مقالات
حوزه های تخصصی:
وجه فعل از جمله مباحث زبانی است که هم در دستور زبان و هم در زبانشناسی و شاخه معنی شناسی آن مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است؛ با وجوداین هنوز سوالات متعددی در این زمینه وجود دارد که پاسخ قاطعی به آن داده نشده و قابل طرح و بررسی است. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، با این هدف شکل گرفته است که با مقایسه دیدگاه دستورنویسان و زبانشناسان و با توجه به کاربردهای گوناگون فعل در زبان، پاسخی بیابد برای سوالهایی از این نوع که آیا این مبحث را می توان تنها با نگاه ساختاری در زبان تحلیل کرد؟ و در تقسیم بندی های ارائه شده چه اختلاف نظرهایی وجود دارد و جامع ترین تقسیم بندی در این میان کدام است؟ بررسی منابع موجود در این زمینه نشان می دهد که با توجه به کاربردهای زبانی، نمی توان تنها با نگاه ساختاری به این مقوله پرداخت؛ همچنین مقایسه دیدگاه های پژوهشگران نشان می دهد که تقسیم بندی های ارائه شده جامع نیست و نمی توان برخی از بخش ها را به عنوان یک بخش مجزا درنظر گرفت زیرا با یخش های دیگر هم پوشانی دارد؛ درضمن لازم است معیارهای جدیدی برای تشخیص وجه در جمله ارائه شود.
هنر بیانی تکرار و تاکید در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
حماسه، به دلیری و رزم، می پردازد و آگنده از امور بزرگ و خارق العاده است و اغراق، صنعتی است که به دلیل فرارفتن از معمول، بیش تر در حماسه ها به کارمی رود، از این روی، اصلی ترین صنعت ادبی آثار حماسی و شاهنامه شمرده می شود، در حالی که اغراق، تنها، بخشی از تاکیدهایی است که در یک اثر ادبی، از آنها بهره گرفته می شود تا هدف تاثیرگذاری بیش تر برمخاطب، امکان پذیر گردد. تاکید صوری، فکری و معنایی با تکرار، پیوند ویژه ای دارد وقابل مطالعه در حوزه دستور زبان(ساختاری و حالت گرا)؛ بلاغت( معانی، بیان، بدیع) و آواشناسی و سبک شناسی است. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی داستان رزم هاماوران پرداخته است؛ یافته ها، نشان می دهد که فردوسی، به علم معانی(تقدیم و تاخیر، حصر و...) درتاکیدهای بلاغی؛ و به تکرار و تاکید قیدی در جنبه دستوری؛ و به آهنگ واژگان و خوشه های واژگانی قافیه و ردیف در جنبه موسیقایی، همسان یا بیش تر از اغراق، مبالغه و غلو توجه داشته است. وی در حوزه کل داستان، با ساختن مجموعه ها و خوشه های لفظی و معنایی، جنبه های تاکیدی بسیار ارزشمندی از درتوانمندی های زبان پردازی شاعری خود را، در کنار اغراق، به نمایش گذاشته است.
نمادهای هویّت ملی در داستان های کوتاه دفاع مقدس (مطالعه موردی: کتاب های یوسف 5 تا 7)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی، به عنوان یک انقلاب فرهنگی و اجتماعی، موجب شکل گیری هویتی تازه در ایران شد که مؤلفه های این هویت تازه را می توان در ادبیات انقلاب اسلامی که باورها و آرمان های انقلاب را بازتاب می دهد، مشاهده کرد. در این پژوهش نیز با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی مؤلفه-های هویت ملی ایرانیان مصوب شورای فرهنگی، در داستان-های کوتاه دفاع مقدس (آثار برگزیده جایزه ادبی یوسف5تا 7) پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسندگان این سه مجموعه، تمام مؤلفه های هویت ملی را با نگرشی آمیخته با احساسی نوستالژیک و مثبت بازتاب داده اند که در این میان، بیشترین بسامد مربوط به مؤلفه زبان فارسی به ویژه کنایه ها و اصلاحات و سپس، مؤلفه تاریخ و تمدن به-ویژه آداب و رسوم و باورهاست. همچنین، مؤلفه سرزمین ایران به خصوص جغرافیا و مؤلفه اسلام مبتنی بر قرآن و مودت اهل بیت (ع) و روح معنویت و توحید در رتبه های بعد قرار دارند. به دو مؤلفه مهدویت و ولایت مداری توجه کم تری شده است. شاخص ترین مجموعه در زمینه هویت ملی در بین این سه مجموعه، یوسف پنج بوده که بیانگر پای بندی بیشتر نویسندگان این مجموعه به رهنمودهای مقام معظم رهبری و شاخص های سند هویت ملی است و ضعیف ترین آنها، یوسف شش است. رنگ دینی از یوسف پنج تا یوسف هفت، سیر نزولی داشته و برعکس، رنگ ملی و محلی در یوسف هفت از بیشترین فراوانی برخوردار بوده و سیر صعودی داشته است.
