مقالات
حوزه های تخصصی:
در طیّ وادی های مختلف سلوک است که آدمی با سیر در آفاق و انفس تجربه های روحانی خود را به مدد می طلبد تا از عالم ظاهر و صورت طبیعت به مرحله وحی و الهام درونی برسد. اصل تکامل انسان مربوط به چنین سیرو سلوکی دانسته شده است، بدین معنی که آدمی در یک سیر باطنی و مهاجرت روحانی بر آن می شود تا از جایی به جایی رود و در خود سفر کند و تحوّل پذیرد. در این تغییر و تحول است که ماهیت انسانی ظهور پیدا می کند و هر کسی می کوشد تا خود را بدان صورت کامل و نسخه برتر که مظهر عالی بنی نوع است نزدیک کند. در این مقاله جنبه های شناختی معرفت انسانی از لابلای اشعار شاعران برجسته فارسی زبان استخراج شده است. بیشتر تمثیل های این پژوهش نشان دهنده آن است که انسان فراتر از اندیشه های اومانیستی و قید و بندهای ماتریالیستی محدود کننده بوده و درک ویژگی های پنهان او مستلزم چشیدن طعم اندیشه های ناب عرفان اسلامی و آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان است.
نگاهی زیباشناختی به ساختار آوایی شعر محمدرضا شفیعی کدکنی (بررسی مجموعه شعر هزاره دوم آهوی کوهی)
حوزه های تخصصی:
ساخت گرایان بر این باورند که اساس شعر، ساختار آن است و ساختار، به مجموعه ی ارتباط متقابل اجزا و عناصر تشکیل دهنده ی یک کل تلقی می شود. یکی از ساختارهای عمده زبان ادبی که از دیرباز مطرح بوده و در دوره شکوفایی نقد ادبی جدید در ادبیات غرب مورد توجه قرار گرفته است، ساختار آوایی است؛ به عبارت دیگر، در بررسی های ساختاری جدید، روساخت اثر اهمیت بیشتری یافته است. هدف شعر چیزی نیست مگر همنوایی و هماهنگی میان عناصر شعری و یکی از راه های ایجاد این همگونی و همسنگی، ساختار آوایی شعر است. این جستار به بررسی ساختار آوایی (روساخت) و دسته بندی دقیق روش های تشکیل دهنده ی این ساختار در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(م. سرشک) پرداخته و به آرایه هایی که در شکل گیری ساختار آوایی نقش داشته اند، اشاره نموده است. شفیعی کدکنی یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب های کلاسیک و نیمایی دارد. دفتر ‹هزاره دوم آهوی کوهی› بیانگر آن است که او با استفاده از امکانات متعدد زبانی، توانسته جنبه ی موسیقایی شعرش را تقویت نماید. ساخت آوایی که در سه سطح: توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی رخ می دهد در شعر شفیعی بسیار مورد توجه است؛ کاربرد آرایه-های گوناگون زبانی مانند انواع روش های تکرار، تسجیع و تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری) بر زیبایی ساختار آوایی شعر شفیعی کدکنی افزوده است. وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیل دهنده ی کلام -از واج تا جمله- جنبه ی زیبایی شناسیک و هنری شعرش را برجسته نموده است.
