کامران ارژنگی

کامران ارژنگی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

باز هم درباره مازندرانِ شاهنامه نبرد ایران و مازندران (مشرق و مغرب)، زمینه اصلی حماسه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حماسه شاهنامه ایران مازندران مغرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
     موضوع غالب حماسه های فارسی پس از شاهنامه فردوسی ، شرح نبردهای ایران و مازندران است. در این میان، ظاهراً شاهنامه فردوسی یک استثناست که نبردهای عمده ایرانیان را با تورانیان توصیف کرده است. درباره این که چرا نبردِ اصلی شاهنامه فردوسی بین ایران و توران است، سخنانی گفته شده، امّا در این تحقیق، بحث اصلی بر سر حماسه های غیر از شاهنامه فردوسی است. هرچند جغرافیای حماسی، کاملاً متفاوت از جغرافیای واقعی است و جغرافیای داستانی، یک جغرافیای روانی/ سمبلیک است که به جز در مورد اسامی، ربطی به جغرافیای واقعی ندارد، امّا بررسی همین جغرافیای داستانی، ما را به این نتیجه می رساند که مازندران در شاهنامه ، باید در حدود مغرب واقع شده باشد. مقاله حاضر، بر اساس شواهدی که از متون مختلف جمع آوری کرده، نشان می دهد که در عمده متون حماسی فارسی، به جز شاهنامه فردوسی ، نبرد اصلی ایرانیان، با مازندرانیان است و در این میان، تورانیان نقش عمده ای ندارند. بر اساس شواهدی که از این متون برمی آید، مازندران در حدود مغرب قرار دارد که در ادبیّات حماسی ایران، نماد تاریکی است که در برابر نور (ایران) قرار می گیرد و بنابراین، مازندران نمی تواند در سرزمین هند (شرق) قرار داشته باشد.
۲.

بررسی برخی منابعِ مکتوب روایات زریری در داستان های مشترک شاهنامه نقّالان با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حماسه شفاهی منابع مکتوب شاهنامه طومار نقالی زریری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۳۷۷
تا امروز، تصوّر عمده پژوهش گران بر این بوده که طومارهای نقّالی، ریشه در سنّت شفاهی دارند و روایات آنها سینه به سینه نقل شده و به ما رسیده است. به نظر می رسد که این تلقّی، گویای همه واقعیّت نیست؛ چه اینکه بسیاری از روایات این متون را می توان در منابع کهن و حتّی پیش از شاهنامه فردوسی، بازجست. مضاف بر اینکه سندی برای اثبات پیوستگی زنجیره نقل شفاهی این روایات در دست نیست و شواهد، عموماً خلاف آن را نشان می دهد. این تحقیق، با جست وجو در منابع کهن حماسی مکتوب، و مقایسه روایات طومار زریری با آنها، نشان می دهد که زریری در روایت داستان های مشترک طومار خود با شاهنامه فردوسی، شش منبع عمده و مکتوب در دست داشته است: 1- شاهنامه فردوسی؛ 2- روایات شاهنامه های پیش از فردوسی (با واسطه)؛ 3- متون تاریخی قدیم و جدید؛ 4- منظومه های حماسی؛ 5- چند داستان بدیع که عموماً در سرزمین هند به وجود آمده بودند و خود منبع مکتوب داشتند؛ و 6- مجموعه ای از طومارهای مکتوب که زریری برای تألیف طومار خود، گرد آورده بود. بر این اساس، باید در شفاهی دانستن مطلق منابع و واسطه های روایات این طومار در داستان های مشترک با شاهنامه فردوسی، تردید کرد.
۳.

خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خاقانی شروانی فردوسی شاهنامه مسعودی مروزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۳۳۴
خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سده ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامه فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامه فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در  شاهنامه فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهد شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و هم چنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامه فردوسی، شاهنامه هایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیش ترْ تحت تأثیر شا هنامه مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است.
۴.

تحلیل نماد زنِ جادو در شاهنامه بر مبنای روانشناسی یونگ

کلید واژه ها: یونگ آنیما شاهنامه زن جادو آهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۲۱۰
در اغلب داستان های ما جادوگران زن هستند و گوش ما بیشتر با ترکیب«زنِ جادو» آشنا است تا«مرد جادو». دلیل این امر را کارل گوستاو یونگ در وجود عنصر مادینه در وجود مردان می داند که همیشه این عنصر در رویاهای مردان، به شکل جادوگر زن جلوه پیدا می کند. و این امری است که در تمام جوامع مشترک است. در ایران زن جادو را درشاهنامه و بیشتر داستان های عامیانه می بینیم که هر کدام از آنها در جای خود قابل تأمل هستند. نکته در اینجاست که در این داستان ها، برای مقابله با زن جادو از عنصر«آهن» استفاده می شود. در این تحقیق سعی شده است که جلوه های زن جادو در شاهنامه بررسی گردد تا مشخص شود که زن جادو در شاهنامه نماد آنیما یا همان عنصر زنانه ی موجود در روان مردان است و پیشینه ی فرهنگی که به دنبال آن است، به نگاه منفی مردان نسبت به زنان در طول تاریخ مربوط می_ شود و در ضمن تضادی که میان جادو و آهن وجود دارد، به خاصیت ضد جادویی بودن آهن در باور مردمان جوامع باستان باز می گردد.
۵.

خرابات مغان؛ میکده و آتشکده زردشتی

کلید واژه ها: حافظ خرابات مغان آب آتش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۱۷۰
بی شک شعر حافظ چونان منشوری است که از هر زاویه ای به شعر او نگاه شود، جلوه ای از شعر او نمایان می شود. این تجلّی های گوناگون در تمام ابعاد شعر حافظ قابل مشاهده است. در این مقاله با بررسی پیشینه ی معانی پیشنهادی شارحان و حافظ پژوهان، کوشش شده است که به این پرسش، پاسخ داده شود که آیا خرابات مغان در شعر حافظ طبق گفته ی دیگران، به معنی مطلق میکده است و یا معنی دیگر آن، یعنی آتشکده ی زردشتی، ارجح تر است؟ با توجه به شروحی که از اشعار حافظ شده و بررسی کلمه ی خرابات مغان در شعر خود خواجه، به این نتیجه می رسیم که خرابات مغان در شعر حافظ شاید گاهی به معنای کنایی میخانه و یا جای فسق و فجور باشد، اما در اصل با توجه به شواهد و مدارکی که در متن می آوریم، یکی ازمعانی آن، آتشکده ی زردشتی است که در شکل بنای آن، زردشتیان از ساخت خورابه های مهری متأثر بوده اند به نحوی که تابش نور آفتاب بر آتش را روا نمی-داشته اند و حافظ آگاهانه بدین مسأله توجه داشته و آن را در مطلع شعر خود گنجانده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان