مقالات
حوزه های تخصصی:
بی تردید نزول قرآن کریم، این معجزه خالده خداوند و حضرت ختمی مرتبت(ص)،زمینه ساز تحول بزرگی در عالم ادبیات بویژه در حوزه علوم بلاغی گردید به نحوی که این دانش را زاده بلاغت قرآن کریم می دانند و همین ارجمندی است که بلاغت زبان فارسی نیز از آن بی نصیب نمانده است و از همین رو است که ادبا ،سخنوران و نویسندگان فارسی زبان آثار ادبی خود را با آیات نورانی قرآن و سخنان درر بار نبی مکرم اسلام(ص) و ائمه هدی(ع)، زیب و زیور و غنا بخشیده اند.تألیف کتاب های علوم بلاغی به زبان فارسی که از سده چهارم هجری آغاز شده بود.در سده ششم به اوج خود رسید و کتاب های مستقل در یک موضوع تألیف شد،یکی از این کتاب ها که در حال اختصار بسیاری از مباحث بدیع را در بر دارد « حدائق السحر فی دقائق الشعر» دبیر و نویسنده و شاعر توانا رشید الدین وطواط است،این کتاب ارزنده که از هنگام چاپ نخست آن تا کنون یکصد و شصت و پنج سال می گذرد شایسته بررسی بیشتر از این است که بتوان در یک مقاله همهویژگی های پسندیده آن را روشن کرد،در این مقاله اندک کوششی صورت گرفته است تا گوشه هایی از این کتاب مورد مطالعه قرار گیرد،امید است در مبحث علوم بلاغی و همچنین ادبیات تطبیقی به ویژه در راستای دو زبان مهم عربی و فارسی به این کتاب بیشترتوجه شود.
بررسی و تحلیل بلاغی تلمیحات شاهنامه ایِ محمد سلمانی
حوزه های تخصصی:
تلمیح با تداعی رویدادهای آشنا، متن را از نظر صورت و معنا، استحکام و عمق می بخشد و ذهن خواننده را از لذت ادبی سرشار می سازد. شاعران از این صنعت ادبی، چونان ابزار شعری و بیانی در مقاصد گوناگون بهره می برند. محمد سلمانی، غزلسرای معاصر، (متولد 1334) در دو دفتر شعری که تا کنون با نامهای «غزل زمان» و «دربه در درپی نیافتنت» به چاپ رسانده، گرایش ویژه ای به تلمیح داشته است. این مقاله به تلمیحات شاهنامه ایِ موجود در شعر او نظر داشته و 22 نمونه یافت شده در دو کتاب نامبرده را به شیوه بلاغی و بویژه بیانی، تحلیل کرده است. هدف اصلی مقاله، نشان دادن پاره ای از توانمندیهای شاعر در بهره گیری از تلمیح از منظر زیبایی شناسی بوده و در ضمنِ آن، دخل و تصرفها، نوآوری ها، تسامحات و اشتباهات احتمالی شاعر نیز در این نمونه ها مورد بررسی قرار گرفته است. در این واکاوی مشخص شد که سلمانی در کاربرد تلمیحات اسطوره ای شاهنامه، حتی المقدور، از خام سرایی پرهیز کرده و ملزومات دیگری از جمله ایهام را نیز رعایت کرده و این امر در زیبایی شناسی شعر او از منظر تداعی تأثیرگذار بوده است. همچنین مشخص شد که سلمانی از میان شخصیتهای اسطوره ای، توجه ویژه ای به شخصیت سیاوش داشته است. در چند مورد اندک نیز در رعایت تناسبها و اعلام تلمیحی، تسامحات و اشتباهاتی دیده شد. درخور ذکر است که با این رویکرد، پژوهشی درباره شعر سلمانی انجام نگرفته است.
تأثیر بلاغت کلام مولوی در تفضیل حقیقت بر عقل در مثنوی
حوزه های تخصصی:
در این نوشته جایگاه عقل را از دیدگاه مولوی بررسی کرده ایم در دو حوزه مربوط به معارف بحثی اهل استدلال و دریافت ها و تجارب شهودیِ متعلق به عرفان. از دریافتهای شهودی تنها به معرفت الله توجه کرده و از آن بنا به دلایلی به حقیقت تعبیر کرده ایم. ملاک بررسی ما صرفا مثنوی مولوی است نه تمام آثار او. در مثنوی عقل در آفرینش و جوهر، از نظر کارکرد و مدیریتِ معیشت مادی و کسب معارف بحثی و دانش های حسی و تجربی مقامی بسیار بلند و بی مانند دارد چنان که هیچ جوهری به شرف آن نمی رسد و مولوی از آن با اوصاف والا یاد می کند. با وجود این در دیدگاه وی عقل به حوزه «حس دیگر»، معارف ذوقی و شهودی، دریافت های ماورای منطق مادی، درک خوارق عادات و معجزات انبیا و خصوصا درک جمال حق و وصول به حقیقتِ معرفت که عشق ثمر عالی ترین درجه آن است، راه ندارد.