بررسی و تحلیل زیبایی شناسی کاربرد کنایه در شعر نسیم شمال
حوزه های تخصصی:
سید اشرف الدین گیلانی معروف به نسیم شمال از شاعران برجسته عصر مشروطه است که شعر و رسالت شاعری خود را در به تصویر کشیدن مشکلات اجتماعی و جریانهای سیاسی عصرخویش به کار گرفت. با وجود خفقان و استبداد حکام خودکامه قاجار، وی توانست افکار انسانی و اندیشه های آزادی خواهانه ی خود را با زبان طنز و با استفاده از فنون بلاغی به ویژه کنایه، به گوش بیداردلان جامعه برساند، کنایه هایی که بیشتر به رنگ سیاست تجسم یافتند. پژوهش حاضر بر آن است با تکیه بر شیوه ی توصیفی – تحلیلی، زیبایی شناسی کنایه را در اشعار نسیم شمال بررسی کند. اجمالا یافته های تحقیق نشان میدهد اشرف الدین همچون شاعران دیگر این سرزمین برای بیان مقاصد خود، اشعارش را با آرایه های ادبی مزین کرده است. نسیم شمال به دلایل سیاسی و خفقان حاکم بر زمانه خویش، و گاه به دلیل زیبایی سخن و تأثیرگذاری بیشتر از آرایه ادبی کنایه استفاده کرده است. مفاهیم کنایه در دیوان نسیم شمال نسبت به دوره های ماقبل متفاوت است و رنگ و بوی سیاست به خود میگیرند. کنایه های امروزی در دیوان بسامد بالایی دارد و دلیل آن انتخاب زبان عامیانه وکوچه و بازار است. مکنی عنه غالب این کنایات، شاه و عمال حکومتی اشراف زاده ها و آخوند نمایان و مقلدان غرب زده است.
ارتباط مراعات النظیر و تداعی معانی و سیر تحوّل آنها
حوزه های تخصصی:
بر اساس تداعی معانی وافکار اندیشه ها، مفاهیم، احساسات و واژه هایی که قابلیّت فراخوانی یکدیگر را داشته باشند، بر مبنای قانون تشابه، مجاورت، تضاد و ... یکدیگر را تداعی می کنند. آنچه از طریق تداعی به ذهن هنرمند وارد می شود، ریشه در ناخودآگاه فردی و اجتماعی او دارد. مراعات النظیر آوردن دو یا چند واژه که با هم به نوعی تناسب داشته باشند. آرایه تناسب که در حوزه بدیع لفظی است و علم تداعی معانی که در حوزه روان شناسی است، باهم ارتباط دارند. این پژوهش در پی پاسخ به چگونگی ارتباط این دو است. برای رسیدن به این امر ابتدا سیر تحول این دو مورد کاویده شده است تا رویکردهای مختلف نسبت به آنها در طی زمان های مختلف، همراه با تحلیل این رویکردها مشخّص شود؛ سپس به وجه اشتراک و تفاوت آن دو پرداخته شده و این نتیجه حاصل شده است که امور متناسب با هم برخی حاصل سنت های ادبی است و برخی دیگر از امور متداعی شده سرچشمه می گیرند. این پژوهش بنیادی است و بسیاری از اطلاعات مربوط به پژوهش، از طریق روش کتابخانه ای گردآوری شده و همه این موارد بعد از طبقه بندی، به صورت تحلیلی ارائه گردیده است
تقابل های دوگانه و کارکردهای معنایی آن در قصاید ناصر خسرو
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از مباحث مهم زبان شناسی و نشانه شناسی است که منتقدان ساختارگرا با توجه به آن به نقد و تحلیل متون ادبی می پردازند. این تقابل ها که نقش مهمی در زیبایی و انسجام ساختاری و محتوایی متون ادبی ایفا می کنند، کاربرد بسیار گسترده ای در شعر ناصر خسرو (شاعر و نویسنده برجسته ی قرن پنجم) دارند؛ به گونه ای که می توان آن را از ویژگی های بارز سبک شعری او قلمداد کرد. ناصر خسرو اغلب از این تقابل ها در جهت مفاخره، تبلیغ دین اسماعیلیه (باطنیه)، پند و اندرز و نیز انتقاد از روزگار و مردمان همعصر خود بهره برده است و به همین جهت، بررسی این تقابل ها به شناخت بهتر شعر و شخصیت ناصر خسرو و اوضاع جامعه ی او کمک می کند. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده است سعی شده است مهم ترین تقابل های دوگانه مستعمل در دیوان ناصر خسرو مورد بررسی قرار گیرد و دلایل کاربرد آنها تبیین شود.
