مقالات
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین ابزارارتباط میان انسان ها برای بیان مفاهیم ذهنی است؛ از طرف دیگرهر زبانی دارای اسالیب معناشناسی خاص خود است که با گزینش کلمات درساختار جمله ودخل وتصرف درآنها بر روح وجان شنونده اثر می گذارد. دراین میان قرآن کریم به عنوان شاهکار ادبی، برترین الگوی بلاغت به شمار می آید. به طوری که تمام اسلوب های به کار رفته در آن را نمونه والای فصاحت و بلاغت می دانند.از سوی دیگرمعناشناسی ترکیب های بلاغی در قدیم و امروز همواره به عنوان یک ابزار بسیار مهم وکاربردی برای دریافت مقصود ذهنی متکلّم ومفاهیم زیبایی شناسی در یک متن ادبی مورد توجه و استفاده ادیبان بوده است. پژوهش حاضر به نقد و بررسی معناشناسی اسلوب تقدیم مسندالیه برای «تخصیص و تقویت کلام» می پردازد به طوری که نظریه بلاغی عبدالقاهر جرجانی را اساس قرار داده سپس آن را با آراء سکاکی در «مفتاح العلوم» و ابن عاشور در تفسیر «التحریر و التنویر» مقایسه کرده است. این اسلوب دارای اهمیّت ویژه ای در دریافت معنای ذهنی متکلّم است ونقش انکار ناپذیری در تبیین اعجاز بلاغی قرآن دارد و نشان می دهد که قرآن کریم برای بیان معانی و افزایش تأثیرگذاری در ذهن مخاطب از تعبیرهای تصویری بهره برده است. این پژوهش برآن است تا به معانی مجازی این اسلوب بر اساس آراءعلماء مذکور دست یابد و به شنونده کمک کند تا علاوه بر درک زیبایی این ترکیب ها ومعانی پنهان و اسرار آنها وجوه اشتراک و اختلاف دیدگاه این علماء بزرگ را در دریافت معنای حاصل از این تصرف بلاغی به خوبی درک نماید.
بررسی داستان «عجیب و غریب» در هزار و یک شب بر اساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل
حوزه های تخصصی:
جوزف کمپبل اسطوره شناس آمریکایی، بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، به بررسی سفرهای قهرمانی در فرهنگ های مختلف پرداخت و در کتاب «قهرمان هزار چهره» الگویی برای این سفرها ارائه کرد. این الگو، قابلیت های فراوانی برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی دارد. هزار و یک شب، یکی از آثاری است که می تواند با توجه به الگوی کمپبل، مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش پیش رو، بر اساس این الگو به بررسی ماجرای «عجیب و غریب» در هزار و یک شب پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مؤلفه هایی چون دعوت به آغاز سفر، رد دعوت، عبور از نخستین آستان، امدادهای غیبی و شکم نهنگ در مرحله جدایی و بخش های زن به عنوان وسوسه گر، جاده آزمون ها، ملاقات با خدابانو و خدایگون شدن در مرحله تشرف و نیز بخش های ارباب دو جهان، آزادی در زندگی و برکت نهایی در مرحله بازگشت، در پیرنگ این داستان، با الگوی پیشنهادی کمپبل مطابقت دارد. سایر بخش ها نیز بنابه اقتضای داستان حذف شده است.
تحلیل رساله عقل سرخ سهروردی براساس نقد کهن الگویی
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند. کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند.