تحلیل روایت شناختی قصه صدر جهان در مثنوی
حوزه های تخصصی:
قصّه و حکایت، موضوع اصلی تحلیل نظریه روایت شناسی است. در حوزه روایت شناسی با تلفیق نظریات مختلف، ابعاد گوناگون قصّه را مورد بررسی قرار می دهیم. در پژوهش حاضر، تلاش شده است، با توجه به نظریات و شیوه های روایت شناسان معروفی چون تودروف، پراپ، گریماس، برمون، ژنت ،بارت و ... سبک روایی داستان را از منظر عاشق و جایگاه آن مورد بررسی قرار دهیم. در متون عرفانی اولین و مهمترین عنصر معرفت عشق است. به همین دلیل در این داستان عاشقانه در تلاشیم تا این داستان را از منظر عشق و جایگاه آن مورد پژوهش قرار دهیم. به طور کلی قصه را به صورت جداگانه در آغاز تحلیل روایی کرده و سپس به بررسی جایگاه عشق در این داستان می پردازیم. در قصّه عاشقانه صدر جهان، که از عمیق ترین و روایی ترین داستان های مثنوی است مقوله عشق جایگاه اساسی و تعیین کننده دارد.از اینرو کوشیده ایم، در این مقاله نقش وجودی مولانا و قدرت روایتگری وی مورد تحلیل و بررسی روایت شناختی قرار گیرد.بنابراین کوشش نویسنده بر آن بوده تا با استفاده از آرای روایت شناسان معروف و صاحب نظر و با توجه به شخصیت و شگردهای روایتگری مولانا به این داستان نغز، نگاهی دگرگون و جدید افکنده شود.
برخورد هنری مولانا با حرف اضافه در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
نظریه فرمالیسم، یکی از جریان های نقد ادبی است که در دهه اول قرن بیستم در مسکو پدید آمد. طرفداران این نظریه به الگوهای مربوط به فرم و شکل ظاهری متنِ ادبی توجه داشتند. به اعتقاد فرمالیست ها «ادبیتِ» متن از راه برجسته سازی، آشنایی زدایی و ... حاصل می شود. به کارگیریِ این ترفندها، سبب به تأخیر افتادن و گسترش معنای متن و در نتیجه التذاذ و بهره وری بیشتر خواننده از آن می شود. از این منظر، مثنوی به خاطر نگرش خاص مولانا و تجربه های منحصر به فرد وی هنگام سرودن این اثر، مثنوی را مشحون به خلاف آمد عادت هایی در کاربردهای صرفی و نحوی کرده و با برهم زدن قاعده های دستوری، سبب زایش طبیعی شعر و برجستگی زبان شعری وی شده است. این مقاله بر آن است تا با بررسی و تحلیل شیوه های کاربرد حرف اضافه در مثنوی ، میزان تأثیر این شگردها را بر مخاطب مشخص سازد. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و تحلیل محتوا و طبقه بندی داده هاست. جایگاه مولوی در ادب فارسی، ضرورت مطالعه در خصوص وی، و نیز نبودنِ پژوهشی در این موضوع، اهمیت تحقیق را مشخص می کند و حاصل مقاله نیز نشان می دهد که مولوی با کاربردهای نامتعارف حرف اضافه در سطوح مختلفِ صرفی و نحوی، موجبات برجستگی زبان و در نتیجه تأثیرگذاری مضاعف مثنوی بر مخاطب را فراهم آورده است.
