تحقیقات سیاسی و بین المللی
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره هفتم تابستان 1394 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوشیده است به ترسیم چالش های درونی و بیرونی وحدت جهان اسلام بپردازد. از این رهگذر، روندهای موجود در جهان اسلام تبیین شده است تا مشخص کنند که آیا وضعیت موجود، حاکی از همگرایی دنیای اسلام است یا واگرایی؟ هدفی که این پژوهش دنبال می کند، این است که بر اساس واقعیت های موجود در نظام بین الملل و روندهای دنیای اسلام، آیا در آینده امکان تحقق وحدت جهان اسلام وجود دارد؟ این پژوهش با استفاده از روش آینده پژوهی، به نتایجی نیز دست یافته است. واکاوی وضعیت موجود در جهان اسلام، حکایتگر آن است که به علت تضاد منافع دولت های اسلامی، حداقل در کوتاه مدت، شاهد وحدت مسلمانان نخواهیم بود و برای برون رفت از این وضعیت باید طرح وحدت دنیای اسلام، ابتدا مورد اجماع نخبگان فکری و حکومتی جهان اسلام قرار گیرد و سپس اقدامات عملی و برنامه های مشترک را جایگزین ترویج خصومت و مهار افراطیگری نمایند.
افول مفهوم دولت-ملت در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن را به مثابه فرآیندی پیچیده تعریف می کنند که موجب درهم تنیدگی بیشتر جوامع و کشورها می شود. امروزه در اثر جهانی شدن، روابط بین المللی گسترش یافته و تأسیس سازمان های بین المللی باعث کاهش استقلال داخلی و حاکمیت درونی دولت های ملی شده است؛ در این میان پرسش اصلی آن است که جهانی شدن چه جنبه هایی از دولت ملت ها را با چالش روبه رو کرده است؟ و به چه طریقی قدرت و نفوذ آن ها را تضعیف کرده است؟ نتایج حاصل از این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی تدوین شده حاکی از آن است که به مدد رسانه های جدید مفاهیم تازه ای ازجمله فرهنگ جهانی و حقوق بشر جهانی در مقابل فرهنگ ملی و حقوق ملی (داخلی) موردپذیرش جهانی قرارگرفته اند؛ درواقع ظهور فرایند جهانی شدن با تکیه بر انقلاب اطلاعاتی و محل زدایی حاصل از جهانی شدن، ظهور پدیده ی حقوق بشر جهانی، مرزهای دولت ملی را کمرنگ تر کرده و سلطه ی مطلق سنتی را دچار محدودیت کرده است همچنین مقتضیات جهانی شدن ابعاد مختلفی از استقلال و حاکمیت دولت ها را به نفع فرهنگ جهانی به چالش کشیده است و سازمان های غیردولتی و نهادهای فرا دولتی از قدرت بیشتری نسبت به قبل در مقابل دولت ها برخوردار شده اند. ازاین رو شاهد افول دولت ملی نسبت به دوران قبل از جهانی شدن هستیم؛ البته باید خاطرنشان کرد که درصحنه ی مبادلات بین المللی قدرت سیاسی و اقتصاد هنوز بازی گران رسمی و اصلی دولت ها هستند و روند جهانی شدن کم کم در حال جایگزینی نهادها و مفاهیمی نو به جای آن هاست.
سیاست خارجی قدرت های نوظهور نسبت به آمریکا؛ همراهی یا موازنه گری؟ (مطالعه ی موردی: بریکس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بریکس به عنوان مجموعه ای از قدرت های نوظهور، تجلی سیاست تجدیدنظرطلبانه نسبت به یک جانبه گرایی آمریکا در روابط بین الملل است. آن ها با تقویت قابلیت های اقتصادی، سیاسی و جمعیتی خود می توانند قطب های اصلی ساختار چندقطبی جهان در آینده باشند. در این میان، تلاش این گروه برای ایجاد نظام چندجانبه، رویه ای معمول در نظام بین الملل اما بر پایه ی مقدورات فعلی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست خارجی بریکس نسبت به رویه یک جانبه گرایی آمریکا در نظام بین الملل چگونه است؟ و در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که بریکس نوعی سیاست تجدیدنظرطلبانه مبتنی بر موازنه ی گری نرم را در مقابل رویه یک جانبه گرایی آمریکا در پیش گرفته است. در آزمون این فرضیه، از رهیافت موازنه ی نرم استفاده می شود که از رهگذر دو متغیر «اختلاف قدرت» و «وابستگی اقتصادی» به این پژوهش کمک می کند. در این جستار ضمن توضیح چرایی و چگونگی موازنه ی نرم بریکس با یک جانبه گرایی آمریکا، به چالش های پیش روی این گروه می پردازیم. یافته های پژوهش حاکی از تلاش غیرمستقیم بریکس برای تقویت رویه چندجانبه گرایی در نظام بین الملل است.