تحلیل روانکاوانه از مرگِ «انسانِ کیهانی» در اساطیر
حوزه های تخصصی:
انسان کیهانی، اولین آفریده نیمه بشری است، با بذل تن و جان، جهان را از نیستی رهایی میبخشد. مرگ بزرگ مرد، که خلاصه و عصاره هستی است، آغاز آفرینشی دوباره است که با تجزیه عناصر وجود او آغاز می گردد. مرگ برای وی تنها تغییر هیأتی است برای ورود دوباره به جهان. گاه این ورود در قالب گیاه، جانور یا یکی از پدیده های طبیعت نظیر رود و کوه و آسمان صورت میگیرد و گاه حیات جاودانه ای است در قالب تمام هستی. در این مقاله به اساطیری که خاستگاه آفرینش جهان و انسان را «جسد انسان کیهانی» می دانند، پرداخته شده است. بررسی روانکاوانه این اساطیر نشان می دهد کهن الگوی بزرگ مرد، قدرت بالقوه مادرزاد و پیش آگاهانه ای است که در زمینه برقراری ارتباط فردی با سایر افراد و با نوع بشر از آن برخورداریم. در داستان آفرینش انسان، این الگوی اولیه بشر، گاه به اعماق تاریکی ها سقوط می کند و تجزیه می شود. سپس تکه ها جمع آوری می شوند تا به خاستگاه اصلی رهنمون گردند. یونگ این فرایند بالندگی را «تَفَرّد» می نامد. تلاشی که طی آن بشر سعی دارد از حالت پیشین (هویت باستانی) خارج شود و از کلیت و انتزاع به جزئیت و عینت دست یابد و در مقابل شخصیت گروهی، به شخصیت فردی برسد. در عین حال، قصد دارد، فارغ از قیود جنسیت یا طبقه اجتماعی، طبق اندیشه ای وحدت وجودی، برای نیل به مقصود نهایی که خدایی شدن یا یکی شدن با طبیعت است، گام بردارد.
ردپایی از اگزیستانسیالیسم ادبی در داستان «انتری که لوطیش مرده بود» اثر صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
اگرچه عمدتا داستان های چوبک مهر ناتورالیستی بر پیشانی دارد و اغلب، داستان های او را ناتورالیستی می دانند ولی تاثیرپذیری برخی از آثار او از دیگر مکاتب ادبی هم قابل تامل و شایسته بررسی است. داستان کوتاه «انتری که لوطیش مرده بود» به زعم ما اثری کاملا اگزیستانسیالیستی است که مطابق با آراء وجودگرایان نوشته شده است و چوبک در آن کوشیده است دیدگاه خود را در مورد وانهادگی، بی هدفی، پوچی و بیچارگی انسان در این جهان، در قالب انتری بی صاحب و تنها به نمایش گذارد. از این رو هدف این پژوهش بررسی عناصر وجودگرایی در این داستان منتخب است؛ برای این منظور ابتدا اصول اعتقادی مکتب اگزیستانسیالیسم را با تکیه بر آراء بزرگان این مکتب شرح داده ایم و سپس نمونه هایی برای آن اصول از داستان نام برده آورده و آن را شرح داده ایم. نتیجه حاصل آمده از این پژوهش مطابقت این داستان را با اصول اعتقادی وجودگرایان تایید می کند.
نگاهی آماری و تحلیلی به دلایل ایجاد و محورهای پارادوکس (متناقض نما) در دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
«حافظ تمام هنرش در اسلوب است و در مرکز اسلوب حافظ، نوعی بیان نقیض ی و پارادوکس ی وج ود دارد. ساختار شعر حافظ در تحلیل نهایی، یک ساختار متضاد و متناقض نما (پارادوکس) است. مفاهیم متضاد در جامه لغات و ترکیبات و عبارات متضاد رخ می نماید. استراتژی او برای بیان این رفتار ذهنی و زبانی، عمدتاً طنز و ایهام است. با بررسی دلایل و عوامل ایجاد پارادوکس می توان به این نتیجه رسید که دلایل ذیل سبب ایجاد پارادوکس در دیوان حافظ است: 1. توصیف انسان در مقام برزخی یا اراده معطوف به آزادی 2. نهادهای اجتماعی، سیاسی و دینی(شامل: سیاسیون، متشرعان، اهل تصوف) 3. بوطیقای بلاغی ویژه حافظ 4. عشق. در پژوهش حاضر بعد از تعریف مختصری از پارادوکس، به دلایل ایجاد پارادوکس و محورهای آن در دیوان حافظ پرداخته و در پایان تعداد 225 مورد از ابیات معرفی یا تشریح شده است. مطالعه حاضر با ذکر نمونه هایی نشان داده است که توجه به پارادوکس می تواند نقش بسیار مهمی در تصحیح دیوان حافظ داشته باشد.»