۱.
تحلیل مسائل حوزه زنان و اقدام به سیاستگذاری برای کاهش یا حل آن ها، ناشی از نوع نگرشی است که سیاستگذاران نسبت به مسائل و راه حل ها دارند. در ورای هر سیاست عمومی، نظریه های سیاستی نهفته اند؛ نظریه سیاستی شامل عناصر مهمی است؛ «الگوی معیار» و «نظام ترجیحات». الگوی معیار مبیّن وضع مطلوبی است که بالطّبع چندگان هایی را به عنوان دستور کار نظام ترجیحات مهیّا خواهد نمود. در نظام ترجیحات، اولویت ها لحاظ و دلیل انتخاب ها درموارد تزاحم، تبیین می شود. در این سطح تصریح می گردد که هر ترجیح مستلزم هزینه هایی برای نظام سیاستگذاری است. در مسائل زنان شناخت این عناصر در نظریه سیاستی اهمیتی مضاعف می یابد چرا که گفتمان های تمدنی و رقیب همچون الگوی زن غربی و الگوی زن سنتی تمام تلاش خود را دارند تا مجریان و سیاستگذاران کشور، مسائل را به خواست آنان ببینند، تحلیل کنند و راهکار دهند. اما انقلاب اسلامی در آینه اندیشه رهبران انقلاب، الگوی سومی ارائه نموده است؛ الگوی زن سوم. با این الگوی گفتمانی می توان به الگوی معیار در نظریه سیاستی جهت شناخت هر چه صحیح تر حوزه زنان و ارائه سیاست های متناسب رسید. پژوهش حاضر مبتنی بر چنین دیدگاهی تلاش نمود تا با تحلیل متون صادره از آیت الله خامنه ای، به الگوی معیار در نظریه سیاستی حوزه زنان دست یابد و حاصل آن، استخراج مدلی تحت عنوان نقش آفرینی سه گانه زنان بود.
۲.
امروزه خدمات فرهنگی به عنوان یکی از مهم ترین پیشران های اقتصادی و اجتماعی مطمح نظر بسیاری از حکومت ها قرار گرفته و بهبود مستمر اداره این خدمات در میدان سرشار از تغییر و تحول هزاره سوم اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. در انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فرهنگی خدمات درخشندگی ویژه ای داشته و تدبیر در راستای ارتقای کیفی آنها از اولویت های اصلی سیاستگذاران است. بهبود نظام اداره خدمات فرهنگی در سطح کلان، مستلزم سازماندهی نقش آفرینان کلان این عرصه است. تعدد نقش آفرینان عرصه خدمات فرهنگی و عدم سازماندهی مناسب آنها، از مهم ترین مسائل این عرصه است که کاهش بهره وری را رقم زده است. هدف از این مطالعه عارضه یابی ساختار فعلی نظام اداره خدمات فرهنگی و بازطراحی این نظام از منظر مدیریت زنجیره تأمین خدمات است. روش گردآوری داده تحلیل مضمون است که براساس مطالعه اسناد قانونی درون سازمانی و برون سازمانی حوزه خدمات فرهنگی تبلیغ دین و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 تن از خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت فرهنگی، مدیریت زنجیره تأمین و مسئولان کلان اداره تبلیغ دین که از روش گلوله برفی انتخاب شدند، 13 عارضه اصلی نظام اداره خدمات فرهنگی و راه حل های این عارضه ها شناسایی شد. روش تحلیل داده ها به دلیل وجود پیچیدگی های پویای مسأله و نیز پیچیدگی های رفتاری آن روش شناسی سیستم های نرم است که با بهره گیری از آن روابط بین راه حل ها برقرار و مدل نهایی نظام اداره خدمات فرهنگی در قالب نظام مدیریت زنجیره تأمین خدمات ترسیم شد. این مدل نمایانگر موجودیت های اداره کننده خدمات فرهنگی، خروجی هر یک از این موجودیت ها، روابط بین آن ها و نقش هر یک از موجودیت ها است.
۳.
