مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار ادبی از دیدگاه های گوناگون می تواند جنبه های مختلف زیبایی های ساختاری، فنّی و معنایی هر اثر را به گونه ای نظام مند و مبتنی بر انگاره های علمی برای خواننده مشخص کند. امروزه مطالعات هرمنوتیک یکی از شیوه های راهگشا برای کشف ابعاد پنهان معنای متن های ادبی محسوب می شود. اینگونه پژوهش ها در پی درک معنا از طریق شناخت نیّت مؤلف و با توجّه به بستر زمانی، مکانی و تاریخی شکل-گیری متن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نمونه ای ازمتون نمادین ادب فارسی یعنی داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی است. در این چارچوب، نیت شاعر از انتخاب عناصر داستان مورد ارزیابی واقع شده است. سخن مولانا به عنوان یکی از عمیق ترین متون تأویل پذیر در ادب فارسی می-تواند موضوع مناسبی برای بررسی های هرمنوتیک از این دست باشد. داستان مذکور نیز همچون سایر اشعار مثنوی معنوی حاوی لایه های نهفته و کاربرد نمادین مفاهیم مختلف و نیز اشاره های پیدا و پنهان به اندیشه های مولانا درباره جهان و انسان است و پژوهش حاضر می کوشد بخشی از این مفاهیم را از متن استخراج کند. در این راه با اشاره به عناصر داستان و مقایسه اندیشه های مولوی و افلاطون تفسیری نمادگرا مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی از این داستان ارائه گردیده است. نتایج حاصل از انجام پژوهش دربردارنده این مهم است که کاربرد برخی واژه ها و مفاهیم در شعر مولوی همچون آفاق حاکی از نگرش افلاطونی مولوی و اشاره ای به سیر آفاقی سالک است. بعلاوه کلیدواژه آینه که تنها سایه ای از حقیقت را به دست می دهد، می تواند با همین نیّت از سوی مؤلّف به کار رفته باشد.
مآخذِ داستان ها و افسانه های جواهرالاسمارعماد بن محمدالثغری
حوزه های تخصصی:
قصه های زنجیره ای جواهر الاسمار که با شگرد قصه درقصه نوشته شده است، یکی از برجسته ترین ویژگی این مجموعه داستان است. این اثر، گرد آوری شده از قصه های به هم پیوسته وگاهی نیز به تمامی جداگانه است که در شب های پیاپی از زبان راوی بازگو می شود. شمار قصه ها برخلاف عنوان فرعی کتاب، به 40 قصه نمی رسد، بلکه « طوطی»، 100 داستان را به مدت 52 شب نقل می کند. غالب این داستان ها و افسانه ها به نوعی در طول همان داستان اصلی بیان می شوند و از نظر محتوایی نزدیک به آن است. برخی از مضامین و محتوای داستان های جواهرالاسمار عیناً در افسانه های ازوپ، افسانه های لافونتن، الهی نامه عطار نیشابوری و...دیگر نویسندگان و شاعران دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات این نویسندگان و شاعران است. این می تواند از باب «توارد» یا «تأثیر» یا اقتباس باشد. اغلب حکایات و افسانه های جواهر الاسمار از داستان های پنجاتنترا، هزاریک شب، سندبادنامه، بختیارنامه و...الگو برداری شده اند. جواهر الاسمار و داستان های متعدد و پر شاخ و برگ آن از نظر موضوعی همسانی نزدیکی با متون ادبی مذکور دارد که هدف ازتدوین مقاله ی حاضر آن است که اهمّ همسانی و تفاوت روایات ِداستان «جواهرالاسمار» بررسی و تبیین شود. مهم ترین و بارزترین مختصه افسانه های جواهر الاسمار «تکرار» یک بنمایه درنقل داستان های گوناگون است.
