی) متفاوت است. جاعلان نسخه های خطی، اغلب افرادی فرهنگی و آشنا با نسخه ها بوده اند که به نوعی با نسخه ها ارتباط داشته اند و به جهت سودجویی مادی یا معنوی اقدام به این امر می نمودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، جعل و تزویر در عناصر مادی نسخه ها توسط افراد گوناگون و معمولاً در زمانی طولانی پس از ساخت نسخه اجرا می شود؛ بنابراین، رواج آن از سایر انواع جعل و تزویر بیشتر است. جعل و تزویر در انجامه نسخه ها به ویژه تغییر تاریخ نسخه (به جهت کهنه نمایی) از شیوع بالاتری برخوردار است.
۱۲.
ابونصر سراج اللمع را در رد شبهات صوفی ستیزان و تثبیت مبادی تصوف و نشان دادن مطابقت آن با کتاب و سنت به زبان عربی به رشته تحریر درآورد. قرنها گذشت تا آنکه در قرن بیستم متن آن به زبانهای اروپایی درآمد و پس از آن با تأخیر به فارسی نیز برگردانده شد. اللمع دو ترجمه فارسی دارد. نخستین ترجمه که ناقص است و تنها شش کتاب اول اللمع را در بر می گیرد، در 1380 منتشر شد و ترجمه دوم، که کامل است. در 1382 از سوی انتشارات اساطیر به طبع رسید. مقاله حاضر در نقد ترجمه دوم است.
۱۳.
یکی از آن دسته شاعرانی که ظاهراً دارای دیوان مستقلی نبوده است و بی شک بخشی از سروده هایش از میان رفته، ابوالمعالی نحاس رازی از شعرای فاضل سده ششم (در دوره سلجوقیان) است. در منابع چاپ شده برخی از اشعار وی دیده می شود. با تحقیق و تتبع در منابع گوناگونی چون جُنگها و سفینه ها و تذکره ها و... که نوعاً به حالت خطی باقی مانده است، می توان بخشی از اشعار بازمانده وی را پیدا و یک جا کرد. آنچه که در این مقاله برای نخستین بار خواهد آمد تحقیقی در اشعار بازمانده وی می باشد که با جست وجو و تتبع در منابع خطی و چاپی از قبیل تذکره ها و سفینه ها و جُنگها و ... به دست آمده است.
۱۴.
یکی از خط هایی که پس از اسلام برای نگارش زبان فارسی از آن استفاده شده است خط عبری است که مانند خط های دیگر سامی برای ثبت زبان فارسی مناسب نیست. متون فارسیِ نوشته شده به چنین خطی فارسی عبری یا فارسی یهودی نامیده می شود. ساختار خط عبری که دارای نویسه های مشابه و چندآواست سبب ورود تصحیف و قرائتهای غلط به متون مُصَحَح فارسی عبری شده است. در این مقاله تلاش شده است تعدادی از واژه هایی که مصححان متون فارسی عبری به درستی ضبط نکرده اند، تصحیح شود.