تاکنون ده ها تعریف در علوم اجتماعی و رشته های دیگر برای مفهوم عرفی شدن ارائه شده است. بررسی این تعاریف این پرسش را برمی انگیزد که آیا تعاریف ذکرشده برای عرفی شدن با غایات و مسائل جامعه ما به ویژه با هدف سیاست گذاری فرهنگی کلان جمهوری اسلامی، همخوانی دارد؟ برای همین این مقاله قصد دارد تا ضمن مرور اهم تعاریف ارائه شده از عرفی شدن تعریف جدیدی بر اساس مبانی اسلامی عرضه کند؛ بر این اساس به روش نظری و کتابخانه ای ابتدا تمامی تعاریف عرفی شدن را در چهار گروه دسته بندی می کند که این دسته ها عبارت اند از : عرفی شدن به مثابه محو دین، عرفی شدن به منزله دگردیسی و تغییر شکل دین در صورت های جدید، عرفی شدن به معنای جایگزینی و انتقال دین و عرفی شدن با تلقی حاشیه نشینی دین. در ادامه مقاله با بهره گیری از مفهوم ولایت در شیعه تلاش می کند تا فهم نوینی از عرفی شدن ارائه کند و تاریخچه این مفهوم را نیز در تاریخ مورد بررسی قرار دهد. در نهایت تعریف پیشنهادیِ عرفی شدن مهمترین یافته این تحقیق خواهد بود.
۴.
الگوهای متعددی برای تبیین و توصیف دستورگذاری وجود دارد. بر حسب شرایط خاص بومی، این الگوها در بسیاری موارد قادر نیستند تا ساز و کار موجود در حکومتهای محلی در حوزه سیاست گذاری فرهنگی را واکاوی و تشریح کنند. از این رو در پژوهش حاضر تلاش شد تا با استفاده از نظریه داده بنیاد ساختگرا ساز و کار دستورگذاری فرهنگی در شورای شهر مشهد مشخص شود. از این رو کمیسیون فرهنگی به عنوان محلی که دستورکارها معین شده و برای تصمیم گیری به صحن شورا فرستاده می شد، انتخاب گردید. در حین و پس از جمع آوری داده ها عملیات کدگذاری انجام شد و زیر مقولات استخراج شدند. با تلفیق زیرمقولات و مقایسه تطبیقی، مقولات اصلی ساخته گردیده و مفاهیم برساخته شدند. در کمیسیون فرهنگی شورای شهر می توان دو روند اصلی را شناسایی کرد که نحوه دستورگذاری مسائل فرهنگی را مشخص می کنند. متغیرهای درونی شامل محدودیتهای بودجه ای، احتمال تصویب و ماهیت مسئله و متغیرهای بیرونی شامل جایگاه طبقاتی جامعه هدف، بازخورد از رفتار جامعه هدف و ارزیابی گذشته نگر هستند که شانس مسئله فرهنگی برای در دستور کار قرار گرفتن را تعیین می کنند.
۵.
در حادثه سیل فروردین 98، گروه ها و اقشار مختلفی از مردم برای کمک به مردم در صحنه حضور داشتند. این گروه ها را می توان به حسب نوع فعالیت در گونه های مختلف طبقه بندی کرد. یکی از گونه ها، امدادگران فرهنگی بودند که سعی می کردند با استفاده از دانش دینی و ظرفیت های فرهنگ بومی منطقه، از تشدید آسیب ها جلوگیری کرده و زمینه رشد و ارتقای مردم را فراهم کنند. طلاب و روحانیون یکی از اقشاری هستند که قرابت معنایی بیشتری با این مفهوم دارند و از این جهت به عنوان گروه مورد مطالعه در این تحقیق انتخاب شده است. شناخت هویت و باورهای امدادگران فرهنگی طلبه از یک سو به ما کمک خواهد کرد رفتارهای آنها جامع تر و دقیق تر تحلیل شود و از سوی دیگر خطاهای موجود در حوزه برنامه ریزی و سیاستگذاری برای استفاده بهینه از ظرفیت این نیروها کاهش یابد. این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون و مصاحبه با 26 نفر از طلاب فعال در حادثه سیل 98، تحلیل و طبقه بندی شده است. شناخت هویت این طلاب در چهار گونه تکلیف گرایان، عارفان، ساختارگرایان و سردرگم انجام شده و «باورهای هویتی» و «دیگری» هر گونه نیز بیان شده است.
۶.