غیر تو هر چه هست سراب و نمایش است (بازنمایی وجوه همسانی و ناهمسانی نظرگاه مولوی و ابن عربی در باب وحدت وجود)
حوزه های تخصصی:
این جستار در بررسی وجوه همسانی و ناهمسانی دیدگاه های عرفانی ابن عربی و مولوی، تلاش کرده است بر مقوله بنیادی «وحدت وجودی» تأکید نماید. مسئله خدا محوری، استناد همه امور به خدا، فقر و احتیاج همه اشیا به او، سیطره او بر کل هستی و «فعال ما یشاء» بودن او و پیش کشیدن مبحث انسان کامل زمینه مناسبی برای بحث «وحدت وجود» که اساس همه مکاتب عرفانی است؛ فراهم می آورد. طبق اصول ابن عربی هر گونه تفارقی بین خدا و ارواح آدمیان از میان می-رود و مظاهر آفرینش به نوعی استمرار وجود الهی بشمار می-رود. در کل، نظام فکری ابن عربی با عنوان وحدت وجود در این جمله خلاصه شده «هستی آفریدگان عین هستی آفریدگار است». اما به موجب باورهای ایرانی در امر وحدت وجود، این وجود کل است که در ذات باری تعالی مستهلک می شود. در اشعار مولوی نیز می توان مقوله وحدت وجودی را یافت اما با رویکردی متفاوت از ابن عربی. مولانا تحت تأثیر اسلاف خویش از اینکه به وحدت وجود جنبه نظری و فنی بدهد پرهیز داشته و این مقوله را به عنوان یک "واقعیت شهودی" و فارغ از طول و تفصیل های آن نزد ابن عربی مطرح می کند.
بررسی تحلیلی چوگان در اشعار فارسی با تکیه بر هنر نمودن سیاوش پیش افراسیاب در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
چوگان یکی از ورزشهای نشاط آور و هدفدار ایران باستان است که امروزه مورد بی مهری قرار گرفته است. از آنجا که ادبیّات غنی فارسی از جمله معتبرترین منابع برای مطالعه فرهنگ و تمدّن پربار ایران زمین است؛ در این پژوهش سعی برآن است تا با استناد به شواهد شعری، علی الخصوص شاهنامه فردوسی و تجزیه و تحلیل برخی ابیات آن، هویّت ایرانی ورزش چوگان، روشن شود. از یافته های مهم این پژوهش می توان به آشنایی کامل شاعران با ورزش چوگان و استفاده از اصطلاحات ویژه آن در اشعار فارسی، کاربردهای متفاوت ادبی آن، ازجمله تشبیه و کنایه، رفع ابهام ارتباط چوگان و ترکان در برخی ابیات، نگاه همه جانبه فردوسی به ورزش چوگان از جزئی ترین موارد تا کلّی ترین مفاهیم آن، حتّی توجّه خاص به موضوعاتی که جزو مباحث امروزی ورزش هستند؛ از جمله: روانشناسی ورزش، جامعه شناسی ورزش، موسیقی و ورزش و... در توصیف مسابقه چوگان بین ایران و توران و ... اشاره کرد.
بررسی عناصر داستانی، در داستان شیطان و دوشیزه پریم اثر پائولو کوئیلیو
حوزه های تخصصی:
داستان، برشی از رخدادهای زندگی (واقعی یا خیالی) در قفس خیال انگیز فکر نویسنده است که آگاهانه در کمند زمان و مکان آرام گرفته اند. فضای متمرکز ذهن نویسنده، گزارش این حوادث را از سرگردانی در بیکران هستی رهایی بخشیده تا روایت آنها با خواننده به اشتراک گزارده شود و این، هنرِ نویسنده است. داستان در ادبیات امروز جهان، تبلور خلاقیت نویسندگانی است که در آفرینش آثار داستانیِ تازه، مورد اقبال خوانندگان هستند. پائولو کوئیلیو از این دست نویسندگان است. تحلیل ساختار عناصر داستانها، بررسی تفکرات حاکم بر آثار را ممکن ساخته و این امکان ما را از لابلای پیچ و خم ذهن نویسندگان می گذراند. روایت داستانِ "شیطان و دوشیزه پریم" کشمکش بین نیروهای نیکی و پلیدی، نوع برخورد شخصیتها با مقوله ی قدرت و انتخابگری آنها است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی، در حیطه ی نقد ساختاری می کوشد عناصر سازنده ی داستان را بررسی و توصیف نماید.