می عرفان در ساغر بیان (بلاغت)
حوزه های تخصصی:
ا
از دیرباز شاعران و نویسندگان برای اثرگذاری بیشتر بر ذهن و جان خوانندگان و نیز نشان دادن هنر کلامی خود به بیان اندیشه های خود با بهره گیری از تخیّلات شاعرانه پرداخته اند. در میان شاعران عارف مولانا جلال الدین در این راه توفیق نمایانی داشته است که راز ماندگاری آثارش – به ویژه مثنوی - در این زمینه است. در این نوشتار به نحوه بیان شاعرانه مولانا در یکی از داستان های مثنوی یعنی قصه دقوقی و کراماتش پرداخته ایم و نشان داده ایم که مولانا چگونه اندیشه های ناب عرفانی را در ظرف صور خیال به خوانندگان مثنوی ارائه کرده است و از تشبیه تمثیل و دیگر تشبیهات و کنایات با موفقیّت بهره برده است. در این مقاله موارد متعدد صور خیال در داستان دقوقی آمده و نشان داده شده است که چرا مثنوی در بیان داستان ها با زبان شاعرانه ممتاز است و با هیچ اثر دیگری قابل مقایسه نیست.
بلاغت واژگانی تناظر در ادبیات حقوقی فرانسه و ایران
حوزه های تخصصی:
اصطلاح « تناظر» در حقوق ایران ترجمه اصطلاح فرانسوی contradiction است . این اصطلاح در حقوق ایران با برگردان های مختلفی نظیر « ترافع» ، « تقابل» ، « تدافع» و...مواجه شده است و هر یک از حقوقدانان ایران با ذوق و سلیقه خود ترجمه ای را مطرح ساخته اند. اما برای تعیین ترجمه دقیق بهتر است ابتدا معنا و مفهوم این اصطلاح در حقوق فرانسه دقیقاً روشن شود و سپس معادل صحیح آن انتخاب گردد. در حقوق فرانسه، برابری اصحاب دعوا در برابر قاضی مستلزم این است که به هریک از اصحاب دعوا فرصت و امکان داده شود که نه تنها ادعاها، ادله و استدلالات خود را مطرح نماید ب لکه ادع اها، ادله و استدلالات رقیب را مورد م ناقشه ق رار دهد. با توجه به این مفهوم به نظر می رسد ترجمه « تناظر» بهترین ترجمه از اصل مذکور باشد. درعین حال در حقوق ایران، هیچ اصطلاحی جا نیافتاده است و قوانین نیز در هیچ ن صی، اصل مزبور را تحت عنوان یاد شده ی ا عنوانی مشابه، صریحاً ترجمه ننموده است؛ البته م قرراتی در جهت فراهم نمودن زمینه اجراء، لزوم احترام و ضمانت اجرای آن در قانون جدید آئین دادرسی مدنی، تدوین گردیده اس ت. لذا قانونگذار ایران می باید در مقام تدوین و اصلاح مقررات آئین دادرسی مدنی این اصل را واژه انگاری نموده و مبانی آن را مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله ضمن بیان ترجمه های متعدد از این اصل ، سعی می شود بهترین ترجمه را انتخاب و معنای این اصل را توضیح دهیم.
نمود هنری فعل در غزلهای خلیفه (10 ه .ش.)
حوزه های تخصصی:
عناصر دخیل و مؤثر در شیوایی و روانی شعر هر شاعر از جنبههای گوناگون شایان بررسی، ارزیابی و سنجش است. اشعار خلیفه نیز در نوع خود شایسته تأمل و ژرفنگری است تا جهات تأثیرگذار کلام او نمایان شود یکی از این دادهها بررسی کاربرد هنری فعل در اشعار اوست. اکنون این سؤال مطرح است عناصر دخیل در زیبایی ساخت فعلهای اشعار این شاعر چیست و پربسامدترین آن کدام است و چه تأثیری در زیبایی، مفهوم و شیوایی متن اشعار او دارد؟ بررسی نمود هنری فعل در اشعار خلیفه این نتیجه دریافت می شود که بیش از یک فعل و گاه سه یا چهار فعل در هر بیت از اشعارش دیده میشود که بهرهمندی از این افعال نشان دادن هنرمندی در امر بلاغت و زیبایی آفرینی لفظی و معنوی است. همچنین کاربرد زوجها فعل های مجاور به صورتهای متضاد، تکرار صیغههای فعلی، تکرار جزء پیشین فعل و کاربرد بلاغی ترکیبات فعل از عناصر سبکی اشعار این شاعر است که پربسامدترین شگردهای بلاغی را میتوان ایهام، تقابل، ترادف و همایی، تجانس و در مواردی محدود مجاز، مشاکله، تناسب و تناقضنمایی را نام برد.