نگاهی متفاوت به داستان «شیر و نخجیران» مثنوی از منظر نظریه «اقسام عقلانیت»
حوزه های تخصصی:
مولوی در جای جای مثنوی با شیوه «قیاس اصولی» مخالفت شدید کرده و به کارگیری آن را خطای شناختی- ادراکی می داند؛ ولی عملاً در داستان های خود برای ثبوت و اثبات نظریه ها، نوع منطقی آن را مباح می داند هرچند، بر اساس شیوه منحصربه فردی که در نوع خطابه خود دارد، تناسب منطقی و نظم معهود آن را به هم می زند. این مقاله تناسب استدلال مولوی را در داستان تمثیلی «شیر و نخجیران» مورد نقد و بررسی قرار داده و سپس روش ایشان را با نظریه قائل به «اقسام عقلانیت» می سنجد و در پایان به این نتیجه می رسد که مولوی تأثیر حالات روان شناختی و فضایل عقلانی آدمی را در شیوه استدلال او موثر می داند. هرچند چنین شیوه ای در چارچوب منطق ارسطویی و حتی منطق جدیدِ برآمده از سنت تحلیلی مذموم است؛ اما رویکردهای امروزین در بحث عقلانیت چنین شیوه ای را اجتناب ناپذیر، رایج و جاری می داند زیرا استدلال و حجت انگیزی اساساً در عالم واقع و در زندگی روزمره از چنین سبک و سیاقی پیروی می کند بنابراین می توان این ادعا را مطرح ساخت که چه بسا مولوی از این حقیقت ظریف غافل نبوده است.
بررسی عناصر عامیانه در داستان نوش آفرین نامه
حوزه های تخصصی:
داستان عامیانه ی نوش آفرین نامه،یکی از رمانس های فارسی است که احتمال می رود زمان کتابت آن مربوط به دوره ی قاجار باشی. این رمانس،اطلاعات ارزشمندی از اوضاع فرهنگی و اجتماعی زمان خود را در اختیار خواننده قرار می دهد. نظام اداری مانند ولایت دادن شاه به شاهزادگان دختر و پسر، آیین هایی همچون آذین بستن شهر به مناسبت های مختلف، آیین های اعتقادی مانند اذان و اقامه خواندن در گوش نوزاد، اعتقاد به جبر و تقدیر، توکل، شکرگزاری، توسل به ائمه و ..... آداب اجتماعی مانند سپردن طفل به دایه، پوشیدن لباس سیاه برای عزاداری و ..... در این داستان با بن مایه های اساطیری و کهن الگویی به گونه ای تلفیق می شود که برای مخاطب درک دیو و سحر و جادو و اعتقاد به طلسم و باز کردن آن، در کنار اعتقادات اسلامی، مضحک و تمسخرآمیز نمی شود.وجود عناصر خارق العاده و فراطبیعی، خرافات و باور های خرافی در این داستان نشان می دهد رمانس از زمان پیدایش که با داستان سمک عیار آغاز می شود تا زمان شکل گیری و کتابت داستان نوش آفرین نامه سیر نزولی داشته است. روش ما تحلیلی- توصیفی و استفاده از کتابخانه بوده است.
بررسی اصول و معیارهای ترجمه از زبان عامیانه (مورد کاوی زبان عامیانه عربی)
حوزه های تخصصی:
زبان یک نظام یا سیستم به هم پیوسته است که مهمترین کاربرد آن، ایجاد ارتباط بین انسان هاست. انسان ها همه به یک زبان سخن نمی گویند، زبان های مختلفی در جهان وجود دارد و هر زبانی دارای ویژگی خاصی است که بوسیله ی آن از دیگر زبان ها متمایز می گردد. افراد یک ملت نیز به یک زبان واحد سخن نمی گویند، بلکه زبان ها در کاربرد با یکدیگر تفاوت دارند و همین تفاوت ها باعث شکل گیری لهجه ها و گویش ها می شود. منظور از زبان عامیانه واژگان و اصطلاحاتی غیر رسمی است که فقط برای یک گروه خاص قابل درک است. کاربرد زبان عامیانه در دوران معاصر افزایش یافته است و برخی از نویسندگان به نوشتن داستان و نمایشنامه خود به زبان عامیانه تمایل پیدا کرده اند، که این کار خود توانایی های زیادی از مترجم می طلبد؛ چرا که ترجمه ی زبان عامیانه همواره با مشکلاتی روبه روست که مهمترین آن ها، یافتن معادل مناسب برای واژگان و اصطلاحات عامیانه در زبان مقصد است. اینکه چه روش و شگردی برای ترجمه تعابیر عامیانه به کار گیریم یا اینکه زبان عامیانه در چه گونه هایی در متون رسمی تبلور می یابد و مشکلاتی که مترجم در ترجمه گویش با آنها مواجهه است، چیست، اصلی ترین دغدغه ها و مسائل پژوهش حاضر است که سعی می شود بدان پاسخ گفته شود. نتیجه نشان می دهد که گونه های مختلفی چون زمانی اجتماعی، جغرافیایی برای زبان عامیانه می توان در نظر گرفت.