مقالات
حوزه های تخصصی:
مناظره ی کدو بن و چنار یکی از زیباترین، دلنشین ترین و مشهورترین مناظره های ادب فارسی است که از قرن پنجم هجری به بعد حکم مثل سایر را در زبان فارسی پیدا کرده است. موضوع این مناظره، بحث و گفتگوی میان بوته ی کدویی چند روزه، پر مدعا و خام با چناری پر سن ، استوار و مجرب است که در قالب قطعه و در پنج بیت در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شده است. این قطعه با اندک تفاوتی در دیوان ناصر خسرو، شاعر برجسته ی قرن پنجم هجری و نسخه های خطی و چاپی دیوان انوری ابیوردی، سخن سرای مشهور قرن ششم به چشم می خورد. هر دو شخصیت – انوری و ناصر خسرو- در قطعه سرایی ، پیش کسوت هستند اما وجود شواهد شعری در دیوان شعرا و نویسندگان قبل از انوری و نیز شواهد شعری موجود در دیوان خود او بیانگر آن است که مناظره ی مذکور متعلق به ناصر خسرو قبادیانی شاعر بلند آوازه ی سبک خراسانی است.
بررسی مقتضای حال و مقام در شعر از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی و جفری لیچ
حوزه های تخصصی:
منظور از تناسب مقتضای کلام با حال و مقام در بلاغت سنتی مطابقت شکل با معنا و غرض است که در زبانشناسی صورت و محتوا نام دارد.بررسی این تناسب بر مبنای بافت درون زبانی یعنی روابط نحوی-معنایی واژگان ،صرف نظر از سیاق موقعیتی یعنی شرایط تولید و موقعیت گفتار ممکن نیست.گزینش شیوه اطناب،ایجاز ،تصریح ،کنایه و...و تعدد صورتهای کلام بسبب تنوع مقام هاست. بررسی واحدهای واژگانی به اعتبار رخداد،افعال و عادتهای زندگی اجتماعی و تجارب عینی نویسنده که از عوامل خارج ذهن یا سیاق موقعیتی هستند ،در کنار بافت متنی بسیار اهمیّت دارد. واضح نبودن مسئله مقام و بافت و سیاق در بلاغت سنتی؛هدف و ضرورت نگارش پژوهش حاضر است.بدین منظور دیدگاه سنتی عبدالقاهر جرجانی و زبان شناختی جفری لیچ به روش توصیفی- تحلیلی مقایسه گردید. نتیجه پژوهش نشان می دهد که؛بررسی دقیق تناسب مقتضای کلام با حال یا بافت درونی در پرتو مقام یا سیاق موقعیتی محقق می شود. تنوع مقام عامل مؤثر در تغییر ساختار و شکل کلام بشمار می رود.از نظر جرجانی و لیچ؛سبک شعر،اقتضای عدول از نحو و ترکیب متعارف واژگان دارد که متناسب با غرض بلاغی- معنای معنا یا مفهوم کلی(محتوا)- از طریق صورت کلام دریافت می شود.
درآمدی بر ساخت های نحوی قصاید مردف خاقانی
حوزه های تخصصی:
نحو از قواعد حاکم بر انعقاد جمله حاصل می شود. هر آنچه زبان ادبی را متمایز از زبان خودکار ومتداول می سازد بر روی نحو زبان قابل اعمال است. جابجایی عناصر زبانی در محل های نحوی به اقتضای وزن و مسائل بلاغی میسر می گردد؛ لذا هر عنصر زبانی که از جایگاه نحوی خود جا به جا شده باشد به میزان نحو پایه یا صفر درجه نگارش قابل سنجش و شناسایی است. عبد القاهر جرجانی، قائل به تنوع جویی از طریق جا به جایی عناصر زبانی در تولید ساخت های نحوی است. خاقانی شاعری تنوع جوی است که الگوهای نحوی متعدد را در سرودن قصاید خود به کار برده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی 58 قصیده مردف خاقانی رده بندی و جملات آن ها شمارش شده است که تحلیل ها و داده های آماری حکایت از دو رویکرد کلی دارد: در مورد نخست، وجود ساخت های نحوی تکرار شونده در سطح عمودی و افقی قصاید به دلیل فراوانی تشخص یافته است و ویژگی ای از سبک قصاید را نشان می دهد. داده های آماری در رویکرد دوم بیانگر این است که هنجارشکنی های نحوی در قصاید مردف اسمی، ضمیری، عبارات اسمی و قیدی بسی فراوان تر از قصاید مردف فعلی رخ داده است. در نتیجه 7/70 درصد از 6391 جمله به کار رفته در این قصاید برخوردار از ساخت های نحوی بهنجار می باشد. بر همین اساس ساخت-های نحوی قصاید مردف خاقانی تقریبا بهنجار و مطابق نحو پایه در زبان فارسی است.
