تحقیقات سیاسی و بین المللی
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم زمستان 1392 شماره 17 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
روابط سیاسی واقتصادی کردستان عراق وترکیه در سال های اخیر روند رو به رشدی داشته است و ترکیه بر خلاف مواضع تند سال های نه چندان دور خود در قبال کردستان عراق در تلاش است تا به هر طریق ممکن نفوذ خود را در زمینه های مختلف در این منطقه افزایش دهد و البته این کشش و تمایل از سمت کردستان عراق به سمت ترکیه نیز به دلایل مختلف در سال های اخیر تقویت شده است. وجود مولفه های گوناگونی از قبیل داشتن مرزهای مشترک،مسائل مربوط به کردها،مسائل مذهبی،موضوع انرژی،مسائل اقتصادی وحمل ونقل می توانند از مهمترین عوامل دربرقراری روابط حسنه بین ایران وترکیه و کردستان عراق باشند و از طرف دیگر موضوعهای مربوط به سوریه،فعالیت احزاب وگروههایی مانند پ.ک.ک،ارتباط و نزدیکی ترکیه و کردستان عراق با امریکا، نفوذاسرائیل در ترکیه،تلاش برای کسب استقلال کامل توسط کردهای عراق و...نیز از عوامل ومولفه ها منفی تاثیر گذار بر روابط ایران باترکیه و کردستان عراق است. روش مورد استفاده در این پژوهش، کیفی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده که بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق دو روش موضوعی و تحلیل محتوا از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و سایر منابع و تحقیقات مرتبط با آن، گردآوری وجمع بندی شده است. سوال اصلی مقاله عبارت است از اینکه گسترش روابط سیاسی واقتصادی کردستان عراق با ترکیه در سال های اخیر چه تاثیری بر منافع وسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه داشته است؟ فرضیه مقاله نیزاین است که با توجه به مواضع و سیاست های ترکیه در منطقه وهمچنین رویکردهای کردستان عراق در سال های اخیر به نظر می رسدافزایش روابط سیاسی و اقتصادی کردستان عراق با ترکیه باعث دوری این منطقه از ایران در زمینه های مختلف سیاسی و اقتصادی ودر نتیجه به خطر افتادن مناقع ایران در منطقه خواهد شد. یافته های این مقاله نشان می دهد که ترکیه در سال های اخیر درزمینه های مختلف سیاسی و اقتصادی نفوذ گسترده ای در منطقه کردستان عراق داشته است و امروزه ترکیه بزرگترین سرمایه گذاری های اقتصادی را در کردستان عراق انجام داده و در زمینه سیاسی نیز توانسته نفوذ گسترده ای را در این منطقه کسب کند و این موضوع باعث نزدیکی بیش از پیش کردستان عراق به ترکیه و ایجاد فاصله ای هرچند اندک در روابط این منطقه با ایران وبه خطر افتادن منافع ایران در کردستان عراق شده است.
افزایش قدرت چین و واکنش ایالات متحده و هند در برابر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی شوروی رهبران چین با اذعان به کاهش قدرت ایالات متحده و حرکت جهان به سمت چند- قطبی شدن شروع به موازنه سازی خارجی در برابر ایالات متحده کردند. همکاری این کشور با روسیه در این دوران تجلی این امر بود. اما بعد از بحران کوزوو و آشکار شدن ضعف روسیه این کشور به تک قطبی بودن جهان واقف شد. در نتیجه از این زمان به موازنه سازی داخلی روی آورد. این امر قدرتمند شدن این کشور را در ابعاد مختلف در پی داشت که طبیعتاً واکنش دیگر کشورها از جمله آمریکا یعنی قطب اصلی نظام بین الملل و نیز کشورهای همسایه که با این کشور اختلافاتی را دارند در پی خواهد داشت. اصلی ترین کشور همسایه چین، هند است که در حال توسعه سریع و خواهان ایفای نقش در نظام بین الملل است. سوال اصلی در این مقاله این ست که ایالات متحده به عنوان قطب نظام بین الملل و هند به عنوان همسایه چین چه واکنشی در قبال قدرت فزاینده چین خواهند داشت؟ همچنین هدف مقاله پاسخگویی به این پرسش نیز هست که چرا با توجه به اینکه چین در پی موازنه سازی خارجی نبوده ایالات متحده از طریق همکاری با هند در پی موازنه سازی در برابر این کشور بوده است؟ در این مقاله استدلال می شود که افزایش قدرت چین استلزاماتی را برای ایالات متحده و هند داشته است. ایالات متحده نمی خواهد چین به یک هژمونی در آسیا تبدیل شود و هند از افزایش قدرت نظامی چین و نفوذ آن در جنوب آسیا و همچنین روابط آن با پاکستان هراس دارد. فرضیه اصلی این است که افزایش قدرت چین دو کشور را مجبور به نزدیک شدن به یکدیگر و ایجاد موازنه در برابر آن کرده است تا از عواقب افزایش قدرت ونفوذ این کشور در امان بمانند.