بررسی کارآمدی تئوری محدودیت نسبی تدگر در تحلیل پدیده ی تروریسم در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی محرومیت نسبی تدگر (Ted Gurr) گویای شرایطی است که در آن برخی از شهروندان (گروه ها) از امکانات، امتیازات و بهره مندی بیشتری نسبت به برخی دیگر برخوردارند که نتیجه ی آن محرومیت گروه دوم است. پیدایش احساس محرومیت به طورکلی پدیده ای مدرن و ناشی از تغییرات و تحولات بنیادین اجتماعات بشری است که بیشتر در جوامع با ساختار و بافت سنتی وجود دارد که البته با مقایسه ی اجتماعی افراد از جایگاه خود در جامعه تشدید می شود. در این نظریه تدگر مدعی است که عمدتاً سرخوردگی افراد در دست یابی به اهدافشان در نهایت باعث ایجاد رفتارهای نامتعارف از سوی آنان می شود. به همین ترتیب این نارضایتی مستمر انگیزه هایی را برای خشونت جمعی فراهم می کند که پیدایش تروریسم نمود بارز آن است. در این میان منطقه ی خاورمیانه -که یکی از مناطق استراتژیک و درعین حال بحران ساز در جهان است- در دوره ی کنونی مهد رشد و پیدایش تروریسم بوده است. جستار حاضر با مبنا قرار دادن تئوری محرومیت نسبی تدگر تلاش دارد، میزان کارآمدی این نظریه را در تحلیل پدیده ی تروریسم در منطقه ی خاورمیانه بررسی کند. طبق یافته های این پژوهش، پیدایش و رشد تروریسم در این منطقه تنها ناشی از محرومیت نسبی نیست و درواقع این عامل یکی از زمینه ها، در کنار دیگر عوامل درون/برون منطقه ای، مؤثر بر رشد تروریسم بوده است.
تبیین روابط ایران و آمریکا در گفتمان سیاست خارجی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت گیری سیاسی کشورها در قبال یک دیگر، کیفیت روابط آن ها را مشخص می کند. سیاست خارجی اصولاً پدیده ای برآمده از درون نظریه های هویتی است که بازی گران در مقام عمل نمی توانند به همکاری کارآمد و پایدار در آن نایل آیند مگر آن که به نظریه و ایدئولوژی واحد دست یافته باشند. امام خمینی(ره) «اسلام» را موجودیتی متفاوت فرض می کند تا بتواند «دیگری» را در هویت سیاسی خود قوام بخشد. زبان و ایدئولوژی بر توجیه، تولید و بازتولید هژمونی و روابط نابرابر قدرت تأکید می کند و هدف انتقاد را توجه به عمیق ترین وجه اعمال قدرت در اجتماع از رهگذر افشای تزویر زبان می داند. تحلیل گفتمان انتقادی، به لحاظ فلسفی مبتنی بر ساخت گرایی اجتماعی است که با تأکید بر عامل انسانی، واقعیت را به سازه های انسانی تقلیل می دهد. هدف از تحلیل انتقادی، کشف این ارتباط و نشان دادن باورها و ارزش های ایدئولوژیکی است که به صورت عقل سلیم جلوه یافته اند. بر هیچ کس پوشیده نیست که آمریکا در گفتمان امام(ره) نقش «خصم» و «غیر» را بازی می کند و این نقش تا زمان تغییر الگوی رفتاری آمریکا پابرجاست. در پاسخ به پرسش «شرایط عادی شدن روابط دو کشور در گفتمان امام (ره) کدامند»، مؤلفه هایی هم چون «احترام متقابل» و «تغییر سیاست های تقابلی خصمانه» احصا می شود. بنابراین تلاش خواهد شد با روش توصیفی مبتنی بر ابزار کتابخانه ای ضمن مرور اندیشه اسلامی امام(ره) گفتمان انتقادی وی در سیاست خارجی تحلیل و با آزمون فرضیه ی پیشین، اصول کلی موردنظر اثبات شود.