در زندگی زناشویی گاه اختلاف همسران چالش هایی را فراروی ایشان می نهد که چاره کار در جدایی دانسته می شود. از آن جا که در اسلام کلیت طلاق امری نکوهیده است لذا در آثاری که طلاق را از دیدگاه اسلام و ائمه کاویده اند بیشتر به علل و زمینه ها، پیامدها و در نهایت راه کارهای پیش گیری از آن پرداخته شده است؛ گو این که معصومان هیچ گاه از این راه کار بهره نگرفته اند. در این پژوهش به سبب جایگاه پیامبر(ص) و امامان در نظام معرفتی دینی و آگاهی به احکام الهی، با رویکردی تاریخی شیوه مواجهه ایشان با اختلاف های منجر به جدایی همسران کاویده شده است. در ابتدا با رجوع به دیرین نگاشته های تاریخی، حدیثی و تفسیری موارد مرتبط با جدایی همسران در تاریخ زندگانی این پیشوایان استقراء گردید. سپس با تلفیق و تحلیل این داده ها مشخص آمد در راهبرد کلان کاربست راه کار جدایی، وابسته به وجود دلیل منطقی بر آن بوده است. اندیشه-های انحرافی، برخی صفات ناشایست اخلاقی، شرایط خاص و لعان به عنوان سبب منجر به جدایی در مطالعه موارد تاریخی عصر پیامبر(ص) و امامان مشاهده می گردد. با این حال جدایی پایان کار نبوده است و این بزرگان دین راه کارهایی را برای بازگشت به زندگی مشترک پس از جدایی یا کاستن از پیامدهای آسیب-زای آن به ویژه برای فرزندان مدنظر داشته اند.
۷.
مسئله عقب ماندگی و پیشرفت جوامع اسلامی از جمله مسائل مهمی است که ذهن بسیاری از اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول نموده و هر کدام از منظری تلاش نموده اند ضمن بررسی عوامل عقب ماندگی، راهی برای برون رفت از این مشکل بیابند. این نوشتار درصدد است با روش تحلیلی، انتقادی، دیدگاه دکتر شریعتی در مورد این مسئله را مورد واکاوی قرار دهد. شریعتی، عقب ماندگی و پیشرفت جوامع اسلامی را به دو نوع اسلام، یا به تعبیر دیگر دو نوع قرائت از اسلام گره می زند. از نظر او، اسلام فرهنگی عامل اصلی عقب ماندگی و در مقابل اسلام ایدئولوژیک، عامل پیشرفت مسلمانان در گذشته، اکنون و آینده بوده و می باشد. تمرکز بر تربیت عالم و مجتهد، گذشته گرایی، رویکرد محفافظه کارانه و سکولاریسم از ویژگی های اسلام فرهنگی است که موجب انحطاط و عقب ماندگی می شود. در مقابل، روشنفکر و مجاهد ساختن، رویکرد انقلابی، نگاه به آینده و اعتقاد به جدایی ناپذیری دین از سیاست از شاخصه های اسلام ایدئولوژیک است، به همین دلیل موجب پیشرفت جوامع اسلامی می گردد. نگارنده معتقد است علاوه بر نقدهایی که بر نوع قرائت ایدئولوژیک شریعتی از دین وارد است، اصل این دوگانه سازی و ایجاد تقابل بین اسلام ایدئولوژیک و اسلام فرهنگی و ارتباطی که وی بین این دو نوع اسلام با پیشرفت و انحطاط برقرار می نماید نیز محل تأمل و نقد است.
۸.
حمایت از زندگی اجتماعی و فرهنگی از طریق ارتقاء فضاهای عمومی مانند مساجد، برای درگیر کردن مردم و شهر، افزایش ارزش های فرهنگی و ایجاد ساختارهای با هویت، ضروری است. همچنین کالبد مساجد در معماری شهرهای جدید، انعکاس دهنده هویت محله های امروزی نمی باشند. بنابراین هدف این پژوهش، تبین نقش فرهنگی مسجد و اولویت بندی شاخص های کالبدی آن به عنوان فضای عمومی برای توسعه هویت اسلامی و ایجاد پایداری اجتماعی در محله می باشد. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا شاخص های فرهنگی مسجد طبق معیارهای پایداری اجتماعی، با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره شباهت به گزینه ایده آل (تاپسیس)، اولویت بندی شده است. در ادامه با برداشت میدانی و تکمیل پرسشنامه توسط ساکنین محله و کارشناسان، نقش فرهنگی مسجد امام سمنان در هویت اسلامی کالبد محله، با استفاده از تکنیک تحلیلی سوات و با بهره گیری از روش ای- اچ- پی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد مؤلفه داشتن کاربری های مکمل و ارائه خدمات عمومی در اولویت اول شاخص های فرهنگی مسجد در توسعه هویت اسلامی و ایجاد پایداری اجتماعی، قرار گرفته است. بنابراین باید مساجد از دیدگاه کل نگرانه و عملکردی در ساختار شهرها در نظر گرفته شود و فعالیت های متنوع و درخور شخصیت مسجد در آن جریان داشته باشد تا با جذب گروه های مختلف اجتماعی، باعث اجتماع پذیری مساجد شود.