مقاله ی حاضر درصدد بررسی تغییر و تداوم در سیاست خارجی برزیل در رابطه با جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی نقش برزیل درصحنه ی سیاسی بین المللی و تأثیر آن بر پرونده ی هسته ای ایران پرداخته است. پرونده هسته ای ایران نه تنها برای قدرت های بزرگ جهانی از جهات مختلف، موضوعی قابل توجه بوده است بلکه تعدادی از قدرت های متوسط نظام بین الملل نیز کوشیده اند با وارد شدن به آن و تلاش برای باز کردن گره هایش، میزان اثرگذاری خود را در عرصه ی جهانی افزایش دهند. یکی از این کشورها برزیل است که در بازه ی زمانی کوتاهی وارد موضوع هسته ای ایران شد و اقداماتی را در این زمینه انجام داد. این نوشتار تلاش می کند تا علل وارد شدن کشوری باقدرت متوسط و از یک حوزه ی جغرافیایی متفاوت به پرونده هسته ای ایران را شناسایی کند. برزیل با ارائه راهکارهای جدید در نزدیک کردن دیدگاه های طرفین کوشش کرد اما در شکستن اجماع کشورهای غربی و متحدان آن ها علیه ایران ناتوان ماند و درنهایت دنباله رو مسیری شد که قدرت های بزرگ آن را تعیین کرده بودند.