چالش ها و موانع انعقاد معاهده منطقه ای خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش ایجاد منطقه ی عاری از سلاح هسته ای یکی از راهکارهای حرکت به سوی جهان عاری از سلاح های هسته ای است. این روند در خاورمیانه به دهه هفتاد میلادی بر می گردد و با وجود حمایت های ظاهری فراوان، پیشرفت های عملی به هیچ وجه امیدوارکننده نبوده است. این پیشنهاد برای اولین بار از سوی ایران مطرح و توسط مصر حمایت شد. کنفرانس بازنگری ان پی تی در سال 1995، علاوه بر تمدید نامحدود ان پی تی، منجر به تصویب قطعنامه خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای و اعمال فشار بیشتر بر این طرح شده است. ایران، مصر، اسرائیل، آمریکا بازیگران اصلی و تعیین کننده سرنوشت این وضعیت طی این سال ها هستند. این پژوهش در پاسخ به این سؤال که «مهم ترین چالش و مانع ایجاد معاهده خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای چیست؟» به روش توصیفی تحلیلی ضمن معرفی معاهدات مناطق عاری از سلاح هسته ای، به طور خاص به ارزیابی ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه و چالش ها و موانع ایجاد چنین معاهده ای در خاورمیانه می پردازد و روشن خواهد ساخت که وجود سلاح های هسته ای اسرائیل، عدم عضویت این کشور در معاهده ی ان پی تی و در پیش گرفتن راهبرد بازدارندگی هسته ای و سیاست ابهام از سوی این رژیم، ایجاد چنین منطقه ای را با مانع جدی رو به رو کرده است.
روابط آلمان و اسرائیل در دوره صدارت آنگلا مرکل؛ کلید فهم سیاست خارجی آلمان در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلمان با سه کشور روابط استراتژیک دارد به طوری که فهم تحولات سیاست خارجی این کشور بعد از جنگ جهانی دوم منوط به دانستن مراودات آن با این سه کشور است: ایالات متحده آمریکا، فرانسه و اسرائیل. عوامل اصلی تاثیر گذار بر تعیین سیاست خارجی آلمان در مقابل اسرائیل و تحولات منطقه خاورمیانه علاوه بر منافع این کشور مانند کاهش و کنترل آسیبهای امنیتی که از این منطقه می تواند برای آلمان بوجود بیاید مانند تروریسم و همچنین داشتن روابط مطمئن و خوب با کشورهای منطقه برای برآوردن نیازهای انرژی آلمان، تحت تاثیر مسئولیت آلمان درقبال اقدامات و اعمال انجام گرفته در مورد یهودیان در جنگ جهانی دوم و آنچه که هولوکاست گفته می شود قرار دارد، زیرا این کشور خود را در برابر یهودیان مسئول و متعهد حس می کند. درکنار این دو عامل اصلی عواملی دیگر نیز نقش دارند که تاثیر آنها در دوره های زمانی مختلف متفاوت است مانند تعلقات حزبی سیاستمداران حاکم، جهت گیری ها و گرایش های سیاسی شخصی سیاستمداران آلمانی و اینکه چه کسی مسئول پرونده روابط با اسرائیل است. این مقاله ضمن بررسی روابط همه جانبه آلمان و اسرائیل، توجه ویژه ای به گسترش همکاری های دو دولت در زمان صدارت آنگلا مرکل دارد.
دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال تحولات مصر (دوره بعد از مبارک تا برکناری مرسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع موج اخیر تحولات خاورمیانه، جایگاه نوینی به بحث نرم افزارگرایی و دیپلماسی عمومی در سیاست منطقه ای ایالات متحده بخشید و بر اساس آن، مهندسی ساختاری کشور مصر در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دستور کار راهبردپردازان آمریکایی قرار گرفت. پژوهش حاضر با طرح این سوال که دیپلماسی عمومی آمریکا بعد از وقوع تحولات انقلابی در قبال مصر از برکناری مبارک تا محمد مرسی چگونه بوده است؟ به این پاسخ رسیده است که با وقوع تحولات اخیر در مصر و چالش در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده، این کشور در ابتدا به دنبال آن بود تا با بهره گیری از دیپلماسی عمومی، بتواند افکار عمومی مردم مصر را نسبت به خود بهبود بخشد و حسنی مبارک را در جایگاه خویش حفظ نماید؛ اما با سرنگونی مبارک، آمریکا به تلاش کرد از طریق دیپلماسی عمومی، آینده مصر را به سمتی پیش ببرد تا بتواند تسلط خود را بر گروههای هم پیمان آمریکا و همچنین گروههای خنثی در این کشور ادامه دهد. در مقطع بعد از برکناری مرسی نیز آمریکا برای مدیریت بحران بیداری اسلامی مردم مصر، «مهندسی افکار عمومی» را در دستور کار خود قرار داده است.
هویت های سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و دولت باراک اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاش دارد نسبت میان هویت های سیاست خارجی آمریکا و هویت سیاست خارجی دولت اوباما را مورد تشخیص قرار دهد. بدین منظور نویسندگان، هویت آمریکا و هویت های سیاست خارجی آن را مورد بررسی قرار داده و اشاره ای نیز به سیاست های کلی دولت اوباما داشته اند. سیاست خارجی آمریکا به عنوان قدرتی بزرگ مانند هر کشور دیگری برخوردار از تداوم ها و تغییراتی بوده است. از جمله تداوم های هویتی سیاست خارجی آمریکا، ارجاع به هویت ویلسونی به عنوان اولین هویت بین الملل گرا و جهانی آمریکاست که دیگر هویت های سیاست خارجی آمریکا به ویژه هویت خارجی دولت اوباما در اوایل قرن بیست و یک شباهت های زیادی با آن دارد. نتیجه آنکه پس از سیاستهای تهاجمی و جکسونی بوش، هویت سیاست خارجی آمریکا در دوره اوباما با چرخشی انعکاس گرایانه به سمت هویت ویلسونی عزیمت نمود.
بررسی بسترهای شکل گیری و رشد رادیکالیسم اسلامی در نیجریه: مطالعه موردی بوکو حرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دو دهه قبل گروه های بنیادگرا به طور سازمان یافته فعالیت خود را در سراسر قاره آفریقا گسترش دادند و موجی از رادیکالیسم اسلامی را در کشورهای مختلف آفریقایی به نمایش گذاشتند. یکی از جدیدترین گروه های اسلامی که رادیکالیزه شده، «بوکو حرام»، در کشور نیجریه است. نگارندگان مقاله حاضر کوشیده اند، با مطالعه موردی این گروه، روند شکل گیری رادیکالیسم اسلامی در نیجریه را مورد بررسی قرار دهند. در این راستا تلاش شده است با بهره گیری از نظریه جنبش های اجتماعی «آلن تورن» به این سؤال که چه عواملی زمینه ساز ظهور و رشد رادیکالیسم مذهبی در نیجریه گردیده است، پاسخ داده شود. بر اساس فرضیه نگارندگان، متغیرهای داخلی همچون، فقر گسترده مناطق مسلمان نشین نسبت به مناطق مسیحی، عدم حضور مؤثر مسلمانان در عرصه سیاسی، وجود درگیری های قومی سابقه دار، احساس هویت زدایی در بین مسلمانان از سوی دولت سکولار، در کنار عواملی خارجی مانند حمایت گروه های تروریستی بین المللی، به رادیکال شدن و استفاده هر چه بیشتر بوکو حرام از خشونت، منجر شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این امر است که برای کاهش خسارت جانی و مالی ناشی از فعالیت های بوکو حرام لازم است به جای مبارزه، راهکار مواجهه را در پیش گرفت تا در کنار کاستن از شدت حملات، پیوستن نیروهای جدید به این گروه را نیز کاهش داد؛ بنابراین در گام اول استفاده از راهبردهای سازش و اقناع می تواند راهکاری مناسب در جهت توقف حملات بوکو حرام به شمار آید.