بازشناسی دو گونه قصه منثور عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
عصر صفوی، به دلایل سیاسی و اجتماعی، دوره وفور قصه و نقالی است. در این تحقیق، قصه های عصر صفوی به دو دسته مذهبی-تاریخی و عاشقانه-دلاوری تقسیم شده است. متون مذهبی-تاریخی این دوره نه از منظر تاریخی حائز اهمیت اند و نه اطلاعات مستند و صحیح مذهبی دارند؛ ولیکن انعکاس قابل تأملی از مسائل اجتماعی و ذوق مردم دارند. قصه های عاشقانه-دلاوری نیز قصص شهسواری هستند که دلاور قصه، برای هدفی زمینی، غالباً تخت و تاج یا ملکه ای از سرزمینی دیگر که بر تصویر وی عاشق گشته، به گرد جهان می گردد و اعمال سلحشوری انجام می دهد. با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص عصر صفوی و تثبیت مذهب تشیع در ایران که نتیجتاً غالب مباحث بر حول محور گفتمان مذهبی شکل می گرفت، ترویج مباحث مذهبی در میان توده و تبلیغ ایدئولوژی غالب حکومت در مکان های عمومی ازجمله قهوه خانه ها، توسط نقالان نقطه مشترک هر دو دسته از متون، تاریخی-مذهبی و عاشقانه-دلاوری است.
بررسی بُن مایه های غنایی در شعر انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
شعر انقلاب اسلامی ادامه شعر گذشته فارسی است و دایره شمول آن چه از نظرگاه مضمون و درون مایه و چه از منظر قالب و شکل، همه قلمروهای گذشته را در برمی گیرد. شعر انقلاب هم درون مایه حماسی دارد هم عارفانه، هم عاشقانه، هم مذهبی و هم اجتماعی و سیاسی؛ بهتر است بگوییم هیچ موضوع و مضمون الهی، انسانی و جهانی نیست که شاعران انقلاب بدان نپرداخته باشند. شعر عاشقانه یکی از شاخه های شعر انقلاب است که در شعر شاعران این دوره نمود چشمگیری دارد. سروده های تغزّلی عاشقانه انقلاب که در همه قالب ها به ویژه غزل سروده شده اند، عمدتاً از وقار و نجابت و ادب شاعرانه ای برخوردارند که از این منظر با سروده های تغزّلی عاشقانه پیش از انقلاب تفاوت بارز و محسوس دارند. از آنجا که عشق و بیان احساسات ناب و عواطف در قالب زیباترین جملات توصیفی در ادبیّات انقلاب نقش بسته و جزو مضامینی است که ما آن را در شمار ادبیّات غنایی می دانیم، در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا جنبه های غنایی ادبیّات بعد از انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است. با توجّه به روحیّات مردم و همچنین اشعار شاعران در این زمان می توان گفت ادب غنایی علاوه بر مضامین عرفانی و حماسی، بخش قابل توجّهی از ادبیّات این دوره را به خود اختصاص داده است.
بررسی مؤلفه های تصویر و درون مایه در داستان های کودکانه صمد بهرنگی
حوزه های تخصصی:
درون مایه و تصویر نقش مهم و سازنده ای در داستان های کودکان دارند. انتخاب درون مایه و پردازش مناسب آن نقش مهمی در جذب مخاطب دارد. نویسندگان ادبیات کودک درون مایه هایی را برای داستان انتخاب می کنند که جذاب و تفکر برانگیز باشد. تصویر نیز به عنوان یک عنصر کلیدی باید کودک را در درک درون مایه داستان یاری دهد و ترغیب کننده حس زیباشناسی مخاطب و تخیل برانگیز باشد. روش تحقیق به صورت اسنادی و تحلیل کمی محتوای آثار است. در این پژوهش به مولفه هایی چون، درون مایه و بسامد آن، شیوه ارائه درون مایه، رابطه عنوان داستان با درون مایه، تصویر و نقش آن در ارائه درون مایه پرداخته می شود. موضوع داستان های بهرنگی پیرامون مسائل اجتماع و بحران-های جامعه است. در آثار بهرنگی، تنوع موضوع و درون مایه نسبتا کم است. تک بعدی بودن آثار (اجتماعی) باعث شده مخاطبان او اغلب از طبقه خاص جامعه باشد. رابطه تصاویر با درون مایه، اغلب رابطه ای تکمیلی است. تصویر، به ارائه بهتر درونمایه کمک می کند. تصاویر سیاه وسفید، استفاده ار رنگ-های خنثی وغمگین (خاکستری و سیاه) با درون مایه داستان ها هماهنگی دارد.