نمود بلاغی واژه های فارسی در زبان عربی
حوزه های تخصصی:
زبان عربی واژگانی به صورت دست نخورده و واژگان زیادی به صورت برهم زده شده از زبان فارسی وام گرفته است. و از زبان فارسی واژگان زیادی بشکل های مختلف به زبان عربی وارد شده است که به آنها معربات یعنی عربی شده می گویند. ریشه بسیاری از معربات هنوز ناشناخته است. و به دلیل اینکه در عربی سازی واژگان بیگانه به طور کامل برهم ریخته می شود نمی توان به سادگی اینگونه معربات را ریشه یابی کرد. در دوران پیش از اسلام، شعر عرب به درجه ی ممتازی از فصاحت، سلاست و نفاست کلام رسیده بود. شاعران عصر جاهلی اشعاری آفریده اند که پژوهش در آن، گره های پر پیچ و تاب فرهنگ عرب و تشکیل زبان عربی را باز می نماید. در نظم جاهلی، عنصرهایی نیز هستند که ارزش بسیاری برای پیشبرد علم دارند. گفته می شود حدود ۵ هزار واژه ی معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته است.گفته می شود حدود ۵ هزار واژه ی معرب از کلمات رایج در زبان فارسی به زبان عربی راه یافته است. از جمله ی آنها بنفسج (از بنفشه). در این مقال سعی شده تعدادی از واژه های فارسی که در عربی اعم از شعر، حدیث و یا قرآن وارد شده ریشه یابی و بررسی شود.
ترجمه گزینش گرانه شعر: شروط و دربایست ها
حوزه های تخصصی:
ترجمه منظومه های بلند گاهی چنان دشوار می نماید که برخی از مترجمان را بر آن می دارد که تنها به برگردان ابیاتی گزینشی از آن ها بسنده کنند. در این ترجمه های «گزینش گرانه»، باید شروطی رعایت شوند که تخلف از آن ها ممکن است موجب شود که ترجمه، حتی با وجود دقت در برگردان کلمات شعر اصلی، از جان مایه و غرض اصلی شعر دور افتد و، در بدترین حالت، برگردان محرّفی از آن باشد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی نقادانه نمونه ای از ترجمه فارسی بندهایی از منظومه بلند به یادبود ای. اچ. اچ. سروده الفرد لرد تنیسون، شروط لازم ترجمه گزینش گرانه شعر را برشمارد، که عبارت اند از حفظ زمینه های «زبانی» و «زمانی» شعر اصلی. عدم توجه به این دربایست ها در ترجمه مورد نظر موجب شده است که جان مایه و غرض شعر یکسره متفاوت با آن چه هست به نظر آید، آن چنان که تعلیقات مترجم نیز به جبران این مشکل کم ترین کمکی نکرده است. در پایان، ترجمه فارسی دیگری از همین بندهای شعر ذکر می شود که در آن، دربایست های دیگری که، در کنار شروط مذکور، بر روی هم، «شرط کافی» برای امکان ترجمه گزینش گرانه شعر شمرده می شوند، رعایت شده است؛ می توان گفت که این ترجمه منظوم، علاوه بر جان مایه و غرض شعر، جنبه های صوری و زیبایی شناختی شعر را نیز، تا اندازه ای، منتقل کرده است.
تطبیق بلاغی و سبک شناسانه اقتفای پرتو گرمانشاهی از بهار (قصاید «پراو»، «دیار آشنا»، «دماوندیه» و «سپید رود»)
حوزه های تخصصی:
علی اشرف نوبتی شاعر کرمانشاهی متخلّص به «پرتو» و معروف به «پرتو کرمانشاهی»، صاحب مجموعه ی شعری به نام «کوچه باغی ها» است. از میان شش قصیده موجود در این مجموعه دو قصیده به نام های «پراو» و «دیارآشنا» را به اقتفای قصاید «دماوندیه» و «سپیدرود» بهار سروده است. در این پژوهش با استفاده از «روش سبک شناختی متون» ارائه شده در کلیّات سبک شناسی سیروس شمیسا تطبیق سبک شناسانه ی قصاید یادشده در سه سطح زبانی، ادبی و فکری انجام شده است. بررسی های دقیق و مقایسه ی میزان بسامد شاخصه ها و عناصر موجود در سطوح زبانی و ادبی و تشخیص تفاوت های آماری در شاخصه های بررسی شده در شعر هر دو شاعر نشان می دهد که در چهار قصیده ی یاد شده کلام بهار بسیار نزدیک به سبک خراسانی و کلام پرتوکرمانشاهی تا حدّ زیادی مطابق با سبک عراقی است. در سطح فکری نیز در دو قصیده ی بهار مضامین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیشتر مطرح است و در قصاید پرتو نیز مضامین اجتماعی، وطن پرستانه، ظلم و ریاستیزی نمود دارد. در مورد میزان موفقیت پرتو در نظیره-گویی، نتیجه حاصله حاکی از آنست که پرتو کرمانشاهی در حدّ قابل قبولی از عهده ی اقتفا از بهار برآمده است و در مواردی توانسته است توفیقی بیش از استاد متقدّم خویش حاصل نماید. همچنین از نظر عناصر بلاغی و صورخیال بهار در کاربرد استعاره و تشبیه در مرتبه بالاتری قرار دارد و در مجاز و کنایه پرتو پیشتاز است.