جایگاه دیپلماسی عمومی در رقابت جدید ایالات متحده ی آمریکا و فدراسیون روسیه (بازتولید جنگ سرد در عرصه ی دیپلماسی عمومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی ابزار «قدرت نرم» است. این واقعیت مدت ها پیش مطرح بوده و در سال های اخیر در عملکرد کشورها نمود عینی داشته است. آمریکا و روسیه دو کشور قدرتمند، سابقه رقابت با یکدیگر دارند. روسیه در سال های اخیر به دلیل ضعف قوای نظامی و اقتصادی نسبت به رقیب، رقابت خود را در دیپلماسی عمومی قرار داده که علی رغم فراهم بودن زمینه هایی از قبیل زبان مشترک و شناخت فرهنگ یک دیگر در رقابت با آمریکا دچار چالش هایی است. در این مقاله تلاش خواهدشد تا به پرسش «دیپلماسی عمومی چه جایگاهی در سیاست خارجی متقابل دو کشور داشته است، چگونه و در چه حوزه هایی مورداستفاده قرار گرفته است» پاسخ داده شود. پاسخ احتمالی به این پرسش این است که هر دو کشور به کارکردهای دیپلماسی عمومی در دنیای امروز واقفند اما به رغم تلاش های صورت گرفته طی سال های اخیر، روسیه پیروزی زیادی در حوزه ی دیپلماسی عمومی نداشته است. یکی از موانع مهم در پیش برد «دیپلماسی عمومی» در روسیه، ذهنیت هم چنان «سخت انگار» دولت مردان کرملین است. از دیگر سو آمریکا به عنوان یکی از مهم ترین بازی گران سیاسی عرصه ی نظام بین الملل همواره از ابزارهای گوناگون برای انتقال پیام خود به مردم و سایر دولت ها استفاده و توفیقات بیشتری کسب کرده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، اینترنتی و الکترونیکی انجام شده است.
ریشه یابی منازعات ایران و عربستان (مطالعه ی موردی سه کشور عراق، بحرین و یمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دو قدرت مؤثر در جهان اسلام هستند. این دو کشور نقش مهمی در تحولات منطقه ی خاورمیانه ایفا می کنند. در این مقاله تلاش می شود با بررسی تحولات اخیر سه کشور عراق، بحرین و یمن به عنوان سه حوزه ی نفوذ ایران و عربستان، وجه ریشه ای رقابت این دو دولت کاوش و در پرتو چنین وضعیتی، راهکارهای لازم استخراج شود. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد ماهیت منازعه ی منطقه ای ایران و عربستان ریشه در ملاحظات ایدئولوژیک ناشی از حاکمیت نظام عقاید و عناصر فکری – ارزشی ناهم سو دارد که رهیافت های کشمکش زا و شکاف آفرینی را در مناسبات منطقه ای ایران و عربستان رقم زده است. به نظر می رسد هرگونه تلاش برای تقویت پایه های ایده ی تعامل و همکاری و کاهش تنش های موجود بین این دو کشور در صورتی مؤثر واقع خواهد شد که به ساختارهای معنایی دو دولت و الزامات این ساختار توجه شود.
تغییر و تداوم در سیاست خارجی برزیل در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر درصدد بررسی تغییر و تداوم در سیاست خارجی برزیل در رابطه با جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی نقش برزیل درصحنه ی سیاسی بین المللی و تأثیر آن بر پرونده ی هسته ای ایران پرداخته است. پرونده هسته ای ایران نه تنها برای قدرت های بزرگ جهانی از جهات مختلف، موضوعی قابل توجه بوده است بلکه تعدادی از قدرت های متوسط نظام بین الملل نیز کوشیده اند با وارد شدن به آن و تلاش برای باز کردن گره هایش، میزان اثرگذاری خود را در عرصه ی جهانی افزایش دهند. یکی از این کشورها برزیل است که در بازه ی زمانی کوتاهی وارد موضوع هسته ای ایران شد و اقداماتی را در این زمینه انجام داد. این نوشتار تلاش می کند تا علل وارد شدن کشوری باقدرت متوسط و از یک حوزه ی جغرافیایی متفاوت به پرونده هسته ای ایران را شناسایی کند. برزیل با ارائه راهکارهای جدید در نزدیک کردن دیدگاه های طرفین کوشش کرد اما در شکستن اجماع کشورهای غربی و متحدان آن ها علیه ایران ناتوان ماند و درنهایت دنباله رو مسیری شد که قدرت های بزرگ آن را تعیین کرده بودند.