بررسی زمینه های دلتنگی در تاریخ جهانگشای جوینی
حوزه های تخصصی:
یکی از کتاب های قرن هفتم هجری تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی است که به نثر فنّی و فاضلانه ای نگاشته شده است. این کتاب که در دوره مغولان (تألیف: 658 650) به نگارش در آمده است، از نظر ادبی و تاریخی ارزش فراوانی دارد. عطاملک که خود شاهد قتل و کُشتار مغولان در ایران بوده، بسی از این موارد را در کتاب خود بیان کرده است. چنین فردی طبیعتاً نسبت به مسایل پیرامون خود بی توجه نخواهد بود و ویرانی های روزگار را تاب نخواهد آورد. افسوس گذشته و بیان فضای نا بسامان ایران و ایرانی درکُل کتاب دیده می شود. در این مقاله اثبات شد که نوستالژی جمعی مرتبط با اجتماع در تاریخ جهانگشا بیش از نوع فردی آن وجود دارد و جوینی با استفاده از کارکردهای زبانی به خوبی توانسته است این غم و افسوس را به نمایش بگذارد. یکی از کتاب های قرن هفتم هجری تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی است که به نثر فنّی و فاضلانه ای نگاشته شده است. این کتاب که در دوره مغولان (تألیف: 658 650) به نگارش در آمده است، از نظر ادبی و تاریخی ارزش فراوانی دارد. عطاملک که خود شاهد قتل و کُشتار مغولان در ایران بوده، بسی از این موارد را در کتاب خود بیان کرده است. چنین فردی طبیعتاً نسبت به مسایل پیرامون خود بی توجه نخواهد بود و ویرانی های روزگار را تاب نخواهد آورد. افسوس گذشته و بیان فضای نا بسامان ایران و ایرانی درکُل کتاب دیده می شود.
تحلیل نماد زنِ جادو در شاهنامه بر مبنای روانشناسی یونگ
حوزه های تخصصی:
در اغلب داستان های ما جادوگران زن هستند و گوش ما بیشتر با ترکیب«زنِ جادو» آشنا است تا«مرد جادو». دلیل این امر را کارل گوستاو یونگ در وجود عنصر مادینه در وجود مردان می داند که همیشه این عنصر در رویاهای مردان، به شکل جادوگر زن جلوه پیدا می کند. و این امری است که در تمام جوامع مشترک است. در ایران زن جادو را درشاهنامه و بیشتر داستان های عامیانه می بینیم که هر کدام از آنها در جای خود قابل تأمل هستند. نکته در اینجاست که در این داستان ها، برای مقابله با زن جادو از عنصر«آهن» استفاده می شود. در این تحقیق سعی شده است که جلوه های زن جادو در شاهنامه بررسی گردد تا مشخص شود که زن جادو در شاهنامه نماد آنیما یا همان عنصر زنانه ی موجود در روان مردان است و پیشینه ی فرهنگی که به دنبال آن است، به نگاه منفی مردان نسبت به زنان در طول تاریخ مربوط می_ شود و در ضمن تضادی که میان جادو و آهن وجود دارد، به خاصیت ضد جادویی بودن آهن در باور مردمان جوامع باستان باز می گردد.
بررسی تحول ساختاری قید در فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث پیچیده و بحث برانگیز دستور زبان، مقوله «قید» است. این مبحث از مهمترین مسائل زبان بوده که متأسفانه ناشناخته باقی مانده و تعریف درست و جامعی از آن ارائه نشده است و به علاوه، تعاریف موجود نیز کامل و طبقه بندی شده نیست و ابعاد و زوایای آن از دید بیشتر دستور نویسان دور مانده است. به علاوه تاکنون از نظر دستور تاریخی و سیر تحول به مقوله قید نگاه نشده است؛ بر این اساس پژوهش حاضر سعی دارد نگاهی متفاوت تر به مقوله «قید» داشته باشد؛ بدین صورت که آنرا از نظر سیر تاریخی بررسی نموده و با ذکر شاهد مثال های فراوان، تحول ساختاری قید را در فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری نشان دهد. از یافته های این پژوهش آن است که فارسی دری ارتباط نزدیکی با فارسی میانه دارد و این ارتباط باعث گردیده که بسیاری از قیدهای پارسی دری، گونه تحول یافته قیدهای فارسی پهلوی(میانه) باشند.